دیپلماسی❜ دوم، دیپلماسی دانشگاهی
-
-
بازدید: ۱۷۹۵
شاخص ترین چهره: دکتر مسعود میرزائی شهرابی رئیس دانشگاه فردوسی مشهد
فعالترین چهره: دکتر احسان قبول عضو هیأت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی
فعالترین ارگان: مدیریت همکاری های علمی بین المللی و امور دانشجویان غیر ایرانی
پیشنهاد یا خلق راهکار:
مهارت های حل مسأله را اگر متشکل از: ۱.شناخت کامل خود مشکل ۲. شناسایی موانع و فرصتها ۳. استفاده از منطق و مهارت قضاوت در جمع آوری و تحلیل اطلاعات و ۴. جست و جو و خلق راهکارها بدانیم؛
پس الزاماً برای واکاوی موضوع «دیپلماسی دانشگاهی» و نقش آفرینی مؤثر «دانشجویان خارجی» در این منظومه، می بایست برای این چند پرسش مهم، پاسخ های درخوری بیابیم:
🔴 سئوال اول: مسأله چیست؟ آیا در استفاده ی حداکثری از ظرفیت عظیم «دانشجویان خارجی» برای منفعت بخشی به اقتصاد آموزش شهر و استان در راستای تعالی دیپلماسی دانشگاهی، تاکنون موفق بوده ایم؟
🔹️پاسخ: اگر صادقانه و واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم و نخواهیم پوپولیستی و عوام فریبانه جواب دهیم، باید بگوییم خیر؛
البته به نسبت هزینه کرد مادی و معنوی و با در نظرداشت گذشت قریب به نیم قرن و از همه مهمتر، در قیاس عملکرد خود با سایر کشورهای همراستا؛
به لسانی دیگر، وضع و شرایط خوبی نداریم و نتایج اصلاً چشمگیر نیست! طی ۴۵ سال پس از پیروزی انقلاب، نه در شاخص جذب دانشجویان خارجی موفقیت مطلوبی داشتیم و نه در بهره مندی حداکثری از منافع و مواهب حضور آنان طی دوران تحصیل در ایران؛
حتی می توان گفت یک جورایی، این ظرفیت عظیم دانشجویان غیرایرانی طی این همه سال حضورشان در پایتخت معنوی کشور، مغفول و مهجور مانده و بلکه چه بسا به حال خود رها بوده اند.
برنامه ریزی منسجم و هدفمندی در راستای مشارکت بخشی به آنان در فعالیت های دینی و علمی، فرهنگی و هنری، اجتماعی و شهری و... صورت نگرفته و یا اگر شده، بسیار ناچیز بوده است.
بنابراین، وضع موجود را شایسته ی این مُلک و مِلک نمی بینیم و متأسفانه چشم انداز روشنی هم برای حرکت سریع به سمت وضع مطلوب، دست کم در افق نزدیک دیده نمی شود.
🔹️ پاسخ: دلایل متعددی دارد، اما بی شک، یکی از مهمترین عوامل آن، «نبود مراجع هم افزای تصمیم گیر» و جولان مدیریت های جزیره ای است که فقدان اطلاعات کافی، نخستین دستاورد خسارت بار اوست.
این یعنی چه قریب به نیم قرن می گذرد و ما حتی هنوز آمار دقیقی از شمار دانشجویان خارجی خود نداریم؟ این که نشد هر کسی هر روز، یک عدد و رقم متفاوتی را می گوید! یا شب می خوابیم و صبح بیدار می شویم، می بینیم آمار دانشجویان خارجی دانشگاه فردوسی، یکهو دویست درصد رشد کرده و به رقم چهار هزار نفر رسیده؟ مگر می شود؟ مگر داریم؟
اگر ما در همان قدم اول کار - یعنی احصاء و آمارگیری - مانده ایم، به این دلیل است که متأسفانه هر کس در این دِهِ سناباد، گاو خود را جداگانه می دوشد!
🔴 سئوال سوم: آیا از منطق و مهارت قضاوت در جمع آوری و تحلیل اطلاعات بهره برده می شود؟
🔹️ پاسخ: خیر، چراکه متأسفانه، همیشه ی دوران در قسمت دوم این گزاره، یعنی جمع آوری اطلاعات، مراکز دانشگاهی ما موفق نبودند و نتوانستند به یک همگرایی در گردآوری اطلاعات برسند.
لذا قسمت اول این گزاره که منطق و مهارت قضاوت است، به دلیل مهیا نبودن گزاره ی اصلی اطلاعات، ناقص مانده است.
به عبارت دیگر، دانایی اگر پلی برای دارایی در اقتصاد آموزش ما نشده، بدین علت است که آگاهی مطلوب وجود ندارد.
پیشتر گفتیم، ما هنوز که هنوزه، نتوانستیم در قدم اول که همان ارائه ی یک آمار دقیق و مستند از شمار دانشجویان خارجی باشیم، مانده ایم. تا چه برسد به ارائه ی تفکیکی و تحلیلی این آمار...
🔴 سئوال چهارم و آخر: جست و جو برای خلق راهکار یا همان پیشنهادات علمی و عملی، تاکنون به چه نتایجی رسیده است؟
🔹️ پاسخ: تردیدی نیست که یکی از بهترین راهکارها، بهره مندی از موهبت «قیاس» و مقایسهی راهکارهای مختلف به منظور انتخاب بهترین شیوه است.
همان مزیتی که خداوند متعال در کتاب خود، بارها و بارها، در کنار «مقابله» بیان کرده و به انسان های خردورز هم عملی آموزش می دهد تا از «مقایسه» به عنوان یک «ادراک مرکب» استفاده کنند.
این که از خود بارها بپرسیم جایگاه ما در منطقه و قاره و دنیا کجاست؟ هم سنجی ایران با سایر کشورهای موفق همسایه و سپس الگوگیری از آنان، بسیار مفیده فایده و راهگشا خواهد بود.
به عنوان مثال، اگر به همین کشور همسایه یعنی «ترکیه» و نظام آموزش عالی اش بنگریم و آمارهای آنها را با آمارهای خود مقایسه کنیم، از نظر کمی و تا حدودی کیفی، متوجه بسیاری از حقائق خواهیم شد.
کشوری که در سال گذشته و بر اساس تازه ترین یافته ها، بیش از ۳۰۱ هزار دانشجوی بین المللی داشته و نسبت به سال گذشته، حدود ۱۶ درصد افزایش داشته است.
اما ما چطور؟ همان طور که گفته شد، متأسفانه سه سال است که حتی آمار دقیقی از تعداد دانشجویان بین المللی شاغل به تحصیل در ایران نداریم! (آخرین آمار رسمی، مربوط به سال ۱۴۰۰ است.)
تا چه برسد به این که بخواهیم حرف از تحقق سند چشم انداز بیست ساله ی کشور، تحقق مفاد برنامه ی هفتم توسعه ی کشور و یا عملی شدن شعارهایی چون «دانشگاه تمدن ساز» و یا رقابت در جذب دانشجویان خارجی با کشورهای همسایه بزنیم.
با این توصیفات، امروزه و در عصر انفجار فناوری ها و شکوفایی اعجاب برانگیز فناوری های نوین ارتباطی، مگر می توان با حدسیات و فرضیات، خردمندانه و هوشمندانه، قدم در راه هایی سخت و پررقابت نهاد و موفق هم شد؟ قطعاً خیر...
ناگفته نماند بر اساس آخرین برآوردها، رقم دانشجویان خارجی شاغل به تحصیل در ایران، معادل کمتر از یک سوم ترکیه است.
آسیب شناسی:
به منظور آسیب شناسی و شناخت کاستی ها و نقد عملکردمان در موضوع «جذب دانشجویان خارجی» در دانشگاه های کشور و خصوصاً دانشگاه های استان خراسان رضوی، موارد زیر به صورت فهرست وار، شایان ذکر است:
🔴 عوامل اقتصادی: عدم امکان تبادل ارزی یا سخت و پیچیده بودن روند آن، هنگفت بودن هزینه های اسکان و مشکل خوابگاه، وجود شهریه های غیر رقابتی، موضوع ممنوعیت اشتغال و...
🔴 ضعف های آموزشی: غفلت از مهارت محوری در آموزش ها، عدم ارائه ی رشته ی تحصیلی به زبان های دیگر، تفاوت در نظام های آموزشی، جدید نبودن برنامه های درسی و شیوه های آموزشی، کیفیت علمی پایین برخی از متقاضیان، ضعف برخی اساتید و...
🔴 ضعف زیرساختی، خدماتی و فناوری: کمبود تسهیلات رفاهی و تجهیزات آزمایشگاهی، ضعف در خدمات کنسولی، مداخله های مضر و تصدی گری پررنگ دلالان و مؤسسات رابط غیر شناسنامه دار و...
🔴 ضعف نظام اداری، قانونی و ساختاری: مشکلات صدور روادید و ویزای اقامت، پیچیدگی های اداری، عدم آموزش کارمندان، ضعف در تعامل با دانشگاه های دنیا، اختیارات محدود استادان در جذب دانشجو و...
🔴 عوامل فرهنگی، تبلیغاتی و اجتماعی : عدم آشنایی دانشجویان با شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران، فقر برپایی رویدادها، دورهمی ها و یا اردوهای چند منظوره، عدم تبلیغات مناسب برای جذب حداکثری داوطلبان، تعامل نامناسب برخی از هموطنان با دانشجویان خارجی از جمله دانشجویان افغانستانی و...
🔴 اطلاع رسانی و اطلاع یابی: عدم وجود آماری موثق از شمار دانشجویان خارجی، نبود یا نقص در سامانه ای یکپارچه و تعاملی (و صدالبته دو طرفه بودن) برای اطلاع رسانی مقررات قانونی، آیین نامه های ابلاغی جدید و تسهیلات مشوق آمیز، همچنین نبود سیستمی برای اطلاع یابی از تازه ترین مشکلات، موانع جذب و تحصیل دانشجویان و...
🔴 عوامل امنیتی و سیاسی: ایران هراسی، تحریم های سیاسی و علمی، حتی برخی از خود تحریمی های داخلی و...
⚠️ بگذریم که صد البته نباید تمام بحث آموزش به غیر ایرانیان را فقط محصور در «دانشجویان و آموزش عالی» کنیم، بلکه بسیاری از کشورهای پیشرو در این زمینه، تمام تخم مرغ هایشان را در سبد آموزش عالی نمی گذارند.
بلکه تلاش می کنند با ایجاد یکسری مدارس تخصصی و تأسیس آموزشگاه های موضوعی و کارگاه های حرفه ای و... در رشته های مختلف و نیز برنامه ریزی و ارائه ی طرح های خلاقانه و منعطف و مشوق های جذاب، به هر سلیقه و ذائقه ای از دانش آموزان، هنرجویان و مهارت آموزان خارجی، پاسخ مطلوبی دهند و از اقتصاد آموزش، نهایت بهره را ببرند.
یافته های ما نشان می دهد هم اکنون فقط دو مدرسه ی بین المللی در مشهد فعال است. یکی مدرسه بینالمللی شکوه ایرانیان است که در مهر ماه سال ۱۳۹۶ افتتاح شده است.
و دومین مدرسه ی بین المللی هم، دبستان و پیش دبستانی بین المللی آریانای مشهد است که در سال ۱۳۹۵ تأسیس شده و با دو گرایش پسرانه و دخترانه فعالیت می نماید.
تعدد و تنوع مراکز آموزشی استان، مزیت یا آفت؟
هرچند در نگاه اول خاصه از منظر «رقابتی» و در بحث «اقتصاد آموزش» این تکثر و رقابت میان مراکز فعال مطلوب به نظر می رسد؛
شماری از بزرگان آنان، پیشتر مجوزهای لازم برای جذب دانشجویان غیرایرانی را اخذ کرده اند و شماری دیگر در صف یا در آستانهی دریافت آن هستند و در وبگاه های خود به میزان جذب این دسته از دانشجویان می بالند.
ناگفته پیداست تکثر و تعدد مراکز آموزشی ویژه ی دانشجویان غیر ایرانی، زمانی مفید فایده ی حداکثری خواهد بود که بزرگان استان، پیشقدم شوند و تدبیری بیندیشند تا «مدیریتی یکپارچه، هماهنگ و از همه مهمتر هم افزا» بر هندسه ی ساختار و توسعه ی عملکرد این حوزه ی خطیر حاکم باشد و نه «مدیریت های جزیره ای»، «نامطلع از هم» و بلکه «متعارض»!
بپذیریم این سبک مدیریتی رایج و ناهمگون، سلیقه ای و بلکه نخ نمایی که غالب دوران، اعظم المصائب و آفت اصلی توسعه ی «دیپلماسی های دانشگاهی، علمی، آموزشی و پژوهشی» بوده و حتی هم اکنون هم روح و روان جهان شهر عالم آل محمد(ص) را می آزارد، شایسته ی شهر و استانی نیست که شعارش «برکت و کرامت» است؛
اگر باور این واقعیت برایتان سخت می آید، لطفاً بفرمایید طی این ۴۵ سال پس از پیروزی انقلاب، چند نشست هم افزایی ظرفیت ها و هم اندیشی آراء برای نقد و بررسی و رفع موانع توسعه میان اعاظم و اکابر واحدهای دانشگاهی و آکادمیک شهر و استان برگزار شده؟ چه مصوبات راهگشای داشته و همان توافقات اندک در آن نشست های انگشت شمار، چقدر مفید فایده و کارآمد بوده است؟ اصلاً دبیرخانه اش کو؟ سخنگویی هم که ندارد، بماند... حتی یک وبگاه اینترنتی و یک وبلاگ هم راه اندازی نکرده اند تا چه برسد به یک اتاق و یک دفتر مشترک هم افزا...اگر فراتر بخواهیم بگوییم بر «روی زمین» که الحمدلله، هیچ اثر مؤثری از نشانههای این پنجره ی واحد هم افزا نیست؛
اگر با یک ذره بین می توانیم کاغذی را مشتعل کرده یا دست کم سوراخ کنیم، به خاطر این است که تمام پرتوهای دریافتی از نور خورشید، همه در یک نقطه ی کانونی متمرکز می شود.
لذا برآیند همین تجمیع ظرفیت های مغز افزاری، سخت افزاری و نرم افزاری موجود در استان است که اگر با اکسیر مدیریت نوین علمی تحت نگرش سیستمی، راهبردهای مهارت محور و دانش بنیان و راهکارهای فناور محور ( که کریمانه، فراگیر، سریع و ارزان و سهل الوصول نیز هستند) ترکیب شود، معجزه می کند و راهگشاست.
اجازه بدهید چون این دیپلماسی مغفول، دیپلماسی اول شهر و استان است، پا را کمی فراتر گذاشته، صریح و شفاف تر بگوییم که از منظری واقع بینانه، متاسفانه حوزه ی «دیپلماسی دانشگاهی» در شهر و استان علی رغم همه ی فراز و فرودهایش، «بی متولی» و رهاست و همان طور که پیشتر نیز گفتیم، «هر کس گاو خود را به تنهایی می دوشد!»
هم از «برون» و هم از «درون» مشکل دارد. هیچ دستگاه اجرایی دولتی و حاکمیتی، ارگان، نهاد و انجمن و اتحادیه ی «برون سازمانی» از بیرون، و نه حتی هیچ شورای منتخب «درون سازمانی» و حتی «یک نفر آدمیزاد» مشخص به عنوان «سخنگو» و یا «طبل زن» در این قایق پر از پارو زن، عهده دار هماهنگی امور و هم افزایی ظرفیت های این بخش نیست!
این نه حرف ما، بلکه حرف علی اکبر حداد دبیر مجمع عالی دانشگاههای استان خراسان رضوی است که می گوید: «دانشگاههای ما در اکثر مواقع با یکدیگر همافزایی ندارند!» وی سپس می افزاید: «واحدهای علمی و آموزشی ما در اکثر مواقع به صورت جداگانه و مستقل فعالیت میکنند، همافزایی نداشته و حتی اطلاعی از ظرفیتهای هم ندارند که این یک چالش است!» این هم مستندش...
حتی مراکزی هستند که بعضاً «رویکرد بین الملل» را متأسفانه «کم اهمیت، تشریفاتی و بلکه زائد» می پندارند و هنوز هم در شماری از مراکز، این سبک تفکر متحجرانه و سنتی حاکم است و آن قدر بی اعتنا و بی خیال هستند که حتی وبسایت دانشجویان بین المللی را به روز هم نمی کنند!
تا جایی که «گل آقای فرهیخت» هم چنین گفته: «از قدیم الایام شنیده بودیم هر شهر و روستایی، بالاخره یک آقا بالاسری دارد، یک کدخدایی دارد، بالاخره یکی هست که حرف اول و آخر را بزند! کسب و کارها و حرفه ها هم همین طورند، حتی تمام نانوایی ها هم در هر شهر و روستایی، صنف و اتحادیه ی خود را دارند. یک آقایی به عنوان رئیس آن بالا نشسته و سخنگوی شان هم هست! حالا اینها را بگذارید کنار این سئوال که چرا این همه واحد آموزشی و آکادمیک متفرق و وابسته به وزارتخانه ها، سازمانها و نهادهای متنوع، نمی توانند در این همه سال برای خودشان یک رئیس که نه، حتی یک سخنگو انتخاب کنند؟ اصلاً یک وب سایت یا یک صفحه وبلاگ بزنند یا نه، اصلاً یک گروه ساده در یک شبکه ی اجتماعی داخلی و نه خارجی ایجاد کنند تا دغدغه داران و فعالان بین المللی بتوانند با همفکری و هم افزایی، درخواست های زمین مانده ی حوزه ی «دیپلماسی دانشگاهی» را از مسئولان دولتی یا ذیربط مطالبه کنند؟! وقتی پایتخت نشینان مشهد می آیند، پُزش را آنها می دهند، اما خون دل خوردن ها، مال خراسانی هاست!»
به همین دلیل است که «دانشجوی غیر ایرانی» احساس می کند در جهان شهر مشهد با مشکلات و موانع عدیده ای هم در حیات علمی و تحصیلی و هم در زندگی معیشتی و رفاه حداقلی خود روبروست.
بخشی از این معضلات مانند غم غربت، تفاوت در زبان و فهم مشترک، آداب و رسوم فرهنگی و سبک زندگی دینی و اجتماعی و... - که در ابتدای این نوشتار به آنها اشاره ی فهرست وار کردیم - با جامعه و شهر میزبان، اجتناب ناپذیر است و تقریباً همه جایی است، اما بخش اعظم دیگری از این نابرابری ها و کاستی ها، محصول مدیریت غلط فرادستان مسئول ماست و این دانشجویان را واقعاً رنج می دهد.
تفاوت ها، تبعیض ها و نابرابری های آموزشی، علمی، اجتماعی در امتیازات و بهره مندی ها (از اختلاف سطح علمی و مهارت های اساتید گرفته تا نقص متون، منابع و کتب آموزشی تا دسترسی به کتابخانه های تخصصی، اینترنت پرسرعت و آزاد و...)؛
فقر و تبعیض و نقص قوانین تسهیلگر و مخصوص، کمبود امکانات آموزشی و آزمایشگاه های تخصصی مرتبط با رشته های تحصیلی، بی عدالتی در ارائه ی تسهیلات رفاهی و بهداشتی متوازن
تا جایی که دانشگاهی در همین مشهد، در بحث زیباسازی و تجهیز امکانات رفاهی تا بدانجا پیش رفته که در داخلش حتی خشکشویی لباس دارد، اما در مرکزی دیگر، دانشجویش باید برای یک کار ساده ی تمدید روادید دانشجویی، به دانشگاه دیگری مراجعه کند.
و ایضاً مشکلات معیشتی خصوصاً در بحث اسکان، تغذیه و خوابگاه، تسهیل سازی روند صدور و تمدید روادید تحصیلی و ویزا، تسعیر ارز خارجی، تسهیل روند ازدواج با همسران ایرانی، اشتغال، مالکیت قانونی و سرمایه گذاری خارجی، بیمه و ... که ورود به بحث آنها، از حوصله ی این نوشتار خارج است.
بگذریم... شرح مفصل مصادیق به طول می انجامد و با یک جستجوی ساده در تارنمای اندیشکده و سایر وبگاه های خبری، به آنها پی خواهیم برد. مضافاً فاصله ی معنا دار تعداد پذیرش دانشجو در مراکز دانشگاهی کشورمان در مقام مقایسه نه با کشورهای پیشرفته که با برخی از کشورهای همسایه خود به اندازه ی کافی گویاست.
کوتاه سخن آن که:
اگر بخواهیم ساده ترین و بلکه پیش پا افتاده ترین مثال را در این زمینه یادآور شویم تا خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل، باید بگوییم برخی از این دانشگاه ها که داعیه ی کسب رتبه های برتر در جذب دانشجویان خارجی را نیز دارند، اساساً حوصله نمی کنند بخش بین الملل وبگاه خود را حتی به روز کنند و سال ها و بلکه ماه ها همینطور به حال خود رها کرده اند!
مدیریتی که برای جذب دانشجویان خارجی، شب و روز نمی شناسد، اما نمی کند دست کم و حداقل حداقل، همان نیمچه سایتش را در بخش بین الملل به روز کند و از همه بدتر، نوشته های استاندارد و پیش فرض قالبی که از بازار خریده را بردارد! این یعنی چه؟
وقتی دوست شما عینک جدیدی خریده و برچسب سفید روی شیشه اش را هنوز برنداشته و همان عینک را سال ها به صورت می زند و مقابل شما ظاهر می شود، شما چه حس و حالی پیدا می کنید؟
این دقیقاً همان حس و حالی است که ما شانزده سال، با آن دست و پنجه نرم می کنیم. آن قدر اینرسی انسانی یا همان تنبلی کارنکنان این حوزه، روح و روان فعالان رویکرد بین المللی شهر را می آزارد که باید دائماً این گونه تذکرات پیش پا افتاده بدهیم:
💬 دوستان، لطفاً سایت تان را به روز کنید! محتوای زیرمنوها را به روز کنید، آقای دانشگاه فردوسی، سه سال است به روز نشده ها!!!، آبروی شهر و کشورمان می رود! (این بنر سه سال پیش مربوط به سال ۱۴۰۰، روی صفحه ی اول سایت دانشجویان بین المللی چکار می کند؟!)
و فقط این بلای آسمانی گریبانگیر دانشگاه فردوسی نیست، بلکه دانشگاه آزاد اسلامی مان که طبق آمار، قریب به پنجاه درصد کل دانشجویان خارجی در این دانشگاه در سراسر کشور تحصیل می کنند، به همین بلای آسمانی مبتلاست.
او هم دو سال است که وبگاهش را به روز نمی کند! آخرین تاریخ درج خبر در این وبگاه، متعلق به ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ است. واقعاً چرا؟
💬 مدیر سایت، صد تا منو زدی برای سایت دانشگاه، آفرین، آیا فقط یک منو، بله، یک منو سهم «بین الملل» نیست؟! چرا باید هر چیزی مرتبط با دانشجویان خارجی بویژه اخبار روز را باید با کمک ترفندهای گوگل از دل و روده ی سایت تان استخراج کنیم؟
💬 آقای روابط عمومی: لطفاً پای هر خبر و مطلبی که منتشر می کنی، یک برچسب یا همان یک تک ساده هم بزن تا راه جست و جو کنندگان مطالب موضوعی، ساده و سریع گردد، نه این که ساعت ها مجبور باشند چون سوزنی در انبار کاه، دنبال پاسخ یک سئوال خود باشند؛
💬 دوست کارشناس، لطفاً شما را به خدا، این نوشته های پیش فرض روی قالب ها و پوسته هایی که خریدید، حذف کنید! یعنی چه سه سال تو صفحه ی بین الملل دانشگاه تان می بینیم: «لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ ...»
یا این که: ارتباط شهر و استان با ... جهان پیرامون ... پیش کش! این حوزه ی کاری آنقدر منفعل و مهمل است که سالهاست از ایجاد یک ارتباط ساده ی هم افزا با اندیشکده ها و پژوهشگاه های داخل همین کلان شهر نیز پرهیز دارد!
به عنوان مثال، پس از شانزده سال یادآوری و تذکر و درخواست و شاید گاهی هم به شوخی التماس!! به مدیران وبگاه های دانشگاهی شهر و استان، هنوز که هنوزه متأسفانه از درج یک منوی ساده ی «بین الملل» به فهرست منوهای سایت خود دریغ می کنند!
از دانشگاه های بزرگی چون فردوسی مشهد و علوم پزشکی و آزاد اسلامی (که هر سه اخبار داخلی و خارجی شان قاطی و درهم است) گرفته تا حتی بین المللی امام رضا(ع) که تنها دانشگاهی است که عنوان رسمی بین الملل را در عنوان خود دارد!
شاید برای مخاطبی تا اینجای نوشتار، چنین سئوالی ایجاد شود که مگر به روزنرسانی یک وب سایت و یا نگذاشتن یک برچسب و تک و موضوع و امثال اینها زیر یک خبر، چقدر اهمیت دارد که به خاطر این نواقص ریز، تمام تلاش های دیگر را نادیده می گیرید؟
پاسخ آن است که ما نادیده نمی گیریم و می بینید که شانزده سال، دیده بانی و مستندنگاری رخدادهای بین المللی دانشگاه های شهر و استان را کماکان با قوت و قدرت ادامه می دهیم؛
اما از خاطر نبریم که:
۱. برخی اوقات، خط تولیدی یک کارخانه ی عظیم، به خاطر نقصی جزئی در یک دستگاه کوچک و آن هم چه بسا به دلیل خرابی یا شل شدن یک پیچ کوچک از کار می افتد! به همین سادگی...
کما این که در همه جای دنیا، هواپیمای غول پیکر ایرباس را به خاطر یک ترک جزئی شیشه آن هم در قسمت عقب هواپیما، ساعت ها روی باند معطل و منتظر نگه می دارند تا این شیشه کلاً تعویض شود! چرا؟ عیب کوچک، به دلیل سرعت بالا، مهم قلمداد می شود. این طور نیست؟
۲. به عبارت دیگر، مگر مقاومت یک زنجیر، مساوی با مقاومت ضعیف ترین حلقه ی آن نیست؟ پس اگر زنجیره های فعالیت های سازمان مان، زود به زود پاره و از هم گسسته می شود، آیا تأکید بر حلقه های قوی و از یاد بردن حلقه های ضعیف، دردی را دوا می کند؟ لذا هیچ چاره ای نیست جز آن که حلقه یا حلقه های ضعیف، قوی شوند و لاغیر...
و شاید مخاطبی دیگر این طور بگوید چرا در این موضوع، نیمه ی پر لیوان را رها کرده و به نیمه ی خالی بها می دهید؟ بله، درست است که همیشه، نیمه ی پر لیوان، «دستاورد» هست و نیمه ی خالی، «دستور کار»؛
ولی فراموش نکنیم انسان ذاتاً فانی، مجبور است برای رشد و تعالی، هیچ کاه در مرحله ی «دستاورد» متوقف نشود و به همین خاطر، «اندیشه ی بقاء و وسوسه ی خلود» اوست که به تعبیر قرآن کریم «شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى»، باعث می شود برای رفع نواقص و کاستی های حیات مادی و معنوی اش تلاش کند، یعنی به دنبال تکمیل «دستور کار» باشد!
اجازه دهید یکی دو مثال دیگر هم بزنیم:
یکی از مشاهیر تندیس ساز جهانی، عادت داشت همیشه یک قسمت از اثر خود را ناقص می گذاشت. مثلاً یک دست را فقط تا آرنج می ساخت و ادامه را رها می کرد. از او پرسیدند حکمت این کار تو چیست؟ پاسخ داد که می خواهم از طریق این بخش از اثر ناقصم به همه ی بشریت بفهمانم که ما هر چقدر توانمند باشیم، اما ناقص هستیم و خالق اصلی ماست که کامل و بی نقص است!
بنابراین، ما می توانیم بخشی از اثر خبری خود را ناقص بگذاریم، اما مشروط به آن که یک حکمت، یک منفعت و لااقل یک دفع ضرری در آن نهفته باشد. اما واقعاً برای این ضعف عملکردها، می توان نامی جز بی تحرکی و سکون و بلکه تنبلی نام گذاشت؟
مثال دیگر: پس از مدت ها انتظار و دعوت و اصرار طلبه ها برای حضور یک عالم دینی وارسته به شهری، بالاخره دعوت اجابت شد و کلاس های درس آغاز، اما فقط یک جلسه ادامه یافت و از فردای آن روز، کلاس درس تعطیل شد!
وقتی حکمت و علت این کار را از او پرسیدند، پاسخ داد: نزدیک سحر، در اطراف منازل طلبه ها هر چه گشتم، یک چراغ نیمه روشن ندیدم و زمزمه ای از مناجات و اثری از نماز شب نشنیدم.
مادامی که شما خود را به این فضیلت مؤکد موظف نمی دانید، اگر علامه ی حلی و مجلسی هم شوید، چه فایده؟! طلبه ای که با نماز شب خود را متخلق نکند، مانند چراغی است که نور ندارد. چه سود؟
بنابراین آقای مدیر وب سایت یا کارشناس محترم اطلاع رسانی دانشگاه:
وقتی می بینی همکارانت از درج یک تگ tag و برچسب ساده و بی آزار اما بسیار بسیار مفید در انتهای هر خبر مرتبط با رویکرد بین الملل دانشگاه شان هم دریغ می کنند؛
مثلاً اگر خبری در مورد دانشجویان خارجی است، باید در پنل کاربری شان، آن آخر صفحه، تگ «دانشجویان خارجی» را درج کنند، دقیقاً مانند شبکه های اجتماعی که هشتک #دانشجویان_خارجی می زنند!
وقتی این تگ ها باشد، به راحتی می توان با کلیک بر روی هر تگ، تمام محتواهای مرتبط با آن را در یک فضا و مجتمع در کنار هم پیدا کرد.
اما وقتی نمی زنند، حاوی این پیام هست که ای پدر آمرزیده های دانشجوی خارجی:
اولاً: برای تان که سایت چند زبانه راه اندازی نکردیم؛
ثانیاً: همان فسقل سایت را هم که به روز نمی کنیم؛
ثالثاً: زبان فارسی شما هم که بالاخره مثل ما ایرانی ها، زیاد خوب نیست؛
رابعاً: تگ هم که پای هر خبر نزدیم، پس جان تان در بیاید و مثل پیدا کردن یک سوزن در انبار کاه، هی بگردید و هی بگردید تا اخبار مرتبط با خودتان را پیدا کنید!
کوتاه سخن: آیا نمی توان فارغ از این همه اهمال و بی خیالی - که ما فقط اندکی را بازگو کردیم - چنین برداشت کرد که تمامی رسته های خبری برای این دانشگاه های مدعی اهمیت دارد، جز حوزه ی بین الملل؟!
اما در نقطه ی مقابل، مادامی که استاد دانشگاهی به رحمت خدا می رود، مسئولان ارشد دانشگاه دست جمعی برای تسلیت به خانه ی آن استاد مرحوم دانشگاه می روند و عکس می گیرند و در صفحه ی اصلی سایت منتشر می کنند و برای نصف روز شاید هم بیشتر می شود خبر اول!
حالا تمنا و درخواست فعالان و دغدغه داران رویکرد بین المللی شهر و استان هیچ و به کنار... بماند،
لااقل با این کار، بستری فراهم کنند تا داوطلبان مشتاق به تحصیلی که از آن سوی مرزها و از طریق سایت، پیگیر رخدادها و اخبار مرتبط با پذیرش دانشجوی خارجی هستند، نیز بتوانند به سادگی و سهولت و سرعت، علاوه بر فهرست، عمق و عیار رخدادهای رویکرد بین الملل آن دانشگاه را رصد کنند و به گیر دلال های اقتصاد آموزش نیفتند.
در حالی که امروزه، مجبور اند هر روز، صدها خبر را برای یافتن یک رویداد بین المللی یا یک خبر مرتبط با «دانشجویان خارجی» پایش و پویش کنند! جالب تر آن که حتی ساختار و قالب و صفحات اول سایت های همین دانشگاه های معظم، سال به سال به روز و نو می شود، اما همچنان این نقیصه - مانند کفش های میرزا نوروز - وجود دارد!!
پاسخ به یک سئوال:
چرا دکتر محمد کافی از خاطرمان نمی رود؟ با این که شاهد تغییر دو سرپرست دانشگاه هستیم؟
انتخاب و معرفی دکتر محمد کافی، رئیس اسبق دانشگاه فردوسی مشهد، عضو هیئت امنای دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور، استاد گروه آموزشی زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، توسط این اندیشکده به عنوان شاخص ترین چهره ی مطرح در عرصه ی دیپلماسی دانشگاهی به دلیل نگاه آینده پژوه وی به ضرورت توسعه ی دیپلماسی علمی، آموزشی، پژوهشی و آکادمیک استان و توجه خاص به رویکرد بین الملل و تشریفاتی و زائد ندانستن آن صورت گرفته است.
گفتنی است از آنجایی که دکتر کافی، در دهه ۸۰، چند سال به عنوان رایزن علمی سفارت ج.ا.ایران در هندوستان فعالیت داشته است، به خوبی با اهمیت و ظرایف کار و ضرورت فعالیت های بین المللی و توسعه ی روابط خارجی آشنا بود و به همین دلیل، توسعه ی فعالیت های علمی، آموزشی، پژوهشی و آکادمیک دانشگاه را با رویکرد بین المللی، صرفاً یک گزاره ی تشریفاتی زائد نمی دانست.
مضافاً این که حجم و گستره ی فعالیت های بین المللی و خارجی این دانشگاه در هشت سال دوران تصدی مسئولیت وی، به اندازه ای بود که اگر بگوییم روزی چندین خبر مرتبط با دیپلماسی آکادمیک فقط از این دانشگاه داشتیم، گزاف نگفته ایم؛
اقدامات ارزشمندی که حقیقتاً ما را به تکریم و تعظیم وا می دارد، چراکه باعث شد «دیپلماسی دانشگاهی» سال های سال در جایگاه «رتبه ی اول دیپلماسی های برتر شهر و استان امام مهربانی ها» بماند.
امید داریم که از این پس، شاهد تعمیق و عیارافزایی رخدادهای توسعه ای در روابط خارجی و تعالی هدفمند تعاملات با جهان پیرامون و در یک کلام شتاب چشمگیر قطار دیپلماسی دانشگاهی و جذب حداکثری دانشجویان خارجی از ایستگاه «مشهد» باشیم.
باز هم در آینده به فضل الهی در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت و نوشت...
تاریخ به روزرسانی: ۸ مرداد ۱۴۰۳