-
۱۶ فروردين ۱۴۰۴
-
بازدید: ۲۳۸
الف) روایت خلاصه برای کم فرصت ها:
به نام خدا، گلایه ی فرهیخت: حتماً شما هم مثل ما این خبر عجیب، متناقض و دوگانه را در رسانه ها دیده اید که امسال نیز سامانه ی آماردهی شمار مسافران و زائران کلان شهر مشهد و استان خراسان رضوی در پایان نوروز ۱۴۰۴ و ایام پیک زائر باز دوقلو زائید!
دو آمار بسیار متفاوت و بلکه ناسازگار با هم آن هم با فاصله ای خیلی فاحش و معنادار و یکی در مشهد و دیگری در تهران:
🔴 آمار اول: از سفر ۶ میلیون!! مسافر و زائر خبر می دهد که از سوی معاون زیارت استانداری و جانشین رییس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی مطرح شده؛
🟢 و آمار دوم: از سفر کمتر از ۳.۳ میلیون مسافر حکایت می کند که به نقل از دبیر ستاد مرکزی هماهنگی خدمات سفر کشور در رسانه ها بازتاب یافته است.
به عبارت کامل تر، یکی مدعی است از ۲۵ اسفند پارسال تا ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، حدود ۶ میلیون! مسافر و زائر نوروزی به مشهد و این استان سفر کردهاند و دیگری می گوید در همین بازه ی زمانی، کمتر از ۳.۳ میلیون مسافر و زائر به مشهد و استان خراسان رضوی وارد شده اند!
ناگفته پیداست با مقایسه ی این دو احصائیه، شاهد دو خروجی بسیار متفاوت و نه نزدیک به هم خواهیم بود؛
اگر اولی را مستند قرار دهیم، خراسان رضوی، مقام اول جذب گردشگر و مسافر و زائر را در نوروز امسال به دست آورده و اگر دومی را ملاک قضاوت بگیریم، مقام سوم را حائز شده است! یاللعجب...
بدیهی است حساسیت ما به خاطر این نیست که مثلاً استان خراسان رضوی مقام چندم را کسب کرده و آیا اول شده یا نشده! بلکه می خواهیم اینطوری صد سال سفید اول نشود؛
اما آن چیزی که ما اهالی فرهیخت را نگران می کند آن است که برخی از مسئولان ما، حواس شان نیست با اعلام این آمارهای بزرگنمایی شده و غیر مستدل و بلکه متضاد با آمارهای رسمی کشور، عملاً دارند ریشه به اعتماد مردم به اقوال و اظهارات شان می زنند و این سلب اعتماد عمومی، بسیار خطرناک است و مصداق بارزی است بر حکایت چوپان دروغگو که دیگر مردم حرف راست شان را نیز باور نخواهند کرد.
به عنوان مثال، وقتی مقام مسئولی با پررویی کامل می گوید مشهد سالانه ۳۱ میلیون زائر و مسافر دارد، خوب، طبیعی است عموم مردم به طرفه العینی می فهمند که دارد دروغ می گوید چون دیگر مقام مسئولی رسماً اعلام می کند که این آمار، ۲۰ میلیون است و نه ۳۱ میلیون نفر! یعنی ده میلیون نفر اضافه گویی!
یا مادامی که سال گذشته یک خبرگزاری بومی به نقل از مقام مسئولی در آستان قدس رضوی، چنین تیتر عجیب غریبی می زند: تشرف ۳۰ میلیون نفر!! در دهه ی پایانی صفر به حرم مطهر رضوی!! و آن مقام مسئول هم اصلاً به آن رسانه معترض نمی شود که بابا، منظور من ۳۰ میلیون تشرف بود نه ۳۰ میلیون نفر!!، آن هنگام چه حسی به شما دست می دهد یا در همین لحظه که می بینید پس از گذشت نزدیک به هشت ماه، هنوز که هنوزه این گاف خبری اصلاح نشده است!
بد نیست رسانه های بومی ما یک عدد بدهند که مثلاً مانند استاندار مازندران اگر این پیازداغ بیشتر از ۲۰ میلیون شد، به ما بر می خورد و واکنش نشان می دهیم و گرنه، ده و پانزده میلیون نفر که عددی نیست و بی خیالی طی می کنیم؛ واقعاً اینطور است؟
آه... بگذاریم و بگذریم از این بحث چندش آور... که کش ندادنش بهتر است... دوستی می گفت صد رحمت به اندیشکده های علمی و مطالعاتی کشورهای همسایه چه غربی و چه جنوبی و چه شمالی که در چه افکار متعالی اند و صد افسوس به ما که در چه فکری ایم؟!
خاک کربلا بر سر ما که یکی از آنها در اندیشه ی احداث تونل زیر دریایی چند منظوره ی گردشگری و اقتصادی و... میان امارات متحده عربی و دبی تا هندوستان است و دیگری در رؤیای نئوم این ابرشهر برنامهریزی شده در استان تبوک در شمال غربی عربستان که قرار است تا سالهای آتی قابل سکونت شود.
اما ما چی؟ چقدر خوشبختیم در شهری که جهان شهرش می خوانیم، در اندیشه ی آنیم تا به مسئولان مان انذار بدهیم پدرآمرزیده ها... دیگر بس کنید و این قدر آدرس های غلط به مردم ندهید!!...
شمار مسافران و زائران ما ۳۱ میلیون نیست، بلکه نماینده ی مجلسش می گوید ۲۰ میلیون است و مردم کوچه و بازار و کسبه هم معتقدند چون نبض زائر و بازار دست ماست، از ما بپرسید که در خوش بینانه ترین حالت، حداکثر همان ۲۰ میلیون است! خیرش را ببینید و قائله تمام!
و البته فقط انذار به مسئولان این دیار هم نیست! بلکه بعضاً مجبوریم به برخی از رسانه های بومی همیشه منعفل و همیشه خواب مان هم دم به دقیقه تلنگر بزنیم که آهای، اهالی رکن چهارم دموکراسی! دوستان خبرنگارانی که شعار رسانه یتان، چشمه ی جوشان آگاهی بخشی است!
از یک طرف تیتر می زنید: سه میلیون مسافر و زائر و بعد در همان روز تیتر می زنید: شش میلیون! آنگاه خودتان از این همه تناقض در تنظیم خبر و وادادگی در بی کنشی و بی حالی در برابر اقوال متناقض والیان امور، حالتان بهم نمی خورد؟!
به هر تقدیر، چون قرار این بخش به اختصار هست، به همین اندازه اکتفا کرده و از مخاطبان معزز و فرهیخته ای که طالب خوانش مطالب بیشتری در این زمینه هستند، تمنا داریم در بخش دوم نیز همراه ما باشند.
ب) شرح مبسوط:
یک رسم خوبی در گلایه های فرهیخت داریم و آن که همیشه و همان ابتدای نوشتار، قبل از طرح هر گلایه و نقدی و حتی تذکری، ابتدا به رسم امام مهربانی ها، یک قدرشناسی جانانه می کنیم از تمامی تلاش ها و مساعی دست اندرکاران آن رخداد که در اینجا، ستاد مرکزی هماهنگی خدمات سفر کشور و نیز ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی است؛
همان بزرگواران خدومی که به مسافران و زائران ارض اقدس توس، همه ساله، مشتاقانه و بی منت و بلکه به صورت شبانه روزی، خدمت گزاری می کنند. لذا زحماتشان را ارج نهاده و از صمیم قلب به آنان خداقوت می گوییم که ولی نعمت این دیار، امام مهربانی ها، حضرت امام اباالحسن الرضا (علیه آلاف التحیة والثناء) ناسپاسی را تحت هیچ بهانه و عنوانی دوست نمی دارد.
و صدالبته اگر نقد و بحثی هم مطرح می شود، اولاً با نیت خیر و به قصد اصلاح فضای رسانه از این زهرماری هاست و ثانیاً در پی آسیب شناسی و عارضه یابی هستیم تا دوباره شاهد تکرار چنین دروغ هایی از سوی برخی مسئولان و گاف هایی زشت از سوی رسانه های خبری در اقلیم خردورزی رضوی نباشیم.
آمار، نقطه صفر برنامه ریزی است
در همه ی جوامع و کشورها، چالش بی آماری یا داده های بسیار متفاوت و تناقض آمیز بویژه در موضوعاتی که بیشترین نقش و تأثیر را در روند زندگی آدمی دارند و اصطلاحاً تأثرات آن بر حیات بشری «حداکثری» است، همیشه و همه جا، آزاردهنده و بلکه مانند سمی مهلک عمل می کنند؛
چراکه آمار غلط و حتی بزرگنمایی شده، همواره قدرت تدبیر مدیران و قوه ی دوراندیشی و خردورزی مجریان و انتظام بخشی عوامل دست اندرکار را در امور خطیر برنامه ریزی، سیاست گذاری و در نهایت حُسن اجرای امور سلب می نماید.
این چند سطر زیر را شاید پیشتر در گلایه و یادداشتی از مقالات فرهیخت خوانده باشید، اما از بس مهم و برای بحث ما، سرنوشت ساز است، ناگزیر از ذکر مجدد آنیم و پیشاپیش از تکرار آن پوزش می طلبیم.
بالاخره چه کنیم؟! یک پای ثابت چالش های مهم شهر و استان ما دست کم طی دو دهه ی گذشته، همین «فقر یا غلو آمار» هاست. تا جایی که مجبور شدیم یک سرفصل جدید را در دانشنامه ی فرهیخت به آن اختصاص دهیم؛ شاید در یافتن چاره ی کار از سوی نخبگان، مؤثر افتد.
و صدالبته، اگر این غلو در آماردهی ها و بوق فرض کردن مردم، همچون مرض مسری، به سایر استان های کشور از جمله مازندران سرایت نمی کرد و اپیدمی نمی شد، باز اینقدر حساسیت به خرج نمی دادیم!
حتماً به خاطر دارید سال گذشته، چطور فضای خبری کشور ملتهب از این افتضاح رسانه ای و آبروریزی تمام بودیم که استاندار بی پروا و جسور مازندران، از ورود ۲۱ میلیون مسافر به این استان طی هفت روز!! خبر داد. ... یا خدا ... خبری که مثل بمبی سهمگین صدا کرد و تشت رسوایی زیاده گویی را از بام حقیقت پایین انداخت.
و اما بحثی که قول طرح آن را داده بودیم:
🟢 به قول دانشمندان علم مدیریت، «صرفاً آن چیزی که قابل اندازه گیری است، مدیریت می شود!» بر اساس این اصل علمی و پس از گذشت ۴۶ سال از پیروزی انقلاب، همگان شاهدید متأسفانه مسئولان شهری و استانی ما، هنوز که هنوزه نتوانسته اند آمار جامع و موثقی از نیازمندی های اطلاعاتی مبتلا به در مشهد و خراسان رضوی ارائه کنند!
و «برای اندیشکده ی بین المللی فرهیخت مشهد» که ۱۶ سال به رسالت مستندنگاری و دیده بانی رویکرد بین المللی شهر و استان رضوی مشغول است، اعلام چنین آمارهای متشتت، غیر همگون و بعضاً متناقض از همه چیز از جمله در خصوص شمار این پنج گروه از مؤثران غیرایرانی مسافر و زائر و مقیم یعنی زائران غیر ایرانی، دانشجویان و سرمایه گذاران خارجی، گردشگران سلامت و اتباع و مهاجران قانونی بسیار ناامید کننده است؛
همچنین باعث تعجب است هم کارشناسان و سیاستگزاران شهری و هم مسئولان و والیان امور استانی، چطور می توانند بدون در دست داشتن آمار موثق و به روز، برنامه ریزی های کارآمدی برای مدیریت نیازمندی ها، رفع مشکلات و موانع توسعه ای جامعه ی هدف خود بویژه زائران داخلی و غیرایرانی بارگاه منور رضوی داشته باشند؟!
و این واقعاً مایه ی فضاحت هر دیار زائرخیزی است، خاصه آن شهر و استانی که مدعی قطب اول گردشگری ایران بزرگ است.
مگر نه این که آمار نقطه صفر برنامه ریزی و سیاستگذاری است؟ پس چرا در کشور ما این قدر به این مهم بی توجهی می شود؟
در کشور کوچکی مثل نروژ با پنج میلیون جمعیت، ۷۵۰ کارشناس آماری در سازمان آمارشان مشغول به فعالیت هستند. اما در ایران ما با ۸۵ میلیون جمعیت، سازمان آمارمان ۴۰۰ نیرو هم ندارد! هرچند اگر شمار کارکنان ادارات استانی را هم به آن بیفزاییم، بازهم عدد قابل اعتنایی نمی شود! چرا؟
ما در این نوشتار، می خواهیم به همگان از جمله مسئولان خدوم خود در شهر و استان، این پیام را منتقل کنیم که چطور می توانند با این همه تناقض و پراکندگی و فاصله میان آمارهای متصدیان بومی با مسئولان کشوری، مدعی برنامه ریزی، توسعه و تعالی و بالندگی صنعت مادر گردشگری و مقوله ی خطیر زائر و زیارت در دیاری باشند که حیات و مماتش به اقتصاد زائر وابسته است؟
آیا هنوز وقت آن نرسیده تا کارگزاران ولایت عشق، آستین همت را بالا زده و به این تاریکی ها و نقاط کور در سپهر داده های ارض اقدس توس پایان دهند؟
شهری که به ادعای شهردارش، از طرفی مدعی نخستین شهر هوشمند کشور و سومین شهر هوشمند در غرب آسیاست، و از طرفی دیگر در ارائه ی بدیهی ترین و بعضاً پیش پا افتاده ترین آمارهای شهری و استانی خود، عاجز است!
هر دم از این باغ بری می رسد، تازه تر از تازه تری می رسد
اما دلیل اصلی تدوین این نوشتار، مرتبط با تناقضی فاحش میان دو آمار رسمی اعلامی و از همه جالب تر همزمان در خصوص مسافران و زائران کلان شهر مشهد و استان خراسان رضوی در نوروز سال ۱۴۰۴ است.
🔴 آمار اول: از سفر ۶ میلیون مسافر و زائر خبر می دهد که از سوی معاون زیارت استانداری و جانشین رییس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی مطرح شده؛
🟢 آمار دوم: از سفر کمتر از ۳.۳ میلیون مسافر حکایت می کند که از سوی دبیر ستاد مرکزی هماهنگی خدمات سفر کشور نقل شده است.
هرچند به نظر می رسد آمار دوم یعنی آمار کشوری از آنجایی که متکی بر بهره مندی از فناوری های نوظهور و مستندات و شاخص های جامع تر و جدیدتر همچون رصد سیم کارت های تلفن های همراه مسافران تنظیم شده، به واقعیت نزدیک تر باشد!
تا آمارهای بومی که در گذشته های نه چندان دور و به عنوان مثال، با در دست گرفتن صلوات شمار و ایستادن خادمین و ثبت تشرف ها صورت می گرفت. به راستی نمی دانیم چه بگوییم که جانب عدل و انصاف هم رعایت شده باشد جز آن که اعتراف کنیم: الله اعلم...
به عبارت کامل تر، یکی مدعی است از ۲۵ اسفند پارسال تا ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، حدود ۶ میلیون مسافر و زائر نوروزی به مشهد و این استان سفر کردهاند و دیگری می گوید در همین بازه ی زمانی، کمتر از ۳.۳ میلیون مسافر و زائر به مشهد و استان خراسان رضوی داشتیم!
با مقایسه ی این دو داده، شاهد دو خروجی بسیار متفاوت و نه نزدیک به هم خواهیم بود؛ اگر اولی را مستند قرار دهیم، خراسان رضوی، مقام اول جذب گردشگر و مسافر و زائر را به دست آورده و اگر دومی را ملاک قضاوت بگیریم، همین استان، مقام سوم را حائز شده است! یاللعجب...
در این میان، آیا اهالی فرهیخت حق ندارند جویا شوند که حضرت آقایان مسئول... بالاخره کدام آمار صحیح است و به واقعیت نزدیکتر؟ کدام یک را باور کنیم؟ سه میلیون یا شش میلیون را؟ دم خروس را یا قسم حضرت عباس(ع) را؟ به لسانی دیگر، چه کسی در این میان، پیازداغ آمار را آن هم با دویست درصد رشد! بالا می برد یا با دویست درصد کاهش، سیاه نمایی می کند؟! و در این وانفسای فقر آمار یا غلو و بزرگنمایی اعداد و ارقام اطلاعاتی در این دیار، اصلاً معلوم هست با خود چند چندیم؟ به کجا چنین شتابان؟
گفته بودیم دریاچه ی زیارت هم در حال خشک شدن هست!
اگر به خاطر داشته باشید، در تابستان سال گذشته و در ایام پیک زائر، بارها آقای دکتر عارف را در نوشته هایمان مخاطب قرار دادیم که آقای معاون اول رئیس جمهور: به حق نگران خشک شدن دریاچه ارومیه هستید و بحران ملی می خوانیدش، اما می دانید دریاچه زیارت هم در حال خشک شدن هست؟
و یکی از مهمترین عوامل آن را، کمبود فاحش در ناوگان حمل و نقل به مبدأ یا مقصد مشهد چه هوایی، چه ریلی و چه زمینی ذکر کردیم و همه به عینه دیدیم که چه در تعطیلات تابستان سال گذشته خصوصاً در ماه پایانی آن یعنی شهریور و چه در ایام شهادت امام رضا(ع) و...، عملاً نه بلیتی برای هواپیما و قطار و اتوبوس به سهولت و سرعت و بلکه ارزان یافت می شد و نه مسئولان امر، راهی را مقابل پای جاماندگان قرار می دادند. اینجا را ببینید.

آفتاب آمد دلیل آفتاب...
بد نیست بدانیم در تعطیلات نوروزی سال ۱۴۰۱، بیش از ۱۱ میلیون نفر به مشهد سفر کردند، اما این رقم در سال ۱۴۰۴ به کمتر از ۳.۳ میلیون نفر کاهش یافته است!! استان مازندران با رقم ۵ میلیون نفر، مقصد نخست سفرهای نوروزی بوده و استان گیلان هم در رده ی دوم قرار گرفته است!
اگر این کاهش چهارصد درصدی فاحش آمار مسافران و زائران مشهدالرضا(ع) را نشانه ای آینده پژوهانه و سیگنالی هشدار دهنده از خدای ناکرده، خشک شدن تدریجی امر خطیر زیارت و زائر در دیار زائرخیز خراسان رضوی و ارض اقدس توس ندانیم، پس آن را چه باید نام گذاشت؟! بحرانی که روزی به خاطر نبود یا کمبود بلیت در ناوگان حمل و نقل رخ داد و روزی دیگر به دلیل افزایش افسارگسیخته ی تورم اقتصادی و بحران وحشتناک گرانی و رشد نامعقول هزینه های سفر، اسکان و تغذیه و... و در نتیجه حذف بودجه ی مسافرت از سبد هزینه های خانواده های ایرانی!
سخن پایانی:
دیگر خسته شدیم و ملول و نمی خواهیم آرزوهای بلندپروازانه و ایده آلی را مطرح کنیم مثلاً ای کاش روزی فرا برسد که بتوانیم به آمارهای اعلامی از سوی مسئولان و والیان امور در کشور و استان و شهر خود، اعتماد و اطمینان بکنیم... خیر... می دانیم که آرزوی محال و غیر ممکنی است، دست کم در کوتاه مدت...
حتی دیگر نمی خواهیم تا نه تنها آمار دقیقی از زائران غیرایرانی بارگاه منور رضوی را اعلام کرده بلکه به تفکیک کشورها با لااقل قاره ها منتشر کنید که می دانیم نمی کنید، حال چرا؟ باز هم ... الله اعلم...
اما دست کم می توانیم چنین آرزو کنیم و تمنا که ای کاش روزی فرا برسد رسانه های مکتوب و مدعی آزاداندیشی و مطالبه گری این دیار چون روزنامه های خراسان هشتاد ساله و قدس چهل ساله و شهرآرای سی ساله و نیز رسانه های الکترونیکی ما مانند یک دو جین خبرگزاری های ایرنا و ایسنا و ایمنا و جوملا و انشاء و... از جمله خبرگزاری تخصصی رضوی، به رسالت ذاتی خود عمل کنند. توقع زیادی است؟
یعنی آن که به جای بازتاب طوطی وار آمارهای متکثر و بعضاً متناقض و حتی کیلویی و غیر قابل باور و بسیار بزرگ نمایی شده ی برخی مسئولان ما، به کنشگری در این زمینه پرداخته و همچون اهالی فرهیخت، آن را در صدر مطالبات خود قرار دهند؛
این که رودربایستی ها و ملاحظات بی خود و بی جهت را کنار گذاشته و از والیان امور صراحتاً جویا شوند که حضرات والی خاطی، تصدقتان گردیم... بالاخره دم خروس تان را باور کنیم یا قسم حضرت عباس(ع) تان را؟! شما را به خدا راستش را به ما یکی بگویید، ما هم مردانه قول می دهیم جز خواجه حافظ شیرازی، کسی مطلع نشود!
درود و بدرود
نگارخانه ی فرهیخت:
برای دریافت فایل تصویر این پست با کیفیت بهتر و در ابعاد بزرگتر، اینجا را کلیک فرمایید.
آخرین به روزرسانی: ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
🅰️ مطالب مرتبط:
※
دیپلماسی حمل و نقل/ دوایی: سرگردانی مسافران در دهه آخر صفر؛ رفیعی: چرا به دروغ می گویند قیمت بلیت هواپیما افزایش پیدا نکرده؟! هم گران و هم کمیاب شده + یادداشت فرهیخت
※
دیپلماسی حمل و نقل/ پیوست فرهیخت: خانم وزیر راه، مصائب زائران حرم رضوی را بعد دهه آخر صفر ۱۴۰۳ می بینید؟ بلیت نیست! شما لااقل کاری کنید!
