-
۲۴ شهریور ۱۴۰۴
-
بازدید: ۶۷۰
❖ ۱. روایت خلاصه:
برای آنانی که فرصت کافی ندارند...
یادداشت فرهیخت: به نام خدا، همه بر این باوریم «مشکلات کوچک اگر به موقع حل نشوند، می توانند به تدریج آسیب های بزرگتری بیافرینند.»
حال، امروزه یکی از اَبَر سازمان هایی که در مشهد مصفای ما، دارد با تکرار هر چند روزه ی یک رفتار غلط رسانه ای به ظاهر کوچک و پیش پا افتاده اما بسیار مهم، آبروی شهر و استان منسوب به امام مهربانی ها و عالم خردورز آل محمد(ص) را به سادگی آب خوردن از بین می برد، ارگان خبری دانشگاه فردوسی مشهد است!
اگر نیم نگاهی به عملکرد رسانه ای سومین دانشگاه بزرگ ایران از نظر قدمت نسبت به «میهمانان خارجی دانشگاه» بویژه از کشور عراق طی چند سال اخیر بیندازیم، دهها مثال و مصداق خبری می توانیم برایش فهرست کنیم.
به عبارت دیگر «بازتاب غیرحرفهای، تبعیض آمیز و بلکه توهین آمیز اخبار میهمانان خارجی دانشگاه» در وب سایت خبری بزرگترین مرکز آموزش عالی در منطقه شمال شرق ایران، همان خط سیر غلطی است که تاکنون آسیب های ریز و درشتی در سپهر رسانه ی شهر و استان ایجاد کرده است.
ماراتن ادامه داری که تاکنون موجبات انتقاد و گلایه ی مخاطبان فرهیخت را فراهم آورده، قطعاً مایه ی دلخوری و رنجش بسیاری از میهمانان خارجی دانشگاه های منطقه شده و صدالبته سرکنسول های مقیم این کشورها در مشهد را نیز آزار داده است.
خصلت بدی که سال های سال از سوی اصحاب رسانه ی این دیار از جمله اهالی فرهیخت بارها و بارها تذکر داده شده، اما به نظر می رسد دُز این تذکرات کم و ضعیف بوده که تاکنون اثر نکرده، چراکه شاهدیم این روند تحقیرآمیز و غلط در تنظیم اخبار بین المللی دانشگاه همچنان وجود دارد و هنوز که هنوزه اصلاح نشده است.
هرچند پس از گذشت این همه سال، دیگر کار از بحث گوش شنوا و این چیزها گذشته و این لج بازی های پلشت و توهین آمیز، بیشتر به عنادورزی کودکانه شبیه شده، چراکه علی الظاهر حالا حالاها قرار است این نقص بزرگ، سوهان روح «دیپلماسی دانشگاهی» این خطه باشد و همچنان بتازد و بیازارد.
کدام لجاجت؟ این یعنی چه که هنگام تنظیم و انتشار اخبار ملاقات های میهمانان خارجی با مسئولان دانشگاه، آن قدر افراط گرایانه و تعصب آمیز، از حرکات و گفتار و سکنات طرف خودی می نویسند که گویی آنها را تقدیس می کنند، کم مانده شماره شناسنامه ها را هم درج کنند ولی از سویی دیگر، آن چنان نسبت به طرف خارجی بی اعتنا و بی توجه و ساکت اند که گویی آنها شَبَهی بیش نیستند! حتی نام و نام خانوادگی رئیس هیئت را هم حذف می کنند و هیچ اطلاعاتی از آنها نمی دهند، انگار حضور این میهمانان خارجی اصلاً اهمیت ندارد، بلکه مهم، استفاده از این فرصت طلایی است برای عرض اندام رسانه ای حضرات رؤسا و ایضاً تو بوق و کرنا کردن این رویه ی پوپولیستی که ببینید مردم، چقدر دانشگاه ما، فعال و بین المللی است؟!
و هر بار و هر فصل هم این جلوات، به یک شکل و یک قالب خاص در می آید. گاهی تا یک لیست از تمام اسامی طرف ایرانی در ابتدای خبر، قطار نکنند و ننویسند، آرام نمی گگیرند!
اما در طرف دیگر چطور؟ به راحتی آب خوردن، نام رئیس هیئت خارجی، سمت وی و هر چیزی را که به او مربوط می شود، از قلم انداخته و حذف می کنند. این یعنی چه؟!
مضافاً، حالا اسم و عنوان این شخصیت های علمی و آکادمیک خارجی را نمی نویسند، باشد... ننویسند... ولی چرا یک سطر و حتی یک کلمه از سخنان این ضیوف الرضا(ع) را درج نمی کنند تا لااقل شعار شهر امام رئوف یعنی «جهان شهر برکت و کرامت»، درست در بیاید؟ خود ببینید و قضاوت کنید!
💬 در این نوشتار، از ده ها نکته در باب ضرورت رعایت پروتکل های تشریفات و آداب بین المللی گذشتیم و باز هم به تسامح و تساهل می گذریم - از جمله قرار ندادن پرچم رومیزی کشور میهمان بر روی میز و ... - اما این یکی را کجای دلمان بگذاریم که چرا با میهمان خارجی، همچون یک ارباب رجوع برخورد می کنند؟ چطور رویشان می شود با تبختر و غرور تمام ، سر آن میز تکیه دهند و طرف خارجی و همراهانش را در یک سمت میز بنشانند؟! گویی این بزرگواران این همه راه آمده اند تا عریضه و درخواستی را عاجزانه از مهتران ایرانی، تمنا و مسألت کنند!
و البته... هر دم از این باغ بری می رسد... تازه تر از تازه تری می رسد... اخیراً هم مُد کرده و تنبلی را به اوج رسانده، دیگر زحمت قطار کردن اسامی طرف ایرانی و سمت ها را هم به خود نمی دهند؛
بلکه فقط با دو خط بلغور کردن، سر و ته داستان را جوری هم آورده که واقعاً انسان همین طور متعجب و انگشت به دهان و بلکه هاج و واج می ماند که این چه طور رسم میهمان نوازی رسانه ای است!
💬 گویی این هیئت دانشگاهی خارجی نیست که از هزاران کیلومتر دورتر، جلای وطن کرده، مشقت دوری از خانواده را تحمل، بار منت بروکراسی اداری را کشیده و رنج سرما و گرما و... را به جان خریده و با آرزو و امید و انتظار به شهر کریم آل طاها مشهد الرضا(ع) سفر کرده تا برای کشور و شهر و دانشگاهش، کرامتی هدیه برد؛
بلکه با این دست خط چرک و با زبان بی زبانی، می خواهند چنین تلقی شود: بله، این حضرت آقای رئیس سومین دانشگاه قدیمی ایران است که لطف کرده، وقت گذاشته و آنها را به حضور پذیرفته و اجازه داده یک نشست مشترک با آنان داشته باشد و چون مقام و مرتبه ی رئیس دانشگاه ما از این هیئت خارجی بسیار بالاتر است، بنابراین چه دلیلی دارد از آنها بنویسیم یا در تنظیم تیتر، آنها را مقدم کنیم؟!
چرا باید بنویسیم نام و کار و بارشان چیست؟ و اصلاً چه توافقی صورت گرفته و چه دستاوردی داشته؟ تازه، باید خوشحال هم باشند با رئیس ما عکس یادگاری گرفتند و ایضاً هدیه ای و دیگر ما هیچ... ما نگاه... یاللعجب...
و چه حال و روزی دارد آن رئیس هیئت دانشگاهی مثلاً عراقی که علاوه بر مصائب بالا، چندین هزار دلار صرف هزینه های بلیت هواپیما و اقامت در هتل و ایاب و ذهاب درون شهری و خورد و خوراک خود و دیگر اعضای هیئت کرده تا به یک توافق همکاری مشترک دست یابد؛
اما زحمتش را آنها می کشند و پُزش را رؤسای دانشگاهی مشعشع ما می دهند و به اندازه ی درج نام شان، احترام و عزت و حرمت هم نمی بینند! آفرین به مدعیان خادم دانشگاهی شهر امام رضا(ع)... آفرین و هزاران مرحبا...
حالا، بعدها چه اتفاقی می افتد؟ به هر تقدیر، این خبر و تصاویر در وبگاه رسمی دانشگاه منتشر می شود. فارغ از آن ضد حال شدیدی که آن رئیس هیئت محترم یا سرکنسول گرامی و بلکه خانواده های آنان می خورند و حسابی دلگیر شده و با خود می گویند این جماعت چقدر بی ادب اند؛
مضافاً این خوانندگان متحیر ایرانی و غیر ایرانی این اخبار هستند که در برابر چندین سئوال بی جواب می مانند؛ مجبورند هی لب بگزند و از روی تصاویر حدس بزند و از خود بپرسند:
ای بابا... چه هیئتی؟ چه دانشگاهی؟ از کدام شهر؟ از کدام استان عراق؟ برای چه اینجا آمده اند؟ نام و سمت هایشان چیست؟ حالا چند نفر بودند؟
یا مثلاً این تنها بانوی حاضر در عکس، کیست؟ آیا جزو میهمانان هست یا میزبانان؟ یا چه توافقاتی صورت گرفته؟ چه خروجی داشته و به چه نتایجی طرفین رسیدند و ده ها سئوال دیگر که همه بی جواب می مانند!
شما را به خدا، آیا جا ندارد مویه کنان فریاد بزنیم آهای کارنکنان دانشگاهی که شعارش «دانشگاه تمدن ساز!!!» است... شما را به خدا سریعتر بزرگ شوید و یاد بگیرید اصول ابتدایی خبرنویسی را و متوجه باشید عدم درج نام و نام خانوادگی و سمت دقیق میهمانان خارجی همچنین سایر اعضای مؤثر هیئت و یا عدم درج حتی یک سطر از صحبت های آنان و...، همه مصداق بارز توهین و تحقیر رسانه ای به شمار آمده و شایسته ی کلان شهری نیست که شعار جدیدش اخیراً قبة الاسلام! شده! عجب مرکز ثقل وزینی!... نکنید پسر جان...
آفرین به بزرگترهای رسانه ی این دیار که بر این همه تحقیر ضیوف الرضا(ع) چشم بر می بندند! مرحبا به رئیس و ابن همه کارشناس در نمایندگی وزارت امور خارجه در شمال شرق کشور که قاعدتاً آنها باید حامی و حافظ کرامت و شئونات میهمانان خارجی این دیار باشند!
و حبّذا به این همه سردبیران خبرگزاری های ریز و درشت و نخبگان فکری و اهالی مطبوعات از خراسان و قدس و شهرآرا گرفته تا آخرین خبر و خبر فوری و ... که همواره زبان در کام گرفته و سکوت پیشه می کنند!
گویی همین که اخبار دانشگاه فردوسی مشهد را تحریم کرده و هرگز کار نمی کنند، به عنوان مجازات کافیست!
راست گفتند قدیمی های ما که: خلائق هرچه لایق... قدر «کافی» ها را ندانستیم، جولان ناکافی ها ... ارزانی مان...
و راست گفتیم ما که حتی نانوایی های این شهر هم، یک بزرگتر و آقا بالاسر دارند و اگر حوزه ی بین الملل این مثلاً جهان شهر، یک متولی واحد می داشت و این طور بی صاحب نبود، چنین توهین هایی آن هم به دانشمندان خارجی، سالیان سال ادامه پیدا نمی کرد! افسوس ...
سطر آخر، چون در این بخش، قرار به اختصارگویی و کوتاه نویسی است، به همین اندازه اکتفا کرده و شوقمندان مطالعه ی شرح و بسط بیشتر را به بخش دوم این نوشتار راهنمایی می کنیم.
❖ ۲. روایت مشروح:
دوباره درود و عرض ادب به ساحت ارادتمندان امام مهربانی ها و ولی نعمت همه ی ایرانیان خاصه خراسانی ها، حضرت امام اباالحسن الرضا علیه افضل الصلواة والسلام که چون ناسپاسی را دوست نمی دارد؛
لذا قبل از آغاز هر کلامی، به رسم خوب آن امام خردورز، همین ابتدا از تمامی مساعی مدیران و کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد، به سهم خود تشکر و قدردانی می کنیم.
بدیهی است این گلایه ها و شکوه ها اصلاً به معنی نادیده گرفتن دیگر تلاش های رسانه ای آنان نیست. هرگز!
و اما بعد: هم چنان که تا اینجای نوشتار حتماً متوجه شده اید و از تیتر این صفحه نیز پیداست، در این نوشتار، قرار نیست به مباحث بالادستی حوزه ی دیپلماسی دانشگاهی مانند بررسی شاخص های توسعه یافتگی، تحلیل نمودار صعود یا سقوط یا دست کم چرایی رکود فاحش فعالیت های دانشگاه فردوسی مشهد در عرصه ی روابط خارجی و... بپردازیم؛
هرچند شواهد و قرائن، همه متأسفانه حاکی از رکود بی سابقه در رویکرد بین المللی این دانشگاه بزرگ است!!
بلکه در این مقاله، فقط سعی داریم به نقد جدی چگونگی بازتاب خاموش، بی رمق و تبعیض آمیز اخبار میهمانان خارجی بویژه نسبت به دانشگاه های کشورهای همسایه بپردازیم که در حال حاضر، میهمانان عراقی در این صف بی محلی رسانه ای، پیشرو اما صبور هستند.
رفتارهای رسانه ای توهین آمیزی که گویا قرار نیست به این زودی ها تمام شود و این قصه ی پر غصه، متأسفانه سر دراز دارد.
معضلی که طی هشت سال حضور «دکتر احمد کافی» بر مسند ریاست دانشگاه فردوسی مشهد، یا وجود نداشت، یا بسیار کم و نادر اتفاق می افتاد.
به تعبیری دیگر، در آن دوران، گلایه های مان بیشتر در مورد برخی از ایرادات نگارشی در تنظیم خبر و جزئیات بود و بعضاً قابل اغماض؛
اما پس از ترک میز این مدیر نکته سنج و ریزبین از ریاست دانشگاه، نمی دانیم این چه تخم لقی بود که شکست و اوضاع رسانه ای سومین دانشگاه قدیمی ایران را به این روز پریشان انداخت؟
بدعتی ناصواب که یک یا چند کارمند یا پرسنل بدسلیقه و لجباز در روابط عمومی دانشگاه و یا مدیر خبری مُهمل در وب سایت رسمی بزرگترین دانشگاه شرق کشور، سال هاست بنا گذاشته اند.
و سنگ هایی از جنس بی خردی که یکی پس از دیگری به چاه جهالت می اندازند تا هیچ عاقلی نتواند آنها را از این بئر ویل سفاهت بیرون آورده و این سبک نگارشی غلط و غیر حرفه ای را اصلاح کند! فقط آبرو می برد و می رنجاند و بس.
💬 و عجیب تر از همه این که حتی اگر رؤسای دانشگاه و مدیران دفتر ریاست و روابط عمومی هم یکی پس از دیگری تغییر کنند، اما باز این مرغ لجباز و یک پا، همچنان هست و کماکان جولان می دهد و بنا ندارد دست از روش ناصواب خود بر دارد و اخبار غیر ایرانیان را سامان دهد!
اهم این رویه های غلط رسانه ای و رفتارهای توهین آمیز - و صدالبته فارغ از امّهاتی چون عدم رعایت پروتکل های مرسوم در آداب و تشریفات بین المللی - را می توان در چند سرفصل مجزا، این گونه به اختصار فهرست کرد:
یک قطار اسامی طرف ایرانی در برابر حذف نام طرف خارجی
کجای دنیا این طور بی التفات و بی اعتنا و با این سبک نگارشی وارفته و خودشیفته، حضور یک میهمان خارجی دانشگاهی برجسته را در کلان شهری که تشنه ی توجه بین المللی است - آن هم در حد رئیس یک دانشگاه بزرگ از کشور همسایه - روایت می کنند؟
دانشمندی که در کشور خود، مورد احترام جامعه ی دانشگاهی و محافل آکادمیک است و سفرهای بسیاری به اقصی نقاط دنیا داشته، در همایش های علمی و کنفرانس های خارجی زیادی شرکت و سخنرانی کرده و حالا به اقتضای شرایط، باید در معیت هیئت همراه، به مشهد الرضا هم سفر کند.
اما شما را به خدا ببینید این مهم در این شهر چطور روایت می شود:
بعد هم، این جمله ی کلیشه ای و نخ نما و همیشگی درج می شود که: بعله... در این دیدار، رئیس دانشگاه فردوسی مشهد بر ضرورت گسترش روابط فیمابین تأکید کرد؛ همین و والسلام، نامه تمام...
و البته با مشاهده ی چند تصویر ذیل خبر می فهمیم که در پایان هم عکس یادگاری گرفته شده و هدایایی هم به رسم یادبود رد و بدل گردیده است. خدایی این یعنی چه؟
چرا نمی خواهید به روی خود بیاورید که اولاً میزبان رئیس یک دانشگاه خارجی بودید؟ پس با احترام، نام و نام خانوادگی و سمت دقیق وی را معرفی کنید! ثانیاً هر چه می توانید، باید از سخنان میهمانان، اهداف سفر، خصوصاً نتایج و دستاوردها و اهم توافقات و ترسیم چشم انداز آینده بگویید، نه این که با اعتنایی مفرط، از کنار همه ی این ضروریات به سرعت بگذرید و در روندی معکوس، همان اول کار، تا اسامی و سمت های یکایک اعضای طرف ایرانی را در متن خبر درج نکنید و تا نگویید آقای دکتر فلانی و دکتر بهمانی هم آمده، آرام و قرار نگیرید؛ فقط کم مانده تا تاریخ تولد یکایک دکاتیر حاضر در این جلسه را هم ذکر کنید... به قول تکیه کلام ترند شده ی رئیس جمهور: ای بابا... ول کن جعفر!
آنها تنبلی می کنند، چرا دیگران باید جورش را بکشند؟
به خدا، این موضوع علی الظاهر ساده، بعضی اوقات آن قدر آزارمان می دهد که همین طور هاچ و واچ متحیر می مانیم چه کنیم؟
آیا ما هم مثل خبرگزاری های ایرنا و فارس و مهر و تسنیم و حتی ایسنای دانشگاهی، به این دسته از اخبار و سفرها و میهمانان خارجی بویژه عراقی ها به مشهد بی اعتنایی کنیم و به دلیل فقر اطلاعات، عطایش را به لقایش ببخشیم و نسخه ی تحریم بپیچیم؟ که نمی شود و نمی توانیم بی تفاوت بمانیم؛
چرا که هفده سال به رسالت رصد و پایش و پویش و مستندنگاری روابط خارجی و مناسبات دیپلماتیک این دیار مشغولیم و مگر می توانیم آنها را نمایه نکنیم؟ مگر می شود اخبار بین المللی این دانشگاه بزرگ را از قلم بیندازیم و مانند خبرگزاری های بومی، با فردوسی مشهد قهر کرده و فقط اخبار دانشگاه علوم پزشکی مشهد را پوشش دهیم؟
نه، قطعاً نمی شود، اما تکلیف ارکان پنج گانه ی خبر چه می شود که همیشه پر از خالی است و ناقص: چه کسی؟ چه چیزی؟ کجا؟ چه زمانی؟ و بالاخره چرا؟ چه کسی حاضر است این همه جای خالی را پر کند؟ خدایا به فریاد رس...
به همان سردیس فردوسی حکیم که هر روز چشمتان به او می افتد قسم، شرم مان می شود آن خبر را همین طور الله بختکی در دانشنامه ی بین المللی مشهد فهرست کرده و یا در وب سایت فرهیخت در بستر اینترنت منتشر کنیم؛
بلکه از سر خجلت و از روی ادب و به رسم نزاکت، ناگزیر می شویم بعضی اوقات خود دست به کار شده و وظیفه ی شما کارنکنان دولت را ما انجام دهیم. خبر را دوباره بازنویسی کرده و همه ی این اسامی را به سطور بعد یا انتهای خبر منتقل کرده و اصطلاحاً دستی سر و رویش بکشیم تا کمی آبرومند و قابل انتشار شود؛
چرا؟ چون بسیاری از مخاطبان تارنمای فرهیخت غیرایرانیانی هستند که در داخل و یا خارج از کشور، مقالات و یادداشت های فرهیخت را از طریق سامانه ی ترجمه ی گوگل ترنسلیت یا با هوش مصنوعی، ابتدا به زبان مادری خود ترجمه و سپس مطالعه و دنبال می کنند.
غیر فارس زبانانی که اگر نظم و انتظامی به امثال این سطور آشفته و درهم داده نشود، هم بیچاره گوگل، هنگام ترجمه هنگ و سنکوپ می کند و چرت و پرت تحویل می دهد و هم مخاطب درمانده در آن سوی ینگه ی دنیا، از سر و ته خبر، چیزی نمی فهمد!
مضافاً و بلکه از همه مهمتر، یعنی باید از طریق جست و جو در اینترنت بگردیم پیدا کنیم این دانشگاه که شما از آنها اسم بردید، اولاً در کدام استان و شهر عراق واقع شده؟ ثانیاً چند دانشکده و چند دانشجو و استاد دارد و از نظر نظام رتبه بندی جهانی و دانشگاهی، در چه مرتبه ای است؟ و سپس همه ی این اطلاعات را باید ما در انتهای خبر درج کنیم؟ پس شما چکاره اید؟ برای چه حقوق می گیرید؟ برای کار نکرده و ناقص؟ انصافاً آیا این دستمزد حلال و طیب است؟!
عکس ها باید حرف بزنند؟
خداوکیلی چرا این حضرات مشعشع توقع دارند عکس ها به جای آنها حرف بزنند و جاهای خالی گزارش خبری شان را پر کنند؟
💬 به نظر شما عکس ها می توانند بگویند این میهمانان بزرگوار غیرایرانی که هر یک شاید «استادْ تمام» یکی از دانشگاه های معتبر کشور همسایه باشند، نام شان چیست؟ سمت و تخصص شان چیست؟ قطعاً خیر ... پس تکلیف این همه سئوال بی پاسخ چه می شود؟ سئوالاتی که بعضاً با مشاهده ی تصاویر ایجاد می شود؟ مثلاً رئیس هیئت که بود؟ نمی دانیم! احتمالاً همان بزرگواری است که هدیه را دریافت کرده! دیگر اعضای هیئت که هستند و سمت شان چیست؟ نمی دانیم! اصلاً از کدام شهر عراق آمده اند؟ نمی دانیم! چند روز مشهد می مانند؟ نمی دانیم! چه برنامه های اصلی و جانبی و بازدیدهایی برای آنان تدارک دیده شده؟ نمی دانیم! آیا در پایتخت هم برای آنان ملاقاتی دیده شده؟ نمی دانیم! پس ای خاک کربلا به سر ما مدعیان پر ادعا... پس چه می دانیم؟
چرا باید همه ی خلق الله جان بکندند و از روی عکس ها بفهمند مثلاً رئیس هیئت یک استاد دانشگاه مرد هست یا زن؟ یا این که مثل بچه دبستانی ها، آدم های حاضر را در تصویر با انگشت سبابه بشمارند و بعد بفهمند اعضای هیئت چند نفرند؟
یا از همه عجیب تر و بلکه مضحک تر، کجای عالم باید مردم از روی عکس ها بفهمند محل ملاقات دو مقام مسئول ایرانی و خارجی کجا بوده؟ این خبر دو ماه پیش را ببینید! یا خدا...
خود ما از روی شکل و شمایل دفتر رئیس دانشگاه عراقی و پرچم ایستاده ی کشور عراق در گوشه ی تصویر فهمیدیم که شازده مقام مسئول ما تشریف فرما شدند عراق نه این که آن مقام عراقی آمده باشد مشهد!
خدای من، این قدر تنبلی واقعاً نوبر نیست که در این گونه اخبار، این کارنشناسان مهمل، زورشان می آید همین قدر بنویسند که محل این ملاقات کجا بوده؟ به راستی چقدر خنده دار و پلشت هست این طور خبررسانی! تو سرش بخورد این طرز خبررسانی و نباشد بهتر است!
پدر آمرزیده ها، مگر چقدر کار دارد این زبان بی صاحب تو دهان مبارک تان را یکی دو بار بچرخانید و از مترجم همراه هیئت بپرسید که این بزرگواران، نامشان چیست و چه سمت هایی دارند؟ مگر یک یادداشت برداشتن، چقدر زحمت و وقت و انرژی می برد؟
اصلاً از خود میهمانان بخواهید یک نفرشان، اسامی اعضای هیئت را همراه با درج سمت های دقیق بنویسند که قطعاً با رضایت خاطر انجام می دهند، چرا که بوی ادب و احترام و نزاکت می دهد!
اما شما چه می کنید؟ هیچ... راحت طلبی پیشه کرده و دو کلام نمی پرسید، هیچ خبرگزاری و رسانه ای در این کلان شهر، چون اخبار رویکرد بین المللی دانشگاه را بازنشر و تحلیل نمی کند، قطعاً ککش هم نمی گزد، اما می دانید ما فرهیختی ها، از دست همین ترک فعل های به ظاهر کوچک شما، چه می کشیم؟ باید همچون پیدا کردن سوزنی در انبار کاه، ساعت ها در زمین و آسمان، دنبال اطلاعات اولیه ی هیئت میهمان باشیم و کلی وقت و زمان و انرژی صرف کنیم؟ نکنید... سال ۲۰۲۵ است نه عصر حجر و عهد قجر! سریع بزرگ شوید... لطفاً...
گاهی اوقات فکر می کنیم اگر گل آقای مرحوم زنده بود، حتماً به طعنه می گفت: تنبل های شاه عباسی، همان دو تا عکس موبایلی را هم از این پس، از ذیل خبرهای کشککی تان حذف کنید و خیال همه را راحت! والسلام، نامه تمام...
واکاوی چند خبر و چند مصداق
مانده ایم از کدام دسته گل گروه خبری دانشگاه فردوسی مشهد در این رابطه مثالی ذکر کنیم و بگوییم؟ مثلاً این خبر را که پیشتر هم لینک دادیم ببینید: واقعاً آخر آخرش هست! حسابی قیمه ها را ریختند روی ماست ها؛
دقیقاً مانند دکمه ای که یک اعجوبه ای به اوستا خیاط می دهد و می گوید برایش یک دست کت شلوار تمیز بدوز!
خبری که کلاً چهار سطر نمی شود، اما دوبار اسم مبارک و سمت رئیس دانشگاه فردوسی را به طور کامل می آورد، اما گویی کفر خدا می شود حتی یک بار نام رئیس هیئت دانشگاه میهمان را ذکر کند!
تازه، نخستین جمله ی آن هم غلط است؛ شما بگویید این یعنی چه؟ روز یکشنبه ۴ خرداد ماه ۱۴۰۴، هیئت دانشگاه العراقیه بغداد با دکتر جوان جعفری، سرپرست دانشگاه فردوسی مشهد دیدار و گفتگو کردند!!
مگر یک هیئت می تواند با رئیس یک دانشگاه گفت و گو کند؟ معلوم است که منظورشان رئیس هیئت بوده و کلمه ی «رئیس» در این سطر، از قلم افتاده است.
یا از تازه ترین خبری که مصداق بارزی بر مدعای ماست یعنی طرز بازتاب تحقیرآمیز خبر دیدار سرکنسول پاکستان با رئیس دانشگاه که باز آش همان آش است و کاسه همان کاسه...
دو بار نام کامل و سمت طرف ایرانی را ذکر می کند، اما یک بار، حتی یک بار نام کامل طرف خارجی را نه! چرا؟
یا خبری قبل تر که آن هم مربوط به میهمانان عراقی است از دانشگاه المستقبل عراق!
🔴 همان طور که می بینید در این دسته از اخبار، نام و نام خانوادگی اعضای هیئت بویژه رئیس و معاونان دانشگاه با وقاحت کامل حذف شده و ایضاً تعداد اعضای هیئت، سمت های دقیق آنان، اهداف سفر، سایر برنامه ی سفر و ملاقات های بعدی با دیگر مقامات واحدهای دانشگاهی شهر و استان؟
به راستی مگر خبری می تواند این همه سئوال مهم را در مورد سوژه و محور اصلی خود بی پاسخ بگذارد؟
🔴 و این که افراد زیادی را در تصاویر می بینیم، اما همچنان معلوم نیست چه کسی از سمت سرکنسولگری عراق در مشهد، آنان را همراهی می کند؟
🔴 به گفته ی وزیر علوم عراق، ۱۰۰ هزار دانشجوی عراقی در ایران تحصیل میکنند و این مگر شوخی است؟ چطور می شود در این گونه دیدارهای رسمی و مهم، سرکنسول عراق یا نفر دوم کنسولگری حضور نداشته باشد؟
🔴 دقت کردید در هیچ یک از این همه دیدار مقامات عراقی با مسئولان دانشگاه فردوسی مشهد، حتی یک مورد، کوچکترین اشاره ای به هیچ یک از مشکلات، کاستی ها و مطالبات و دغدغه های هزاران دانشجوی عراقی شاغل به تحصیل در مشهد نشده و یا اگر یحتمل شده، اهم آنها بازتاب نیافته است! مگر می شود همه چیز گل و بلبل باشد؟
🔴 اصلاً روابط عمومی یا مرکز رسانه ی دانشگاه، چرا دست کم با رئیس این هیئت ها مصاحبه نمی کند؟ چرا از آنان در باره ی اهداف سفرشان به ایران و مشهد و دستاوردهای حاصل از دیدار با مقامات دانشگاه فردوسی سئوالی نمی پرسد و هیچ گزارش متنی منتشر نمی شود؟
یا اصلاً چرا در عصر اوج شکوفایی مولتی مدیا و دنیای چند رسانه ای، هیچ گزارش و مصاحبه ی ویدئویی یا حتی صوتی از آنان منتشر نمی شود؟
🔴 و ده ها سئوال دیگر، که همه و همه حاکی از آن است این دسته از اخبار، متأسفانه جز مشتی محتوای کم ارزش، چیز دیگری به مخاطب نمی دهد و این واقعاً مایه ی خسران برای جامعه ی دانشگاهی و آکادمیک دیاری است که دیپلماسی دانشگاهی اش، دیپلماسی دوم آن است.
🔴 تصویرساز و گرافیست اندیشکده اصرار دارد از این فاجعه هم بنویسیم که این گروه خودمختار ایالت تنبلستان، تنها تیم رسانه ای استان هستند که ابعاد عکس های استاندارد را - که می دانید همه مستطیلی است - به حالت مربعی برش داده و فاتحه ی بهترین عکس دیدار را می خوانند! البته همین که آنها را دفورمه نمی کنند، باز جای شکر دارد. خود ببینید...
چیزی که عوض دارد، گله ندارد
اصلاً بیایید برای درک بهتر موضوع، اول یک سوزن به خود بزنیم و بعد یک جوالدوز به دیگری...
اگر همین رفتار غلط و تحقیر آمیز با هیئت های دانشگاهی ما در کشورهای همسایه همچون عراق و افغانستان و پاکستان و ترکیه و آذربایجان و ارمنستان و... صورت بگیرد، خداوکیلی چه عکس العملی از خود نشان می دهیم؟
آیا بعد چند تا فریاد واویلا و وا اسلاما سر دادن و خدای نکرده بی ادب خواندن اعراب و ترک ها و ... و ناسزاگویی به زمین و زمان، با خود نمی گفتیم نامرد مردم، بالاخره هر چیزی یک اسمی دارد؟
و آیا همین اهالی رسانه ی منفعل و بی خیال ما این گونه مویه نمی کردند:
چرا کشور میزبان، در رفتاری غیر اخلاقی و ناسنجیده، غیر از عکس، هیچ اطلاعات دیگری از هیئت ایرانی در متن گزارش خبری خود منتشر نکردند؟! مگر با ما پدر کُشتگی داشتند؟
و یا زیر لب با خود نمی گفتیم که خیر سرمان، مثلاً ما «دکتر فلانی» هستیم و «استاد تمام» دانشگاه و رئیس فلان دانشکده ایم و مدیر فلان مرکز علمی! و حتی اخیراً در کارت ویزیت جدید خود، عنوان پروفسور به خود دادیم!
اصلاً بگذریم از این القاب، مثلاً بزرگ خاندانیم و سپید موی، کاش حرمت سن و سال ما را نگه می داشتند و این گونه با بی محلی ها و بی اعتنایی های شان، بی احترامی نمی کردند! آیا خداوکیلی این گونه حدیث نفس نمی کردیم؟
سخت نگیرید و به تسامح بگذارید و بگذرید...
شاید تا اینجای نوشتار، برخی به ذهن شان خطور کند که ای بابا.. چرا این قدر سخت می گیرید؟ این بار را به تسامح و تساهل زمین بگذارید و بگذرید.
اما چطور بگذریم در حالی که همه معترفیم «همین مشکلات کوچک، آسیب های بزرگتر می آفرینند.»
دقیقاً مانند دروغ های کوچک که اگر فوراً درمان نشود، به مرور زمان، می تواند به دروغ های بزرگتر تبدیل شده و در نهایت، گوهر اعتماد دیگران را نسبت به ما از بین ببرد.
پس اگر یک پیچ کوچک در یک دستگاه بزرگ، خراب و معیوب شود، نباید به خاطر کوچکی این پیچ، از کنار این نقص، به تسامح و تساهل گذشت؛ چراکه گاهی همین نواقص کوچک، می تواند روند حرکت یک خط تولیدی با سازه ای عظیم الجثه را در یک کارخانه ی بزرگ متوقف کنند.
مضافاً مگر بحث یک بار و دو بار بی اعتنایی به اصول حرفه ای نگارش خبر و در واقع بی احترامی به ضیوف الرضا(ع) آن هم از میان اساتید دانشگاه و بزرگان علم و ادب و مفاخر کشورهای همسایه است؟
اتفاق عجیبی که تقریباً با هر سفر هیئتی خارجی و دانشگاهی به مشهد به میزبانی دانشگاه فردوسی شاهد آنیم.
پیشتر آن قدر گفتیم و گفتیم که دیگر خسته شدیم و ملول ... بفرمایید ... یک سال سکوت کردیم و از اعتراض و گلایه به این موضوع با صبوری گذشتیم و دست به قلم نبردیم.
به عنوان مثال، سال گذشته همین موقع بود که گلایه ی فرهیختی دقیقاً با همین موضوع منتشر کردیم:
مقاله ای انتقادی به بهانه ی سفر رؤسای محترم دانشگاه المستقبل عراق به مشهد و دیدار و گفت و گو با مقامات دانشگاه فردوسی مشهد که می توانید گزارش کامل آن را اینجا بخوانید.
و بسیار قبل تر از آن یعنی دو سال پیش، مشابه همین گلایه ها را در این پست گفته ایم. لذا هیچ بخش از این چند مقاله های انتقادی را دوست نداریم دوباره تکرار کنیم، جز این سطور که:
خداوکیلی کی قرار هست بزرگ بشوید؟ تا کی باید صبر کنیم تا شما کارشناس محترم روابط عمومی دانشگاه فردوسی مشهد، ابتدایی ترین و بدیهی ترین اصول در تنظیم، درج و انتشار یک خبر را رعایت کنید؟ تا زمان ظهور امام عصر (عج) خوب است؟
تیتر برعکس، درست و کریمانه نیست
تیتر وارونه و تداعی روند معکوس در ذهن مخاطب، شاید از نظر اصول تنظیم خبر، غلط نباشد، اما اصلاً شایسته و زیبنده ی رسانه ای دانشگاهی نیست، خاصه برای شهری زائردوست و استانی منسوب به حکیم و عالم آل محمد(ص)، حضرت امام رئوف، اباالحسن الرضا علیه افضل الصلواة و السلام!
گرامیان: به عنوان مثال این مسئولان دانشگاه فردوسی ما نبوده اند که هزار و پانصد کیلومتر سفر کرده و به شهری در عراق رفته اند، بلکه این طرف عراقی است که زحمت و مشقت سفر به مشهد را متقبل شده و به ایران آمده و نه بالعکس!
پس این شکل تیتر زدن، شاید اشکال گرامری نداشته باشد، اما قطعاً کریمانه نیست، بوی تبختر می دهد: «نشست طرف ایرانی با طرف عراقی!!»
گویی مشهدی ها به عراق رفته اند! در حالی که طرف ایرانی پشت میزش زیر باد کولر خنک در اتاق نشسته و این طرف عراقی است که به قول حافظ علیه الرحمه، «تا به اقلیم وجود این همه راه» آمده است.
بنابراین از اصول میهمان نوازی و منطبق با شعار کرامت و برکت مسئولان جهان شهر رضوی است که میهمان خارجی را که عملاً زائر غیرایرانی رضوی به شمار می آید ، تکریم و تعظیم کرده و نام و سمت او را مقدم بر خود ذکر نموده و اول تیتر بیاوریم و نه از آخر، همان طوری که وقتی حضرت آقای وزیر علوم از تهران به مشهد می آید، نام و عنوان و همه چیزش را در تیتر مقدم بر خود می کنید! نکنید...
خدایی و به عنوان پیشنهاد، چه اشکال و ایرادی دارد این گونه محترمانه، کریمانه و میهمان نوازانه و درست و واضح تیتر بزنیم یا لااقل در سطر اول ذیل تیتر چنین بنگاریم؟ مثلاً «سفر دکتر ... رییس دانشگاه ... عراق به مشهد و دیدار با مقامات دانشگاه فردوسی مشهد»
بگذریم از سبک، چرا تلگرافی شرح ماوقع می دهید؟
و از همه مهمتر، چرا با نگاه امنیتی و گشتاپویی و تلگرافی شرح ماوقع می دهید؟ مگر این هیئت، یک گروه سیاسی و امنیتی و نظامی است یا در شرایط جنگی هستیم که سر و ته قضیه را با یکی دو جمله ی کلیشه ای، ماست مالی کرده و خبر را سریعاً شوهر می دهید برود خانه ی بخت؟!
چرا اندکی به این مسأله ی مهم فکر نمی کنید که ... خوب، این هیئت دانشگاهی، وسط فصل خرماپزان عراق و تابستان گرم ایران، چرا باید هزار و پانصد کیلومتر راه هوایی و زمینی را از استان بابل در مرکز عراق به سمت شرقی ترین نقطه ی ایران، سلانه سلانه طی کند که چه شود؟ مگر در مشهد قرار است چه اتفاقی رقم بخورد؟
💬 آیا آنان این همه راه آمده اند که دست آخر، من و شما فقط یک جمله ی تکراری و نخ نما به عنوان دستاورد این سفر، بشنویم که بعله... «مقامات دانشگاهی عراق آمدند تا بر ضرورت گسترش روابط میان دو دانشگاه تأکید کنند و یک تفاهم نامه هم در راستای فلان و بهمان امضا کردند و دیگر خلاص»... یعنی همین؟! این شکل تنظیم خبر که خیلی کمیک به نظر می آید.
اگر می خواستند بر ضرورت گسترش روابط فیمابین تأکید کنند و از مفاد آن تفاهم نامه، فقط عناوینی کلی و کلیشه ای به خورد مخاطب بدهند، پس چرا تا به اقلیم وجود، این همه راه آمدند؟
چرا هر کدام از این ضیوف الرضا(ع) فقط بابت هزینه ی بلیت رفت هواپیما، باید حداقل ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و حداکثر ۱۵۴ میلیون تومان معادل ۴۷ هزار دینار از بغداد تا مشهد، خرج روی دست دولت عراق بگذارند؟
خوب، گوشی تلفن را برداشته و یک زنگی می زدند، یا یک توییت ساده منتشر کرده و بر گسترش این روابط تأکید و با کلی گویی، سر و ته تفاهم را هم می آوردند! این که عاقلانه تر و کم هزینه تر بود.
نکنید... همه چیز را با نگاه امنیتی ایزوله و مچاله نکنید که عصر، عصر انتشار و بلکه انفجار اطلاعات عمومی است، نه عصر احتباس اطلاعات... و بر اساس شواهد علمی موثق، کشورها، سازمان ها و مراکزی از همه موفق تر و پیشرو ترند که در این جهان چهار طرف محصور با دیوارهای شیشهای، بیشتر از همه خود به انتشار و گردش اطلاعات همت گمارند و نه بالعکس!
چه سود از نشست و دیداری که به تولید محتوای مفید و انتشار مؤثر اطلاعات نینجامد، این که خود مصداق بارز «عِلْمٌ لاَ یَنْفَعْ» هست.
هیئت چند نفره ای که این همه راه آمده اما از آنها نمی پرسیم:
🔴 اولاً چه میزان دانشجوی عراقی در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل هستند؟ اهم مطالبات شان چیست؟ یا این دانشجویان چه نیازها و دغدغه هایی دارند؟
🔴 ثانیاً چه تعداد دانشجوی ایرانی و یا مشهدی متقابلاً در دانشگاه های عراق مشغول به تحصیل هستند؟ یا اهم مشکلات دانشجویان ایرانی در عراق چیست؟ و برای برون رفت از این مشکلات، چه راهکارهایی را پیشنهاد می دهید؟
🔴 ثالثاً این که اصلاً این دانشگاه ها چیستند و کیستند؟ مستقر در کدام استان و شهر عراق هستند؟ وزن علمی و عیار پژوهشی آنها نزد وزارت علوم عراق چیست؟ آیا مدارک شان مورد تأیید وزارت علوم ایران است؟ رتبه و جایگاه این دانشگاه ها در نظام رتبه بندی منطقه ای و بین المللی و جهانی چه رتبه ای است؟
خدایی آیا این وظیفه ی «فرهیخت» است که با جست و جو و کند و کاو در اینترنت و پرس و جو از این و آن، اطلاعاتی در باره ی این هیئت جمع آوری کرده و در انتهای خبر بچسباند تا مخاطب سرگشته بفهمد اصل داستان چیست؟ آیا اینرسی انسانی و تنبلی کارنکنان «دانشگاه تمدن ساز!»، تا این حد، نوبر نیست؟
بی خود و بی جهت نیست - هم چنان که پیشتر گفتیم - هیچ یک از خبرگزاری های این دیار از ایرنا و ایمنا گرفته تا ایکنا و مهر و فارس و تسنیم و... و حتی خود ایسنای جهاد دانشگاهی، سالهاست هیچ انگیزه و رغبتی از خود برای انتشار این دسته از اخبار دانشگاه بویژه اخبار خارجی نشان نمی دهند!
چطور پا پیش بگذارند؟ مادامی که مثل ما مجبور می شوند برای چهار خط خبری ارزشمند اما بی سر و ته، چهار ساعت وقت و انرژی برای اصلاح و تکمیل اش بگذارند، آخرش که چی؟
هیچی ... تا اقیانوسی از علم به عمق یک وجب را تحویل خلق الله بدهند؟ خوب، معلوم است که عطائش را به لقایش می بخشند و خود را خلاص... حق هم دارند. اینطور نیست؟
همیشه برعکسیم! ناگفتنی ها را می گوییم، اما گفتنی ها را نه!
براستی ما در کجای دنیا داریم زندگی می کنیم؟! آنچه را که باید راحت بگوییم و مثل آب روان شفافش کنیم (مانند همین اسامی رؤسای هیئت های دانشگاهی و بیان سرفصل های مذاکرات علمی و دانشگاهی و...) را حبس کرده و بر عکس، آنچه را که نباید بگوییم، مثل نقل و نبات، شهره ی آفاق و انفس اش می کنیم!
به عنوان نمونه، هیچ کشور توسعه یافته ای در دنیا مانند آمریکا، آلمان، فرانسه، ایتالیا و... هرگز آمار مقالات و تولید علم شان را منتشر نمی کنند!
مثلاً آیا تا حالا دیده اید ژاپن یک بار این آمارها را اعلام کند؟ محال است... هرگز... اما کشورهایی چون ایران، هند، پاکستان و برزیل هستند که بر انتشار آمار مقالاتشان اصرار دارند.
جالب آن که تنها کشوری در دنیا هستیم که رشته ی علم سنجی داریم! چرا؟ چون تنها سرگرم علم سنجی خودمانیم. اساتید دانشگاه ما همه درگیر مقاله نویسی و ثبت مقالات در نشریات خارجی هستند و مصداق بارز عِلْمٌ لاَ یَنْفَعْ!
بد نیست بدانید ما طی ۷ سال یعنی از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲، تعداد مقالات علمی مان ۵ برابر شده یعنی از هشت هزار مقاله شده ۳۸ هزار تا... اما آیا صادرات کالاهای تولیدی مان هم پنج برابر بیشتر شده؟ یا واردات مان یک پنجم کمتر شده؟
آیا تاکنون از خود پرسیده ایم چند تا نوآوری در فناوری داشتیم؟ یا دانشگاه های ما چه مشکلاتی را از سر راه توسعه و رشد جامعه ی ایرانی برداشتند؟ اگر همین طور پیش برود ما به زودی به کشوری تبدیل خواهیم شد که بیشترین اساتید دانشگاه را در دنیا خواهد داشت!
اما چه فایده؟ در حالی که نوابغ و نخبه های علمی و فکری مان، به استناد گفته های خود مسئولان ذیربط، متأسفانه در حال فرار از کشورند؟
مویه نامه پایانی
گرامیان: به پیر، به پیغمبر، عدم انتشار نام میهمانان خارجی و سایر اطلاعات هیئت، یک نوع بی احترامی در عرف دیپلماتیک و آداب و تشریفات بین الملل به حساب می آید.
مضافاً این رفتار ناصواب، در شأن و شئونات زائر غیرایرانی بارگاه منور رضوی نیست! خاصه اگر آن میهمان زائر، یک فرد دانشمند و عالم متخصص باشد. نکنید.
خدا را خوش نمی آید در ذکر اسامی و سمت حضار ایرانی، افراط گرایانه، همیشه یک لیست بلندبالایی از مسئولان دانشگاه قطار می کنید؛
اما وقتی نوبت به طرف خارجی می رسد، چنان خساست در شرح اسم و سمت میهمانان و اهداف سفر و... به خرج می دهید که مایه ی تعجب و تأسف همگان می شود!
و متأسفیم بیشتر از همه برای خودمان که خیر سرمان در تنها اندیشکده ی فعال حوزه ی رویکرد بین المللی شهر آن هم با سابقه ی هفده ساله، به جای فکر کردن به چگونگی خلق راهکارهای توسعه ی هدفمند و هوشمند ۲۲ دیپلماسی این دیار و تعالی مؤثران غیرایرانی و بالندگی و پویایی رویکرد بین المللی شهر؛
و به عبارت دیگر، به جای اندیشیدن به ترسیم نقشه ی راه برای مارادوناهای نخبه، همواره باید غم و غصه ی برخی غضنفرهای پخمه را بخوریم که هر روز خدا، به دروازه ی خودی گل می زنند!
یکی به نعل میزند یکی به میخ
و اما در نکوهش این دست رفتارهای تبعیض آمیز و غمبار همین بس که ایها الاخوة والاخوات الکرام:
🔴 اولاً جز همین چند کشور انگشت شمار همسایه، کسی دیگر ما و دانشگاه فردوسی ما را - که در رتبه بندی جهانی دانشگاه های جهان، به روایتی پانصدم و به روایتی نهصدم و بلکه هزارم دنیاست، اصلاً آدم حساب نمی کند که بخواهد چند هزار دلار هزینه ی سفر هیئت دانشگاهی اش کند و از آن سوی آب ها، برای زیارت ما تحفه های نطنز به مشهد بیاید؟!
همین ما مغزهای کوچک زنگ زده که عقل و شعورمان در شهر امام خردورز نمی رسد حرفه ای ترین، عاقل ترین و مؤدب ترین کارشناسان خود را متصدی امر خطیر تنظیم و انتشار اخبار میهمانان خارجی شهرمان کنیم؛
بلکه همیشه ی خدا، کارمان برعکس عمل کردن است! برمی داریم یک عده مشعشع را بر سر مسند خطیر تنظیم اخبارمان می گماریم که همین اندازه، نمی فهمند وقتی جز یک عکس، هیچ اطلاعات معتنابهی از یک مقام خارجی دانشگاهی میهمان منتشر نمی کتند، یعنی آن که دارند به او توهین کرده و شخصیت انسانی او را خُرد می کنند!
یابن آدم ابوالبشر... وقتی، یک چهره ی شاخص آکادمیک خارجی را فقط و فقط با عنوان رئیس هیئت دانشگاه فلانجا معرفی می کنی و دیگر هیچ چیزی از او نمی نویسی، بعد شروع می کنی به شرح و تفصیل و تعریف طرف خودی، این رفتار تبعیض آمیز، برداشتی جز توهین و تحقیر به طرف مقابل مخابره نمی کند! بفهم...
خلاصه، کاری نکنید همین بزرگانی که اصلاً در مردمک چشم شما نمی گنجند، روزی برسد همراه هیئت دانشگاهی خود، چند خبرنگار زبده و تصویربردار بیاورند تا حسابی شما را آچمز کنند. از ما گفتن بود و از شما هم حتماً نشنیدن...
🔴ثانیاً، آیا تاکنون این سئوال را از خود پرسیده اید که چرا این رفتار تبعیض آمیز و سرد ما مشهدهای خارجی ندید بدید، تنها و تنها با مقاماتی است که از کشورهای اسلامی همسایه مانند عراق و افغانستان و پاکستان به مشهدالرضا(ع) مشرف می شوند؟!
اگر بر فرض محال، این میهمان خارجی از یک کشور اروپایی و غربی می آمد، آیا باز هم همین طور توهین آمیز و بی اعتنا برخورد می کردند؟ نه به والله العظیم...
به روح بلند فردوسی حکیم قسم، اگر بر فرض محال، یک مقام رده ی دهم از یک دانشگاه دورافتاده و ساکن روستایی در انتهای قاره های اروپا و آمریکا، راهش را گم می کرد و اتفاقی و اشتباهی به مشهد و دانشگاه فردوسی می آمد؛
آن موقع به خدای احد ضابط، آن چنان با آب و تاب و طول و تفصیل فراوان از این موی زرد سپید پوست اجنبی می گفتیم و می نوشتیم و زیر زمین مشخصات فردی و سوابق علمی اش را سه سوته در می آوردیم و بزرگ می کردیم؛
و در مقابل، هنگام ملاقات، خود را کوچک و خرد شمرده و آن ستاره ی سهیل را آن بالاهای میز جایش می دادیم و پرچم های جورواجور پشت و جلوی رویش گذاشته و فرش های قرمز چمنی جلوی پایش از فرودگاه تا پردیس دانشگاه پهن می کردیم و...! به قول مولانا، ای دو صد لعنت بر این تقلید باد...
بی خود نیست - هم چنان که بارها متذکر شدیم - هیچ یک از خبرگزاری ها و رسانه های خبری حتی آپ های خبری در بستر شبکه های اجتماعی این دیار، هیچ محل گربه ای به اخبار منتشره از سوی وب سایت خبری دانشگاه فردوسی مشهد چه با رویکرد بین المللی و چه ملی نمی گذارند، چون که اصلاً خبر نیستند!
اخباری که نه سر دارند و نه ته! و همیشه ی خدا با قید زمان آغاز می شوند و بعد کلی بی اعتنایی به میهمانان خارجی، سریال خودشیفتگی و تعریف از مقامات دانشگاه شروع می شود! این که نشد خبر...
و در نقطه ی مقابل، به خدا همین رسانه ها حق دارند اگر اخبار دانشگاه علوم پزشکی مشهد را با ولع و اشتیاق منتشر کرده که وبدا فلان گفت و وبدا بهمان گفت. افسوس...
و سکوت وزارت خارجه ای ها
کوتاه سخن این که مگر وظیفه و رسالت اصلی دفاع از عزت، احترام و تکریم مقامات خارجی میهمان در کشور و در استان خراسان رضوی و کلان شهر مشهد در همه ی عرصات از جمله در عرصه ی رسانه، با دفتر نمایندگی وزارت امور خارجه در شمال شرق کشور نیست؟
در واقع، آنان هستند که باید حامی و مدافع اصلی منزلت و شأن میهمانان غیرایرانی بویژه سرکنسولگری ها باشند، ولی چه کنیم که متأسفانه هیچ صدای اعتراضی از آنها شنیده نمی شود!
هرچند، شکل تنظیم اخبار در وب سایت همین دفتر نمایندگی نیز، خود حکایت غم انگیزی دارد. آنجا نیز شاهد درج غیرحرفه ای متن اخبار و انتشار تصاویر میهمانان و مقامات خارجی در ابعادی به اندازه ی یک قوطی کبریت هستیم که خود غصه ای مجزا و جداست! (شرح بیشتر را اینجا بخوانید.)
و بالاخره یک بام و دو هوای رسانه های خراسانی
همان طور که می دانید تیر ماه امسال، رسانههای استان به خاطر ممانعت روابط عمومی دانشگاه فردوسی مشهد از حضور خبرنگاران و عکاسان برای پوشش خبری کنکور سراسری، حسابی آشفته شده و آن را «بیاحترامی» به جامعه رسانهای خواندند.
حتی ایسنا ضمن گلایه ای تند، عملکرد روابط عمومی دانشگاه را ضعیفترین عملکرد خواند و رفتار آنها را علاوه بر توهین، تبعیض آمیز دانست، چراکه خبرنگاران صدا و سیما را به داخل دانشگاه راه دادند، اما آنها را نه...
از همه ی اینها تندتر، بیانیه ی خانه ی مطبوعات استان بود که ضمن محکومیت شدید این برخورد، خواستار پاسخگویی شفاف و فوری رئیس دانشگاه شد و با تعابیر «ایستادگی کنید» خطاب به خبرنگاران، این اقدام را غیرقانونی، توهینآمیز و مغایر با اصول شفافیت، آزادی اطلاعرسانی و عدالت رسانهای خواند.
💬 اما واقعاً باعث تعجب و تأسف است همین اهالی رسانه ای استان که به خاطر «یک دستمال، قیصریه را آتش زدند» و برای اولین بار پس از انقلاب، کلهم اجمعین شمشیر را برای یک نهاد آموزشی از رو بستند، به عینه می بینند که همین روابط عمومی کارنابلد، هر از چند گاه چطور به مقامات میهمان دانشگاهی غیرایرانی بویژه عراقی ها در سپهر رسانه توهین می کند، اما صدایشان اصلأ در نمی آید که نمی آید. لماذا؟
موافق نیستیم با عوام مردم که در این جور مواقع، معمولاً می گویند احتمالاً آه همین میهمانان خارجی خداجو بوده که بالاخره دامن رسانه های منفعل و مسکوت استان را گرفته و آنها را این طور شدید بهم ریخته است؛
خاصه آنجا که در پاسخ به این بیانیه ها و اعتراضات، نه رییس دانشگاه و نه مدیران روابط عمومی، هیچ کدام، ذره ای تره برای دلجویی از رسانه ها خُرد نکرده و عذرخواهی هم ننمودند.
ولی از این جمله و مقایسه مطمئنیم که ببینید دوستان؛ یک بار فقط یک بار، این روابط عمومی کارنابلد، دستمال شما را آتش زد و شما هم در مقابل، قیصریه ای را به تقاص آن آتش زدید و ارج و قدری برای آنان باقی نگذاشتید؛
پس اکنون حال و روز غمبار اهالی فرهیخت و میهمانان خارجی دانشگاه و همه ی منسوبین به آنان از جمله خانواده هایشان و چه بسا اعضای کنسولگری های کشورهای متبوع را بهتر درک می کنید؛
ولی هیچگاه از یادمان نمی رود این جماعت روابط عمومی دانشگاه فردوسی فقط یک بار و فقط یک دستمال ناقابلی از شما آتش زدند، با بولدوزر از رویشان رد شدید، اما چه نشسته اید که همین جماعت هر یکی دو هفته، یک قالی نفیس حضرت سلیمان نبی را در آرمان شهر رضوی، به آتش جهالت خود می سوزانند، اما شما خبرنگاران هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهید! به راستی چرا؟
چشم کور خود و چشم بینای مردم؟ چرا نسبت به این گونه تبعیض ها و تحقیرها، بیانیه نمی دهید و اعتراضی نمی کنید و با سکوت منفعلانه ی خود، عملاً راه را برای ادامه ی این مسیر غلط آنها همواره می کنید؟ لطفاً یک سوزن به خود بزنید، بعد یک جوالدوز به دیگری....
به امید روزی که اوج دغدغه های همه ی ما در قلمروی کرامات رضویه، تحسین مدایح و ترویج نصایح باشد، نه تصحیح فضایح ...
درود و بدرود...
نگارخانه ی فرهیخت
🅰️ مطالب مرتبط:
※
دیپلماسی دانشگاهی/ سفر دکتر محسن عابد رییس دانشکده مهندسی دانشگاه المستقبل عراق به مشهد و دیدار با مقامات دانشگاه فردوسی مشهد و دانشکده مهندسی + گلایه های فرهیخت
※
دیپلماسی رسانه/ یادداشت و گلایه های فرهیخت؛ حضرات خبرنگاران: ماذا فازا؟ تاکی باید دنبال یافتن سئوالات حاصل از اخبار ناقص تان باشیم؟ لااقل خبری آبکی دیدید، منتشر نکنید! توقع زیادی است؟
