دیپلماسی❜ علمی/ «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» چیست، کیست و کجاست؟ چه دغدغه ها، نگرانی ها و مطالباتی دارد و در یک کلام، «حرف حسابش» چیست؟

  • بازدید: ۱۷۳۳
علمی/ «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» چیست، کیست و کجاست؟ چه دغدغه ها، نگرانی ها و مطالباتی دارد و در یک کلام، «حرف حسابش» چیست؟
دانشنامه ی فرهیخت

❖ فهرست مطالب ✍ زمان مطالعه: ۴۸ دقیقه

❖ اشاره؟

به نام خدا و سلام همراهان فرهیخته؛ این سطور را برای مخاطبان معززی می نگاریم که هرچند صفحه ی «آشنایی با ما» را در همین تارنما خوانده اند، اما سئوالات بسیاری در ذهن آنها نقش بسته و تمایل دارند مطالب بیشتری از اهداف و رسالت ها، مطالبات و دغدغه ها، گلایه ها، مویه ها و بلکه درددل های گروه فرهیخت را بخوانند؛

 و البته پاسخ هایی نه در قالب لفاظی و بازی با کلمات، بلکه با قلمی بسیار ساده و روان و با صراحت و شفافیت تمام و حتی با ذکر شاهد مثال های عینی و لذا اگر این نوشتار کمی به طول می انجامد، پیشاپیش پوزش می طلبیم.

 و نهایتاً این که می خواهند بدانند اساساً این اندیشکده «چیست؟ کیست؟ و کجاست؟» و چه اولویت ها، اوّلیت ها، اهمیت ها و ارجحیت هایی دارد و اصولاً به دنبال چه می گردد؟

 و دست آخر، این مطالعات، چه دستاوردهای آگاهی بخش، خروجی های ملموس و نتیجه ی بارزی برای تعالی رویکرد بین‌المللی کلان شهر مشهد داشته که تا اکنون - یعنی ۱۶ سال - بی وقفه و مستمر، این همه خادم دلباخته - زن و مرد، پیر و جوان - پای این پرچم سبز مانده اند و آن را حتی یک لحظه بر زمین نگذاشتند؟!

❖ اندیشکده چیست و کیست و کجاست؟

و اما پاسخ: همان طور که در صفحه ی «آشنایی با ما» نیز گفتیم، «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» و به لسانی دیگر «اندیشکده رویکرد بین المللی مشهد»، پژوهشگاهی است سایبری  و قرارگاهی است کاملاً مردمی و خودجوش و صدالبته بدون هیچ گونه وابستگی به هیچ فرد، ارگان، سازمان و نهادی در داخل و یا خارج از کشور؛ 

تشکلّی که از رهگذر دیده بانی و مستندنگاری آن دسته از «رُخدادهای مشهد» دوست داشتنی که با «رویکرد بین المللی» برپا می شود و یا تعاملات و مناسبات دیپلماتیک با جهان پیرامون، در تلاش است تا به همت همه ی اعضای خود در ایران و سرتاسر جهان اسلام - این خادمان بین المللی امام رضا(ع) - به سمت تحقق یک هدف مشخص گام بردارد و آن غایت اصلی، رسالتی نیست جز تلاشی فکری به منظور «آگاهی بخشی» و «تنویر افکار عمومی» اعم از شهروندان، مجاوران و زائران، خاصه «مسئولان» این دیار نسبت به هرآنچه که به حوزه ی «بین الملل» جهان شهر «مشهدالرضا(ع)» مربوط است.

 اگر آنچه که از رسالت های مان تاکنون گفتیم را بخواهیم با شاخص های انسانی تعریف کنیم، باید بگوییم:

 ریل گذاری جاده و اتوبانی دو طرفه که یک سمت آن، «اطلاع یابی» است و سمت دیگرش «اطلاع رسانی» نسبت به هر موضوعی که به «غیر ایرانیان» در این دیار مرتبط است - بویژه این پنج گروه کانونی ذیل - جزو محورهای اصلی ماست که به ترتیب اولویت مطالعاتی، عبارت اند از:

۱. «زوار غیر ایرانی» *

۲. «دانشجویان خارجی»

۳. «سرمایه گذاران خارجی»

۴. «گردشگران سلامت» 

۵. «اتباع خارجی مقیم»

 بدیهی است از ورای واکاوی و جدّ و جهد در این جاده ی دو طرفه، برآنیم تا منافع و مزایا، مشکلات و موانع، تبعات و احتمالاً آسیب های حضور این پنج گروه را در اتوبان کرامت عالم آل محمد(ص) زیر ذره بین مطالعات راهبردی، تحقیقات علمی و فعالیت های رسانه ای خود قرار دهیم.

 تا در نهایت نقاط قوت و ضعف را یافته و به فرادستان مسئول گوشزد کنیم تا هیچ برخوردی جز رفتار مبتنی بر «تکریم و تعظیم غیر ایرانیان» را در ارض اقدس توس شاهد نباشیم.

و از آنجایی که نظام واره و ساختار عملکردی اندیشکده، سایبری است و تمام مراحل گردش کار، در پلتفرم های گوناگون ارتباطی و در بستر اینترنت صورت می گیرد؛

 بنابراین، ما خادمان افتخاری و دغدغه داران تعالی و توسعه ی «رویکرد بین المللی» این خطه، هیچ نیازی به وجود دفتر فیزیکی در مشهد یا تهران و یا هیچ نقطه ی دیگری در داخل یا خارج از کشور نداریم و داشته باشیم هم، به کارمان نمی آید.

 بنابراین، اهالی فرهیخت در شیفت های مختلف (بسته به ساعت کاری کشورها) در پنج کارگروه زیر، کلیه ی رخدادهای رویکرد بین المللی و نیز تعاملات دیپلماتیک روابط خارجی شهر و استان با جهان پیرامون را رصد و پایش می کنند.

 و پس از ارزیابی های اولیه و راستی آزمایی و در نهایت عیار سنجی، در «دانشنامه ی الکترونیکی فرهیخت» ثبت و درج می شود. این کارگروه ها عبارتند از:

۱. «سرویس آسیا و اقیانوسیه» *

۲. «سرویس اروپا و آمریکا»

۳. «سرویس آفریقا و عربی» 

۴. «سرویس تقویم فرهیخت» و

۵. «سرویس ایرانیان خارج از کشور»

خدا را شاکریم که بحمدالله والمنّه، تنها گروه و کانونی در شهر، استان، کشور و بلکه در سطح جهان اسلام هستیم که در تلاشی حداکثری، توفیق داریم بر اساس یافته های حاصله از پژوهش های کاربردی و مطالعات راهبردی، به جایگاه «مرجعیت علمی ارزیابی دیپلماسی های برتر و سنجش عمق و عیار توسعه ی روابط خارجی» دیار قبله ی دلها و امام مهربانی ها، روز به روز نزدیک و نزدیکتر شویم.

و به پاس همین موهبت الهی و عنایت رضوی است که همواره از صاحب حقیقی این دیار، برای توفیق ۱۶ سال خدمت، شاکر و سپاسگزار بوده ایم. 

 توفیق این که «پرچم زمین مانده ی بین‌الملل مشهدش» را به همت همین خادمان بین المللی بی نام و نشان از زمین برداشته و اجازه یافتیم این همه سال، برافراشته نگاه داریم.

البته ناگفته پیداست، این افتخار و مباهات صرفاً به خاطر تجمیع و بازنشر یک سری اخبار و گزارشات متنی و تصویری و صوتی «رویدادهای بین المللی» و «دیپلماسی های فعال» در یک تارنمای  اینترنتی نیست که این کار خبرگزاری ها و وبگاه های خبری است، نه رسالت یک اندیشکده علمی، تحلیلی و پژوهش محور که نمی خواهد مصداق بارز عِلْمٌٍ لا یَنْفَعْ باشد؛

● بلکه برآنیم تا پس از شناسایی و راستی آزمایی، عیار سنجی و طبقه بندی رخدادها و تعاملات بین المللی و سپس ثبت و درج محتواهای متنی، صوتی، تصویری و ویدئویی مرتبط با این تعاملات، ضمن معرفی و تقدیر از فعالان هر عرصه، مسیر دستیابی علمی عموم پژوهشگران و نویسندگان خاصه اساتید، دانشجویان و طلاب در داخل یا خارج از کشور را هموار سازیم. 

● شاهراهی که همه ی شوق مندان بتوانند از این محتوای پالایش شده، به سرعت و سهولت، در نگارش مقالات علمی، یادداشت های تحلیلی و راستی آزمایی حتی پایان نامه های خود، استفاده نموده و برای درج منابع و رفرنس ها ذیل مقالات خود، مآخذ معتبر و موثق و آمار قابل اعتمادی داشته باشند.

بنابراین، از رهگذر این دیده بانی ها و مستندنگاری ها، قصد آن داریم که مشخص کنیم از میان ۲۲ دیپلماسی مطرح در مشهد، کدامیک فعال ترند؟ 

 مشاهیر و نام آوران هر عرصه کیانند؟ یا در سطح متولیان امر، کدام ارگان دولتی یا نهاد عمومی و یا بخش خصوصی بیشترین فعالیت را دارد و چه دستگاهی کم لطفی می کند؟ فعالان را تشویق کرده و خواستار فعال سازی ظرفیت های مغفول شویم.

❖ حرف مردم: مخاطبان شما مسئولان اند نه عموم مردم

● بسیاری از مخاطبان فرهیخت بویژه دانشجویان شاغل به تحصیل در رشته ی حقوق، علوم سیاسی و روابط بین الملل می پرسند از قلم روان و ساده گویی شما معلوم می شود مخاطب اصلی خودتان را عوام مردم مشهد، مجاوران و زائران می پندارید؛ 

 در حالی که مردم کوچه و بازار را چه به مباحثی چون «رویکرد بین المللی رخدادهای شهر و دیپلماسی های فعال و اینها؟» مخاطب اصلی شما، اول و آخرش، فقط حضرات مسئولان هستند و بس. همان والیان امری که به نظر می رسد در این خطه، اساساً دغدغه ی چیزی به نام «بین الملل» را ندارند! 

 یا بر فرض که برخی از آنان، چنین دغدغه ای را هم داشته باشند، مگر درک مطلوبی از اصول و مبانی روابط بین‌الملل، پیش نیازها، اولویت ها و الزاماتش هم دارند؟ 

 قشر تحصیل کرده بویژه طلاب فاضل، این گونه شمات مان می کنند که تنها فاعلیت فاعل کافی نیست، بلکه قابلیت قابل هم لازم است. باران روی سر همه ی موجودات جنگل می بارد، اما مگر همه ی بذرها، قابلیت رشد را دارند و جوانه می زنند؟ 

 و برای اثبات این که مستحق چنین شماتتی هستیم، صراحتاً به به ما می گویند تورقی در گلایه های تارنمای فرهیخت خودتان بکنید! بسیاری از این گلایه ها و انتقادات، متعلق به عهد عتیق است، نه شایسته ی عصر شکوفایی فناوری ها!  

 به عنوان مثال می پرسند چرا سطح برخی از گلایه های شما، آن قدر سطحی و در حد و قواره ی نازلی است که آدم باورش نمی شود! حتی حرف زدن از این چیزها هم در مشهد، باورکردنی نیست! 

 مثلاً این که چرا در دیدار با مقامات خارجی، پرچم کشور میهمان را قرار نمی دهند و فقط پرچم ایران را می گذارند؟

 یا این که چرا دستگاه های اجرایی مرتبط با روابط خارجی شهر، اولاً منویی به نام «بین الملل» در وبگاه خود ندارند و اگر هم دارند، چرا متأسفانه ماه ها و بلکه سالها «به روز» نمی شود؟

 یا این که چرا در خبرهای تنظیمی رسانه های شان، نام میهمان خارجی را ذکر نمی کنند، یا غلط درج می کنند که هر دو، نوعی بی احترامی به شمار می آید؟

 یا این که چرا در دیدار با میهمانان خارجی و حتی مقامات عالی رتبه چون نخست وزیر یک کشور همسایه، آمار زائران داخلی و خارجی را غلوآمیز و بلکه بسیار بزرگ نمایی شده ذکر می کنند و هر مسئولی هر روز یک آمار متفاوت و بلکه متناقضی می دهد؟ 

 یا در برخی موارد متأسفانه شاهدیم طرف ایرانی، با تبختر هر چه تمام، پشت میزش می نشیند و میهمانان خارجی را همچون ارباب رجوع، آن طرف دیگر روی صندلی می نشاند.

 یا اگر محل ملاقات، دارای میز کنفرانسی U شکل است، طرف ایرانی مثل یک فرمانروا در صدر می نشیند و میهمانان خارجی را در یک طرف میز مستقر می کند!

 در حالی که اینجا تنها پروتکل آداب و تشریفات بین المللی حاکم، باید پروتکل «کرامت رضوی» باشد نه فلان بند مفاد کنوانسیون وین؛ 

 اینجا باید تنها پروتکل حاکم، سیره و سیاق امام رئوفی باشد که با غلامان خود، هم سفره می شد و تا همه ی آنها حضور نمی یافتند، دست به غذا نمی برد!

 واقعاً این چه ام القرای شیعه است و پایگاه فقاهت که برای میهمان خارجی که در واقع زائر غیرایرانی امام رضا(ع) است، این قدر کلاس می گذارند، به آنها بی اعتنایی می کنند، حتی از قراردادن پرچم کشورهای اسلامی و شیعه هم در دیدارها دریغ می کنند؟

 خلاصه این که می گویند خودتان را خسته نکنید! بسیاری از مسئولان ما حوزه ی بین الملل را در این مُلک و مِلک، یک مبحث کاملاً تشریفاتی، زائد و حداقل کم فایده می پندارند که بود و نبودش یکی است. 

 گلایه ای که به حق است؛ چون به خود اهالی فرهیخت هم تلویحاً می گویند: مگر این حوزه جز خرج تراشی و هزینه کرد، فایده ای هم دارد؟ 

 مگر می توان از تعاملات بین المللی، پول هم درآورد؟ مثلاً می توان با درآمد یک فعالیت بین المللی، یک پل یا جاده در گوشه ای از شهر ساخت؟

 حتی برخی به ظاهر شوخی اما در واقع جدی می گویند نه مدیر بین الملل و نه خود بین الملل سازمان ما، اصلاً محبوب نیست!

 چون به جای پیشنهاد سفر به کشورهای اروپایی چون آلمان و فرانسه و ایتالیا، توقع دارند دم به دم به کشورهایی چون افغانستان و پاکستان و ترکمنستان سفر کنیم؟ چرا؟ چون همسایگان شرقی ما هستند! 

 پاسخ به این گونه سئوالات، چالش همیشگی ماست که مگر برای برخی از آنها حتی اکابر و اعاظم شان، موضوعاتی چون دیپلماسی های زیارت و دینی و عمومی و شهری و گردشگری و فلان و بهمان، اساساً موضوعیت و اهمیتی هم دارد؟

 و ختامه مسک، می گویند شما عمرتان را سر کاری گذاشته اید که این فرادستان مسئول، ادراک درستی از ضرورت توسعه ی روابط خارجی مشهد با جهان پیرامون ندارند؛

 و شاهد مثال شان، همان حرفی است که خودمان در دهان مبارک مخاطبان مان گذاشتیم. یعنی حرف خودمان را به خودمان پس می دهند که:

 یا مادامی که مثلاً در ایام پیک زائر مانند تعطیلات نوروزی یا سه ماه تابستان و دهه ی آخر صفر و دهه ی کرامت و...، چهارده کمیته ذیل قرارگاه عملیاتی خدمات زائر خراسان رضوی راه اندازی می کنند؛

 اما اوج دغدغه های شان، کم و کسری نانوایی ها و سوپر مارکت ها و گران‌فروشی کسبه و هتلداران و... است و حتی برای ویلچر کم توانان هم، یک کمیته ی مستقل اختصاص می دهند.

 در یک کلام وجه همت همه ی آنان، حول و حوش «معیشت جسمانی» زوار دور می زند، اما در هیچ جای این آسمان پرستاره، هیچ اسمی از «زائران غیرایرانی» این ستاره‌های کم فروغ سپهر تابناک رضوی نیست، تا چه برسد به این که بخواهند به «تمشیت روحانی» آنان توجه کنند.

 مخاطبی می گفت مسئولانی که حتی قدرت تعامل و جسارت مطالبه ی صدها حق و حقوق مسلم شهر و شهروندان خود از پایتخت نشینان خودشان را ندارند، آن وقت چطور می خواهند با جهان پیرامون ارتباط برقرار کنند؟!

 فقط یک قلم، مثلاً شهرداری این کلان شهر، سال‌هاست شصت هزار میلیارد تومان یعنی چهار برابر بودجه ی یک وزارتخانه ی بزرگی چون ورزش و جوانان، از دولت طلب دارد، اما همین دولت فخیمه، نه تنها بدهی اش را نمی پردازد و نه تنها در تأمین اعتبارات احداث خطوط مترو و اتوبوس و تخت بیمارستانی و... کمک قابل توجهی نمی کند، بلکه همان شندالقاض بودجه ی زیارت را هم به او نمی دهد! 

 این وضعیت آن قدر اسفبار است که اخیراً همه شاهد بودیم کلاً ردیف بودجه ی زیارت را هم از سند برنامه ی هفتم توسعه ی کشور حذف کردند تا تمام بار هزینه های سفر زیارتی ۸۵ میلیون ایرانی و دو - سه میلیون زائر غیر ایرانی به دوش فقط مردم مشهد بیفتد و نمایندگان مجلس مان هم فقط نظاره کردند و بس! 

و بلکه پس از فرار مغزها و فرار سرمایه ها و... حالا رسیدیم به فرار درآمدهای بانکی مشهد! در روندی معکوس، عوض این که پول های پس انداز شده ی مشهدی ها در بانک های شان، صرف آبادانی خود همین شهر و استان شود، بال و پر در می آورد و خرج خرید مال ها و مجتمع های بزرگی چون ایران مال توسط بانک های تهران می شود و باز سر مردم این دیار، بی کلاه! 

 آه... بگذریم که ... از هر چه بگذریم، سخن دوست که همان بحث «زیارت» باشد، بسیار خوشتر است... 

❖ چرا محور مطالعات، غیرایرانیان است و نخ تسبیح هم زیارت؟

 چرا محور مطالعات شما، «غیر ایرانیان» است و به قول خودتان، نخ تسبیح هم زیارت؟ در حالی که موضوعات و محورهای بسیار زیادی در این شهر برای تحقیق و پژوهش وجود دارد.  

 بارها سخاوتمندانه به ما پیشنهاد شده، از آنجایی که مشهد، مثلاً یکی از اقطاب صنایع غذایی کشور است، پس بیایید در این زمینه ها، مطالعاتی داشته باشید که حتی از نظر درآمدزایی، نسبت به حوزه ی کم اقبال زیارت، اصلاً قابل مقایسه نیست!

 بسیاری از کارخانجات مواد غذایی، حاضرند اسپانسرها و حامی های مالی خوبی برای اندیشکده های باسابقه، فعال و قدیمی چون فرهیخت باشند!

 و خلاصه، وساوس طعنه آمیز فراوانی طی این همه سال، در کار بوده تا تاج هرم گردشگری دینی این دیار یعنی الماس «زیارت» را به ثمن بخس شهر رؤیایی و قطب خودرو و بنگاه داری مالی و صنعت غذا و حتی زعفرانش وا نهیم، غافل از آن که اقیانوس «زیارت» کجا و حوضچه های «شهر رؤیایی و...» کجا؟

❖ مشهد، بسان شهری است بندری و وابسته به اقتصاد دریا

● باور و پذیرش این تمثیل برای برخی از مسئولان ما و حتی شماری از فعالان صنعت گردشگری کشور سخت است و گلایه دارند چرا مشهد را محصور در «زیارت» می کنید و بس! 

● به زعم آنها، «زیارت» یکی از شقوق و زیرمجموعه های «گردشگری دینی» است. یک چیزی است در ردیف دیگر چیزها و لذا نباید به آن زیاد بها داده شود!

● برای همین، مادامی که اداره کل صنایع دستی، میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی در هفدهمین نمایشگاه بین المللی گردشگری تهران (۲۳ تا ۲۷ بهمن ۱۴۰۲) و در فضایی به مساحت ۶۰۸ مترمربع، حضوری فعال داشت، به مذاق برخی خوش نیامد!

● تا جایی که اظهار نظر گستاخانه ی یکی از آنان، حتی در خبرگزاری ایسنای خراسان رضوی هم بازتاب یافت. آنجا که این غرفه ها را خوب ارزیابی کرد، اما گفت که تنها ایرادش «تک محصولی بودن بازاریابی خراسان رضوی است!» یعنی چه؟

● عین جمله این است: خراسان رضوی از لحاظ کمی و ظاهری از دیزاین آراسته‌ای برخوردار بود و تنها نقدی که می‌توان به حضور این استان در نمایشگاه وارد دانست، ماهیت بازاریابی خراسان بود که تک محصولی شده است! ما تمام عرصه‌های توسعه گردشگری را موکول به حوزه ی «زیارت» می‌کنیم. این هم مستندش

● خداوکیلی «زیارت» یک محصول است؟ کدام عقل سلیمی می تواند اکسیر حیات بخش «زیارت امام رضا(ع)» را در حد و اندازه ی بلاتشبیه و نعوذ بالله «یک کالا» و «یک محصول» پایین بیاورد و آن را به عنوان یک نقیصه برای خراسان رضوی برشمرد؟

● این پاسخ ما نیست، بلکه سخن زائری است اهل آسیای جنوب شرقی که وقتی این سخن را شنید، گفت:

● خاک کربلا بر دهانی که الماس «زیارت» عتبات عالیات را العیاذ بالله، همچون «روغن پالم» مالزی می داند که آن هم، تک محصولی بود تهاجمی و بلکه مایه ی نجات و شتاب رشد اقتصادی کشور فقیر «ماهاتیر محمد!»

● ان شاءالله که این جمله، سهو لسان است و قصد گوینده، چنین قیاس نامبارکی نبوده، به هر سو، هم برای لغوگویان و هم فراموش کاران عرصه ی گردشگری زیارت این تمثیل، مفید فایده است.

● بویژه برای کسانی که عنوان «فعال گردشگری خراسان رضوی» را هم یدک می کشند، اما تپه های «خلج» مشهد را می بینند، اما «دماوند سربلند ایران» را نه! 

● ساعت ها برای نوآموزان صنعت گردشگری استان، لفاظی می کنند و از هر دری، سخنی می رانند، اما از دهان مبارک شان، حتی یک کلمه، حتی یک کلمه در باب اعجاز زیارت و امام رضا(ع) شنیده نمی شود! غفلت تا چه حد؟ واقعاً تا این حدش نوبر نیست؟ این هم مستند دوم

● به هر تقدیر، شایسته است این استدلال ساده را همگان با دقت از خاطر مبارک گذرانده، بعد خود منصفانه قضاوت کنند که آیا، تمثیل درست و بجایی هست یا خیر؟:

مشهد، دقیقاً بسان شهری است بندری که حیات و ممات اقتصادی اش، فقط و فقط به «اقتصاد دریا» وابسته هست و اگر دریا را از او بگیرند، دیگر هیچ ندارد! حال ... حُکم دریا برای مشهد، همان حُکم «زیارت» است که اگر نباشد، مشهد هم دیگر نیست!

❖ اثبات حیات مشهد منوط به حیات اقتصاد زیارت

حیات و ممات کلان شهر مشهد، منوط است به حیات و ممات اقتصاد زیارت... چرا؟

آن وقت :

خدا وکیلی کدام شهروند ایرانی حاضر می شد سواحل زیبای شمالی و متبوع جنوب کشور را رها کند و هر سه سال، حداقل یک بار پایش را به این دیار «بن بست» و خشک و بی آب و علفی بگذارد که در طول سال، فقط ۱۲ روز هوای پاک دارد؟! 

● بله، اگر عرضه داشتیم مانند عربستان سعودی، لیموی تلخ «بیابان های سوزان» - این میراث ناخواسته ی طبیعت - را تبدیل به لیموی شیرین «جاذبه های گردشگری» کرده و با سرمایه گذاری ۸۰۰ میلیارد دلاری، هفت سال زودتر از برنامه ی مقرر، به هدف یکصد میلیون گردشگر خارجی می رسیدیم، حق با مخالفان این استدلال است.

پس لاجرم باید بپذیریم قطار «غیر ایرانیان» در این دیار، فقط «یک ریل» و یک «ایستگاه پایانی» دارد به نام «زیارت» و دیگر توقف گاه ها، اصلاً در شمار ناید!

 آن موقع نه تنها به اهالی فرهیخت، بلکه به تمامی مجاوران و شهروندان بهشت هشتم حق خواهید داد که مسئولیت سنگینی بر دوش خود احساس کنند،

 تا جایی که اگر همه آب در دست دارند، باید زمین بگذارند و فقط و فقط به فکر این باشند که اصطلاحاً آب تو دل «غیر ایرانیان» بویژه «زوار رضوی» تکان نخورد که خیر دنیا و آخرت، در گرو رضایت و طیب خاطر آنان است. 

❖ این هم چند مثال عینی و ملموس

از ما خواسته بودید کلی گویی را به کنار گذاشته و اهم دغدغه ها و گلایه ها و مطالبات فرهیخت را با ذکر مثال ها و مصادیق شرح دهیم. پس اجازه بدهید چند مثال کوتاه بزنیم: 

 ابتدا بشنوید از دلار منحوس ... حتماً از مصوبه ی چندی پیش انجمن شرکت های هواپیمایی کشور مطلع شدید که خوشبختانه با دخالت دولت باطل شد. در کمال تعجب و برعکس رویه ی کشورهای گردشگرپذیر دنیا، بلیت های داخلی را برای اتباع خارجی، ارزی نرخ گذاری کرده بودند! یاللعجب! 

 و این یعنی: بلیت تهران مشهد، ۱۵۰ دلار! خوب، تکلیف دغدغه داران تعالی زیارت چیست؟ جز اعتراض شدید و ابلاغ این پیام به طرق مختلف به مسؤولان امر که «ایرانِ در تحریمِ کامل» و سفر اتباع خارجی؟ توریست کجا بود؟ چرا آدرس غلط می دهید؟ اکثر قریب به اتفاق اینان، زوار رضوی اند و به استناد آمار رسمی و موثق، عازم مشهد!

چرا؟ چون طبق اعلام معاون وقت وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، ۹۰ درصد توریست ایران، فرهنگی است که گردشگری دینی هم ذیل آن تعریف می شود. این یعنی اساساً سرپابودن و سوددهی صنعت گردشگری کشور، مدیون زوار امام رضا(ع) است و بس.

چرا؟ چون مقصد اول گردشگران خارجی، مشهد است و اینها زائر رضوی اند، نه توریست! اینجا هم حج فقراست و نه میعادگاه اغنیاء! لذا با این مصوبه ظالمانه، عملاً سنگ بزرگی سر راه زوار امام رضا(ع) می افتاد که می رفت تا باعث کاهش شدید آمار سفر زوار غیرایرانی به ولایت عشق شود.

چرا؟! چون رئیس جامعه ی تورگردانان کشور (انجمن صنفی راهنمایان گردشگری) اخیراً طی مصاحبه ای، آشکارا آب پاکی را روی دست همه ریخت که 

 آقایان: آماربازی و آمارسازی نکنید، اصلاً، گردشگری به ایران نمی آید!!! و همان هایی هم که می آیند، برای زیارت امام رضا علیه السلام است و بس!

مضافاً اگر این فاجعه جمع نمی شد، قطعاً موضوع همین جا خاتمه نمی یافت! پس از آنها جامعه ی هتلداران در هر نقطه ی کشور از جمله در مشهد، متقاضی دریافت دلار به ازای خدمات به گردشگران خارجی می شدند 

 البته زمزمه های اولیه ی آن را هم چندی پیش سر دادند و تیری به تاریکی انداختند که خوشبختانه نگرفت و بعد هم آژانس های مسافرتی برای تورها و بعد رستوران ها و موزه ها و حتی حمل و نقل درون شهری هم متأثر می شد.

گذشته از اینها، می دانید که اتوبان گردشگری در همه جای دنیا، همیشه دو طرفه است. حال، الحق والانصاف اگر همین طرف عراقی که نجف آنها، مقصد اول سفرهای خارجی خراسانی هاست؛

 یا اگر طرف سوری و اهالی دمشق، مقابله به مثل می کردند و همین برخورد غیرحرفه ای با زوار ایرانی عتبات عالیات عراق و سوریه می شد، ما ایرانی ها چه عکس العملی نشان می دادیم؟ خداوکیلی نمی گفتیم دارند ما را سرکیسه می کنند؟

شکر که همان موقع و صدالبته پس از جیغ بنفش خیلی ها، بالاخره وزیر مرحوم راه، فریادها را البته پس از دو هفته حساب و کتاب شنید و این مصوبه ی احمقانه را باطل کرد؛

 هرچند متأسفانه صدا و سیمای منفعل و بی تحلیل ما این بار هم سر در برف کرد و از خود فاجعه و این اتفاق به این مهمی، حتی یک خبر هم منتشر نکرد و به سادگی از کنارش گذشت!

مگر کشورهای موفق دنیا در صنعت گردشگری از اسپانیا گرفته تا همین ترکیه ی بغل گوش خودمان، هزینه های هتل، غذا و ایاب و ذهاب درون شهری و... گردشگران را به ارز خارجی می گیرند؟ 

 خیر! مثلاً ترکیه لیره می گیرد، نه دلار و یورو! ... و این است از جمله رسالت های فرهیخت که همچنان با مظاهر دیگری از آن، کماکان دست و پنجه نرم می کنیم.

مثال بعدی، مستحضرید چهار پنج سال پیش، هم معاون گردشگری استان و نیز برخی از رؤسای اتحادیه ی هتلداران با کلی گویی و مصاحبه های دو پهلو با رسانه ها، اصرار به القاء این شبهه داشتند که:

 ظرفیت احداث تأسیسات اقامتی یعنی هتل ها و میهمانپذیرها و... در مشهد اشباع شده و متأسفانه تسنیم استان هم در این دام افتاد، در حالی که دروغ محض بود!

 فارسی شده حرفشان این بود که آقایان سرمایه گذار داخلی و خارجی: دست نگه دارید! دیگر هتل و میهمان پذیر و اقامت سرا چه ارزان و چه گرانش را در مشهد نسازید که ظرفیت تکمیل شد!! 

 ترجمه اش به زبان بی زبانی می شود این که یعنی نسازید تا ثروتمندان، همچنان در هتل ها اقامت کنند و فقرا در کمپ غدیر زیر چادر در زمستان از سرما بلرزند و در تابستان از گرما عرق بریزند! 

به آنان مُصراً یادآور شدیم: قربان تان گردیم، چرا به سرمایه گذاران داخلی و خارجی، آدرس غلط می دهید؟ چرا دروغ می گویید؟ 

 چرا می خواهید با فرافکنی و آمارسازی و بزرگ‌نمایی یک سری اعداد و ارقام بی ربط، اشتباه راهبردی گذشته ی خود را بپوشانید؟! کدام اشتباه؟ پس خوب توجه کنید: می دانید که در بحث صنعت هتلداری و از نظر نرخ خدمات، غالباً سه سطح متعارف داریم: 

 ۱. فوق العاده گران قیمت و لاکچری (از ۵ ستاره واقعی تا ۷ ستاره که در ایران اصلاً وجود ندارد!) 

 ۲. متوسط و پرشمار (۳ تا ۵ ستاره) و بالاخره 

 ۳. ارزان و بلکه بسیار ارزان قیمت (از هتل های یک تا سه ستاره، هتل آپارتمان ها، مسافرخانه ها و در مشهد زائرسراها و کمپ های اقامتی مانند غدیر در حاشیه ی شهر - طرق و...)

اما حضرات صاحب امضاهای طلایی چه کردند؟ سال ها با بی تدبیری محض و فروش کیلویی و تجمیع مجوزها در لایه ی وسط (۳ تا ۵ ستاره)، باعث «فوق اشباع» هتل های ۳ تا ۵ ستاره شدند؛ 

 در حالی که مشهد سال هاست به طور وحشتناک، تشنه ی اقامتگاه های ارزان قیمت در لایه ی اول است، چون حج فقراست!

اگر اشباع شده بود که زوار امام رضا(ع) با زن و بچه و بالاجبار در تمام فصول حتی در سرمای استخوان سوز و گرمای طاقت فرسای تابستان، در فضای باز پارک غدیر در حومه ی مشهد چادر نمی زدند! کیست که نخواهد خانواده اش زیر یک سقف ارزان و در رفاه باشد؟!

 به تعبیری، مُردیم تا پس از چهار سال! والی اول گردشگری استان، آبان ۱۴۰۱، آن جمله ی سراسر اشتباه معاونش را اصلاح کرد و صراحتاً معترف شد که «اشباعی در کار نیست، بلکه شدیداً به اقامتگاه های ارزان قیمت برای زوار نیازمندیم!!» اما حیف که بسیار دیر شده بود! 

حال می بینید سطح دل مشغولی ها و اصطکاک اهالی فرهیخت با مسئولان شهر و استان و اهالی رسانه اش در این دیار، چقدر حول و حوش موضوعاتی نازل و پیش پا افتاده و بلکه بدیهی دور می زند؟! 

 چیزهایی که در هر نقطه ی دنیا، جزو بدیهیات است اما اینجا خود تبدیل به یک پروژه می شود و سوهان روح و قلم!

به عنوان مثال، امروزه اوج دغدغه ی اهالی دبی و دوحه، نصب سیستم تهویه های خنک سازی هوا در پیاده روهای شهرشان هست تا گردشگران را خوش آید و از سویی دیگر ، عربستانی ها در اندیشه ی جذب یکصد میلیون گردشگر در سال؛

 اما اهالی فرهیخته ی این شهر در اندیشه ی بیرون آوردن همان سنگی هستند که روز و روزگاری، یک جوجه خبرنگار نابخرد، در چاه انداخته و حالا صد عاقل کاردان هم نمی توانند آن را بیرون بیاورند! 

آنقدر کج فهم که «اقامتگاه های ارزان و زائرسراهای سازمانی مشهد را همچون بختکی می داند که به جان هتل ها افتاده اند!» یاللعجب!!! 

 در حالی که نمی فهمد حال و وضع اسف‌بار اسکان زوار و میهمانان امام رضا(ع) در این شهر در ایام پیک زائر، تا بدانجا بحرانی می شود که چندی پیش، همه شاهد بودیم مسئولان آستان قدس رضوی مجبور شدند فضای چهار پارکینگ زیرگذر اطراف حرم مطهر را کاملاً از خودروها خالی کنند.

 و در اقدامی بسیار عجیب و نادر، مفروش شد تا ضیوف الرضا آنجا اقامت نمایند! آهای بختک نویس! مگر پارکینگ زیرسطحی با آن همه دود و دم و سر و صدا و گرد و خاک و ده ها آلودگی دیگر، محل اقامت زنان و کودکان و کهنسالان آسیب پذیر است؟

بگذریم... از سویی دیگر، علاوه بر پیگیری مطالبات این پنج گروه مهم «غیر ایرانیان» یعنی زوار غیر ایرانی، گردشگران دینی و سلامت، دانشجویان و سرمایه گذاران خارجی و اتباع و مهاجرین؛

 کمک فکری به توسعه ی همه جانبه و ارتقاء شاخص های روابط خارجی شهر و استان با جهان پیرامون از جمله مهمترین وظایف و رسالت های ماست.

ما با ادبیات شعارگونه ی مسئولان کشور برای مشهد مانند بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان، یا ام القرای جهان تشیع، پایتخت فرهنگی جهان اسلام، پیشانی نظام و حتی با آمارهای میلیونی و غیر مستند زوار کنار می آییم، ولی اصطلاحاً با موضوع «پُزِ عالی، جیب ِ خالی» چه کنیم؟

چقدر مویه کنیم که مشهد را چون اصفهان و شیراز و حتی در تراز تهران نبینید! مگر «ریاض» پایتخت حجاز در برابر مکه و مدینه دیدنی است؟ آیا این عدالت است که صرفاً مشهدی ها، هزینه ی سفر میلیون ها زائر را از جیب بپردازند، اما دولت شان نظاره گر باشد؟

فقط یک قلم، کجای ایران روزی حداقل ۳ بار باید یک محله نظافت و زباله ها منتقل شود؟ جز منطقه متراکم ثامن مشهد؟ حتی در تهرانش هم سابقه ندارد! اما همچنان که پیشتر گفتیم، دولت مردمی! به جای افزایش بودجه ی زیارت، کلاً ردیف آن را حذف کرد! یاللعجب...

کاش یکی از همین اهالی قلم به دست رسانه، آقای دولت را خطاب قرار می داد و می گفت: شما که بهتر از هر کس می دانید اگر در همین مشهدی که امام امت مرکز ایرانش خواند ولی بودجه اش حذف شد، فقط نیم ساعت باران تند ببارد، نصف شهر از جمله حرم رضوی زیر آب می رود! 

 کما اینکه همین اتفاق ناگوار، اردیبهشت همین سال در محله ی سیدی و پل انقلاب مشهد رخ داد و چند کشته هم دادیم! چرا؟ چون بودجه اصلاح کانال ها و هدایت آب ها در کلان شهر مشهد، صرف هزینه های جاری زیارت زوار شده است؛

یا این که خطر پدیده ی فرونشست زمین در شهر مشهد حتی برای خود حرم مطهر رضوی به خاطر برداشت غیر اصولی آب از منابع زیرزمینی در دشت های اطراف به قدری جدی است که به خاطر اجتناب از انفجار لوله های گاز و تأسیسات آب و برق و...، چندین ایستگاه دائمی جی.پی.اس در شهر از جمله در اطراف حرم مستقر کرده اند و این حلقه ی محاصره ی فرونشست زمین هر لحظه به مرکز شهر نزدیک و نزدیکتر می شود! و این ها، همه بخش اندکی است از دغدغه های اهالی فرهیخت که بارها گفتیم و متذکر شدیم، اما کو گوش شنوا؟!

و اگر باز تمایل دارید، اهم این دغدغه ها و مطالبات و گلایه ها را البته این بار در ساحت اقتصاد این دیار بشنوید، اجازه دهید بخش اندکی از انتظاراتمان را از ۵۴۰۰ واحد فعال اقتصادی خصوصی مطرح کنیم. 

 شهری که افتخار دومین گردش مالی کشور پس از پایتخت را دارد، فرودگاهش پرسودده ترین هاست و فقط یک قلم همجوار بازار بکر ۲۶۰ میلیونی پاکستان و افغانستان است.

فعالان و اعضای اتاق بازرگانی! لطفاً نگاهی به مؤثران اقتصادی شمال غرب کشور بیندازید! سپس خود مقایسه کنید حجم، کمیت، کیفیت و اثرپذیری تعاملات اقتصادی آنها را با همسایگان غربی و بعد شهر و استان ما را با همسایگان شرقی!

این طرف بغل گوشمان، کشور ۲۲۱ میلیونی پاکستان، این ایرانی ترین همسایه واقع شده، اما حجم صادرات آنقدر کم است که در ترازهای بازرگانی فیمابین، معمولاً اسمی از آن برده نمی شود! به عبارت دیگر صادرات به افغانستان، تا حدودی آبرو داری می کند.

شاید بخشی از کاستی ها، متوجه مدیرانی است که اگر حسابداری شان، یک ریال کم بیاورد، نگران و حساس می شوند؛ 

 اما اگر مدیر روابط عمومی و بین الملل شان - البته اگر چنین سمتی در سازمان شان وجود داشته باشد - هیچ اقدام مؤثری هم در حوزه ی بین المللی نکند، خیر؟!

قصور رسانه های محلی و خبرگزاری های بومی مان هم کم نیست! 

 مثلاً صدا و سیمای استانی ما هفت روز هفته، چندین بار رخدادهای ورزشی را پوشش می دهد و هر جمعه هم ویژه برنامه ی چند ساعته دارد، اما تاکنون حتی یک برنامه برای بررسی مشکلات این پنج گروه غیرایرانیان در این کلانشهر که جهان شهر برکت و کرامت می خوانندش، نساخته و پخش نکرده است!

 تا چه برسد به تولید و پخش برنامه ای حتی در قالب یک گزارش تصویری کوتاه در مورد توسعه ی روابط خارجی شهر و استان... چرا؟ 

 یعنی امور بین الملل این کلان شهر، نباید به اندازه ی فوتبال و هندبال و کشتی اش اهمیت پیدا کند؟ 

 فوتبال یا والیبالی که حتی در هنگام پخش اذان و اقامه ی نماز مغرب و عشاء از مأذنه های پایتخت معنوی ایران و ام القرای جهان تشیع هم، برای دقایقی، پخش مستقیمش قطع نمی شود؟!

و از همه غریبانه تر و عجیب تر، رسانه ی بومی «شهرآرا» است که کارش باید الزاماً بازتاب رخدادهای زیارت و زائرین داخلی و غیر ایرانی و پروژه های شهری و عملکرد شهرداری و شورای شهر مشهد باشد، اما مانده ایم چرا می خواهد در مسابقه ی ایرنا شدن، این خبرگزاری رسمی کشور، حتی از ایرنا هم جلو بزند؟! 

 شهرآرایی که فراموش کرده نمی توان با بودجه ی مشهد و شهروندانش، اخبار کشوری و حتی سی استان دیگر را هم پوشش بدهد! 

 مضافاً بازتاب حواشی پررنگ از متن اخبار استقلال و پرسپولیس و... چه دخل و خرج و ربطی به شهرآرای مشهد دارد؟ 

 شهرآرایی که وبگاهش ۵۶ منو دارد، اما متأسفانه حتی یک منو با عنوان مهم «دیپلماسی شهری» یا «بین الملل» ندارد؟! حتی از درج یک «تک بین الملل» ذیل هر خبر مرتبط با این حوزه نیز دریغ می کند! 

براستی درج لحظه به لحظه ی اخبار این دو تیم فوتبال و مبلغ قراردادهای پرسپولیس و استقلال و این که کی به فلان بازیکن چقدر داده و کدام بازیکن به کمیته انضباطی رفته را چه به شهرآرای مشهد؟! 

 شهرآرایی که اخیراً، صدای سخنگوی شورای شهر را هم به اعتراض در آورد، وی صراحتاً گفت: روزنامه شهرآرا اگر امروز تعطیل شود، بهتر از فرداست! این هم مستندش

 آیا حق نداریم پس از چند سال تذکر پیاپی، این گونه مویه کنیم که ای دو صد لعنت بر این پوپولیسم و عوام گرایی که به بهانه جذب هوادار و چند لایک و چند بازدید بیشتر، حتی حاضر است پا بر روی فلسفه ی ایجاد و تأسیس اش بگذارد!

 عصبانی نیستیم، بلکه دیگر از اصلاح این همه بی ربطی و انحراف از رسالت ها و وظایف در این دیار ناامید شدیم! مثال بزنیم؟

 همین چند شب پیش مگر آسمان کل کشور برای عملیات غرور آفرین وعده ی صادق کلیر نشد؟ به گونه ای که حتی یک هواپیما در آسمان کشور پرواز نمی کرد؟ به خاطر دارید؟

 چند شهر بزرگ رژیم کودک کش اسرائیل برای ساعاتی، زیر امواج سهمگین و غرش ۴۰۰ موشک و پهباد ایرانی بود و تمام شبکه های تلویزیونی دنیا و حتی ایران خودمان، برنامه های عادی خود را قطع کرده بودند و به صورت زنده، لحظه به لحظه ی اخبار این اتفاق بزرگ و نادر در تاریخ معاصر جهان را با آب و تاب فراوان پخش می کردند؛

 اما تمام شبکه های ورزشی و پخش سریال و فیلم و سرگرمی و سلامت و مستند و... هم ایران و هم سایر کشورها، بدون استثنا، همچنان به کار تخصصی خود مشغول بودند!

 نه تنها برنامه های عادی خود را قطع نکردند، بلکه حتی یک زیرنویس ساده هم پخش نکردند؟! چرا؟ چون جهان چون چشم و خط و خال و ابروست ... که هر چیزی به جای خویش نیکوست... 

اما در این دیار، دعب رسانه هایش این گونه نیست! شهری است که تمام رسانه هایش بی استثناء طی این ۴۴ سال، بازار فخرفروشی آمار زائران غیرایرانی را تا هفت و اخیراً حتی تا نه و ده میلیون!! نفر هم داغ و بزرگ‌نمایی کردند؛ 

 شهری که فقط یک قلم، شهرآرای بومی اش، منوی عجیب و غریب «مستند ژورنالیسم!!» را لایق تیتر و منو شدن می بیند، اما همین زوار غیرایرانی، همین سرمایه گذاران و دانشجویان خارجی و گردشگران سلامت را لایق یک منوی ساده «بین الملل» نمی بیند! تا این جامعه ی غیر ایرانی مخاطب، اخبار این حوزه را به صورت متجمع و در یک فضای مشخص مشاهده کنند؟

بنابراین حضرات مسئولان شهری و استانی: دیگر به چه زبانی باید مویه کنیم و تَکرار و هی تَکرار که بپذیرید حکایت مشهد - همان که طور که پیشتر گفتیم - حکایت شهری است بندری که اقتصادش، فقط و فقط به «اقتصاد دریا» متکی است و بس! باورپذیر نیست؟ به خاطر دارید با ورود ویروس کرونا، کشور دو سال تعطیل شد، اما درب های حرم منور فقط ۷۰ روز بسته ماند، اما چه شد؟ به خاطر کاهش فاحش آمار زوار، همچنان دو هزار مغازه ی خالی اطراف حرم مطهر روی دست صاحبانش مانده است! حال، باز هم انکار می کنید؟ آیا باز هم به دریای زیارت و اندک مطالبات زائران بویژه زوار غیرایرانی اش، بی اعتنا هستید؟

یکی از مسئولان می گفت زائران غیر ایرانی فلان اند و بهمانند و ما نسبت به آنها بی اعتنا نیستیم؟ آیا واقعاٌ همینطور است؟ 

 اگر چنین است، پس چرا ما فرهیختی ها، وقتی می بینیم در لابلای مصاحبه های مطول و مکررتان در رسانه ها، یهویی اسم «زائران غیر ایرانی» را آن هم فقط یک بار! می برید، آن قدر ذوق زده می شویم که دور همی با صدای بلند، یک صلوات می فرستیم؟! (کنایه از این که: چه عجب!)

 اگر باور نمی کنید، دوباره ستون تریبون آزاد یا گلایه های فرهیخت را ببینید! فقط یک قلم، سالهاست زوار غیرایرانی متقاضی یک وعده غذای حضرت اند، اما نوبت به آنها نمی رسد؛

 بویژه زوار پاکستانی و اردو زبان که بر اساس یک باور سنتی و قدیمی، اگر به مشهد و حرم مطهر مشرف شوند و غذای متبرک روزی شان نشود، تصور می کنند زیارت شان مورد قبول واقع نشده است! 

 شکستگی گوشه ی سنگ فرش های صحن سقاخانه به چشم تان آمد و فوراً بازسازی کردید، اما چطور شکستگی دل هزاران زائر اردوزبان را نمی بینید؟!

● یا هنگام تشرف به حرم مطهر، به خاطر یک چادر رنگی امانی، هنوز که هنوزه از برخی ها، گذرنامه گرو می گیرند! (باور نمی کنید، تابلوهای مقابل دکه های تحویل چادر که اتفاقاٌ به سه زبان نوشته شده را خود ببینید!) بازتاب همین پیش پا افتاده ترین ها، امروزه نیاز بین الملل شهر است، نه مثلاً شرح منافع متروپلیس!

یا چرا شرکت نمایشگاه مثلاً بین المللی مان که از نظر ساختار تشکیلاتی، وابسته به شهرداری مشهد است، سالهاست یک رویداد واقعاً بین المللی نداشته است؟ 

 تا جایی که شهردار سابق رسماً اعتراف کرد اگر زمینش را اجاره می دادیم، سود بیشتری برای شهر داشت! بازتاب اینها کمک به دیپلماسی شهریست نه بازنشر یک مشت جزوات دانشگاهی!

یا سرپرست نامرد و متأسفانه مشهدی فدراسیون دوومیدانی کشور چندی پیش به دلایلی کشککی و با اهدافی منفعت طلبانه ی شخصی، امتیاز برپایی جشنواره دوومیدانی جام امام رضا(ع) را از سومین دوره به بعد از مشهدیها به زور گرفت و به تهران منتقل کرد، اما نه مسئولان و نه رسانه ها هیچ اعتراضی نکردند، بلکه برعکس، با آب و تاب هم بازتاب دادند!

جالب آن که نه مدیر تربیت بدنی آستان قدس رضوی و نه مسئولان ورزش استان هیچ کس به این ظالم نمی گوید مگر می شود نماز جمعه را چهارشنبه خواند؟ 

 و کسی هم در این دیار نگفت مگر خیر ندیده ها! می شود مسابقات جام امام رضا(ع) که فلسفه و خاستگاه برپایی اش مشهد است را در تهران برگزار کرد؟

❖ داستان ناراست کلاهواره ی رسانه ی خورشید تهران

 حال که به اینجا رسیدیم، لطفاً اجازه دهید معجزه ی هزاره ی سوم دیگری به شما در مشهد مصفا نشان دهیم که حتماً از تعجب، خشک تان می زند و مثل ما، انگشت به دهان می مانید.

اصلاً هرآنچه از دغدغه ها و گلایه ها و مطالبات اهالی فرهیخته ی این شهر را که تا این لحظه گفتیم و شنیدید، اگر فراموش کردید، هیچ ملالی نیست؛

چرا که همین یک گند «جشنواره ی مثلاً بین المللی رسانه ی خورشید تهران» برای نمایش اوج بلاهت بعضی از فرادستان ما کفایت می کند و متأسفانه در تاریخ رخدادهای این دیار به ننگ و عار ثبت شد و ماند.

 شاید هنوز تو هواپیما بودند که رسانه های خام مشهدی، افاضات برخی از مسئولان ذوق زده ی شهری را تیتر زدند که آهای ایهالناس: بشتابید که تخم دو زرده گذاشتیم ... پایتخت نشینان می خواهند.. یک عالم گل به سر زنان رسانه ای مشهد بزنند و سر تا قدم آنان را گلباران کنند! 

به تعبیری دیگر ، ما که عُرضه ی برپایی یک رویداد بین المللی را نداریم و عاجزیم، اما اینها لطف کرده اند و طفلکی ها اینهمه راه آمده اند تا از رهگذر برپایی یک جشنواره ی مثلاً بین المللی، هم زنان نخبه و اثرگذار مشهدی و هم شهرمان را به جهانیان معرفی کنند و هم فرهنگ رضوی را ترویج، اما صد افسوس که همه دروغی بود بس بزرگ و فریبی بود بس ناجوانمردانه ...

چه فکر کردیم و چه شد؟! با پنبه ی فرهنگ رضوی و به بهانه ی خورشید امام رضا(ع)، سر مشهدی های بینوا را بیخ تا بیخ بریدند تا بودجه ای نجومی و هزینه های دلاری برای اردوی سه روزه ی سفر یکصد خبرنگار خارجی زن که نه، بلکه یکصد اینفلوئنسر و بلاگر زن از اقصی نقاط عالم و از ۴۵ کشور! به مشهد را به شهرداری ساده لوح و شورای شهر زود باورمان تحمیل کنند که کردند و این یعنی به نام شهرداری و به کام ارشاد... یعنی خرج که از کیسه ی میهمان بود، حاتم طائی شدن آسان بود!

اما یک ماه نشده، فهمیدیم منظورشان از رسانه ی خورشید، خورشید هشتم نیست و تازه، دریافتیم این کشکواره ی اختراعی آنان، هیچ ارتباطی با فرهنگ رضوی و امام رضا علیه السلام و معرفی زنان نخبه و اثرگذار مشهدی ندارد و هر چه گفتند، همه دروغ بود!! 

بلکه منظورشان از خورشید، خبرنگار زن دو تابعیتی آمریکایی - فلسطینی بنگاه خبر پراکنی الجزیره ی بحرین به نام شهیده «شیرین ابوعاقله» است و نه خورشید نورانی امام رضا علیه السلام!

و از همه فاجعه بارتر، این که فهمیدیم این حضرات در تهران و در اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ و همزمان با اولین سالگرد این شهیده ی والامقام، به دوستان رسانه ای خود قول داده بودند تا مراسم سالگرد وی را در قالب یک جشنواره رسانه ا ی به نام «خورشید ابوعاقله» در پایتخت برگزار کنند و خبرنگاران خارجی زن همراه را به ایران دعوت؛

 اما چون بودجه‌ و اعتباری نداشتند، لاجرم به مشهد آمده و ابتدا وعده ی «شَرَابًا طَهُورًا» دادند و شهرداری زودباور و شورای شهر ساده لوح ما باور کردند، اما «شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ» در کام مان ریختند و رفتند! آشی بس شور و مُهمل و پر خرج با یک وجب روغن رویش برای هشتم مهرماه ۱۴۰۲ پختند که باید مشهدی ها سه روز پشت سر هم به زور بخورند و هم دست در جیب مبارک کرده و تمام هزینه هایش را به دلار و ریال بپردازند!

جشنواره ای که نه بین المللی بود چون کلاً فراخوان بخش بین الملل نداشت و همه چیزش ناقص و قاطی و پاتی و از هر جهت تعطیل تعطیل! هیئت داورانش هم همه ایرانی بودند و لااقل یک چهره ی غیر ایرانی و شاخص برای حفظ آبرو هم در میان آنان نبود!

 وب سایت درست حسابی هم که نداشت تا اطلاعات بیشتری را کسب کنیم و برای دبیرخانه، نشانی ساختمانی در تهران را داده بودند، در حالی که شهردار مشهد به آنان تأکید کرده بود که باید دبیرخانه اش در مشهد مستقر شود، اما متأسفانه برای حرف شهردار مشهد، تره هم خرد نکردند!

و از همه عجیب تر، فقط ۱۳ روز مانده به پایان مهلت ارسال آثار، فراخوان نصف صفحه ای شان منتشر شد و این یعنی اگر زنان مشهدی، سوپرمن هم باشند، باز هم نمی توانند در این زمان بسیار کوتاه، اثر فاخری را خلق کنند! مگر شیشه است که بتوان بادش کرد؟

 و از همه عجیبتر، ادعا کردند معاونت امور زنان و خانواده ی نهاد ریاست جمهوری هم حامی ماست، اما گویا روح آنها هم خبر ندارد چون نه اسمی نه بنری و نه حتی یک سطر خبری از این شله واره ی آبکی در وب سایت شان درج نشد! مگر می شود حامی باشند و یک خط خبر و یک عکسی و بنری از پوستر هم نگذارند؟

حتی اداره کل فرهنگ و ارشاد خراسان رضوی هم که عملاً رعیت آنهاست، تا دقیقه ی نود، برای خورشید تهران در حد درج یک خبر کوتاه در وب سایتش هم احترام قائل نشد و به این مصیبت عظمی کاملاً بی اعتنا بود! گویی اصلاً چنین اتفاقی قرار نیست در مشهدالرضا بیفتد.

 آه... و دو صد افسوس و چه راست گفت فردوسی پاکزاد:... به یزدان که گر ما خرد داشتیم... کجا این سرانجام بد داشتیم؟... 

● آن موقع از شدت خشم، اینگونه مویه کردیم: یا اشباه الرجال و لارجال... همه چیزتان دروغ بود و فریب، حتی از نام نورانی خورشید هشتم و نام بانو گوهرشاد هم سوء استفاده کردید و همه چیز را حذف!! خدا از سر قصور بی اعتنایی تان به امام رضا(ع) نگذرد و ان شاءالله همان آه صدها کارگر رنجور و رفتگر عیالوار و اشک پیرزن پیمانکار باغبانی و خدماتی و...، بدرقه ی خورشید تاریک و خرج تراش نجومی و دلاری تان شود! همان پینه دستان مظلومی که چندی پیش، برای اعتراض به دستمزدهای ماه ها معوق خود، مقابل ساختمان شهرداری تجمع و التماس کردند، اما وعده ی سر خرمن شنیدند؛ صدای آنها را که نشنیدید،  اما ای کاش لااقل حریم و شأن این امام غریب را پاس می داشتید و به حرمت نان و نمکی که می خواستید سه روز در معیت یکصد خبرنگار خارجی نه، بلکه اینفلوئنسر و بلاگر و اینستاگرامر زن از اقصی نقاط عالم!! و از  ۴۵ کشور جهان سر سفره اش بلمبانید، دست کم نام این امام غریب را از همه جای این ظلمداد حذف نمی کردید!! ای کاش یک بار، فقط یک بار نام «امام رضا(ع)» را در فراخوان و در پوستر و در مصاحبه های کذایی تان می بردید... آیا این توقع مشهدی های امام رضایی، توقع زیادی بود؟!

بگذریم... که این ظلم نیز بگذرد... شاد باشند و خوش خوشان شان شود، خاصه رسانه های منفعل مکتوب و اینترنتی و الکتروتکنیکی مان از جمله سیما و صدای استانی... که الحمدلله رب العالمین و کلهم جمیعاً همیشه ی خدا نظاره گر این همه خورشید گرفتگی در این دیارند و چقدر خوب و پر ثواب و مأجورند که دائماً در حال روزه ی سکوت ... و صدالبته با سکوت و سکون و چراغ سبزشان، مشوق تداوم این ظلمات... 

حقاً راست گفتن قدیمی ها که: خلائق هر چه لایق... مادامی که این جماعت جاری شدن آب باران از ناودان خانه ی کعبه به چشم شان می آید و آن را با آب و تاب فراوان در ایرنا و ایسنا و ایمنا و جوملا روایت می کنند، اما در مقابل خروج میلیاردی بودجه ی شهر مشهدی ها برای امیال خورشید تهرانی ها آن هم با وعده ی دروغین تأسی به خورشید هشتم و به بهانه ی واهی ترویج فرهنگ رضوی و از همه تابلوتر، قول تماماً کذب شناسایی و تجلیل از زنان نخبه و اثرگذار مشهدی چون بانو گوهرشاد و استقرار دبیرخانه اش در مشهد و... سکوت می کنند، تا چه برسد به بازتاب اعتراض مدنی پیمانکاران مقروض شهرداری در عرصه ی میدان شهدا...

اجازه دهید پنجره ها را باز کرده، تا حال و هوای بحث مان از این گندواره خالی شود و بگذرد این هوا و ما نیز بگذریم که از هرچه بگذریم، سخن دوست یعنی «زائر پر برکت غیر ایرانی» بارگاه ملک پاسبان رضوی خوشتر است...

 همان زوار با خیر و برکتی که فقط یک قلم، کسبه ی خیابان های اطراف حرم مطهر می گویند: «اگر زائران غیر ایرانی نبودند، سالها پیش ما کسبه ورشکست شده و کمرمان زیر بار اجاره های سنگین مغازه ها در منطقه ی ثامن شهرداری مشهد می شکست!» آنها هستند که با خریدهای پر و پیمان خود، باعث سرپا ماندن ما شده اند، والا زوار ایرانی، حجاج حج فقرا هستند و بضاعت و توان مالی چندانی برای خرید ندارند!

❖ چرا به این روز سیاه افتادیم؟ راه برون رفت کجاست؟

 شاید تا اینجای نوشتار که لاجرم مطول هم شده، برخی بپرسند صرف نظر از مصادیق، بگویید اساس و ریشه ی این مشکلات کجاست؟ چرا این حوزه ی عملکردی در سطح شهر و استان به این وضع اسف‌بار دچار شده؟ و راه برون رفت از آن چیست؟ 

 پاسخ روشن است: چون نه تنها در ایران، بلکه در همه جای دنیا، نه تنها این حوزه ی عملکردی، بلکه هر چیزی که متولی نداشته باشد و اصطلاحاً بی صاحب باشد، به چنین سرنوشت شومی دچار می شود.

 به راستی، مادامی که همه چیز از جمله در بحث شهری مثلاً فضای سبز، زباله و ترافیک و حتی نانوایی ها، متولی واحد و مشخص دارند و حتی رئیس همین صنف نانوایی ها در مشهد، آمار دقیق کیسه های آرد و نان فروش رفته ی هر روز را هم دارد؛

 اما چطور می شود چهل و پنج سال از انقلاب می گذرد، اما در استانداری ما و ۱۲۰ اداره ی زیرمجموعه اش یا شهرداری ما یا آستان قدس ما و... حتی یک نفر! حتی یک نفر، متولی اول «بین الملل» همانجا نیست؟! چرا؟

اگر باورتان نمی شود، لطفاً پاسخ دهید: نفر اول بین الملل استان در استانداری کیست؟ یا مدیر اول بین الملل شهر در شهرداری کیست؟ یا متولی اول بین الملل آستان قدس چطور؟ بپذیریم متأسفانه مدیریت این حوزه پراکنده و اصل آن رهاست!

اگر حوزه ی بین الملل شهر و استان، امیرکبیری دلسوز می داشت، کلاه واره های به گشادی و تاریکی «رسانه ی بی خورشید تهرانی ها» سر مشهدی های ساده لوح نمی رفت! 

 کلاه هایی که در تاریخ اصفهانی های زرنگ، یک نمونه اش را هم سراغ نداریم! حتی از نوع تنگش و نه به این گشادی و ولنگاری!

● همچنان که پیشتر هم گفته شد، دقیقاً به همین دلیل بود که نوروز ۱۴۰۲ در حرم مطهر رضوی، صراحتاً خدمت استاندار خراسان رضوی عارض شدیم:

● مادامی که نانوایی های این شهر متولی دارند، چرا حوزه ی بین الملل شهر و استان ما بی متولی است؟ و همچون کودک یتیم و طفلی سر راهی، رها... 

● پاسخی کوتاه، مأیوس کننده اما صریحی شنیدیم: «نیازی به این متولی واحد نیست و همه ی دستگاه ها دارند کارشان را به درستی انجام می دهند!!!»

● براستی اگر همه ی دستگاه ها، وظایف شان را به درستی انجام می دهند، پس چه نیازی است هر سال دم سال تحویل یا دهه ی آخر صفر یا در دهه ی کرامت، همه ی ارگان ها و ادارات و نهادها با کلی هزینه کرد، بسیج شوند و زیر علم «قرارگاه خدمت رسانی زائرین» سینه بزنند؟! 

● پس حتماً برخی از کارنکنان دولت، آشنا به وظایف شان نیستند که اگر بودند، برای تأمین نان و آذوقه ی زوار در اطراف حرم رضوی، مسئولان ما بالتبع نباید این قدر نگران و استرس و دغدغه ی ارزاق و جای پارک و اسکان و... می داشتند! 

● کار یکی دو سال و بحث بعد و قبل انقلاب که نیست؟! امام رضا علیه السلام، قریب به ۱۴۰۰ سال در ارض اقدس طوس مدفون اند و همه سال پر زائر...

 خدا وکیلی نه تنها حوزه ی بین الملل که حوزه ی زیارت، اگر در این دیار زائرخیز، متولی واحد، مؤثر و قدرتمندی می داشت، آیا دولت فخیمه جرأت می کرد «بودجه زیارت» را از سند بالادستی برنامه ی هفتم توسعه‌ی کشور کلاً حذف کند؟! 

● یا برای چغوک گردشگری ساحلی! بودجه ببیند، اما برای اقیانوس گردشگری دینی و زیارت نه!!  (مشهدی ها به گنجشک، چغوک می گویند.)

لبخندزنان بگذریم... که اگر دردم یکی بودی، چه بودی! ناگفته پیداست که با انتخاب یک متولی واحد، تمام مشکل مدیریت های جزیره ای رویکرد بین المللی مشهد، به یک باره حل می شود! قطعاً خیر!

 ساماندهی حوزه بین الملل و زیارت ارض اقدس طوس، اصولاً کاری است تیمی و فراسازمانی که از عهده فقط یک سازمان و نهاد حتی اگر به بزرگای آستان قدس رضوی هم باشد، بر نمی آید؛

 تا چه برسد به استانداری مان که نه حال و حوصله ی به روز رسانی سایتش را دارد و نه اصلاً متولی مشخصی برای امور بین الملل!! 

 و تا چه برسد به شهرداری و بلدیه ی شهرمان که طبق اعلام خودشان، دو هزار نیروی زائد و مازاد بر نیاز دارند و ایضأ بین الملل اش بدون متولی!

البته مساعی «آستان قدس رضوی» در عرصه بین الملل قابل تحسین است و عمق و شتاب هم گرفته، اما بپذیریم این میزان تلاش فعلی، یک هزارم درصد ظرفیت و توان این ابرسازمان دینی، فرهنگی، اقتصادی و... در غرب آسیا هم نیست! 

 به عنوان مثال، مگر ارزش هزار تومان صدقه ی یک کارگر عیالواری که کلاً صد هزار تومان در روز درآمد دارد، با حاتم بخشی فرد میلیاردری که یک میلیون تومان صدقه می دهد، نزد خدا یکسان است؟ بلکه به عقل حتی یک کودک ممیز، برابر و مساوی نیست؟! 

 بدیهی است حل این مشکل نچندان بزرگ، مانند سایر مباحث اجتماعی، چند وجهی است و مانند زنجیره ای بهم پیوسته، باید مقاومت تمام حلقه های آن واکاوی شده و برای ضعیف ترین حلقه ها، چاره جویی کرد. 

  که به اعتقاد دانشمندان: مقاومت یک زنجیر، مساوی است با مقاومت ضعیف ترین حلقه ی آن... 

کوتاه سخن، حضرات تولیت عظمی، آقایان استاندار، شهردار، مدیران و مسئولان و...! با این وضع نامطلوب مدیریت جزیره ای «رویکرد بین المللی» شهر، چطور می توان در افق ۱۴۰۴ یعنی فقط کمتر از یک سال دیگر، به رقم ۴۰ میلیون زائر غیر ایرانی و ایرانی رسید؟ حاشا و کلّا...

به هر حال، موعد خداحافظی است و در آخرین سطور این یادداشت، مجدداً یادآور می شویم این اندیشکده ی راهبردی آماده است با تکیه بر شاتژده سال سوابق مطالعات علمی، آسیب شناسی ها، تجارب، مهارتها و بانک ایده های آینده پژوهانه خود، طرح هایی خلاقانه و منعطف، فناورانه و نوظهور و پیشنهادات عملی جامع، فراگیر و پرنفوذی را ارائه دهد؛

ایده هایی راهگشا و دارای پیوست هایی اجرایی و پایش شده از سه محور «پنجره ی نگرش»، «دریچه ی راهبرد» و «روزنه ی راهکار» که بدون هرگونه چشمداشت، صرفاً به عشق امام رئوف در اختیار مدیران شهری استان امام مهربانی ها قرار می گیرد.

به هر تقدیر، دست همه کسانی که دل به تعالی همه جانبه شهر و استان امام مهربانی ها داده اند، خصوصاً دغدغه داران «توسعه ی روابط خارجی» شهر را برای هرگونه همکاری مشترک به گرمی می فشاریم و از آن استقبال می کنیم. 

خرسند خواهیم شد اگر شما اندیشه مند فرهیخته نیز با عضویت در جمع پژوهشگران و خادمان بین المللی شهر رضوی، ما را در شتاب بخشی به «نهضت بلندمرتبگی بین المللی نیک شهر امام مهربانی ها» و جهان شهر معنوی رضوی یار و همراه باشید. برای عضویت در گروه همکاران اجرایی یا پژوهشگران می توانید اینجا را کلیک فرمایید. 

درود و بدرود...

آخرین به روزرسانی: ۲۲ خرداد ۱۴۰۳

>>> دریافت پوستر ۱۵ سالگی اندیشکده بین المللی فرهیخت در ابعاد بزرگ و کیفیت بهتر....


🅰️   مطالب مرتبط:
  • دیپلماسی سیاسی/ «اکسیر زیارت» حلقه ی مفقوده ی سخنان و سئوالات از نامزدهای چهاردهمین دوره ی انتخابات رئیس جمهوری ایران
  • :: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/6637


    Share
    • ژاپنی ها به خاطر این که یه ساختمون ده طبقه جلوی نمای کوه فوجی رو گرفته و گردشگران خارجی نمی تونن عکس بگیرن، داره اون ساختمون نوساز رو با حکم دادگاه تخریب میکنه اون وقت تو مشهد ما، شهرداری و شورای شهر چه کرده؟ دور تا دور حرم مطهر رو اجازه دادن بلندمرتبه سازی بشه اونم با هتلها و مجتمع های تجاری و اصلا فضایی رو نذاشتیم تا گنبد و بارگاه از چهار طرف دیده بشه
    • همین الان در کیش، مغازه دارها دارن مگس کیش می کنن .چرا؟ چون اصلاً گردشگری به این جزیره نمی‌ره ؛ چون بلیت هواپیما نیست، چون هوا گرمه و مسئولین آنجا دلشون برای ورشکستگی کسبه و هتل‌داران نمی سوزه و هیچ برنامه ریزی و مشوقی ایجاد نکردن، وقتی این مقاله شما رو خوندم کاملاً به نویسنده حق دادم و آفرین گفتم به این مثال درستی که زده از وابستگی مشهد به زیارت که مانند وابستگی یک شهر بندریه به اقتصاد دریا، اگه گردشگر به جزیره های کیش و قشم نیاد ،مردم محلی ومغازه دارها و هتلدارا و رستوران دارها و قایقران ها و... با این وضعیت اقتصادی بد مملکت، بیچاره و ورشکسته می‌شن که الانه شدن و این حرف درستیه اگه به مشهد هم زائر داخلی و خارجی نیاد همین اتفاق بد خدای نکرده برای مشهد می افته و این تذکریه برا مسئولای شهر مشهد که از عاقبت بد کیش درس بگیرن
    • نجم الدین
      کشوری که میخواهد مفاهیمی همچون رقابت، کارآمدی، تخصص، کارکرد گرایی، نوآوری و گردش فکر و اندیشه را در اقتصادش نهادینه کند، باید بپذیرد که همه چیز از جمله سیاست، پیرو اقتصاد کشور باشد نه بالعکس. جهان امروزه به این شیوه عمل می‌کند. بنابراین مادامی که در حوزه حکمرانی، به طور اعم اقتصاد و به طور اخص اقتصاد زیارت، بخشی از دایره بزرگتری به نام فرهنگ و دایره بسیار مهمتری به نام امنیت و سیاست است، عملا نمی توان امید به پیدا کردن راه چاره داشت.
    • د. م. موحدی شیرازی
      دوستان سلام .من یک مقاله در زمینه اهمیت زیارت نه تنها برای مشهد و استان بلکه برای کل ایران نوشتم و برایتان فرستادم که امیدوارم منتشر فرمایید. اصل بحث دقیقاً بر می گردد به همین مثالی که شما به درستی زدید و من هم برای دانشجویانم سر کلاس درس اقتصاد دین و گردشگری دینی بارها آن را متذکر شدم و آن مقایسه مشهد با یک شهر بندری است و بحث وابستگی اش به دریا لذا شهرهای زیارتی ایران مانند مسئولان مشهد و قم باید خیلی حواسشان به زیارت باشد و گرنه نتایج فاجعه بار هست. الان ببینید. آب دریاچه خزر طبق آخرین مشاهدات ماهواره ای کاهش شدیدی داشته و چه بسا یک روزی این دریاچه مانند دریاچه آرال در مرز قزاقستان و ترکمنستان که روزگاری چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود کاملاً خشک شود و این یک بحران و فاجعه هست. پس همان طوری که مسئولان استان های شمالی ایران باید شش دنگ حواسشان به همه مسائل دریای خزر باشد ،به همان میزان و بلکه بیشتر باید مسئولان خراسان و قم شش دنگ حواسشان به همه جوانب زیارت باشد . من درخبرها خواندم که این روزها خیلی از شرکت های هواپیمایی کشور حال پرواز به مشهد را ندارند دقیقا با همین تیتر ولی تعجب می کنم که چرا هیچ صدایی از مسئولان خراسانی بلند نمی شود چون اگر پروازها کم شود نه تنها اثر مستقیم بر تعداد زوار داخلی و خارجی میگذارد بلکه سرریز مسافر به بخش های ریلی و جاده ای سرازیر می شود و آنها هم مشکلات خود را دارند و این یعنی کاهش زوار و کاهش زوار یعنی خالی ماندن 54 درصد هتل های ایران که در مشهدند یعنی تعطیل شدن خیلی از رستوران ها و مراکز گردشگری وابسته یعنی بیکار شدن خیلی از کارگران و خالی ماندن مغازه ها از مشتری و به خاک سیاه نشستن کسبه ای که با هزار آرزو و امید و چه بسا خانه خودش و یا طلای همسرش را فروخته باشد و الان مستأجری می کند تا مغازه ای اطراف حرم بخرد و الان در مغازه در و دیوار نگاه می کند. موفق باشید.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

    نظرات مخاطبان