-
۱۹ شهریور ۱۴۰۴
-
بازدید: ۴۱۶
💹 اشاره
یادداشت فرهیخت: به قلم عبدالرضا زرگری | به نام خدا، همان طور که مستحضرید، سه دهه ی متوالی است صنعت هوایی کشور متأسفانه با انواع مشکلات و بلکه بحران های داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می کند.
این تلاطم ها، همه ی مسیرهای پروازی داخلی و خارجی را تحت تأثیر منفی خود قرار داده، اما بر اساس قاعده ی «هر که بامش بیش، برفش بیشتر» بدیهی است پس از پایتخت، مشهد دوست داشتنی ما، بیشترین جور این تبعات سنگین را می کشد.
البته در این نوشتار، چون از آن دسته آشفتگی هایی حرف می زنیم که مرتبط با پروازهای داخلی و برگرفته از سوء مدیریت هاست، لذا تحریم های خارجی، کمترین تأثیر و تأثر را بر آن دارد.
به عنوان مثال، فقدان و کمبود تعمدی پروازها و در نتیجه گرانی وحشتناک بلیت هواپیما و... از آن دسته بحران هایی است که همه ی عالم و آدم بویژه هموطنان ایرانی خاصه مشهدی ها هر روز دارند آنها را با چشم غیر مسلح و به وضوح و بسیار ملموس می بینند و با گوشت و پوست و استخوان خود لمس می کنند؛
چراکه به عینه می بینند برخی از ایرلاین های پول آشام داخلی، با خواباندن تعمدی هواپیماها در آشیانه به بهانه ی تعمیر، با تبانی شوم میان خود برای گران سازی بلیت، با عدم تعریف پرواز بویژه در مسیرهای داخلی خاصه مشهد و علی الخصوص در ایام پیک زائر و...، گرانی های خودساخته ایجاد کرده و به محض گران شدن، یهویی پروازها را راه می اندازند.
حال، آیا جا ندارد اینجا یک آفرین جانانه به استاندار و شهردار و اعضای شورای شهر و نمایندگان مجلس مان و یک خسته نباشید غراء به رسانه های خواب زده و نخبگان فکری مبهوت شهر امام خردورز بگوییم که با سکوت شان، عملاً بر حذف سفر هوایی از سبد حمل و نقل زوار داخلی و غیرایرانی صحه گذاشته و با بی تفاوتی خود، مُهر تأیید بر آن زدند!
درمانده مردم ایران که دیگر باید به خواب شب ببینند بتوانند با هواپیما، نه به سفرهای خارجی تفریحی بلکه به همین سفرهای داخلی ضروری و یا حتی زیارتی از جمله مشهد الرضا(ع) مشرف شوند!
اما در کمال تعجب و تأسف، مات و مبهوتیم چرا مسئولان استانی و شهری ما که برای گران فروشی یک بطری آب معدنی یا یک کیلو تخم مرغ در فروشگاه های اطراف حرم، رگ گردن مبارک شان متورم می شود و فریاد وا اسلام شان، لرزه بر اندام گرانفروشان بومی می افکند، اما اینجا هیچ سیگنالی از گرانی بلیت هواپیما یا فقدان پرواز حس نمی کنند، گویی داد گران فروشان خارج استانی، زمزمه ی خوش لالایی است که آنها را به خواب عمیق اصحاب کهف می برد؟!
بزرگی می گفت اینان، هر موقع بحث گرانی بلیت هواپیما و قطار و اتوبوس زوار به میان می آید، ناگهان به سندروم فراموشی مزمن «شتر دیدی ندیدی» مبتلا شده و نگاهشان به سقف اتاق قفل می شود؛
جالب آن که هر چه بر درجات ریشتر این زلزله ی مهیب «گرانفروشان خارج استانی» اضافه می شود، زمین و زمان بیشتر می لرزد، اما این والیان خدوم، هرگز ... نه خود می لرزند و نه ظالمان و اشباح الرجال مفسد را می لرزانند؛ عجب...
فلذا گلایه مندیم از مهتران حوزه ی اندیشه ی این مرز و بوم، از اکابر دانشگاه و اعاظم حوزه گرفته تا فضلای منبر و اهالی قلم بویژه اصحاب رسانه های محلی و بومی؛
از صدا و سیمای استانی خواب رفته تا یک دو جین خبرگزاری های منفعل ایرنا و ایسنا و فارس و تسنیم و مهر و رضوی و ... تا خراسان ۸۰ ساله و قدس ۴۰ ساله و شهرآرای ۳۰ ساله که در این داستان ناراستان، همگی حسابی واداده و الحق، مقصر و مستحق ملامت اند.
دلخوریم که اینها چرا در این باب حرفی نمی زنند و انتقادی نمی کنند؟ مگر فلسفه ی ذاتی و وجودی این طبقه ی برگزیده ی آگاه ساز، همین نیست که با صدای بلند، مطالبه گری کرده و به منظور تحقق عدالت و اجتناب از ظلم و ستم فاحش به مردم، نقاط ضعف را به قصد اصلاح در مردمک چشم والیان امور پررنگ کنند؟
مگر همه چیز مقوله ی خطیر زیارت و سفر و گردشگری در این دیار زائرخیز - آن هم با اقتصادی کاملاً وابسته به حیات اقتصاد زیارت - گل و بلبل است که کلهم اجمعین روزه ی سکوت گرفته اند؟ چرا تک صدای بلند در این زمینه، صدای خادمان بین المللی شهر رضوی در خادم خانه ی فرهیخت است؟
آن قدر اوضاع حوزه ی «دیپلماسی حمل و نقل» این دیار زاِئرخیز ولنگار و شلخته است که حال و روز سایر دیپلماسی های فعال از جمله «دیپلماسی زیارت»، «دیپلماسی دینی»، «دیپلماسی گردشگری» و... را نیز حسابی بهم ریخته است.
در نمایش اوج خردورزی ما مشهدی ها همین بس که در ایام اربعین حسینی، هزاران دلار و میلیون ها تومان البته با عشق و بی منت برای شهر زیارتی نجف اشرف، از نظافت کوچه هایش با اعزام ۶۰۰ پاکبان عاشق مشهدی تا برپایی ده ها موکب های خدماتی تغذیه و اسکان و... خرج می کنیم؛
اما همین فرودگاه نجف، از هر مسافر مشهدی، به طور میانگین بین شش تا هشت میلیون تومان!! به بهانه ی واهی هزینه خدمات فرودگاهی!! دریافت می کند. این یعنی چه؟ مگر توصیه نشدیم به: «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ؟» مگر پاداش احسان جز با احسان مضاعف سزاوار است؟
به خدا معلوم نیست مسئولان ما هنگام گفت و گو با مقامات عراقی در مشهد یا هنگام سفرهای شان به این کشور، به هم چه می گویند و در باره ی چه مسائلی حرف می زنند؟ گویی طرفین فقط با پول بیت المال می روند زیارت و دیگر هیچ...
پس این همه کارشناس در سفارت و رایزنی اقتصادی و فرهنگی ما در بغداد یا کنسولگری ایران در نجف چه می کنند؟ یا نقش دفتر نمایندگی وزارت امور خارجه در شمال و شرق کشور مستقر در مشهد چیست؟
یا یک دو جین مسئولان مقیم از ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات گرفته تا نمایندگان دبیرخانه ی شهرهای زیارتی و عتبه ی علویه و عتبه ی حسینیه و این همه فعال رسانه ای در پایگاه های اطلاع رسانی بین المللی اعتاب و زیارت و ... چکار می کنند؟
خیر سرمان مشهد با نجف خواهر خوانده هست و اگر قرار باشد استاندار و شهردار نجف از شهروندان همین شهر برای هر سفر، نفری شش تا هشت میلیون تومان پول زور بگیرند و با شهروندان شهرهای مثلاً ایروان و استانبول (که هیچ خدمتی ارائه نمی کنند)، فرقی نگذارند؛
پس حاصل این قرارداد خواهر خواندگی و آن همه رفت و آمدها و سفرهای پر از خرج و مخارج هیئت های طرفین و این فرش قرمز پهن کردن ها چیست؟ این جوری که هم چوب را خوریم و هم پیاز را ... این طور نیست؟
فارغ از این مسائل، اصلاً مگر ما مشهدی ها زبان در کام نداریم که تهرانی ها باید جور همین ناگفته های ما را بکشند؟ مگر رسانه و تریبون نداریم؟ مگه نشریه و روزنامه نداریم؟ مگر ده درصد این جمعیت ۱۳ هزار نفری خبرنگاران این مرز و بوم، خراسانی نیستند؟ پس کو؟ کجایند؟
چند گزارش زیر، مشتی است نمونه ای از یک خروار که تمام بار آن بر دوش غیر مشهدی هاست. آنانی که در خارج مشهد ساکن اند، اما دلشان برای مشهد و مشهدی ها و زائر و زیارت می تپد و با انواع قراردادهای مشاوره ای به اینجا و آنجا، استقلال خود را به ثمن بخس نفروخته اند!
جالب توجه، هنگامی که معاون اول رئیس جمهور یا برخی وزرا مانند خانم وزیر راه، تیم خبری و رسانه ای با خودشان به مشهد می آورند، فریاد همین ما نوگلان گلخانهای بلند می شود که ای داد و بیداد، به مشهدی ها توهین شد! واقعاً راست گفته اند قدیمی ها که خلائق هر چه لایق...
شرم بر ما شرق نشینان پر ادعاهای منفعل و همیشه موافق با مختصاتی پارادوکسیکال و دوگانه که آوار حذف سفرهای هوایی، هر روز بر سرمان خراب می شود، تا جایی که هم انبوهی از واحدهای اقامتی های خالی آن هم با تخفیف ۶۰ درصدی! و هم دو هزار مغازه ی خالی اطراف حرم مطهر روی دستمان باد کرده؛
مضافاً صدای ناهنجار غرش موتورهای هواپیماها را بر فراز شهر صبح تا شب و شب تا صبح حتی در نیمه های شب و ساعت های ممنوعه ی یک، دو، سه و چهار صبح می شنویم و از کودک شیرخوار تا پیرمرد کهنسال همه به یکباره از خواب می پریم؛
اما همین ما ندید بدیدها برای بزرگنمایی غلوآمیز آمار زوار داخلی و خارجی در رسانه های مان، به قیمت تناقض گویی، مسابقه ی آبروریزی می گذاریم! بیچاره مردمی که رو دیوار ما بی (بوق) ها یادگاری می نویسند!
💹 گزارش اول: وقتی تهرانی ها، جور مشهدی ها را می کشند
اقتصاد ۲۴ بررسی میکند؛ چرا سفر به مشهد و کیش تقریباً همقیمت استانبول و ایروان شده است؟/ حذف سفر هوایی از سبد خانوار ایرانی، پیامد معیشت بحرانزده و بازار انحصاری
پروازهای داخلی ایران به دلیل انحصار، ناوگان فرسوده، تحریمها و مدیریت ناکارآمد قیمتی، امروز به سطحی رسیدهاند که در مقایسه با سفر خارجی توجیه اقتصادی خود را از دست میدهند. این روند نه تنها بار مالی سنگینی بر دوش خانوارها گذاشته، بلکه صنعت گردشگری داخلی را نیز به سمت رکود سوق میدهد و اگر اصلاحات جدی در ساختار حملونقل هوایی ایران صورت نگیرد، باید پذیرفت که برای بسیاری از ایرانیها سفر به استانبول و ایروان «منطقیتر» از سفر به کیش و مشهد خواهد بود.
پرواز داخلی با قیمت سفر خارجی
اقتصاد۲۴- تابستان ۱۴۰۴ در حالی به پایان میرسد که سفر برای بسیاری از خانوادههای ایرانی دیگر به رؤیایی دستنیافتنی تبدیل شده است. گرانی بلیت هواپیما باعث شده میلیونها شهروند سفر هوایی را بهطور کامل از سبد خانوار حذف کنند؛ واقعیتی تلخ که در کنار مشکلات معیشتی، به سقوط تقاضا و نیمه ورشکستگی صنعت گردشگری داخلی دامن زده است.
مقایسه سادهای نشان میدهد هزینه پرواز به مشهد یا کیش گاهی تنها اندکی کمتر از سفر به استانبول یا ایروان است؛ پدیدهای عجیب که از یکسو ناتوانی خانوادهها برای سفر داخلی را تشدید کرده و از سوی دیگر سرمایههای گردشگری ایران را در معرض خطر جدی قرار داده است.
در چنین شرایطی عجیب نیست که خانوادهها طبق معمول به دنبال تورهای داخلی در جزیره کیش یا شهرهای زیارتی مثل مشهد هستند، اما یک جستجوی ساده در سامانههای فروش بلیت هواپیما کافی است تا مسافران متوجه شوند که قیمت پروازهای داخلی دیگر چندان «داخلی» به نظر نمیرسند.
مقایسه ارقام نشان میدهد هزینه سفر به مشهد و کیش گاهی به اندازه پرواز به استانبول یا حتی ایروان است؛ پدیدهای که بهروشنی ناکارآمدی بازار هوایی ایران را برملا میکند.
قیمت پایه بلیت هواپیما در مسیرهای داخلی
نگاهی به قیمت برخی مسیرهای پروازی به مقاصد مختلف کشور، اما شاید موضوع را روشنتر کند:
تهران – مشهد: کف قیمت از ۳ میلیون تومان، تا حدود ۵ میلیون تومان
تهران – کیش: از حدود ۵ میلیون تومان تا بالای ۶ میلیون تومان
تهران – شیراز: میانگین ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا حدود ۶ میلیون تومان
تهران – بندرعباس: بین ۴.۵ میلیون تومان تا حدود ۶ میلیون تومان
باید توجه کرد که این ارقام به صورت میانگین برای ۳۰ روز آینده است و زمان و نوع پرواز میتواند این قیمتها را دچار نوسان کند؛ همچنین تمامی ارقام مربوط به پروازها اکونومی بوده و در صورت تهیه بلیط بیزنس قیمت ها گاه تا بیش از ۷۰ درصد نیز می تواند افزایش یابد.
برای مقایسه ارقام با پروازهای خارجی به سراغ چند مقصد با گردشگری بالاتر میان ایرانیان رفتهایم و میانیگن قیمت ۳۰ روزه را برآورد کردهایم و باز باید توجه کرد این ارقام نیز بنا به زمان میتواند تغییر کند و هم چنین تمامی این پروازها مربوط به ایرلاینهای داخلی است و برخی از این قیمتها با ایرلاینهای جایگزین و خارجی نیز میتواند گاه تا بیش از ۱۰۰ درصد افزایش قیمت در پی داشته باشد:
تهران – ایروان (ارمنستان): کف قیمت از حدود ۸ میلیون تومان تا ۱۴ میلیون تومان
تهران – استانبول (ترکیه): کف قیمت بین ۹.۶ تا حدود ۱۲ میلیون تومان
تهران – آنکارا (ترکیه): کف قیمت از حدود ۱۴ میلیون تومان تا حدود ۲۵ میلیون تومان
نتیجه این مقایسه ساده، اما عجیب است، سفر داخلی به کیش در برخی تاریخها تنها چند میلیون تومان ارزانتر از پرواز به ترکیه یا ارمنستان تمام میشود و به راحتی میتواند یکی از شهرهای ترکیه جایگزین حتی مناسبی برای سفر به مقاصد داخل کشور باشد.
تورهای مقایسهای؛ کیش در برابر استانبول
در همین حال، اگر هزینه یک مدل تور، یعنی تورهای ۴ شب و ۵ روز برای دو نفر (پرواز + هتل) را برای دو مقصد کیش و استانبول کنار هم بگذاریم، تصویر روشنتر میشود:
بر مبنای همین جدول نیز به خوبی دیده میشود که در نهایت برای یک شهروند شاید طبقه متوسط و رو به بالای اقتصادی ایران که اکنون در اوج بحرانهای اقتصادی هدف اصلی گردشگری داخلی کشور است، قیمت یک تور لوکس کیش با هتل چهار یا پنجستاره، نزدیک به تور اقتصادی استانبول است و همین مساله خود میتواند از اصلیترین عواملی باشد که در نهایت در میان گزینههای شهروندان ایرانی تور ترکیه حتی متوسط و میان رده آن جایگزین تور لوکس داخل کشور شود.
از سوی دیگر باید توجه داشت که حتی این ارقام در مورد سفر به برخی از شهرهای ساحلی دیگر در ترکیه که اخیرا بسیار میان ایرانیان پرطرفدار شده است میتواند کمتر نیز باشد.
دلایل افزایش عجیب قیمت بلیت هواپیما
از عمدهترین دلایل افزایش قیمت تورها در ایران و گاه حتی نجومی شدن این ارقام نیز دو مساله قیمت هتل در ایران است که به شکل عجیبی نسبت به خدمات گرانتر است و مورد دیگر نیز مساله قیمت بلیت هواپیما در سفرهای داخلی است که در مقایسه با بلیط هواپیما، کاملا گران تصور میشود.
در این میان باید به دلایل قیمت بالای بلیطهای هواپیما داخلی نیز پرداخت:
نبود رقابت واقعی
بازار پرواز داخلی در ایران انحصاری یا شبه انحصاری است. چند ایرلاین محدود با ناوگان کوچک و پرهزینه عملاً قیمتها را تعیین میکنند.
ناوگان فرسوده و هزینه نگهداری بالا
میانگین عمر هواپیماهای ایران بالای ۲۰ سال است. تحریمها دسترسی به قطعات را محدود کرده و هر تعمیر و خرید با چند واسطه و چند برابر هزینه انجام میشود.
ساختار یارانهای معکوس
اگرچه سوخت یارانهای به ایرلاینها تعلق میگیرد، اما این یارانه بخش کمی از هزینهها را پوشش میدهد. در عمل، بلیت داخلی به جای ارزان شدن، سهم بیشتری از هزینه سفر را به خود اختصاص داده است.
تقاضای فشرده در مقاصد داخلی
باید توجه داشت که به خاطر محدودیتهای سفر خارجی (ویزا، ارز و…) بسیاری از خانوادهها به سفر داخلی رو میآورند. این تقاضای متمرکز با عرضه محدود پروازها تلاقی میکند و قیمت را بالا میبرد و از سوی دیگر بحران کمبود هواپیما در ایران از همیشه جدیتر شده است. اکنون ایرلاینهایی با تنها یک هواپیما وجود دارند که به صورت اسمی بلیت میفروشند به صورت رسمی آن را کنسل میکنند.
اثر نرخ ارز بر قیمت بلیت هواپیما
هم چنین پروازهای خارجی با نرخ دلاری محاسبه میشوند و کف قیمت آنها روی عددی ثابت باقی میماند (مثلاً ۳۰۰ تا ۳۵۰ دلار).
همین روند باعث میشود که با افزایش ریالی قیمت داخلی و نبود رقابت، هزینه پرواز داخلی به پرواز خارجی نزدیک میشود.
پیامدها برای گردشگری داخلی
در این بین باید توجه کرد که این وضعیت یک زنگ خطر جدی برای اقتصاد گردشگری ایران است. وقتی یک خانواده ایرانی میبیند هزینه سفر به مشهد یا کیش با استانبول یا ایروان تفاوت چندانی ندارد، انگیزه برای سفر داخلی کاهش مییابد.
نتیجه این روند آن است که با خروج گردشگر از کشور، افت درآمد هتلها و مراکز خدماتی داخلی و تضعیف صنعت گردشگری ملی رقم میخورد.
از سوی دیگر نیز بالا بودن قیمت بلیت داخلی به این معناست که طبقه متوسط عملاً از سفر داخلی کنار گذاشته میشود و گردشگری در ایران بیش از پیش به کالایی لوکس تبدیل میگردد.
پروازهای داخلی ایران به دلیل انحصار، ناوگان فرسوده، تحریمها و مدیریت ناکارآمد قیمتی، امروز به سطحی رسیدهاند که در مقایسه با سفر خارجی توجیه اقتصادی خود را از دست میدهند.
این روند نهتنها بار مالی سنگینی بر دوش خانوارها گذاشته، بلکه صنعت گردشگری داخلی را نیز به سمت رکود سوق میدهد و اگر اصلاحات جدی در ساختار حملونقل هوایی ایران صورت نگیرد، باید پذیرفت که برای بسیاری از ایرانیها سفر به استانبول و ایروان «منطقیتر» از سفر به کیش و مشهد خواهد بود.
💹 گزارش دوم: پرده برداری از چپاول و غارت جیب مردم توسط شرکت های هواپیمایی
رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی از چگونگی چپاول جیب مردم توسط شرکت های هواپیمایی پرده برداشت.
به گزارش تین نیوز، حرمت الله رفیعی در گفت و گو با نود اقتصادی در شرح نحوه فعالیت شرکت های هواپیمایی کشور عنوان کرد: ایرلاین ها ابتدا به ساکن با دریافت وام های کلان دست در جیب مردم کرده و با این وام هواپیماهای فرسوده و از رده خارج وارد می کنند.
او افزود: وام هایی که با تسهیلات ویژه به ایرلاین ها پرداخت می شود متعلق به مردم و دست کردن در جیب مردم است و اگر مردم بخواهند وام دریافت کنند با این شرایط وامی به آنها پرداخت نمی شود.
این مقام صنفی گفت: در مرحله بعد، چون هواپیماها فرسوده است، ایرلاین ها مجددا برای تعمیرات و خرید قطعات، وام گرفته و بار دیگر در جیب مردم دست می برند.
او تاکید کرد: شرکت های هواپیمایی برای بار سوم با زیاده خواهی های خود در جیب مردم دست می برند و بلیت را به قیمت های گران به مردم تحویل می دهند.
رفیعی اظهار کرد: در دنیا ساعت نفر پرواز را محاسبه می کنند و به ازای هر ساعت نفر پرواز ۲۰ ، ۲۵ تا ۳۰ دلار هزینه می گیرند اما در ایران بین ۶۰، ۸۰ تا ۱۰۰ دلار در مسیرهای مختلف از مردم دریافت و در حق مردم جفا می شود.
رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات خدمات مسافرتی گفت: این بدان معنی است که برای هر ساعت نفر پرواز حداکثر باید ۳۰ دلار هزینه دریافت شود اما در ایران برای هر نفر با وجود فرسوده بودن هواپیما ها بیش از ۶۰ دلار گرفته می شود.
وی اخذ هزینه ۶۰ دلاری در کشورهای توسعه یافته را مربوط به هواپیماهایی ذکر کرد که مثال معادل خودرویی آن بنز و اخذ هزینه ۶۰ دلاری در ایران را مربوط به هواپیمایی دانست که معادل خودرویی آن ژیان است.
این مقام صنفی با اشاره به اظهاراتی مبنی بر این که در شرایط تحریم نمی توان هواپیمای نو خریداری کرد، تاکید کرد: چرا صنعتی که زیانده است اینقدر متقاضی دارد؟ همه ایرلاین های ایرانی در همین شرایط تحریم متولد شده اند و دارند جیب مردم را چپاول و غارت می کنند.
رفیعی بیان کرد: بانک مرکزی و دستگاه نظارتی گزارش بدهند چه میزان ارز دولتی و ۴۲۰۰ تومانی در اختیار برخی متقاضیان ایرلاین داری قرار گرفت که بروند و هواپیمای نو وارد کنند و این ارزها کجا رفته و برای چه منظوری ارز دولتی و نیمایی به آنها داده شده است؟
او افزود: هنوز و در همین شرایط موجود، سود حاصله یک ایرلاین بیش از ۵۰ درصد است، کدام شغل است که سود حاصله اش بیش از ۵۰ درصد باشد؟
فیلم اظهارات حرمت الله رفیعی رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات خدمات مسافرتی را ببینید:
💹 گزارش سوم: ایرلاین ها تبانی کردند؛ بلیت هواپیما گران شد!
رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی، گرانی بلیت هواپیما را نتیجه تبانی ایرلاین ها اعلام کرد.
به گزارش تین نیوز به نقل از تسنیم، حرمت الله رفیعی رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی اظهار کرد: کارشناسان بررسی کنند که کشور ۱۰ سال قبل، ۲۰ سال قبل چه تعداد هواپیما در ناوگان هوایی مسافری داشت و امروز چه تعدادی داریم.
رفیعی با بیان این که جمعیت به تناسب ناوگان افزایش نیافته است، افزود: اگر موضوع حمل و نقل هوایی ریشه یابی شود، شرکت های هواپیمایی، هواپیماها را در آشیانه می خوابانند که قیمت ها را افزایش دهند.
وی بیان کرد: ایرلاین ها ۱۰۰ درصد تبانی می کنند و این مسئله برای خودشان هم محرز است. ایرلاین ها می گویند نمی توانیم؛ چون تعداد ناوگان هوایی کم است اگر فشار زیادی بیاوریم ایرلاین ها اعلام می کنند بخش خصوصی هستیم و اصلاً پرواز انجام نمی دهیم.
رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی یادآور شد: به محض این که نرخ ارز تلرانس کمی بالا می رود، شرکت های هواپیمایی بلافاصله می گویند ارز گران شده است. کمتر از ۲۰ درصد یعنی بین ۱۵ تا ۱۸ درصد ارز در قیمت بلیط هواپیما تاثیرگذار است.
رفیعی با تاکید بر این که پروازهای داخلی ارتباطی به بحث ارز ندارد، گفت: در موضوع خرید قطعات نیز ارز نیز ۱۰ درصد است. البته اگر در بحث قطعه را نیز کارشناسی کنند مافیای فسادی در تعمیر هواپیما وجود دارد که اصلاً نیازی به تعمیر نیست!
وی با بیان این که متاسفانه از دید من هیچ شغلی به اندازه ایرلاینداری سود ندارد، تصریح کرد: بیش از ۵۰ درصد فروش سود نصیب ایرلاین ها می شود. کدام شغل در کشور این سود را دارد؟ مالیات این بخش را مردم و دفاتر خدمات مسافرتی پرداخت می کنند!
وی با یادآوری دریافت ۱۰ یورو به ازای خروج هر مسافر از کشور، اظهار کرد: در کجای دنیا این اتفاق می افتد که شما از مسافران یورو دریافت می کنید؟ چه اتفاقی با این کار می افتد؟ بلیت هواپیما ۱۰۰ یورو گران می شود و اخاذی های دیگری آغاز می شود.
وی با اشاره به افزایش هزینه خدمات فرودگاهی، یادآور شد: یکباره بلیت تهران دبی که ۶ میلیون بوده ۱۰ میلیون تومان می شود. پول مملکت از جیب قشر ۸۰ میلیون نفری جامعه از کشور خارج می شود.
💹 گزارش چهارم، گرانی بلیت مشهد - نجف در اربعین
حرمتالله رفیعی رئیس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی کشور با انتقاد شدید از گرانفروشی بلیط پروازهای اربعین، اعلام کرد: نرخ بلیط رفت و برگشت مشهد – نجف یا سایر مسیرهای ایران به عراق نباید بیش از ۷ تا ۸ میلیون تومان باشد.
وی افزود: «دولت حداکثر نرخ بلیط رفت و برگشت برای زائران اربعین را ۱۵ میلیون تومان تعیین کرده، اما همین رقم هم بالاست و با عدالت در حوزه خدمات سفر سازگار نیست.
با این حال، گزارشهایی در دست داریم که نشان میدهد بسیاری از ایرلاینها بلیط ها را حتی بالاتر از این نرخها به فروش میرسانند.»
رفیعی اظهار داشت که اربعین نباید به بهانهای برای سوءاستفاده مالی و فشار بر زائران تبدیل شود و از دولت و نهادهای نظارتی خواست تا با جدیت وارد عمل شده و با ایرلاینهای متخلف برخورد کنند.
او همچنین از دفاتر خدمات مسافرتی خواست که در چارچوب نرخهای مصوب فعالیت کرده و در کنار زائران بایستند، نه در برابرشان.
وی تأکید کرد که افزایش بیضابطه قیمت بلیطها موجب نارضایتی عمومی و خدشهدار شدن وجهه سفرهای زیارتی خواهد شد و تداوم آن میتواند به کاهش مشارکت مردم در این رویداد معنوی بیانجامد.
💹 نگارخانه ی فرهیخت:
