دیپلماسی❜ زیارت/ یادداشت فرهیخت: استاندار: مشهد به یک «مدیر بین الملل واحد» نیاز ندارد، هر دستگاهی کار خودش را دارد به خوبی در این زمینه انجام می دهد!

  • بازدید: ۹۹۶
زیارت/ یادداشت فرهیخت: استاندار: مشهد به یک «مدیر بین الملل واحد» نیاز ندارد، هر دستگاهی کار خودش را دارد به خوبی در این زمینه انجام می دهد!
تحقیق میدانی

یادداشت فرهیخت: عبدالرضا زرگری | به نام خداوندگار زبان و ملل؛ یعقوب علی نظری استاندار خراسان رضوی را در واپسین روز سال ۱۴۰۱ و در آستانه ی غروب ۲۹ اسفند، به صورت کاملاً اتفاقی در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام ملاقات کردم که در حال خروج از رواق امام خمینی(ره) بود.

فرصت را مغتنم شمرده و پس از احوالپرسی و معرفی مختصر، باب گفت و گویی را با این سئوال باز کردم که جناب آقای استاندار: مستحضرید که مشهد، شهری است بسیار زائرپذیر آن هم با زواری میلیونی از داخل و خارج از کشور، زواری که رونق اقتصاد این کلان شهر، فقط به حضور گسترده ی آنان وابسته است، بویژه زوار غیرایرانی که ارزآوری قابل توجهی دارند و الا برای زوار داخلی که مشهد بیشتر «حج فقرا»ست!

حال سئوال اصلی اینجاست مادامی که هر چیزی در این کلانشهر متولی مشخص و واحدی دارد، از فضای سبز و ترافیک و گردشگری اش گرفته تا حتی نانوایی های شهر، بالاخره یک نفر در رأس یک سازمان و دستگاهی، متولی اول آن حوزه هست و در برابر مشکلات و کاستی ها پاسخگو، اما متأسفانه علی رغم گذشت ۴۴ سال از پیروزی انقلاب، هنوز که هنوزه معلوم نیست متولی اول حوزه ی بین الملل این کلان‌شهری که «جهان شهرش» هم می خوانند، کیست؟!

پاسخ ایشان به این سئوال، خیلی کوتاه اما نگران کننده بود: «مشهد به یک «مدیر بین الملل واحد» نیاز ندارد؛ هر دستگاهی کار خودش را دارد به خوبی در این زمینه انجام می دهد!»

در پاسخ عرض کردم: اگر چنین است که می فرمایید - یعنی هر دستگاهی کار خودش را دارد به خوبی انجام می دهد - پس چرا برای رفع مشکلات همین زوار (اعم از ایرانی و غیرایرانی)، چند سال است دستور داده اید قرارگاه مرکزی زائران خراسان رضوی در نوروز هر سال ایجاد شود و صدها نفر، در هشت کارگروه بسیج تا اصطلاحاً آب تو دل زوار تکان نخورد؟!

اما چرا زوار غیرایرانی را به طور اخص مورد توجه قرار می دهیم و سراغ متولی بین الملل شهر را می گیریم؟ چون همه به خوبی می دانیم که حداقل سه میلیون نفر از این زوار، غیر ایرانی هستند و طبق آماری که اخیراً تولیت آستان قدس رضوی در دیدار با نخست وزیر عراق صراحتاً مطرح کردند، فقط دو میلیون نفر، عراقی هستند.

حال، این سئوال پیش می آید مادامی که دو میلیون زائر غیرایرانی فقط از یک کشور همسایه داریم، آن هم عراق سربلندی که دشمنان وحدت مسلمانان و شیعیان جهان، هرگز چشم دیدن مراودات و رفت و آمدهای اتباع دو کشور را حتی به مناسبت راهپیمایی پیاده و جهانی اربعین نداشته و همواره حساسیت های نابجایی ایجاد کرده اند، آیا نباید یک ستادی، یک شورایی، یک کمیته ای، یک ارگانی یا لااقل یک نفر به طور مشخص اما با اختیارات کافی، متولی هدایت امور آنان شود تا در دوران سفر و اقامت شان در ایران و در مشهد، حرف دل آنها را بشنود و برای حل مشکلات شان تلاش کند؟ دو میلیون زائر مگر آمار قابل اعتنایی نیست؟!

از آنجایی که این گفت و گو در حین حرکت و خروج آقای استاندار از رواق امام صورت گرفت و فرصت کافی و شرایط مناسب برای صحبت بیشتر وجود نداشت، لذا مجدداً همان پاسخ، تکرار شد: «مشهد به یک «مدیر بین الملل واحد» نیاز ندارد؛ هر دستگاهی کار خودش را دارد به خوبی در این زمینه انجام می دهد!»

آفتاب آمد دلیل آفتاب

پس از این گفت و شنود کوتاه و دریافت پاسخی صریح و عجیب مبنی بر این که «اوضاع بین المللی شهر بر وفق مراد است! علی برکت الله...»، به صورت اتفاقی با جمعی از زوار لبنانی مواجه شدم که در قالب گروهی ده پانزده نفره، در حال ورود به رواق امام بودند و در پیشاپیش آنان، راهنمای عرب زبانی حضور داشت.

این فرصت مغتنم و این حسن تلاقی اتفاقی را به فال نیک گرفته و من باب مشورت و با درک شرایط، فقط یک سئوال کردم: به نظر شما اوضاع زوار غیرایرانی رضوی در مشهد بر وفق مراد است؟ آه و نفسی عمیق، چهره ای درهم رفته و پاسخی کوتاه، همه مؤید آن بود که اصلاً رضایت ندارد و حتی از برخی مسائل کلی شاکی است! بدیهی بود در آن شرایط، امکان گفت و گوی مفصل وجود نداشت، از این رو در بیروم حرم مطهر قراری گذاشتیم. 

مگر به مسئولان، گزارش نمی دهند؟

و اما اهم محورهای این گفت‌وگو که قریب به چهل دقیقه با او و همراهانش به طول انجامید: 

معلوم می شود به جناب آقای استاندار، در مورد زوار غیرایرانی و گردشگران مذهبی اطلاعات کافی نمی دهند و الا مسئولان چطور دارند وظایف خودشان را به نحو احسن انجام می دهند، در حالی که فقط یک قلم، ناامنی ها و سرقت های این روزهای شهر، آرامش و آسایش همه ی زوار بویژه زوار غیرایرانی را سلب کرده، امان همه را بریده و روزی نیست که با یک خبر سرقت، اعصاب و روح و روانمان بهم نریزد؟! 

قرارگاه هماهنگی خدمات به زوار در نوروز راه اندازی کردند، کار ارزشمندی است و دستشان واقعاً درد نکند و تشکر می کنیم، ولی من واقعاً نمی فهمم تأمین مواد غذایی و نان و آذوقه ی زوار مهمتر است یا تأمین امنیت جسمی و آرامش روحی و روانی آنها؟ یعنی این مسأله از محل اسکان و جای پارک خودروها و گران فروشی و ... هم مهمتر است؟! 

وی سپس چند مثال عینی از این ناامنی ها آورد و گفت: همین امروز، خانم عرب زبانی از هتلی واقع در خیابان امام رضا علیه السلام (که اتفاقاً پنج ستاره و جزو گران ترین هتل های مشهد هم هست) به قصد زیارت خارج شده و پس از تشرف به حرم مطهر، به نیت بازارگردی، وارد مجتمع های تجاری اطراف حرم می شود و پس از خروج از مجتمع، سارقان کیف مدارک این خانم را با هفت هزار دلار پولش که در کیفی و در گردنش بوده، سرقت کرده و سریعاً با موتورسیکلت از محل متواری می شوند!

دیگری می گفت: 

یا همین دیروز، زائر عرب دیگری در فاصله ی دویست متری حرم مطهر، با سارقان کیف و موبایلش مواجه می شود و مقاومت کرده و داد و بیداد می کند، وقتی مردم و کسبه قصد کمک به وی کرده و دورشان جمع می شوند، یکی از سارقان قمه کشیده و دیگری نارنجک صوتی! می اندازد و پس از صدای مهیبش، همه ترسیده و عقب می روند و آنها هم سوار موتورسیکلت شده و از محل می گریزند!

وی با اشاره به این که وب سایت اندیشکده ی فرهیخت را بارها دیده اما از این که در مورد مخاطرات و ناامنی ها و سرقت اموال زوار غیرایرانی مطلبی ندیده، گلایه مند بود و می گفت: هرچند تنها رسانه ای در مشهد و استان و بلکه ایران هستید که با مقاله ها و یادداشت های تان، واقعیت های امروز زوار غیرایرانی را منعکس می کنید، از شما ممنونیم؛

ولی آیا می دانید که هنوز وضعیت جسمی و حال روحی این زواری که از آنان سرقت شده، بحرانی است؟ دست و پای آن خانم هنوز می لرزد و خانواده ها و همراهانشان بسیار ناراحت و افسرده شده اند و باورشان نمی شود این اتفاقات در دویست متری حرم مطهر رضوی و جلوی چشم صدها عابر پیاده اتفاق افتاده است!

می گفتند: این سارقان آن قدر جسور و گستاخ و پررو شده اند که حتی از یک انگشتر طلا در دست یک خانم زائر عرب زبان، آن هم دقیقاً در پنجاه متری کلانتری ثامن یعنی شلوغ ترین جای مشهد هم نگذشتند و طمع کردند! 

توضیح بیشتری خواستم. گفتند یکی از خانم های عرب گروه ما وقتی می خواسته دور میدان بیت المقدس یا همان فلکه ی آب، از عرض خیابان امام رضا علیه السلام و از روی خط عابر پیاده عبور کند و به سمت بازار رضا برود، دو خانم دیگر در حالی که ماسک زده بودند، دست او را می گیرند تا مثلاً در عبور از خیابان به او کمک کنند و هر چه می گفته که به کمک کسی نیاز ندارد، اما آنها توجهی نکرده و تلاش داشتند تا حین عبور، انگشتر طلای در دستش را در بیاورند و سرقت کنند که این خانم زرنگی کرده و خودش را به زمین می‌اندازد و آنها مجبور به فرار می شوند.

از دانشجویان هم پرسیدیم...

از شنیدن این همه اتفاقات و اخبار نگران کننده، بسیار ناراحت و متأسف شدم، اما از آنجایی که آن روز طبق جدول خادمان بین المللی رضوی حاضر در مشهد، نوبت و شیفت این حقیر سراپا تقصیر بود تا در حرم مطهر حضور یافته و اگر زائر غیر ایرانی را دیدم، از راه دور همراهی شان کرده و اگر درخواست راهنمایی یا احیاناً مشکلی داشتند، در حد توان کمک کنم، لذا بالاجبار از آنان خداحافظی کرده و عازم حرم مطهر شدم. 

پس از ورود از صحن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)، اتفاقی به یکی از دانشجویان اردوزبان شاغل به تحصیل در دانشگاه های مشهد برخوردم. از بابت تشدید این سرقت ها آن قدر در شوک بودم که پس از گپ و گفتی مختصر، بلافاصله خواستم تا او هم، صحت و سقم این اخبار را از هموطنان اردوزبانش جویا شود. 

و ای کاش نمی پرسیدم، چون گویا ناخواسته زخم کهنه ای را باز کردم. غم عجیبی در چهره و کلامش بود. می گفت چرا از دیگران بپرسم؟ نه تنها این اخبار درست است و هر روز هم متأسفانه اتفاق می افتد، بلکه اتفاقاً همین بلا را سر خود من آوردند! به همین دلیل، خیلی از این بابت ناراحتم که چرا هیچ نهاد و سازمان و ارگانی در مشهد نیست که آسیب شناسی کند چرا وضعیت امنیت جانی و مالی زوار غیرایرانی در مشهد به این روز افتاده و کدام بخش کار خود را به درستی انجام نمی دهد؟

وی چگونگی سرقت از خودش را این گونه شرح داد: 

همان روزهای اول حضورم در ایران و مشهد، در حالی که خیلی شوق و ذوق داشتم و خوشحال بودم از این که توفیق یافتم در شهر مشهد و در کنار حرم امام رضا علیه السلام درس بخوانم، بخشی از پول شهریه ام را که با زحمت زیاد جمع کرده بودم، در کیفم گذاشتم تا هنگام ثبت نام در دانشگاه پرداخت کنم. در مسیر راه، چند نفر با لباس نظامی در مقابلم ظاهر شدند و به بهانه ی انتقال به کلانتری، من را به پشت کوه های بینالود بردند و پس از آن که معادل بیست میلیون تومان پولم به اضافه ی تلفن همراه و مدارک هویتی ام را به سرقت بردند! شبانه همان جا رهایم کردند و رفتند و هنوز که هنوزه، این پرونده ی سرقت در اداره ی آگاهی مشهد باز است و نتیجه ای هم نگرفتم.

از کنسولگری خودشان هم شدیداً گلایه مند بود و از من مدام می پرسید: واقعاً فلسفه ی تأسیس دفتر نمایندگی وزارت امور خارجه در مشهد چیست؟ وقتی آمار این سرقت ها این قدر بالاست، چرا این دفتر طبق وظیفه ی سازمانی خود و وفق پروتکل های بین المللی، افزایش این خطرات را طی یک نامه ی رسمی به سرکنسولگری های کشورهای پر زائر در مشهد خصوصاً کشورهای عرب زبان و اردوزبان اعلام نمی کند تا آنها هم به اتباع خود منتقل کنند و تا حدی جلوی تکرار این حوادث تلخ، گرفته شود؟ به عنوان مثال اگر خود من مطلع بودم، هیچ وقت سوار خودروی این پلیس نماها نمی شدم و اول با ۱۱۰ تماس می گرفتم!

دوست همراه وی که او هم دانشجوی اردوزبان بود و از اهالی رسانه در کشورش، با انتقاد از انفعال رسانه های استان در این خصوص افزود: حالا موضوع هشدار وزارت امور خارجه و سرکنسولگری ها به کنار، چرا رسانه های تان به وظایف شان در برابر غیر ایرانیان عمل نمی کنند؟ 

صدا و سیمای تان کجاست؟ روزنامه خراسان ۷۵ ساله تان و قدس ۳۷ ساله تان چرا اطلاع رسانی نمی کند؟ از همه اسفناک تر خبرگزاری رضوی تان است که کاری جز انعکاس اخبار زوار امام رضا(ع) ندارد، اما انعکاس کُری خواندن بازیکنان دو تیم فوتبال استقلال و پرسپولیس  یا جاری شدن آب باران از ناودان کعبه و امثال اینها برایش مهم تر است از انعکاس اخبار خطرهای در کمین زوار غیر ایرانی! چرا؟! 

وی بیان این نکته که الان هم بسیار متعجبم بالاخره یکی در مشهد پیدا شده که در مورد امنیت زوار غیرایرانی و دانشجویان خارجی از ما می پرسد، تصریح کرد: حتی مسئولان امور دانشجویان خارجی دانشگاه های مشهد هم نه هشداری می دهند و نه در سایت ها و شبکه های اجتماعی ویژه ی دانشجویان این گونه خبرها را منعکس می کنند! گویا همه دست به دست هم داده اند تا با سکوت شان، شرایط امنیتی اینجا را مثبت جلوه بدهند تا نکند دانشجویان جدیدالورود به خاطر ناامنی ها از ثبت نام در دانشگاه ها منصرف بشوند!

این جمله ی وی، از آن حرف حق هایی بود که می گویند جواب ندارد: روزی نیست که رادیو و تلویزیون کشور شما صبح تا شب و در تمام بخش های خبری اش، اخبار جنایات و سرقت های مسلحانه در آمریکا را پخش نکند! اما نمی دانم که چرا همین تلویزیون استانی تان حتی یک خبر از این همه دزدی‌ها را از زوار خارجی در مشهد پخش نمی کند؟ جالب تر آن که اصلاً برنامه ی پر بیننده ای هر روز عصر از همین تلویزیون مشهد پخش می شود به نام «گزارش پنج» که فقط مخصوص حوادث و سرقت هاست، اما یکبار هم ندیدم گزارشی از سرقت های صورت گرفته از زوار و دانشجویان غیرایرانی منتشر کند! چرا؟

حرف هایش به دلم نشست. هم آدم مطلعی بود و هم دل خیلی پری داشت تا جایی که می گفت: از همه متمایزتر، شما مشهدی ها تنها کلانشهر ایران هستید که شهرداری اش روزنامه ای به نام شهرآرا دارد و با پول شهرداری اداره می شود و حتی صفحه و منویی خاص برای افغانستانی ها ایجاد کرده، اما آنجا هم هیچ هشداری، هیچ تذکری حتی در حد یک سطر برای آگاهی بخشی به اتباع خارجی منتشر نمی شود! چرا؟

از هتلداران هم جویا شدیم

هرچند طی این همه سال، بارها و بارها شاهد ناامنی ها و سرقت کیف پول و تلفن همراه زوار ایرانی و غیرایرانی بودیم و اصطلاحاً اتفاق جدیدی نیست، اما افزایش ناگهانی شمار آنها و از همه مهمتر گستاخی و پررویی سارقان که در مرکزی ترین و شلوغ ترین نقاط پر رفت و آمد مشهد یعنی اطراف حرم مطهر رضوی اقدام به این اعمال مجرمانه و خطرساز می کنند، بسیار نگران کننده است. آنها دیگر خطوط قرمز را رد کرده و به سیم آخر زده اند.

از این رو برای اطمینان بیشتر، در چند هتل بزرگ در اطراف حرم مطهر رضوی به صورت سرزده حضور یافتم و با تنی چند از رؤسا، مدیران داخلی و کارکنان پذیرش این هتل ها گفت و گو کردم. آنان نیز ضمن تأیید این اخبار، به موضوع نگران کننده ی دیگری به نام «تکدی گری» اشاره کرده و این گونه به شرح ماوقع پرداختند: 

در شهرهای زیارتی دنیا، هم زائر می آید و هم سارق و هم گدا

هرچند این اصل برای ما دیگر جا افتاده که در شهرهای سیاحتی و زیارتی دنیا، هم زائر و گردشگر می آید و هم سارق و گدا، لذا آمار این اتفاقات ناخوشایند، اگر از حد متعارف خودش خارج نشود، چندان نگران کننده نیست؛ چون اساساً طبیعت این گونه شهرهاست و در بحث گردشگری دینی، فقط مختص مشهد و قم و ایران نیست و ممکن است در شهرهای زیارتی دیگر دنیا مانند عربستان، عراق، سوریه و حتی در تبّت هم اتفاق بیفتد.

اما آنچه که باعث نگرانی است، افزایش ناگهانی تعداد و آمار این سرقت ها همراه یا مزاحمت های خیابانی متکدیان فقیرنماست که مثل کَنِه اما هدفمند به پای زوار می پیچند، به نحوی که آرامش روحی و روانی آنان را قبل از زیارت سلب کرده و زوار را واقعاً بهم می ریزند و چه بسا منشأ شناسایی خیلی از بسترهای مستعد برای سرقت، همین افراد باشند!

یکی از مدیران داخلی هتلی معروف و پرتبلیغ در مشهد می گفت: 

بارها زوار غیرایرانی به ما مراجعه کرده و از سرقت کیف، پول و تلفن همراهشان اطلاع دادند و درخواست داشتند تا به پلیس تماس بگیریم و گزارش دهیم. یکی از زوار می گفت در شلوغی و ازدحام زوار، از روی لباس، پایین جیب را با تیغ بریدند و کیف پولش را به سرقت بردند. 

مدیر پذیرش دیگری می گفت: ساعت سه نیمه شب با پلیس تماس گرفتم و گزارش یک سرقت تلفن همراه را در مقابل هتل و در ۱۰۰ متری حرم مطهر را دادم. اپراتور ۱۱۰می گفت ما که مأمور اعزام کردیم، چرا دوباره زنگ زدید؟ گفتم آن مورد مربوط به سرقت ساعت یک بامداد بود، در حالی که این سرقت همین الان اتفاق افتاده است!

مدیر مطلع دیگری می گفت: بخشی از شناسایی زوار ایرانی و یا غیرایرانی ثروتمند توسط برخی از متکدیان یا افراد ایستاده در مقابل عابربانک ها صورت می گیرد. بعضی از آنها با توقف در پیاده روها به بهانه ی تکدی گری و ایستادن مقابل درب ورود و خروج هتل ها، از زوار درخواست پول می کنند و چه کمکی دریافت بکنند یا نکنند، در هر حال، مشاهدات خود را از محل قرارگیری کیف پول یا گران قیمت بودن تلفن همراه یا همراه داشتن زیورآلات طلای بانوان و... به اطلاع سارقان می رسانند و آنها هم زائران شناسایی شده را تعقیب کرده تا در یک موقعیت مناسب، کیف پول یا تلفن همراه یا طلای او را سرقت کنند.

اما آقایان مسئول به جای این که اصل را بگیرند و فرع را رها کنند، به جای این که به فکر تأمین امنیت جانی و آسایش روحی و روانی آنان باشند که در درجه ی اول هست، به فکر چیزهایی هستند که اصلاً آدم باورش نمی شود و من رویم نمی شود به شما بگویم. اصرار کردم، بالاخره گفت: 

خداوکیلی این یعنی چه که آمده اند در یک گوشه ی لابی هتل پنج ستاره ی ما، یک میز و یک صندلی گذاشتند با پارچه ی سیاه رنگی در پشت سر که رویش با خطوط سفید، فقط ضریح امام رضا علیه السلام نقش زده شده و می گویند قرار است از فردا کسی بیاید و اینجا بنشیند و مروج فرهنگ حجاب و عفاف باشد. من نمی گویم کار فرهنگی نباید در این زمینه انجام شود، اما آیا واقعاً راهش این است؟ همین طوری کار فرهنگی می کنند؟! جالبه که در همین نوروز، برای مبارزه با گران‌فروشی کسبه هم مشابه همین روش عمل می کنند، غرفه ای می زنند گوشه ی پیاده رو که دقیقاً یک میز دارد و یک صندلی و یک تابلوی مبارزه با گران‌فروشی، یعنی نباید بین کار فرهنگی و کار نظارتی از جنس گران‌فروشی و احتکار، فرقی باشد؟!

رفتم و با چشم خودم این بند و بساط را در گوشه ی لابی هتل دیدم که اگر نمی دیدم باورم نمی شد. خواستم عکس و فیلمی بگیرم که مصلحت ندانست و منصرف شدم.

سپس افزود: در حالی که کمترین توقع آن بود به منظور تأمین امنیت بیشتر زوار خصوصاً خارجی ها در این نوروز خاص و ماه رمضان متفاوتش، همان کاری را بکنند که سایر کشورهای مهد گردشگری دنیا در فصول پر گردشگر می کنند؛ آنها تمام ظرفیت و توان فکری و مدیریتی و اجرایی خودشان را بسیج می کنند تا اصلاً بستری تهدیدآمیز برای گردشگران خارجی در همه ی زمینه ها از جمله امنیتی به وجود نیاید و همه چیز گل و گلاب باشد.

مثلاً به محض ورود گردشگران خارجی به کشورشان، در همان سالن فرودگاه با قطار یا ترمینال اتوبوس، اول کار یک سیم کارت تلفن همراه رایگان با یک بسته ی اینترنت هدیه در اختیارشان می گذارند و فقط یک کپی از گذرنامه ی وی می گیرند؛ به همراه نقشه ی توریستی شهر و با درج درشت تلفن های پلیس و اورژانس و هدایایی دیگر؛ ما انجام می دهیم؟ خیر... چرا؟ 

یا همان اول ورود، آنان را راهنمایی می کنند تا به اندازه ی نیازشان نسبت به تسعیر ارز خارجی به پول محلی اقدام کنند؛ کارت گردشگری هوشمند بخرند با شارژی که مانده ی آن قابل برگشته! با کلی مزایای دیگر: از جمله اینترنت رایگان در سطح شهر، راهنمای شبانه ‌روزی آنلاین، سرویس رایگان از فرودگاه به محل اقامت، تفریحات رایگان، حمل و نقل رایگان یا همراه با تخفیف فوق العاده در سطح شهر ، بازدید رایگان از جاذبه‌ها و موزه هایی که برای کارت تعریف شده، و حداقل تا دو سال آینده اعتبار دارد. ما انجام می دهیم؟ خیر... چرا؟

و دهها کار زیربنایی و اساسی دیگر، اما ما هیچ کدام از آنها را انجام نمی دهیم و در نقطه ی مقابل، آن قدر دست زورگیران و سارقان و کیف قاپان را باز گذاشتیم تا جرأت کنند در روز روشن و دویست متری حرم مطهر قمه بکشند، نارنجک صوتی پرتاب کنند، یا با ایجاد وحشت و رعب، کیف پول و تلفن همراه زائران خارجی را با پررویی تمام آن هم جلوی هتل یا در اطراف حرم مطهر که باید حرم امن الهی باشد، به راحتی از دستشان بزنند!

یا بهتر نبود مسئولان ستاد نوروزی به جای این کار مُهمل و نمایشی یا زدن چند غرفه ی داربستی بزرگ و مسقف داخل پیاده روها و در اطراف حرم که داخل آن فضای پر از خالی، فقط یک صندلی پلاستیکی است و یک نفر شهروند عادی با خودکار و کاغذی در دست و بنری در بالای سر مبنی بر مبارزه با گرانفروشی، فکرهای ساده تر اما بهتر، خلاقانه تر و مؤثرتری می کردند؟

چند پیشنهاد ساده اما مؤثر

در لابلای این گفت و گوها، چند پیشنهاد ساده اما مؤثر هم مطرح شد. به عنوان نمونه، بزرگی از معتمدان و ریش سفیدان صنعت گردشگری شهر می گفت: حالا که نمی توانیم مثل کشورهای مهد گردشگری و اروپایی دنیا عمل کنیم حتی مثل همین ترکیه و امارات بغل گوشمان، لااقل اجازه دهید از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین کارها اما مهمترین، مؤثرترین و کم هزینه ترین هایش مثال بزنم:

۱. پیشگیری بهتر از درمان: مثلاً چه ایرادی داشت این قرارگاه خدمات به زائرین خراسان رضوی به جای موافقت با نصب بنرهای مضحک «دستشویی!» یا «پارکینگ!» آن هم با تیتر درشت روی تیرچراغ برق های خیابان های اصلی شهر در حالی که زیرش فقط آدرس یک اپلیکیشن نوشته شده بود و پاک آبروی شهر را برد، نشست هایی دوره ای با رؤسای کاروان های زیارتی یا راهنمایان می گذاشتند و آنها را نسبت به افزایش خطرات امنیتی در شهر آگاه می کردند تا آنان نیز به اعضای کاروان خود مبنی بر رعایت ملاحظات امنیتی اطلاع دهند. این که ساده ترین کار بود.

۲. یک استند در هتل به جای صد بنر بر تیر چراغ برق: یا دست کم تصویب می کردند یک استند ایستاده جلوی درب خروجی چند هتل پرزائر اطراف حرم محتوی متنی هشدار آمیز به چهار زبان فارسی، عربی، انگلیسی و اردو گذاشته شود تا همه ی زوار خصوصاً خارجی ها هنگام خروج، پول و اشیای قیمتی شان را در صندوق امانات اتاق شان گذاشته یا تحویل صندوق امانات هتل بدهند و در هر حال با خود همراه نبرند! همین کار علی الظاهر ساده، باور کنید خیلی مؤثر است.

۳. باجه ی اشیاء قیمتی کنار باجه ی چادر: به پیر به پیغمبر، بپذیریم که «باجه ی امانات و اشیاء قیمتی زوار» به اندازه ی «باجه ی تحویل چادر زنانه» برای حرم مطهر، مهم و ضروری است! هر دو آرام بخش اند، یکی آرامش معنوی زائران را فراهم می کند و دیگری اسباب آرامش روحی و روانی زائران را...  

مگر از سال ها پیش، چهار طرف ورودی حرم مطهر، فضاهای مناسبی را برای تحویل چادر به بانوان اختصاص نداده اند؟ اخیراً هم که به تازگی تمامی این فضاها نوسازی شده اند. بسیار خوب، اما مادامی که زوار بویژه زوار غیرایرانی نگران سرقت اشیاء قیمتی همراهشان در داخل و خارج حرم مطهر هستند - دغدغه ی بجا و درستی که قطعاً در کیفیت زیارتشان هم اثر منفی می گذارد و آرامش آنان را سلب می کند -  چه اشکالی دارد کنار همین باجه های امانات حرم که ساک و کیف زوار را البته بدون بازدید محتوای داخلش تحویل می گیرند و فقط تا ۲۴ ساعت نگه می دارند، فضایی تخصصی هرچند کوچک اما امن و حرفه ای را به تحویل اشیاء قیمتی زوار اعم از کیف پول، زیورآلات، لب تاب، دوربین عکاسی و تلفن های همراه زوار اختصاص دهند؟

فضایی که تمام ملاحظات امنیتی و قواعد استاندارد، اصول متعارف و متداول در امانت گیری رعایت شود. مشابه این کار در بسیاری از کشورها به طرق و صور مختلف برای تسهیل کار شهروندان یا گردشگران خارجی و حفظ امنیت پول و اشیاء قیمتی آنها صورت می گیرد. 

حتی در برخی از اماکن خاص مانند موزه ها، تالارهای موسیقی، کتابخانه ها، استخرها و... در کشور خودمان، هم اکنون این روش پسندیده مرسوم است و از کیف و پالتو و کوله پشتی گرفته تا لب تاب و تلفن همراه و ساعت و دیگر اشیاء قیمتی مراجعان شان را تحویل می گیرند و هنگام خروج به آنان عودت می دهند.

۴. هزار تا کار می شود کرد، از جمله کارت هوشمند اکرام: از جمله آن که وقتی زائر اشیاء قیمتی خود را تحویل متصدی باجه می دهد، اولاً زمانی مشخص و توافقی برای نگهداری آنها تعیین شود، ثانیاً با همکاری و مشارکت با یک بانک مثلاً بانک گردشگری، یک عدد کارت بانکی زماندار و با کدی مشخص با هر اسمی مثلاً اکرام، تحویل زائران شده و به میزان پول ریالی تحویلی یا ارز موجود، مبلغی مکفی شارژ شود تا زائران غیرایرانی برای خریدهای روزمره ی خود، در به در دنبال صرافی نباشند برای تسعیر ارزشان یا مجبور باشند پول زیاد همراه خود ببرند و به راحتی با همان کارت، از هر فروشگاهی خرید کنند.

آیا این مسأله به اندازه ی چادر زوار نباید برای آستان قدس رضوی اهمیت داشته باشد؟ آیا این کار مرضی بیشتر خدا و امام رضا(ع) نیست؟ 

اگر همین اتفاقات ساده بیفتد، دیگر آن آقای مسئول امنیت زوار نمی تواند (با عرض پوزش) بگوید که زائران خارجی غلط !! می کنند با گوشی آیفون صد میلیون تومانی شان مقابل حرم بایستند و لایو بگیرند و سارقان را وسوسه کنند! یا با کیف پر پول به خیابان بروند و مواظب پول و تلفن همراه شان نباشند و همه چیز را از ما بخواهند!
کوتاه سخن

کلام پایانی آن که همین لحظات که در حال نگارش این یادداشت هستم، گوشی همراهم زنگ خورد. یکی از مدیران داخلی هتل های اطراف حرم مطهر بود، هتلی بسیار بزرگ و بسیار نزدیک به مضجع منور و خبر بد و ناگواری دیگر از حادثه ی سرقتی دیگر از زوار غیرایرانی و این که حال روحی و روانی آن زائر و خانواده اش اصلاً خوب نیست!

از من می پرسید چه کردید؟ قرار بود اتفاقات خوبی بیفتد و می گفتید موضوع را با مسئولان در میان می گذارید! توقع داشتیم پس از نوروز و با پایان ماه مبارک رمضان و کاهش زوار، این سرقت ها کم شود، اما نشد! 

قول تماس در اسرع وقت را داده و قطع کردم. به نظر شما چه پاسخی می توانم بدهم؟! چطور بگویم که من پژوهشگر، روزهاست که پیگیرم و علاوه بر آقای استاندار، با چند تن از مسئولان قرارگاه خدمات نوروزی خراسان رضوی و شهرداری مشهد، برخی از مدیران کل ادارات استان، اداره ی زائران غیرایرانی آستان قدس رضوی، مدیر ارشد انتظامات حرم، پلیس آگاهی مستقر در حرم مطهر، نیروی انتظامی و کلانتری منطقه ی ثامن و... ساعت ها صحبت کردم و همه قول مساعدت دادند تا عاجلاً پیگیری کنند.    

اما از یک چیز، مطمئنم و آن این که اصلاً رویم نمی شود همان پاسخ آقای استاندار را بگویم که: مشهد به یک «مدیر بین الملل واحد» نیاز ندارد، هر دستگاهی کار خودش را دارد به خوبی در این زمینه انجام می دهد!

درود و بدرود


:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/93


Share
  • ف. صدیق شریف
    آقای استاندار فرض کنیم اینجا شهری است بندری و اقتصادش کاملا وابسته به دریا، مگر تمام ماهیگیرها یه آقا بالاسر از طرف دولت ندارن که بهش میگن اداره کل بنادر یا سازمان شیلات؟! خب، اینجا هم هم همینطوره، اقتصاد این شهر زیارتی کاملا وابسته به زائره و باید یه آقا بالاسر از طرف حاکمیت و دولت داشته باشه که بهش میگن معاونت زیارت، ولی به شرط اینکه آستان قدس و شهرداری و اداره کل گردشگری و جامعه هتلداران و خلاصه همه دستگاهها و سازمانها حرفشو بخونن نه اینکه هر کسی ساز خودشو جدا بزنه و جزیره ای عمل بکنن!!! پس قبول کنین که هم زائر داخلی اش باید متصدی واحدی داشته باشه و هم زائر خارجی اش و الا اوضاع روز به روز از اینی که هست بدتر میشه و باید خواب چهل میلیون زائر رو ببینید. از ما گفتن بود. یا علی
  • چرا قلندر شریف شهردار جدید مشهد هیچ چیزی تا حالا در مورد اهمیت روابط بین الملل و توسعه دیپلماسی شهری در مشهد نگفته؟!! نکنه ایشون هم مانند آقای استاندار اعتقاد جدی به فعال سازی امور بین المللی و دیپلماسی شهری در مشهد نداره؟ باز صد رحمت به شهردار قبلی یعنی ارجائی که همون روز اول تا پشت میزش نشست برای حفظ ظاهر هم که شده در اولین مصاحبه اش گفت که تمام پروژه های شهری باید پیوست بین المللی داشته باشند چون مشهد شهری بین المللیه و آخرین حرفش هم این بود که مشهد بین المللی را نمی توان با امکانات یک شهر ملی اداره کرد!!
  • آقای استاندار اگر همه دستگاهها کارشون رو درست انجام میدن پس چرا نمایشگاه بین المللی مشهد و خود شهرداری داره نمایشگاه گل و گیاه رو ملی برگزار میکنه؟ درحالیکه یه سوت بزنن صدها شرکت خارجی از همین افغانستان و پاکستان و ترکمنستان و ازبکستان و اینها با سر میان؟ سالهای قبل همین نمایشگاه بین المللی بود. همه دارن پسرفت میکنن بجای پیشرفت واقعاً متاسفم
  • کار شما خیلی سخته چون در شهری پرچمدار توسعه روابط بین الملل شدین که نه مسئولانش و نه مردمش هیچ کدام اعتقادی به کار بین الملل ندارن و فقط تو دانشگاه هایش رشته روابط بین الملل دارن اصلا نه این که اقتصاد این شهر به زائرانش وابسته هست و الا اگر امام رضا ع نبود مشهد الان همان ده سنابادی بود که بزرگ شده همین و بس
  • ایراد که فقط از مسئولان نیست از خود مردم هم هست ، یعنی خانه از پای بست ویران است، تو سایت استانداری برید نگاه کنید. مردم 711 سازمان مردم نهاد ثبت کردن اما فقط دو تاش بین المللیه!!! اصلا کسی تو این شهر به بین الملل اعتقادی نداره، این از مسئولینش و اون هم از مردمش، اون دوتا هم اینا هستند، بنیاد خیریه بین المللی پیشگیری وکنترل دیابت ایرانیان و بعدی موسسه بین المللی فرهنگسازان کودکان پارس، اینم لینکش https://b2n.ir/s50968
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.


تارنمای فرهیخت

آمارها و بازدیدها