دیپلماسی❜ علمی/ یادداشت فرهیخت: تورقی تاریخ انگارانه بر خاستگاه تأسیس اندیشکده فرهیخت مشهد؛ از گذشته تا حال و آینده

  • بازدید: ۵۲۲
علمی/ یادداشت فرهیخت: تورقی تاریخ انگارانه بر خاستگاه تأسیس اندیشکده فرهیخت مشهد؛ از گذشته تا حال و آینده
اندیشکده فرهیخت مشهد

❋ اشاره

یادداشت فرهیخت: عبدالرضا زرگری | درود یاران فرهیخت، همان طور که مستحضرید، در خصوص «وضعیت حال» اندیشکده ی فرهیخت مشهد، مطالب بسیاری نگاشتیم، اما در مورد «تاریخچه و پیشینه»، جز اندک مطالبی در صفحه ی «درباره ی ما»، تاکنون اشاراتی نداشتیم.

ناگفته پیداست اگر طالب بهترین تعابیر و جدیدترین استعارات برای شناسایی و معرفی «اندیشکده ی فرهیخت مشهد» هستید، بهتر است ابتدا متن «درباره ی ما» را مطالعه بفرمایید.

همچنین اگر تمایل دارید در مورد نظام عملکردی این اندیشکده، دانستنی های کاربردی بیشتری بدانید، توصیه می کنیم حتماً یادداشت مهم «دو کلام حرف حساب فرهیخت» را مطالعه فرمایید.

❋ از بنیاد توس تا فرهیخت

فرهیخت، به باور ما، خادم خانه ای است با هدف آگاهی بخشی عمومی در راستای «تکریم غیر ایرانیان» و در رأس آنان، زوار غیرایرانی رضوی که شانزده سال پیش ، بنا نهاده شد.

رصدگاهی برای ارزیابی سطح پیشرفت و توسعه ی روابط خارجی شهر و درگاهی فناوریک برای اظهار دلدادگی و سرسپردگی فعالان و خادمان بین المللی رضوی به امام رئوف شان، حضرت اباالحسن الرضا (علیه افضل التحیة و السلام)؛

تا همچون آن خادمی که در کفشداری حرم مطهر، کفش زائر را می گیرد و خدمتی می کند، آنان نیز با پایش مناسبات بین المللی مشهد با جهان پیرامون بویژه کشورهای همسایه و خاصه «جهان اسلام»، قدمی برای تعالی شهر رضوی بردارند. 

تشکلی هدفمند که می خواهد به هر شکل ممکن و به هر طریق میسور، بر شتاب «نهضت بلندمرتبگی بین‌المللی شهر مشهد» و استان منسوب به این امام همام بیفزاید، حتی با دورکاری یا همان اصطلاحاً «فریلنسری»

NGO یا همان «سمن»ی مردمی (سازمان مردم نهاد) که هفت سال اول را ذیل عنوان و تابلوی «بنیاد توسعه‌ی روابط خارجی مشهد – بنیاد توس»، آهسته و تدریجی فعالیت کرد و شعارمان این بود: «رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود.»

❋ خاستگاه تأسیس اندیشکده

اوایل سال ۱۳۸۸ بود که از دوست بزرگواری پیغام رسید در ارگان مدیریت شهری، کسی را برای مدیریت امور بین الملل شهر نداریم!

در اولین بازدید، متوجه شدم نه این که کسی نباشد، بلکه یک جوان برومند و تحصیل کرده ای، متصدی امور هست که به مرحمت آشنایی با زبان انگلیسی، دوران خدمت سربازی اش را در شهرداری می گذراند.

و طبیعی است رستم دستان هم باشد، با انبوهی از محدودیت های پیش رو، عملاً نمی توانست به طور شایسته و بایسته، فعالیت کند و توسط مسئولان میانی همراهی نمی شد.

شاید به خاطر همین نوع نگاه های بسته بود که آن موقع، تمام مایملک امور بین الملل شهر، مشتمل بود بر:

یک میز و یک صندلی و یک رایانه آن هم نه در اتاقی جنب اتاق شهردار (به فراخور استحقاق حوزه ی بین الملل) بلکه در فضایی محقر و کوچک کنار راه پله های طبقه ی همکف و همراه با سه کارشناس خبری دیگر!

در نهایت مشروط به شرایطی پذیرفتم از جمله ارتقای جایگاه امور بین الملل به سطح «معاونت روابط خارجی» ذیل «اداره ی روابط عمومی و بین الملل» و در زیر مجموعه ی حوزه ی ریاست شهردار!

 سوم خرداد ۱۳۸۸ (همزمان با سالروز آزادی خرمشهر قهرمان) بود که رسماً آغاز به کار کردم و شاید نخستین معاون با این عنوان در ارگان مدیریت شهری ذیل اداره کل متبوع بودم.

از آنجایی که از همان ابتدا، خوشبختانه عادت به دست گرفتن خودکار و استفاده از کاغذ و در کل محتوای آنالوگ نداشتم، لاجرم هر کاری که من یا دیگر همکاران، انجام می دادیم، همه در فضای دیجیتال مستند سازی می شد.

حتی اگر محتوای آنالوگی به ما تحویل می شد، در اسرع وقت آنها را تصویربرداری و اسکن کرده و در فضای سایبری ذخیره می کردیم.

به فضل الهی، کم کم، این میز و یک رایانه تبدیل شد به یک ساختمان چهار طبقه ی مستقل، بیرون ساختمان شهرداری مرکز که یک طبقه ی کامل آن، به معاونت روابط خارجی اختصاص داده شده بود.

کوتاه سخن، بعد مدت کوتاهی تلاش موفقیت آمیز برای احیاء و رونق دیپلماسی شهری، با یک سئوال بزرگ روبرو شدم و آن این که:

چرا هیچ کس در این شهر و استان، ما را «نقد» نمی کند؟ نه رسانه ها و اصحاب مطبوعات چیزی می نویسند و نه نخبگان و اساتید و فضلا حتی دانشجویان! حکایت چیست؟ عملکردمان قابل نیست یا موضوع کارمان غیر مهم؟ و شاید هم هردو... چرا؟

البته نق و نوق ها و طعنه هایی از داخل و بیشتر از لایه ی مسئولان میانی می شنیدیم که:

«فلانی، شنیده بودیم ده سال مسکو بودی و توقع داشتیم که ما را طی مأموریتی به سفر اروپا و فرانسه و آلمان ببری! اما حالا باعث تعجب مان شده که شما هم تمرکز فعالیت هایت، بر همسایگان شرقی بویژه پاکستان و افغانستان هست!»

جز پاسخی طنز آمیز چه می توان جواب داد: «ان شاءالله هر موقع مشهد، همسایه ی سوئیس و هلند و پاریس شد، حتماً آن هنگام، مقدمات این سفر مأموریتی شما هم صورت خواهد گرفت!»

 اما در بیرون سازمان شهری، خیر... از هیچ کس، نه بابت حُسن عملکرد، تحسین می شدیم و نه بابت قصورات و کاستی های احتمالی، از جایی حتی از سوی رسانه ها تذکر می گرفتیم؛

گویی، بود و نبود این معاونت تازه تأسیس و فعالیت هایش در راستای رونق دیپلماسی شهری، برای هیچ کسی در این ولایت مهم نبود!

البته شاید مقصر اصلی این پژواک نداشتن ها، خود ما بودیم که رسانه ی مستقل و تریبونی تحت وب برای دیپلماسی شهری نداشتیم.

یعنی صدای ما تنها از طریق معدود مصاحبه هایی که برای رسانه های دولتی و خبرگزاری هایی چون ایرنا و ایسنا و مهر ارسال می کردیم، منتشر می شد و آن هم بدیهی است که یک طرف بود؛

و همچنین روزنامه ی شهرآرایی که آن موقع واقعاً بومی و ارگان خبری شهرداری بود، نه مثل الان که چرخش با بودجه ی مشهدی ها می چرخد، اما قسم خورده که در مسابقه ی ایرنا شدن، زیر زمین استقلال و پرسپولیس و مبالغ قرارداد بازیکنان و... را هم درآورد! 

به عبارت دیگر، نه بستر ارتباطی مستقیم و چهره به چهره و فناوریک با غیرایرانیان مقیم و مسافر بویژه زائران غیرایرانی را داشتیم،

و نه نمی توانستیم با همان اندک مخاطبان دغدغه دار تعالی رویکرد بین المللی شهر، ارتباطی دو طرفه برقرار کنیم و در نتیجه، بازخوردهایی به روز هم وجود نداشت و اگر بود، قابل توجه نبود.

النهایه، از سازمان فاوا یا همان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهر خواستیم امکان راه اندازی وبگاهی مستقل و صدالبته نه به نام این معاونت تازه تأسیس روابط خارجی شهرداری بلکه ذیل عنوان «دیپلماسی شهری» را فراهم کند.

تا هم بستر ارتباطی و تعاملی ما باشد و هم این که آبروی این کلان شهر در داخل و خارج از کشور حفظ شود! 

 مایه ی آبروریزی بود شهرداری شهری که سالیان سال، حق عضویت به چند سازمان بین المللی شهری با ارز خارجی پرداخت می کند؛

یا از سراسر دنیا، کارکنان منتخب شهرداری های اروپایی و آسیایی را به صورت تئوری و عملی دعوت و آموزش می دهد، خودش هنوز تارنمایی با عنوان «دیپلماسی شهری» ندارد!

پاسخ فاوا جالب بود: «مجوز ندارید! مقدور نیست! بودجه اش باید تصویب شود! و دست آخر: نمی شود هر جایی برای خودش، وبگاه مستقلی داشته باشد!»

❋ موازی کاری، آفت همزاد هر عرصه

اما به نظر می رسد همه ی این پاسخ ها، بهانه ای بیش نبود برای این واقعیت که: آقای تازه وارد، مگر نمی دانی که موازی کاری در شهرداری مشهد، جزء لاینفک امور است؟

با زبان بی زبانی می خواستند بگویند مگر فقط شما هستید که ذیل اداره کل روابط عمومی و بین الملل، داعیه ی کار بین المللی دارید؟ 

 نخیر آقا... غیر از شما، تشکل موازی دیگری ذیل معاونت برنامه ریزی و توسعه ی شهرداری مشهد وجود دارد به نام «دفتر همکاری های بین المللی، علمی و تخصصی» که به طور مشخص، امور مربوط به سازمان متروپلیس یا همان انجمن کلان شهرهای مهم جهان را مدیریت می کند. اینجا را ببینید.

البته به یاد دارم همان اوایل کار که در مورد پذیرش یا عدم پذیرش این پیشنهاد کاری با دوستی قدیمی شاغل به کار در روابط عمومی و بین الملل استانداری، مشورت می کردم، صراحتاً و البته به شوخی به من گفته بود که فلانی، نرو که هوو داری!

توضیح بیشتری خواستم. گفت در بسیاری از سازمان ها بویژه شهرداری مشهد، حکایت «گوشت و استخوان» شُهره ی آفاق و انفس است. 

 گوشت ها همیشه متعلق به نورچشمی ها و سوگلی هاست و استخوان ها هم مثل همیشه متعلق به طبقه ی کارگر و قشر ضعیف کارمند یک لا قبا ... خود دانی... 

اگر حاضری که سهمت استخوان شود، بسم الله و اگر گوشت می خواهی، باید قید تعهدات قلبی امام رضایی ات را بزنی که مثلاً روزی بر می گردی ایران و به شهر رضوی خدمت می کنی! انتخاب با خودت...

به شوخی گفت و به طنز پاسخ دادم. گفتمش: دکترها همیشه سفارش مؤکد می کنند به گیاه خواری و می گویند مصرف زیاد گوشت، نقرس می آورد!

البته الان می فهمم گویا ناخواسته ناشکری کردم، چون همین لعبتی که آن روز ناچیز می خواندمش، الان شده کیلویی پانصد هزار تومان ناقابل! و دوباره باز همان استخوان معروف نصیب طبقه ی ماست! علی برکت الله...

❋ زادگاه ایده ی وبگاه مستقل

بگذریم... پس از هم افزایی افکار و آراء همکاران و مشورت با تنی چند از فرزانگان شهر، در نهایت به این شعر رسیدیم که: «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من...»

لذا دست به کار شدیم و تارنمایی را ابتدا با عنوان «بنیاد توس» بیرون فضای میزبانی رسانه ی شهرداری راه انداختیم و حتی خارج از تکالیف اداری و صرفاً به عشق امام مهربانی ها، آن یه روز رسانی می کردیم تا آئینه ی تمام نمای رویکرد بین المللی شهر و دیپلماسی ها از جمله شهری باشد. خوشبختانه به همت بلند آن تیم شش هفت نفره ی آقا و خانم، پس از چند ماه فعالیت آزمایشی، در نهایت این مساعی به ثمر نشست و همزمان با سالروز ولادت حضرت امام رضا علیه السلام و تاریخ بهجت آفرین ۸/۸/۸۸، رسماً رونمایی شد.

 هرچند، فقط ۱۳ ماه فرصت و توفیق خدمت در این نهاد عمومی میسورمان شد، اما همچنان بر عهد و پیمان خود با امام رئوف پایدار ماندیم. 

کلید آن ساختمان چند طبقه را تحویل دادیم، اما نگذاشتیم فانوس تنها تارنمای فعال در این حوزه حتی برای لحظه ای خاموش شود. 

و همین عنایت رضوی، مزید توفیق شد تا مزد صبوری شانزده ساله یمان، بلوغ و نبوغ مشکاتی پرفروغ و شجره‌ای طیبه و پرمخاطب در سپهر انوار و الطاف رضوی در داخل و خارج از کشور گردد. بحمدالله و المنّه

❋ رویداد مشهد  ۲۰۱۷، منشأ تحول کاری در اندیشکده  

طی سالهای اول، «کف» و «فرش» انتظاراتی که از خود داشتیم، بیشتر رصد رویدادها و پایش رخدادها از منظر دو کلید واژه ی مهم «بین الملل» و «مشهد» بود و نهایتاً «عیار سنجی» آنها که کدام بین المللی است و اگر هست، چقدر؟

مشابه همان مثلی که بارها می زنیم: «در مقام تمثیل، بخشی از کاری که اهالی فرهیخت می کنند، به مثابه عملکرد تیم متخصص برج مراقبت فرودگاه بین المللی مشهد است، با این تفاوت که فقط به رصد پروازهای خارجی می پردازند.»

و البته در این مسیر، نگاه پررنگی هم به زائران غیرایرانی بارگاه منور رضوی و بعد هم دانشجویان، سرمایه گذاران و اتباع خارجی داشتیم و میزان حساسیت مان هم کم نبود. 

 پس از هفت سال فعالیت مستمر در فضای رسانه، به رویداد «مشهد ۲۰۱۷» در سال ۱۳۹۵ برخوردیم و به یمن این اتفاق، حقیقتی پنهان و رازی سربسته، بر ما روشن و آشکار شد.

قبل از ادامه ی بحث، یادآور می گردد، سال ۲۰۱۷، گزیده سالی بود که به دنبال اعلام رسمی و جهانی «سازمان فرهنگی آموزشی آیسیسکو» وابسته به «سازمان کنفرانس اسلامی»، مشهد به عنوان «پایتخت فرهنگی جهان اسلام» معرفی شد.

به همین مناسبت، این کلان‌شهر معظم، علاوه بر میزبانی از شخصیت‌های برجسته‌ی فرهنگی و بین‌المللی و مشاهیر جهان اسلام و...، شاهد برپایی ۱۸۰ برنامه ی بین المللی و آیین‌های خاص بود.

صرف نظر از مباحث حاشیه ای این رویداد، همه می پذیرید که دیده بانی و مستندسازی این همه رخداد بین المللی طی یک سال، یعنی انفجاری عظیم در بخش تولید محتوا آن هم در یک بازه ی زمانی کوتاه!

و معلوم بود تیم اجرایی و پژوهشی فرهیخت برای سایر مراحل از جمله عیارسنجی رخدادها و رصد دیپلماسی ها و آسیب شناسی ها، فرصت کافی نداشت و تحت فشار بود.

 اما علی رغم همه ی این مسائل، چیزی که باعث رنجش ما می شد، خستگی ناشی از کثرت رویدادها نبود؛

و این که این پایین بودن میزان رضایت مندی ها، بر خلاف تصور غالب، ناشی از افزایش کمی شمار برنامه ها و اجرا شدن پشت سر هم آنها و... نیست؛

چراکه وقتی انسان می خواهد با یک دست، همزمان دو تا هندوانه بردارد، طبیعی است که نمی شود و اگر هم بشود، از ارزش، عیار و کیفیت کار کاسته خواهد شد.

 پس علت اصلی چیست؟ چرا هم مخاطبان غیرایرانی و هم دغدغه داران تعالی بین المللی شهر، هر دو گروه، رضایت قلبی چندانی از تحقق این برنامه ها ندارند و اگر هست، چرا میزان رضایت آنان این قدر پایین است؟

شایان ذکر است منشأ این اطلاع یابی، صرفاً نظرسنجی های صورت گرفته یا بازخوردهای دریافتی از سوی مخاطبان مان نبود، بلکه در تحقیقات میدانی و مذاکرات حضوری نیز به وضوح به آنها رسیدیم.

پاسخ نخبگانی، پیش بینی ای آینده پژوهانه بود که گره از این معمّا گشود و معتقد بود: «گندم از گندم بروید، جو زجو»

بدین شرح که قطعاً به میزان افزایش کمی این فعالیت ها و رخدادها و متناسب با هزینه کردهای مالی و معنوی بسیار، بر عمق، ژرفا، نفوذ، میزان اثرگذاری و از همه مهمتر ماندگاری آثار و برکات آنها افزوده نخواهد شد و پس از گذشت زمان، باز «آش همان آش و کاسه همان کاسه» خواهد بود!

حال بماند که عدم رشد چشمگیر شاخص کرامت و تکریم جمعیت معتنابه غیرایرانیان در این دیار، هم مزید بر علت شد و هم مؤید چنین برداشت واقع گرایانه ای بود.

تا از یاد نرفته، این پنج گروه را که همواره به عنوان جامعه ی هدف، از آنها به بزرگی یاد می کنیم، یک بار دیگر معرفی کنیم: 

 زائران غیر ایرانی، دانشجویان و سرمایه گذاران خارجی، گردشگران سلامت و در نهایت اتباع خارجی و مهاجران قانونی؛

بسیاری از پرسش شوندگان، معتقد بودند کار کارشناسی لازم از جمله نیازسنجی های اولیه و از همه مهمتر آینده پژوهی های ثانویه برای شکل دهی آن دسته از رخدادها یا طرح ها و برنامه هایی که مؤثر، فراگیر، پر نفوذ، ماندگار و جاودانه و کریمانه و منطبق با نیاز شهر و مفید به حال شهروندان و زائران باشد، صورت نگرفته و مشخص است در فضای برنامه ریزی شتابزده و یهویی، این امّهات فراموش شده و فرمان از دست کارفرمایان خارج گردیده و امور به صورت ناخوداگاه به سمت تحقق فقط یک سری رویدادها یا همان اونت های پر سر و صدا، مقطعی و کم بهره و بلکه پوپولیستی و پروپاگاندایی پیش می رود!

مثلاً از ما می پرسیدند: از مجموعه ی شما که تنها فعالان و ناظران مردمی و بی طرف این عرصه یعنی رویکرد بین المللی شهر و دیپلماسی هایش هستید؛

 آیا شده که برای شرکت در جلسه ی هم افزایی نظرات نخبگان و کارشناسان، از فرهیخت دعوت به عمل آورده باشند؟ 

یا حتی طی یک تماس تلفنی کوتاه یا ارتباطی ایمیلی، سئوالی در این زمینه از شما پرسیده باشند که نظرتان در این باره چیست؟

یا این که پس از پایان این رویدادها، برای شرکت در نشست های آسیب شناسی و جمع بندی نتایج، از شما درخواست ارائه ی نظری داشتند؟

خوب، پاسخ تمام این سئوالات متأسفانه منفی بود. 

 و این که می گفتند نتیجه ی کار شتابزده در بحث رخدادها همین می شود که مثلاً برنامه های پرعمق و اثربخش همچون برپایی کارگاه های مهارت افزایی و دانش بنیانی و خروجی محور، در موضوعات منتج به تعالی رویکرد بین المللی شهر و استان فراموش می شود یا به حاشیه رانده می شود.

برنامه هایی که ضمن کادرسازی و تربیت نیروهای متخصص و مجرب و لوکومتیوران برای هدایت قطارهای دیپلماسی های ۲۲گانه ی فعال بر روی ریل آگاهی، بی شک پلی می ساخت از دانایی به سوی دارایی و باعث رونق و آبادانی اقتصاد استان نیز می شد.

مضافاً مگر منتهی الیه هنر برنامه نویسی، روشن کردن مسیر رسیدن از نقطه ی موجود به مطلوب نیست؟ پس معلوم می شود قریب به اتفاق این همه رخداد، فاقد دو سطر برنامه ی واقع بینانه مبتنی بر روش شناسی علمی بود!

حتی گروهی، پیشتر رفته و می گفتند: برخی از این مراسم را اقداماتی عوام گرایانه می خوانند و زودگذر و فاقد عمق راهبردی و بدون دستاوردی ملموس برای شهر و شهروندان و حتی زائران!

 بزرگی می گفت به جای این همه مراسم و همایش و سمینار و کنفرانس و نشست یا بازدیدهای بین المللی و... که همه همچون مجسمه ها و تندیس های یخی، طبیعی است پس از مدتی، در مقابل نور مستمر آفتاب، کاملاً بخار و محو شده و هیچ چیزی از آنها باقی نمی ماند؛

آن هم با یک ساختار سازمانی استوار و متکی به اعتباراتی واثق و منابع مالی مولد حاصل از ثروت آفرینی بخش خصوصی و مؤثران اقتصادی و با دبیرخانه ای پویا و کادر نیروی انسانی متخصص و حرفه ای، چقدر مفید فایده بود؟ قطعاً بسیار زیاد...

تشکلی قوام یافته که با تغییر مدیران شهری و استانی طی ادوار مختلف، این سمن مردمی به کار خود ادامه می داد و الگویی می شد برای سایر کلان شهرهای جهان اسلام. افسوس که بگذشت و نشد...

❋ اسباب کشی از فرش دیتا به عرش دلها

فارغ از این مباحث ایده آلی و کمال مطلوب، به بحث اصلی خود برگردیم و آن این که یاد گرفتیم:

نیمه ی اصطلاحاً پر لیوان اما کم محتوا را «گزارش عملکرد» بشمریم و به آن ها دل خوش نکنیم؛

اما نیمه ی خالی آن را - که اتفاقاً اکثر اوقات، همان مقصود است - «دستور کار» بدانیم و محور توسعه قلمداد کنیم؛

به همین دلیل، مُتنبّه، آگاه و مجبور شدیم تا سطح پایش و پویش خود را از «فرش دیتا» به «عرش دلها» ارتقا دهیم.

بدین معنی که از تمرکز بر خود رویدادها و کمیت آنها کاستیم و به جای آن، تمرکز را بر روی میزان اثر و تأثرات خروجی محوری گذاشتیم که این رخدادهای بین المللی یا تعاملات دیپلماتیک بر روی شاخص کرامت بخشی و رضایت‌مندی پنچ گروه غیرایرانیان مخاطب ما می گذارد و باعث ماندگاری برکات و شتاب بخشی به روند توسعه ی حقیقی روابط خارجی ارض اقدس توس با جهان پیرامون می شود.

گفتنی است از دیگر مزایای این ارتقاء مأموریت، آن بود که باعث شد تا معیارهای سنجش عیار رخدادها و خروجی محور بودن تعاملات دیپلماتیک و نیز چگونگی رتبه بخشی به آنها در «دانشنامه ی بین المللی مشهد» تکمیل و اصلاح گردد.

و اکنون که هشت بهار از سالی که مشهد به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شد، می گذرد، به بسیاری از این انتقادات و نظرات دلسوزانه ی جامعه ی مخاطب و نیز پیش بینی های فعالان و دغدغه داران نهضت تعالی بین المللی نیک شهر رضوی ایمان آوردیم.

 از جمله آنها این بود که نکردند دست کم، همان تک تارنمای رخداد مشهد ۲۰۱۷ به نشانی mashhad2017.org را در فضای رسانه حفظ کرده و به عنوان تنها باقیات الصالحات از این همه ریخت و پاش های میلیونی و بلکه میلیاردی، برای آیندگان به امانت بگذارند.

وبگاهی که به گمانم فقط یک سال پس از این رویداد پابرجا و سرپا بود و از سال بعد، سرور میزبانی اش چنین پیغام می داد: 

این دامنه اکسپایر شده و از دسترس خارج است! آن زمان، نرخ تمدید پنج ساله ی یک دامنه ی ir فقط پانزده هزار تومان بود و فضای میزبانی، حداکثر ۲۰۰ هزار تومان! افسوس...

❋ سخن پایانی

یه اصل بحث برگردیم و خدا را بر این موهبت شاکر باشیم که اکنون در دست خود، دانشنامه‌ای داریم آکنده از نگره‌هایی بکر، مفکوره‌هایی ارزشمند و اطلاعاتی موثق و مستندات متنی و تصویری از برنامه‌های بین‌المللی بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان (از نظر وسعت)؛

 بانک اطلاعاتی مشتمل بر چندین ترابایت اطلاعات و دیتای مفید، مؤثر و کارآمد که تنها بخش قابل عرضه‌ ای از آن، در قالب تارنما در دسترس همه‌ی علاقه‌مندان و دلسوزان توسعه یافتگی روزافزون این زیستگاه قدس شهری و قبله‌ی آمال شیعیان جهان قرار گرفته است.

وبگاهی که تاکنون به فضل الهی، در مجموع بیش از بیست و شش میلیون بازدید کننده داشته، ماهانه قریب به ۵۰۰ هزار نفر به آن رجوع نموده و رکورد بیشترین بازدید روزانه از آن، به ۲۰ آبان ۱۴۰۱ با ۴۳ هزار و ۴۳۳ بازدید و ۶۳ نفر کاربر آنلاین بر می‌گردد.

دانشنامه‌ای تخصصی و سامانه‌ای اطلاعاتی در حوزه‌ی ارتباطات خارجی که - به مرحمت انجام چهار عمل اصلی مصطلح در حوزه‌ی فناوری اطلاعات و ارتباطات بر روی آنان (یعنی تجمیع و پایش، یکپارچه‌سازی و آمایش، تجزیه و پالایش و در نهایت استخراج و پردازش) - اکنون دیگر دیتای خام به شمار نمی آیند؛

بلکه اطلاعات مفید و گران سنگی هستند که از همان ابتدا، با شعار «هرچه متن، هرچه عکس، هرچه صدا و هرچه فیلم» از همه چیز مرتبط با رویکرد بین‌المللی شهر، به نحو شایسته و بایسته گردآوری شد.

و همان طوری که پیشتر نیز اشاره گردید، بخش اندکی از آن به اقتضای ضرورت، در بستر وب و در دسترس پژوهشگران و محققان جهان اسلام قرار دارد.

تشکلی که سخت بر این اصل اثبات شده ی علمی باور دارد: «تنها آن چیزی که اندازه گیری می شود، مدیریت می شود!» و دانشنامه ی فرهیخت مشهد، ماحصل این اندازه گیری های شانزده ساله است.

● و صد البته بر این باوریم رسالت ما در این اندیشکده، بسیار مهم و خطیر است، چراکه چگونگی تعامل با «گردشگران خارجی» در همه جای دنیا، فضایی است کاملاً تخصصی، حساس و حرفه ای؛ 

 لذا خادم یاران بین المللی رضوی، به خاطر آشنایی با ارتباطات خارجی، فناوری های نوین و تسلط بر حداقل یک زبان خارجی، باید گوش شنوا و زبان گویای جامعه ی مخاطب یا همان گروه «غیر ایرانیان» مقیم یا زائر و مسافر باشند.

● فرهیختگانی که خود سال ها در خارج از کشور زندگی کرده یا دائماً در حال سفر و یا ارتباط گیری با کشورهای دیگر بویژه ملل اسلامی اند و لذا با روحیات جامعه ی مخاطب آشنا بوده و بهتر از هر کسی، غایت مطالبات یا گلایه های آنان را قبل، حین سفر و بعد از آن به مشهد می دانند؛

امید آن داریم تا به مدد مفاخر حوزه‌ی ایده و اندیشه، فرهیختگان اندیشه‌مند و پژوهشگران نخبه، اعاظم اساتید دانشگاه و افاضل فضلای حوزه، مهتران دانشجو و اکابر طلاب و... بتوانیم به سهم خود، این آرزوی غایی آن حضرت را نمود عینی ببخشیم:

بویژه عزیزان دلسوزی که طی این سال‌های نسبتاً طولانی از ملیت‌های مختلف مسلمان و از سراسر این گیتی پهناور، به عضویت افتخاری این اندیشکده درآمده‌اند. 

«رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا»... «امام رضا علیه السلام فرمودند: خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، که اگر مردمْ زیبایی های گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند».

همین جا، شایسته است اعلام کنیم هر دلداده‌ای به فراخور میزان توانمندی‌ها، مهارت‌ها و امکانات مادی و معنوی خود از هر نقطه‌ی این کره‌ی خاکی می‌تواند با عضویت در حلقه‌ی خادمان قبله ی هشتم، در «نهضت تعالی بین‌المللی شهر رضوی» سهیم باشد؛

با ایده آفرینی‌های دانش‌بنیان و آینده‌پژوه، خلاقانه و منعطف، فراگیر و مشارکت‌بخش، فناوریک و کرامت‌ زا برای شکوفایی همه جانبه‌ی شهر بهشت؛

و از همه مهمتر در راستای «تکریم زائران غیرایرانی» بویژه آنانی که این زیارت، «حج فقرایی» آنان است؛

و یا علاوه بر زیارت، چشم به شفای آن امام همام دارند و در جرگه‌ی «گردشگر سلامت» وارد این کلان شهر مصفا می‌شوند.

تلاش ها و در واقع، ره توشه‌ هایی که هر خادم بین المللی رضوی با هر میزان سواد رسانه‌ای و آشنایی با هر زبان‌ خارجی می‌تواند در این آوردگاه شیدائیان رضوی، گام بردارد و به این جرگه‌ بپیوندد؛

 با این فرق که یکی با قلمش، دیگری با هنرش؛ یکی با علمش و آن یکی با قدمش؛ یکی با اعتبارش و دیگری با حمایت کلامی و معنوی‌اش!

امید که از رهگذر تجارب حاصله از این همه سال فعالیت، شاهد رشد یافتگی حداکثری مناسبات بین‌المللی و دیپلماسی های ۲۲ گانه ی این کلان‌شهر مذهبی با جهان پیرامون بوده؛

ارتقای معیشت جسمانی و تمشیت روحانی زائران و مجاوران این بارگاه ملکوتی، ارمغان این جد و جهدهای خالصانه باشد.

در این راه، مشتاقانه منتظر مساعدت و همراهی‌تان هستیم و از ایده آفرینی‌های بکر و مبدعانه، پیشنهادات و انتقادات راهگشا و ارسال مستندات متنی و تصویری‌تان استقبال می‌کنیم. 

کم و کاستی‌های ما را به بزرگواری خویش بخشیده و دستان گرمتان را به صمیمیت می‌فشاریم تا این برگ سبز، مورد قبول اهل نظر افتد؛

و این خرد جمعی، بر فتوحات رحمانی و نفحات ربانی این کیان سرافزار در ظل عنایات آخرین حجت برحق خداوند، مهدی موعود، حضرت امام زمان، حجت ابن الحسن العسکری (عجل الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا فداه) بیفزاید. ان شاءالله الرحمن

برای عضویت در گروه پژوهشگران یا همکاران اجرایی می توانید اینجا را کلیک فرمایید.

درود و بدرود...

به روزرسانی: ۲۷ مرداد ۱۴۰۳


🅰️   مطالب مرتبط:

✔️ آشنایی با اندیشکده فرهیخت مشهد
✔️ دیپلماسی علمی/ «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» چیست، کیست و کجاست؟ چه دغدغه ها، نگرانی ها و مطالباتی دارد و در یک کلام، «حرف حسابش» چیست؟

:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/1325


Share
نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نظرات مخاطبان


جست و جو در وبگاه


حتماً بخوانید

توضیح

بسیاری از مخاطبان ما، چه بسا فرصت کافی یا حوصله ی وافی برای مشاهده ی تمام صفحات تارنمای فرهیخت را نداشته باشند، اما تمایل دارند در کوتاه ترین زمان ممکن، مطلع شوند اوضاع رویکرد بین المللی رخدادها و نیز حال دیپلماسی های ۲۲ گانه ی شهر و استان چگونه است؟ یا اصلاً برای بار اول است که به این وبگاه سر می زنند و می خواهند در کوتاه ترین زمان ممکن بدانند اساساً «حرف حساب ما چیست؟» و اگر حال و روز «رویکرد بین المللی شهر و استان» خوب نیست، برای گذر از «وضعیت موجود» به «وضعیت مطلوب»، «پیشنهاد و راهکار ما چیست؟» البته در وب سایت های خبری و تحلیلی، معمولاً از محتوای این بخش با عنوان «انتخاب سردبیر» یاد می کنند.

اهم تازه ها

آرشیو توضیح

مخاطبانی که فرصت زیادی برای «فرهیخت گردی» ندارند و می خواهند در کوتاه ترین زمان ممکن ، اهم تازه ها و یافته های مطالعاتی اخیر فرهیخت را در «یک نگاه» ببینند و بخوانند، ما آنها را ذیل این بخش گرد هم آورده ایم.

اهم دغدغه ها

توضیح

اهم دغدغه ها، نگرانی ها و دلواپسی های فرهیخت را در این بخش شاهد خواهیم بود. باتوجه به کثرت این دغدغه ها، اهم آنان را ما در این بخش به نمایش خواهیم گذاشت تا در یک نگاه، بتوانید به مهمترین و الویت دارترین تشویش ها و پریشانی های رویکرد بین المللی شهر و استان همچنین دیپلماسی های فعال داشته باشید. یادآوری می کنیم از این شش قسمت، فقط محتوای بخش اول یعنی «فقر آمار» به صورت پیش فرض در مقابل دیدگان شما قرار دارد و بدیهی است برای مشاهده ی بخش های دیگر، باید بر روی عنوان مربوطه کلیک فرمایید.

صرفاً آن چیزی که قابل اندازه گیری است، مدیریت می شود این یعنی آن که اگر با گذشت ۴۵ سال، هنوز نمی توانیم یک آمار موثق از زائران ایرانی و غیر ایرانی یا دانشجویان، سرمایه گذاران، گردشگران سلامت و اتباع خارجی ارائه دهیم، پس هر گونه برنامه ریزی برای مدیریت آنان به نتیجه مطلوب نمی رسد و این واقعاً مایه فضاحت هردیار زائرخیزی است. آرشیو

شهر کم رویداد، شهر نیست، مزارستان اموات است! به همان میزان که موجودات زنده به اکسیژن و غذا نیازمندند، حیات، نشاط و پویایی شهرها نیز به رخدادها و اونت ها وابسته هست. آیا باورتان می شود مشهد مصفای ما جزو کم رخدادترین کلان شهرهاست؟ و این واقعاً مایه فضاحت دیاری است که ادعای قطب اول گردشگری کشور را دارد. آرشیو

مشهدی که تمام نانوایی هایش متولی واحد دارد، چرا بین الملل اش بی متولی است؟ ماهی قدر آب را نمی داند و برخی از مسئولان و رسانه های ما قدر زائر، منزلت زیارت و حتی وجود نازنین خود امام رضا(ع) را و همچنین غافل از جایگاه زائران غیر ایرانی! واقعاً عجیب و نوبر نیست این همه بی اعتنایی در شهری که حیات اقتصادیش وابسته به اقتصاد زیارت است؟ آرشیو

امام رضا(ع) برند مشهد است! مشهد قطب گردشگری نیست! گواهینامه بین المللی فرودگاه! جشنواره امام رضا(ع) المپیک فرهنگی کشور! بین المللی سازی دانشگاه! و... اینها افاضات برخی از مسئولان خدوم اما غافل ماست که درسایه غفلت نخبگان و اهل قلم در سپهر رسانه بازتاب می یابد. جز آگاهی بخشی، چه رسالت دیگری داریم؟ آرشیو

هتل نسازید، اشباع شد! زائرسراها بختک اند! مشهد تشک دومیدانی ندارد! روز خیام ثبت جهانی شد! معرفی مشهد و زنان نخبه به جهانیان! اینها اندکی از آدرس های غلطی است که برخی حضرات به رسانه های منفعل ما می دهند و آنها هم بدون راستی آزمایی، منتشر می کنند. آه که چقدر بی دفاع است رویکرد بین المللی شهر رضوی آرشیو

نمایشگاه بین المللی خودرو! بلیت هواپیما گران نشده! ۲۰ میلیون گردشگر آبشار اخلمد، وعده سرخرمن افتتاح دبیرخانه جشنواره رسانه خورشید و... بخش اندکی از خالی بندی های مفتضحی است که برخی خواص برای تضعییع حقوق مجاوران افاضه کردند و تاکنون چه کلاه های گشادی که سرمان نرفته است! آه که چقدر زودباورند برخی فرادستان ما... آرشیو