-
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
-
بازدید: ۷۳۷
بخش اول، روایت خلاصه:
یادداشت فرهیخت/ تکمیلی| به نام خدا... درود بر اهالی فرهیخت. قبل از آغاز هر کلامی، همین ابتدا، بر خود لازم می دانیم به رسم خوب امام مهربانی ها، از مساعی و تلاش های شبانه روزی همه ی مسئولان شهری و استانی در دستگاه های مختلف خدمات رسان به زائران داخلی و غیرایرانی بارگاه منور رضوی بویژه خادمان مردمی در دهه ی آخر صفر، به سهم خود تشکر و قدردانی داشته باشیم و به آنان خدا قوت بگوییم. خدا اجرتان دهد.
تازه ترین مقاله در این باره را با عنوان پیوست فرهیخت مورخ ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ با این عنوان را حتماً مشاهده فرمایید: خانم وزیر راه، مصائب زائران حرم رضوی را بعد دهه آخر صفر ۱۴۰۳ می بینید؟ بلیت نیست! شما لااقل کاری کنید!
و اما بعد، گرامیان، این صفحه را ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ یعنی ۱ سال ۳ ماه ۲۰ روز گذشته ایجاد کرده و با این تیتر منتشر کردیم: «رفیعی: چرا به دروغ می گویند قیمت بلیت هواپیما افزایش پیدا نکرده؟! هم گران و هم کمیاب شده + یادداشت فرهیخت» این هم تصویر آن پست...
آن موقع، بحث گرانی بلیت هواپیما بود، اما می بینیم که امروزه، این تراژدی غمناک، به همین جا تمام نشده و پس از گرانی نجومی بلیت هواپیما و اصلاً کمبود پرواز در مسیر مشهد، چشم مان به جمال گرانی سی درصدی بلیت قطار برای امت همیشه در صحنه و پنجاه درصدی برای غیرایرانیان روشن شده است.
و النهایه، همین دو سه روز پیش هم که به مرحمت شورای تأمین و دستور استاندار دولت مردمی، بلیت اتوبوس هم گفتند از قافله عقب نماند و دقیقاً در وسط دهه ی آخر صفر و اوج سفرها، آن هم سی درصد گران شد! علی برکت الله... و رحم الله من یقرأ الفاتحهَ مع الصلوات...
از آن موقع تاکنون، آن قدر دلسوزان صنعت گردشگری کشور همچون «حرمت الله رفیعی» و «فرهاد دوایی» در رثای مرگ تدریجی مسافرت های هوایی، ریلی و جاده ای، روضه و مرثیه خواندند که تصور می کردیم مسئولان کشوری از غصه عنقریب غش می کنند و لااقل برای مشهدالرضا و به حرمت زائرانش، چاره ای می اندیشند.
اما دو صد حیف که پایتخت نشینان خواستند، اما زورشان متأسفانه به لابی های زر و زور و پیدا و پنهان شرکت های زورگوی هواپیمایی و ایرلاین های پول دوست داخلی نرسید.
تازه، گل خرزره ای بود که به سبزه هم آراسته شد. رأی عجیب دیوان ناعدالت اداری، دست نظارتی دولت فخیمه را کاملاً بست و آخرین تیر خلاصی را بر پیکر نحیف گردشگری ما زد!
رأی ظالمانه و ابوموسی اشعری گونه ای که روند کار را کاملاً برعکس و بر ضرر مردم بینوا کرد، انگشتر عدالت را از دست علی اعلا(ع) بیرون آورد و دو دستی و با کرنش، تقدیم آن ظالم جائر کرد.
اینجا هم دست و بازوی نظارتی وزارت راه را بست و دست این شرکت های هواپیمایی سودجو و ایرلاین های پول آشام را برای دست کردن در جیب مردم و گرانفروشی نجومی پروازهای داخلی و خارجی، باز گذاشت! ای که حرام شان باد این خوشی...
اما مشهدی های خوش خیال، به عنوان نخستین کلانشهر زیارتی و سفرمحور که از این اجحاف های ظالمانه، ضررهای هنگفتی می کردند و همچنان نیز می کنند، توقع داشتند حداقل مسئولان شهر و استان شان، خردورزی به خرج داده و طی این شانزده ماه گذشته، صدای گوش خراش این زنگ خطر هولناک را شنیده و بالاخره تدبیری، سری، صدایی، هایی، هویی بزنند؛
چراکه همه به خوبی می دانیم مشهد، کلان شهری است کاملاً زیارتی که نبض اقتصاد تک محوریاش وابسته به حضور زائران داخلی است و آنان، سرمایه های اجتماعی این دیار محسوب می شوند.
و شتاب توسعهاش وامدار مؤثران خارجی بویژه گروه زائران غیر ایرانی است و خطوط هوایی، ریلی و جاده ای، تنها مسیرهای رفت و آمد آنها در این بزرگراه بن بست شمال شرقی کشور است! کنار دریا هم که نیستیم تا بگوییم «راه دریایی» هم هست.
و بدیهی است مسدود یا تنگ شدن مسیر تردد هوایی، یعنی کاهش فاحش آمار زائران رضوی بویژه جمعیت مؤثران غیرایرانی مقیم یا مسافر، یعنی خالی ماندن بخش عمده ای از ظرفیت هتلهای مشهد، همچنین مغازهها، پاساژها، رستورانها و اماکن گردشگری و... و این یعنی خسارت محض! یعنی ضرر روی ضرر!
اما متأسفانه می بینیم که نه... حضرات، همچنان در خواب ناز غفلت فرو رفته اند و باز آش همان آش است و کاسه همان کاسه... اوج دغدغه های شان در این زنجیرهی تأمین، هنوز که هنوزه، تدارک آب و نان و جای خواب زوار و جای پارک خودروها و فوقش گرانفروشی کسبه است و بس!
جالب آن که در همین ایام پیک زائر، وزیر جدید راه و شهرسازی با پای خودش مشهد آمد و به فرودگاه بین المللی و پایانه ی مسافربری سر زد ولی تعمداً به ایستگاه راه آهن بی قطار نرفت، اما یکی از همین والیان شهری و استانی ما نرفت همین سئوال مهم را از بانوی اول دولت بپرسد که چرا بلیت نیست؟ و اگر هست، گران است و دست دلال از خدا بی خبر؟!
هیچ دلسوزی نرفت از «شیفتگان خدمت و نه تشنگان صندلی ریاست شورای شهر» تا همانجا با گوشی همراه خود وارد صفحات فروش بلیت هواپیما و قطار و اتوبوس بشود و جلوی دوربین یک گردان خبرنگار و دو گردان تصویربردار اضافی، به خانم وزیر اثبات کند که پدر آمرزیده، نه برای رفت و نه آمد، هر دو سر، به حضرت عباس(ع)، به پیر به پیغمبر، قسم بلیت نیست! نیست که نیست!
نرفتند و نپرسیدند خانم صادق، چرا طی مصاحبه های مکرر، تو لنز دوربین ها زل می زنید و می گویید بلیت هست و مشکلی گزارش نشده و همه چیز گل و بلبل است! اگر هست پس کو؟! چرا ما نمی بینیم؟!
آه... به یزدان که گر ما خرد داشتیم... کجا سرنوشتی چنین بد داشتیم؟!
گرامیان خدوم مشهدی، مقاومت یک زنجیر، مساوی است با مقاومت ضعیف ترین حلقه ی آن، این که نمی شود حلقه های آب و نان و جای خواب و جای پارک، قوی باشد و حلقه ی هواپیما و قطار و اتوبوس ضعیف! این زنجیر که زنجیر نیست، نخ شیرینی است و با کمی اصطکاک با خودش، به راحتی پاره می شود!
مضافاً به این اندیشیده اید که دارید راهی را می روید که سالهای سال، آستان قدس به اشتباه رفت و پس از انتباه، از آن راه برگشت، اما شما تازه دارید پا جای پای آنها می گذارید، نکنید.
به خاطر دارید عتبه ی رضویه سی و پنج سال معتقد بود وظیفه ی ما، فقط و فقط خدمت به زائران آنهم الا و بالله در داخل حریم حرم مطهر است و بس! آن طرف دیوار حرم، این حضرت آقای زائر، «مسافر» است و «گردشگر» و رتق و فتق اموراتش با شهرداری است و نه با ما!
به عنوان مثال، داخل جغرافیای حرم، زائر مکرم بیمه بود، آن هم بیمه ی واقعی نه بیمه ی معنوی چون بیمه ی حضرت اباالفضل(ع)، اما آن طرف دیوار حرم، نه...
یا تعمیر روکش و خرابیهای آسفالت معابر و چاله چوله ها در پشت دیوار حرم با شهرداری دنده اش نرم و چشمش کور بود، اما داخل فضای صحنها با سازمان عمران حرم مطهر!
حالا بعد از سی و اندی سال، این نهاد خدمت و نماد قدمت با تأسیس بنیاد برکت و انجام کلی خدمات و خیرات بیرون از جغرافیای حرم از جمله تأمین هزینه های زائر اولی ها، جهیزیه ی نوعروسان کم برخوردار، آزادی زندانیان غیر عمد و...، در حال جبران مافات است؛
اما خیلی عجیب است که باز این ستاد خدمت رسانی دهه ی آخر صفر و شهرداری مشهد، هر دو دارند خدمات به زائران را به جغرافیای داخل و خارج شهر تفکیک می کنند!
زائر مشهد بیرون دروازه های شهر، مسافری بینوا و فوقش گردشگری معمولی است، حتی بیمه هم نیست، مگر این که خودش برود وارد سامانه ی سماح اربعین حسینی شده و با پرداخت مبلغ هشت هزار تومان ناقابل، بیمه شود!
اما همین مسافر خسته و کوفته، به محض اینکه که پا به داخل حریم شهر مشهد می گذارد، یکهو می شود عزیز مصر و زائر کوی دوست و حالا این بابا چطوری و با چه وسیله ای به مشهد آمده، برای این ستاد تدارکاتی اصلاً اهمیتی ندارد، فقط داخل جهانشهر برکت و کرامت بشود، سه سوته برایش فرش قرمز پهن می شود.
می دانید معنی این کار غلط بلدیه ی مشهد و این ستاد خدمت رسانی چیست؟ این که برای تأمین مایحتاج درون شهری زوار، حاضر است میلیاردها تومان از جیب بیت المال خرج کند و جلوی دوربین رسانه ها با جزئیات فریاد بزند؛
اما حاضر نیست نسبت به تمهید ملزومات برون شهری آنها از جمله همین مبحث مهم بیمه ی زائران پیاده یا درد بی وسیلگی آنها و این که مجبورند با پای پیاده یا فقط با خودروی سواری خودشان، به سمت مشهد راهی شده، لااقل، یک فوتی در میکروفون خبرنگاران بکند! به یک حمایت کلامی خشک و خالی هم راضی بودیم!
بله، معنایش این است که هر کس با هر وسیله ای می خواهد به مشهد بیاید و برود، بیاید! خود داند... هواپیما نیست یا گران است؟ به ما چه؟ قطار اصلاً نیست یا فقط به نورچشمی ها می رسد و سی درصد هم گران شده، باز هم به ما چه؟ اتوبوس به سختی گیر می آید و تازه، همین دو - سه روز پیش سی درصد گران شده، باز هم به ما چه؟ اصلاً با خودروی شخصی شان می خواهند بیایند، اما جاده های ما خطرناک ترین و پرحادثه ترین جاده های ایران است و داخل شهر هم اصلاً به مقدار مکفی جای پارک نیست، باز هم به ما چه؟! بیمه هم نیستند، باز هم به ما چه؟! غیر از این است؟
نکنید... فاعتبروا یا اولی الالباب که اگر قدیمی تر ها سرزنش مان نکنند، نسل z و نسل جوان و باهوش امروزی، به مرحمت گسترش فناوری های نوین ارتباطی، خیلی هوشمند، آگاه و روشنفکر شدند و ما را به سبک سری، سطحی نگری و پوپولیست گرایی متهم می کنند.
این طوری هم پیاز را می خوریم و هم چوب را... دست آخر، حکایت لحاف ملا را برایمان می خوانند و ته داستان، به ضرر ما تمام می شود.
چندان دیر نیست فردا روزی همین عزیزان و زائران پیاده، بیرون دروازه های شهر، دست اندرکاران این ستاد خدمت رسان را به خاطر خدای نکرده وقوع یک حادثه ی جاده ای و بیمه نبودن زائران پیاده در دهه ی آخر صفر، به بی کفایتی متهم کنند؛
آن هم به خاطر هشت هزار تومان سهم بیمه که نصف پول یک بسته پفک هم نمی شود! چه بسا بگویند ای کاش به خود ما می گفتید و اطلاع رسانی می شد، از جیب مان این مبلغ ناچیز را پرداخت می کردیم!
اما همین زائر محترم، وقتی داخل شهر می شوند و از این همه موکب های غذایی و اتوبوس و متروی رایگان و جای خواب صلواتی و... بهره مند، برعکس به حسن تدبیر تشویق مان می کند!
و باز هنگام مراجعت به شهر خود، وقتی می بینند هیچ وسیله ای برای بازگشتش نیست! نه هواپیمایی هست، نه قطاری و نه حتی اتوبوسی و لاجرم باید منتظر بماند تا فرجی شود، دوباره باب انتقادها گشوده می شود.
دیروز در میان انبوه زائران و مسافران، خود شاهد بودم پیرزنی با ناله و نفرین می گفت به راننده ی تاکسی (و نه مسافربر شخصی) گفتم من را از میدان شهدا به ترمینال مسافربری در خیابان امام رضا(ع) ببر، گفت ۴۵۰ هزار تومان می گیرم تا ببرم! یا خدا...
مسیری که اسنپ و تپسی، در حالت عادی، ۴۰ و در اوج ترافیک نهایتاً ۶۰ هزار تومان شاید مطالبه کنند و ترافیک نباشد، ده دقیقه هم زمان نمی برد. جالب آن که این رقم، معادل سفر برون شهری از مشهد به سبزوار یعنی ۱۶۰ کیلومتر است!
کوتاه سخن، این پررنگ دیدن بعضی مایجتاج زوار و اصلاً ندیدن برخی ملزومات دیگر در پروسه ی زیارت، دست آخر، کار دستمان می دهد و برچسبی می سازد از ناکارآمدی و بی تدبیری که در دهه ی آخر ماه صفر و مثلاً اوج ایام پیک زائر به پیشانی مان می خورد؛
و مشفقانه، توصیه می کنیم جمع کنید داستان این آش شله قلمکار بی وسیلگی را در ایام پیک زائر این خطه، حالا هر طور که شده، گازانبری، لوله ای یا با زبان خوش، این زبان بسته های هواپیماهای فرسوده و قطارهای عهد عتیق و اتوبوس های شمس العماره ای را چه به این ادا و اطوارهای نمیام و نمیخوام و نمیرم و...!
امروزه، این آش، آن قدر دیگر شور و تهوع آور شده که امان همه ی شهروندان و غیرایرانیان مقیم و مسافر بویژه زائران غیرایرانی امام رضا(ع) را بریده و به ستوه آورده است.
درود و بدرود...
بخش دوم، روایت مبسوط قیامتگاه دهه آخر صفر مشهد
همه می دانیم این ایام، مصادف است با سالگرد رحلت رسول گرامی اسلام، شهادت حضرت امام حسن مجتبی و صاحب و ولی نعمت این دیار، حضرت امام اباالحسن الرضا علیهم آلاف التحیة و الثناء و مشهد، یکی از شلوغ ترین روزهای خود را سپری می کند؛
حق بدهید بنا به رسالت ذاتی خود که روشنگری صادقانه و آگاهی بخشی عالمانه است، نمی توانیم از کنار تکرار بی دلیل موانع تعالی دیپلماسی حمل و نقل این دیار به راحتی بگذریم.
به تعبیری گل آقایی، گویا این مرغ مشهد ما، فقط و فقط یک پا دارد و آن هم مواجه شدن همه ساله ی زائران با پدیده ی شوم گرانی یا نبود بلیت هواپیما، قطار و اتوبوس آن هم در اوج پیک زائر!
ایضاً، این پدیده ی شوم شده حکایت کفش های میرزا نوروز که هر چه می خواهیم از شرش خلاص شویم، نمی شود که نمی شود و هر سال مانند کشک خاله، بیخ ریش مان بند است.
بحرانی که خراسانی ها نباید ساده انگارانه از کنارش عبور کنند، بلکه فاجعه ایست به شدت و حدّت قطع شدن راه ارتباط هوایی یک جزیره در میان دریایی همیشه موّاج ...
فرض کنیم ارتباط هوایی جزیره ی کیش با داخل کشور قطع شود! هیچ هواپیمایی در آنجا ننشیند، خوب، ساکنان آنجا چه حالی پیدا می کنند وقتی که فقط یک راه دریا برای ترددشان باقی بماند؟ آن هم دریایی همیشه موّاج و پر از خطر! حتی تصورش هم سخت است!
حال، برای مشهد الرضایی که همه چیزش، تمام و کمال، متکی به زائر و گردشگری و اقتصاد و زیارت است:
❖ فقر ارتباط هوایی با گران کردن بلیت هواپیما، یعنی سرگردانی زائران و کاهش شمار معتنابهی از آمار ده میلیونی مسافرانی که فرودگاه بین المللی ما در طول سال جابجا می کند!
❖ فقر ارتباط ریلی و قطار، یعنی سرخوردگی زائران و کاهش شمار معتنابهی از آمار سالانه ۱۶ میلیون مسافر ورودی و خروجی به ایستگاه راه آهن مشهد!
❖ و بالاخره فقر ارتباط ناوگان اتوبوس برون شهری مشهد، یعنی مأیوس شدن زائران از سفر جاده ای و در نتیجه کاهش شمار معتنابهی از حدود ۲۰ میلیون مسافری که پایانه های مسافربری مشهد، سالانه جابجا می کند!
لذا ضروری است تا نخبگان و فعالان عرصه ی زیارت بویژه دغدغه داران تعالی رویکرد بین المللی شهر، به کمک فکری مسئولان بومی آمده و هر کاری که از دست شان بر می آید، خاصه اهالی رسانه،در راستای ساماندهی یک بار برای همیشه ی این روند غلط انجام دهند.
کمترین انتظار آن است که سکوت نکنند و دست به قلم شوند ! نه تنها مجیز نگویند که دادی و فریادی بزنند تا خردورزی و تدبیر، سراغی از مسئولان خدوم ما بگیرد و بالاخره چاره ای برای جلوگیری از تکرار همه ساله ی این معضل بیندیشند.
کما این که یک سال و چهار ماه پیش، ما همین فریاد را زده ایم و الان در همان پست قدیمی، مشغول نگارش و تکمیل این آفت کشدار شهری هستیم، آن هم در ولایتی که باید خوشبین باشیم، اما به اقتضای شرایط دیر باور...
هم چنان که دکتر باغگلی معاون سابق فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد، ۲۹ اسفند ۱۴۰۱، عالمانه این فریاد برحق را زد و خطاب به قرارگاه خدمت رسانی زائران خراسان رضوی گفت:
و همان موقع ما نیز راه حلی پیشنهاد کردیم. این که می توان با استفاده از اپلیکیشن «شهر من» شهرداری یا آپ «نسیم رضوان» آستان قدس یا سامانه ای شبیه سامانه ی سماح اربعین حسینی، اسکان، تغذیه و ایاب و ذهاب برون شهری زوار ایرانی و غیر ایرانی رضوی را منطقی، کم هزینه و سریع مدیریت کرد. هم چنان که عربستان سعودی سالهاست با سامانه ی نسوک، حجاج بیت الله الحرام را از یکصد ملیت مدیریت می کند.
البته پنهان نماند این بحث نرخ نجومی بلیت هواپیما را ما به طور کامل تر طی یادداشت فرهیختی دیگر، با مخاطبان معزز خود مطرح کرده ایم و لذا اینجا تکرار مکررات نمی کنیم.
اما به مصداق «انَّ الذّکرَ تَنْفَعُ المُؤمِنِینَ»، چاره ای جز یادآوری مجدد نداریم که گرامیان مسئول: مگر در این جهان پهناور، تنها ما مشهدیها هستیم که در ایام پیک مسافر، درگیر مدیریت رفت و آمد و انتظام ایاب و ذهاب و پذیرایی و اسکان و بهداشت زائران هستیم؟ خیر...
چرا از تجربیات ارزنده ی دیگر کشورها در مدیریت مسأله ی جابجایی مسافران خود در ایام پیک سفر، بهره نمی بریم؟ یا چرا از تجارب گرانسنگ و گذشته ی محلی خودمان در این همه سال خدمتگزاری استفاده نمی کنیم تا مجبور نشویم خاک ارّه های سال قبل را امسال هم، دوباره ارّه کنیم؟ اصلاً همه این ها به کنار، مگر یک دهه، تجربه ی ساماندهی سفر هوایی، ریلی و اتوبوسی دو - سه میلیون زائر پیاده روی اربعین حسینی را در کشور از طریق سامانه ی سماح نداریم؟
مگر چندی پیش، شهردار مشهد رسماً اعلام نکرد که مشهد در هوشمندسازی، مقام نخست کشور و سوم غرب آسیا را دارد؟
خوب... پس چرا از این همه توانمندی در بحث هوشمندسازی و فناوری های نوین روز برای مدیریت هوشمند سیل زائران دهه ی آخر صفر بهره نمی بریم؟ مگر هر زائر داخلی، یک کارت ملی و یک شماره تلفن همراه ندارد و زائران خارجی نیز، یک تلفن همراه و یک گذرنامه؟
در نتیجه، چرا از این اپلیکیشن ها یا سامانه ای که نام بردیم، برای مدیریت سفر زوار از مبدأ تا مقصد و بالعکس و نیز نیاز سنجی های اولیه و تأمین ضروریات آنان در حوزه های ایاب و ذهاب برون و درون شهری، اسکان و پذیرایی، بهداشت و درمان، ترافیک و جای پارک و.... بهره نمی برید؟
در کار «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» این دیار مانده ایم
از همه عجیب تر، قصه ی پر غصه و تمام نشدنی دغدغه های مسئولان خدوم این دیار است که گویا فقط و فقط باید، حول و حوش «آب و نان و غذا و اسکان و جای پارک و گرانفروشی کسبه و...» اینها بچرخد!
و اصلاً نباید سطح این تشویش و بیم ها از مسائل داخل شهری و استانی، به سطح مسائل کشوری و ملی ارتقا پیدا کند!
به لسانی دیگر، ابر و باد و مه و خورشید و فلکی که سعدی علیه الرحمه می گوید که همه درکارند، در این دیار ما فقط یعنی آب و نان و غذا و اسکان و جای پارک و گرانفروشی کسبه... والسلام...
و گویی اصلاً مسئولان شهری و استانی ما نباید کاری به نبودن بلیت هواپیما که به دلیل نبود پرواز و اختصاص هواپیماست، داشته باشند!
همچنین به نبود قطار و فقدان اتوبوس! در حالی که همین دهم شهریور گذشته یعنی دو روز پیش، معاون حمل و نقل وزیر راه و شهرسازی رسماً اعلام کرد: ۶ هزار اتوبوس از سراسر کشور برای بازگشت زائران دهه پایانی صفر از شهر مشهد نیاز است!
به همین خاطر بود که مجبور شدیم مدتی این تیتر را در نوار خبری تارنمای اندیشکده درج کنیم، شاید افاقه ای بکند:
گلایه فرهیخت، حضرات مسئولان خدوم: از بابت خدمت رسانی به زائران دهه آخر صفر واقعاً سپاسگزاریم، اما چرا فقط سرگرم رفع و فتق موضوعات داخل شهر مانند تأمین آب و نان و جای پارک زوار هستید؟ چرا از خارج شهر غافلید؟ وقتی بلیت هواپیما نیست یا گران است! یا قطار و اتوبوس اصلاً نیست و فقط راه جاده باز است، چه ستاد استقبالی؟ این یعنی چه؟ یک کاری بکنید، یک دادی بزنید!
کوتاه سخن، هر آنچه که ما می خواستیم با سند و مدرک بگوییم، دیروز خبرگزاری ایسنای خراسان رضوی لطف کرد و به نقل از یک مقام مسئول در استان، فریاد زد. اگر صدای ایسنا شنیده نشود، پس داد زدن ما چه سود؟
بلیت هواپیما، قطار و اتوبوس نیست! نگردید
دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی خبر داد: تداوم کمبود بلیت هواپیما و قطار به مشهد در دهه پایانی صفر
دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی گفت: با وجود برقراری پروازها و قطارهای فوقالعاده در روزهای پایانی صفر به مشهد، کماکان شاهد کمبود عرضه بلیت هواپیما و قطار هستیم.
فرهاد دوایی در گفتوگو با ایسنا در خصوص وضعیت بلیتهای هواپیما و قطار در روزهای پایانی ماه صفر اظهار کرد: هیچ بلیت هواپیمایی برای سفر زائران به مشهد وجود ندارد. متاسفانه پس از اربعین، قیمت بلیتهای مصوب به نرخ سابق خودش بازگشته و نرخ مصوب بلیت هواپیمای تهران به مشهد که ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بوده، یک میلیون تومان گرانتر شده است.
وی ادامه داد: ایرلاینها کمبود هواپیما دارند و متاسفانه سازمان هواپیمایی، پرواز چندانی را به مسیر مشهد اختصاص نداده است. ایرلاینها، اکثر پروازهای خود را به مسیرهای خارجی اختصاص دادهاند.
دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی در خصوص اختصاص بلیتهای قطار به آژانسهای مسافرتی مشهد گفت: متاسفانه بلیت قطار نیز در اختیار آژانسها قرار ندادهاند تا به مردم بفروشند. اگر قطار فوقالعاده هم اختصاص دادهاند به مردم نرسیده است. قطارها خالی به مشهد نیامده است، بلکه اینها رانت است و این بلیتها را در اختیار آژانسهای خاص در تهران قرار دادهاند.
خبر تکمیلی، اول تیر ماه سال جاری
دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی مطرح کرد: سرگردانی مسافران در تهیه بلیت هواپیما - مورخ ۱۴۰۲/۰۳/۳۰
دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی گفت: در حال حاضر به دلیل مسائل ایرلاینها و کاهش شدید تعداد پروازها، بلیت هواپیما یافت نمیشود و مسافران در تهیه بلیت هواپیما دچار سرگردانیاند.
سرگردانی مسافران در تهیه بلیت هواپیما
فرهاد دوایی در خصوص عرضه و تقاضای بلیت هواپیما پیش از آغاز تابستان و فصل پیک ورود زائران به مشهد اظهار کرد: تقاضا برای بلیتهای هواپیما زیاد است و عرضه بلیتهای آن بسیار کم شده است و هیچ همخوانی با یکدیگر ندارند. عرضه پرواز نیز با قیمتهای کنونی برای ایرلاینها دیگر صرفهای ندارد؛ از همین رو تضادی میان ایرلاینها و سازمان هواپیمایی کشوری به وجود آمده و هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد.
تعداد پروازها به یک سوم کاهش پیدا کرده است
وی افزود: در حال حاضر وضعیت بلیتهای هواپیما خوب نیست و مسافران در فرودگاهها سرگردانند و هیچ مسافری نیز بلیت پیدا نمیکند. گرانفروشیها در این حوزه ادامه دارد. تعداد پروازها تقریبا به یک سوم کاهش پیدا کرده و تهیه بلیت برای مردم سخت شده است.
دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی تصریح کرد: متاسفانه در حال حاضر بلیت قطار نیز به خوبی پیدا نمیشود. قطار ظرفیت محدودی دارد و اینگونه نیست که بتواند مسافران هوایی را پوشش دهد. برخی از مسافران که از تهیه بلیت هواپیما باز میمانند مجبورند با اتوبوس و یا خودروی شخصی سفر کنند.
گردشگری قربانی تقابل سازمان هواپیمایی و ایرلاینها شده است
دوایی گفت: در حال حاضر صنعت ما اوضاع خوبی ندارد و ما نیز قربانی تقابل دولت، ایرلاینها و بخش خصوصی شدهایم. لغو مجوز پروازها باعث شده مردم با مشکل مواجه شوند. ایرلاینها گرانفروشی میکنند و دولت با لغو مجوز ایرلاین شرایط برای کمبود بلیت هواپیما را به وجود میآورد.
وی ادامه داد: دلیل کمبود عرضه بلیت هواپیما لغو مجوز ۱۰ شرکت هوایپمایی بوده است. برخی از شرکتها به علت قیمت پایین بلیت پروازها خودشان دست از کار کشیدهاند. دولت یا باید یارانهای برای ایرلاینها در نظر میگرفت یا وضعیتی برای آنها به وجود میآورد که بلیت هوایپماها با عرضه پایینی همراه نشود.
دبیر انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی خراسان رضوی در خصوص وضعیت فروش دفاتر خدمات مسافرتی در آغاز فصل تابستان خاطرنشان کرد: به این دلیل که پروازها هیچ ظرفیتی در اختیار آژانسها قرار نمیدهند تقریبا هیچ فروشی نداریم. فروش بلیتها اکثرا به دست ایرلاینها انجام میشود. دفاتر خدمات مسافرتی در روز بیش از یک یا ۲ بلیت نمیتوانند از ایرلاینها بگیرند. حجم درخواستها برای بلیتها آنقدر زیاد است که نمیتوانیم پاسخگوی مشتریان باشیم.
دوایی عنوان کرد: مسافران پیش از این برای تهیه بلیت باید به آژانسها و یا اپلیکیشنهای فروش بلیت مراجعه میکردند که در حال حاضر هیچ یک از اینها بلیتی برای فروش ندارند، از همین رو مردم سرگردان ماندهاند و برای تهیه بلیت به ناچار مجبورند به فرودگاهها مراجعه کنند. اگر در فرودگاه نیز دست خالی بمانند به اتوبوس رو میآورند. منبع: ایسنا
و اما یادداشت فرهیخت سال پیش:
رییس انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی گفت: چه کسی میگوید قیمت بلیت هواپیما افزایش پیدا نکرده است؟! بلیت هواپیما در برخی مسیرهای پرتقاضا نه تنها تا ۱۰۰ درصد افزایش قیمت پیدا کرده، که کمیاب هم شده است.
حرمت الله رفیعی گفت: شرکتهای هواپیمایی اگر ۱۰۰ درصد قیمتها را گران کنند که دیگر نمیتوانند با دنیا و ایرلاینهای خارجی رقابت کنند. مگر میشود قیمت بلیت مسیرهای هوایی تهران ـ مشهد، کیش، اهواز و شیراز را سه تا پنج میلیون بفروشند، درحالیکه قیمت بلیت تهران ـ استانبول که مسیر طولانیتری دارد، در همین حدود قیمتی باشد. با این وضع، شرکتهای هواپیمایی که مدام میگویند زیانده هستند چطور میخواهند رقابت کنند و دوام بیاورند؟!
به دنبال پیشنهاد افزایش قیمت بلیت هواپیما تا ۱۰۰ درصد از سوی انجمن شرکتهای هواپیمایی و اعلام آمادگی سازمان هواپیمایی برای اصلاح نرخ بلیت هواپیما به ویژه پس از چراغ سبز مجلس، رحمتالله رفیعی ـ رییس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران ـ در گفتگو با ایسنا از افزایش قیمت بلیت هواپیما در برخی مسیرهای پرتقاضا تا ۱۰۰ درصد خبر داد.او گفت: هفته گذشته در اجلاس گردشگری کشورهای عضو اکو در اردبیل، یکی از مسؤولان دنبال بلیت رفت و برگشت تهران ـ مشهد بود که به او نزدیک به سه میلیون تومان قیمت دادند، درحالیکه نرخ مصوب بلیت یکطرفه این مسیر در حال حاضر یک میلیون و ۱۹ هزار تومان است. بماند که بلیت هواپیما در مسیرهای پرترددی مثل مشهد، شیراز و کیش پیدا نمیشود و کمیاب شده است.
رییس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران درباره نقش آژانسهای هواپیمایی و مسافرتی در گرانفروشی خارج از مصوبه، اظهار کرد: حدود چهل تا پنجاه درصد ظرفیت ناوگان هواپیمایی کشور چارتر شده است، ایرلاینها وقتی با آژانسها و چارترکنندهها قرارداد میبندند، ظرف یک ماه چندین بار نرخها را در قرارداد تغییر و افزایش میدهند، بعد هم به آژانس میگویند اگر پای قرارداد نیاید و با آنها همکاری نکنند، چارترکنندههای دیگری وجود دارند که این کار را انجام دهند. یقینا که در این ماجرا پای شرکتهای هواپیمایی وسط است. اگر آژانس را به تنهایی عامل گرانی میدانند، چرا پیگیری و رسیدگی نمیکنند؟!
رفیعی در ادامه با بیان اینکه افزایش ۱۰۰ درصد قیمت بلیت هواپیما، حتما هزینه عمومی سفر را تا ۱۰۰ درصد گران میکند، گفت: مگر آقایان نمیگویند ۵ درصد عموم مردم مصرفکننده هواپیما هستند، چرا ۹۵ درصد مردم باید تاوان این ۵ درصد را بدهند؟ شرکتهای هواپیمایی سوخت یارانهای میگیرند و پول یک لیتر سوخت آنها از قیمت نیملیتر آب معدنی ارزانتر است. سوخت یارانهای ایرلاینها را حذف کنند به شرکتهای هواپیمایی خارجی «آزادی پنجم» بدهند، ایرلاینها داخلی هم بلیت هواپیمایی داخلی را با این شرایط گران کنند.
او درباره واکنش سازمان هواپیمایی درباره حق «آزادی پنجم» با این توضیح که به راحتی امکان آن وجود ندارد و به بحثهای کارشناسی و فنی پیچیدهای نیاز دارد، اظهار کرد: با کلانگویی که نمیشود کار را پیش برد، باید شفاف کنند که این بحثهای فنی چیست که به نظر من اصلا بحث فنی وجود ندارد. حقوق مردم را رعایت کنند، عقبنشینی قیمت اتفاق میافتد. آنها هم میخواهند قیمت را بالا ببرند و هم میخواهند ایرلاینهای دیگر وارد نشوند.
رییس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران درباره اظهارات شرکتهای هواپیمایی مبنی بر اینکه قیمت بلیت هواپیما دو سال است افزایش نیافته است، گفت:
شرکتهای هواپیمایی که هر بار به بهانهای قیمتها را افزایش میدهند؛ سال ۹۹ برای افزایش ۳۰۰ درصدی گام برداشتند که پس از اعتراض و واکنشهای زیاد، به ۱۰۰ درصد رساندند. اوایل سال ۱۴۰۱ هم که آهنگ دلاری کردن بلیت هواپیما برای خارجیها را زدند و به این بهانه یک گرانی دیگر اتفاق افتاد. در بهمنماه سال گذشته هم بیآنکه مصوبهای صادر شود، ۳۰ درصد افزایش قیمت داشتند با آنکه دادستان و دیگر مراجع دستور بازگشت قیمتها را دادند، اما چنین اتفاقی رخ نداد. همین حالا هم پیش از آنکه ستاد تنظیم بازار اعلام نظر کند، برخی از ایرلاینها در مسیرهای پرتقاضا و در زمانهای پرسفر، نرخها را تغییر دادهاند.
رفیعی گفت: شرکتهای هواپیمایی اگر ۱۰۰ درصد قیمتها را گران کنند که دیگر نمیتوانند با دنیا و ایرلاینهای خارجی رقابت کنند. مگر میشود قیمت بلیت مسیرهای هوایی تهران ـ مشهد، کیش، اهواز و شیراز را سه تا پنج میلیون بفروشند، درحالیکه قیمت بلیت تهران ـ استانبول که مسیر طولانیتری دارد، در همین حدود قیمتی باشد. با این وضع، شرکتهای هواپیمایی که مدام میگویند زیانده هستند چطور میخواهند رقابت کنند و دوام بیاورند؟!
تقویم قیمتی بلیت یکطرفه هواپیما در مسیر تهران ـ مشهد
در روزهایی که قیمت مشخص نشده، بلیتی برای این مسیر وجود ندارد
تقویم قیمتی بلیت یکطرفه پرواز تهران ـ شیراز
در روزهایی که قیمت مشخص نشده، بلیتی برای این مسیر وجود ندارد
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تابناک، تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
یادداشت فرهیخت:
تمام حرف حساب ما همین دو کلمه است مادامی که رحمتالله رفیعی رییس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران به عنوان تنها حامی و مدافع حقوق مردم، فریاد می زند «بلیت هواپیما در برخی مسیرهای پرتقاضا نه تنها تا ۱۰۰ درصد افزایش قیمت پیدا کرده، که کمیاب هم شده است»، چرا متأسفانه هیچ اعتراضی، هیچ دادی و هیچ صدایی حتی در حد یک های و هوی ساده از سوی هیچ شخص و تشکل و سازمان و انجمن و گروهی در مشهد و استان پهناور، مؤثر و استراتژیک خراسان رضوی بلند نمی شود؟!
مگر فرودگاه بین المللی مشهد با بیش از پنج میلیون مسافر در سال، سومین فرودگاه پرپرواز کشور پس از دو فرودگاه پایتخت نیست؟ مگر سودده ترین فرودگاه شهرستانی کشور نیست؟ مگر تقریباً یک ششم کل پروازهای داخلی کشور از این فرودگاه انجام نمی شود؟ اگر چنین است، پس مشهد و رسانه هایش حق دارند و بلکه باید به عنوان یکی از اثرپذیرترین کلان شهرهای ایران از گرانی سرسام آور بلیت هواپیما، صدای اعتراض بلندشان، گوش فلک را کَر کند، ولی چرا چنین نیست؟!
به عنوان مثال، چرا «معاونت زیارت استانداری خراسان رضوی» به عنوان متولی اصلی حمایت از زوار و مخاطب اول این گلایه و دهها تشکل، سازمان، گروه، انجمن و شرکت مردم نهاد دیگر مانند «شورای اسلامی شهر»، «اداره کل گردشگری خراسان رضوی»، «معاونت گردشگری شهرداری مشهد» یا «انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی، جهانگردی و گردشگری خراسان رضوی» هیچ اعتراضی نمی کنند؟
مثالی گویا از اقتصاد دریا
برای تنویر بیشتر ذهن و روشن تر شدن موضوع، مثالی می زنیم از اقتصاد دریا که شباهت و قرابت بسیار زیادی با «اقتصاد زائر» دارد.
فرض می کنیم «سازمان شیلات ایران» که متولی اول اقتصاد آبزیان دریاست، در اقدامی عجولانه و نابخردانه تصمیم می گیرد که ۱۰۰ درصد بر عوارض صید ماهی و تمام آبزیان از دریا اضافه کند و پس از اعلام رسانه ای آن، فقط اتحادیه های ماهیگیران در استان های شمالی و ساحلی کشور مانند گیلان و مازندران اعتراض می کنند و هیچ صدای اعتراضی از سوی همین تشکل ها در پنج استان جنوبی و همجوار ساحل خلیج فارس و دریای عمان بلند نمی شود!
حال، آیا این وضعیت طبیعی است؟ آیا جای نگرانی ندارد که مخاطب و متضرر اصلی از این تصمیم، بیشتر کسب و کارهای استان های ساحلی جنوبی اند که از مواهب طبیعت سرسبز بی بهره بوده و حیات اقتصادی شان تنها و تنها به اقتصاد دریا وابسته است، نه همچون استان های شمالی که هم اقتصاد دریا دارند و هم اقتصاد جنگل و...
بنابراین، سئوال اصلی اینجاست نهادهایی که با موضوع پرواز و هواپیما و بلیت و حقوق مسافر و...، کاملاً مرتبط هستند، یا تشکل هایی چون «جامعه ی حرفه ای هتلداران خراسان رضوی» که از این تصمیم نابخردانه متضرر می شوند، چرا هیچ بیانیه ای نمی دهند؟! چرا این مسئولان روزه ی سکوت گرفته اند؟
اصلاً چرا رسانه های استان لال مونی گرفته اند؟ مگر نمی گویند رسانه، رکن چهارم دموکراسی است؟ اگر چنین است، پس خراسان هشتاد ساله کجاست؟ قدس چهل ساله کو؟ شهرآرای سی ساله چه می کند؟ خبرگزاری رضوی که باید متولی حمایت رسانه ای اول از زوار ایرانی و غیرایرانی رضوی باشد و بیشتر از همه سنگ آنان را به سینه بزند، چرا همه دست جمعی سکوت کرده اند؟ یا خبرگزاری های پر مخاطبی چون ایرنا و تسنیم و مهر و ایسنای خراسان رضوی و باشگاه خبرنگاران جوان و خبرگزاری صدا و سیما و... چه می کنند؟ چرا تمام صداها باید فقط از تهران و چند رسانه ی پیگیر و پیشرو همچون «ایسنای مرکزی - خبرگزاری دانشجویان ایران» بلند شود؟
و چرا به قول مولانا، چرا «... این سِرّ دلبران، گفته آید در حدیث دیگران؟» پس کو آن ایفای نقش «مدینه و مکه ای» مشهد در قبال «ریاض» تهران؟ کو پشم و کُرکِ مشهدی که پایتخت معنوی ایران می خوانیدش؟
مگر فرودگاهش، پرپروازترین فرودگاه خارجی پس از تهران نیست؟ مگر رتبه ی دوازدهم فرودگاه های جهان را ندارد؟ مگر بیش از پنجاه درصد سفرهای مسافری ریلی کشور به سمت مشهد نیست؟ مگر بیش از پنجاه درصد تخت های هتل های کشور در مشهد نیست؟ مگر مشهد مقصد اول گردشگری کشور نیست؟ مگر پس از تهران، دومین گردش پولی کشور در مشهد اتفاق نمی افتد؟
با این سکوت، بی حالی و بلکه «اینرسی انسانی» که متأسفانه در مشهد چه از سوی مسئولان سازمان های دولتی و چه مؤسسات خصوصی و چه تشکل های عمومی و مردم نهاد و از همه بدتر، رسانه ها و مراکز پژوهشی اش شاهدیم، چطور می توان امید داشت که روز به روز بر تعالی و کمیت و کیفیت رشد دیپلماسی های فعالش چون دانشگاهی و زیارت، گردشگری و اقتصادی و...، افزوده گردد و بلکه عقب گرد نکند؟!
فریب ما مخور آقا دروغ می گوییم ... به جان "حضرت زهرا” دروغ می گوییم
چه انتظار ظهوری چه درد هجرانی؟... میا میا گل طاها دروغ می گوییم
تمام چشم براهی و انتظار ظهور... و ندبه های فرج را دروغ می گوییم
دلی که مأمن دنیاست، جای مولا نیست ... اسیر شهوت دنیا دروغ می گوییم
کدام گریه ی غربت؟ کدام اشک فراق؟ ... قسم به "ام ابیها” دروغ می گوییم
زبان سخن ز تو گوید ولی برای «مقام» ... به پیش چشم خدا ما دروغ می گوییم
خلاصه ای گل نرگس، کسی به فکر تو نیست ... و ما به وسعت دریا دروغ می گوییم
مرا ببخش عزیزم که باز می گویم ... میا میا گل طاها دروغ می گوییم
امید که روزی برسد مشهد و مشهدیان، قدر و جایگاه حقیقی خود را در هرم مدیریتی کشور و اثربخشی لااقل در تصمیماتی که بر هندسه ی مدیریتی و نظام عملکرد او در مقوله ی «زیارت» خاصه «اقتصاد زیارت» مؤثر است، پیدا نموده که اگر چنین نکنند، فاجعه های ریز و درشت دیگری در انتظارش خواهد بود و فقط یک قلم: وجود دو هزار مغازه ی خالی! آن هم فقط در اطراف حرم، یکی باشد از صد هزار...
درود و بدرود...
تاریخ به روزرسانی: ۱۲ شهریور ۱۴۰۳
تاریخ نگارش اولیه: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
🅰️ مطالب مرتبط:
※
دیپلماسی زیارت/ معاون شهردار: وجود نقد جدی بر مدل کنونی «اسکان اضطراری زوار»؛ برپایی «جشنواره غذای ملل» در بوستان بهشت مشهد
※
دیپلماسی حمل و نقل/ گلایه فرهیخت: هیس! مسئولان ما خوابند؛ آقایان: اگر توانستید یک روز در ورودی حرم مطهر را ببندید، آن موقع هم می توانید به زائر رضوی بگویید: «بلیت نیست!»
※
دیپلماسی حمل و نقل/ پیوست فرهیخت: خانم وزیر راه، مصائب زائران حرم رضوی را بعد دهه آخر صفر ۱۴۰۳ می بینید؟ بلیت نیست! شما لااقل کاری کنید!