-
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
-
بازدید: ۱۳۵۹
اشاره:
تریبون آزاد فرهیخت: به نام خدا، قبل از هر سخنی، شایسته است همین ابتدا اشاره ای هرچند کوتاه به اصل موضوع این نوشتار داشته باشیم تا بدانیم اساسأ صورت بندی مسأله چگونه است؟
شرح مختصر:
۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ بود که «محمدرضا قلندر شریف» شهردار مشهد در نشست مشترک مسئولان ارشد مدیریت شهری با «دکتر شهرابی» رئیس دانشگاه فردوسی مشهد و همکارانش، طی درخواستی تحسین برانگیز، خواستار توسعهی همکاری های فیمابین بویژه هدایت پایان نامه های دانشجویی به سمت و سوی گره گشایی عملی از مشکلات شهری شد.
تمام قصه از اینجا شروع می شود که وی در همین نشست، در کمال تعجب اعلام کرد: «مشهد در حوزه ی هوشمندسازی و خلاقیت پیشروست و بر اساس ارزیابی های صورت گرفته، حائز رتبه ی اول در داخل و رتبه ی سوم در غرب آسیا در هوشمند سازی شده است!»
ادعای بسیار بزرگی است. اینطور نیست؟ اما از آنجایی که مؤمن همیشه خوش بین است، اما دیرباور، لذا در راستای خوش بینی، خرسندیم و به مصداق شکر نعمت، به سهم خود، مساعی تمامی دست اندرکاران کسب این افتخار ارزشمند را ارج نهاده و سپاسگزاریم.
اما این واقعیت را هم نمی توانیم کتمان کنیم که روی دیگر این سکه، تازه شدن داغی ۴۵ ساله در حوزه ی آمار و سرشماری نفوس و جمعیت این دیار است که فقدانش همچنان می تازد و می آزارد.
لطفاً پاسخ دهید: چطور می شود کلان شهری که حائز رتبه ی اول کشور و سوم غرب آسیا در هوشمند سازی شده، اما همین مشهد، نمی تواند از پس یکی از ساده ترین کارهای مدیریت شهری یعنی احصاء شمار زوار ایرانی و غیرایرانی بارگاه رضوی برآید و پس از ۴۵ سال یعنی تقریباً نیم قرن، به این نابسامانی پایان دهد؟
مگر این سخن حکیمانه از بزرگان علم و نخبگان سرآمد نیست که: آمار، همیشه نقطه ی صفر برنامه ریزی و سیاستگذاری است؟
این که نمی شود مسئولان ما هر بار که جلوی دوربین خبرنگاران قرار می گیرند، یک آمار متفاوت، بزرگنمایی شده و غلوآمیز و بلکه دل بخواهی از شمار زوار ایرانی و غیرایرانی بیان می کنند.
یکی هم نیست به آنان بگوید این شهر، شعار و نمادش «برکت و کرامت» است و مردمانش، آن قدر باهوش و میهمانان نوازند که به راحتی و با یک نگاه، می فهمند وضعیت مسافر و گردشگر و زائر در شهر چگونه است؟!
مردم نگاره: «شهری که حتی کسبه اش می گویند ما به این آمارها اصلاً توجهی نمی کنیم، چون آمار واقعی نزد ماست! مدیر یکی از فروشگاه های بزرگ فروش سیم کارت های اپراتورهای تلفن همراه می گفت:
«در پایان هر روز، می توانیم به راحتی و از طریق یک حسابی سرانگشتی از میزان درخواست های زوار ایرانی و غیر ایرانی، به شما بگوییم که الان در مشهد چه خبر است؟ آیا زوار بیشتر شده اند یا کمتر؟ خصوصاً زوار خارجی (زوار غیر ایرانی) را که خیلی راحت تر می فهمیم. لذا به شما بگویم آمارهایی که این روزها اعلام می شود، اصلاً صحت ندارد و خیلی غلو می کنند!»
مردم نگاره: از همه عجیب تر، شهری که حتی آمار درختانش بانک اطلاعاتی دارد و معلوم است و بسیاری از آنها، به واسطه ی پلاکی که روی شان نصب شده، ممکن است شناسنامه هم داشته باشند، (برگرفته از گزارش مردمی) اما همین شهر، چطور نمی تواند یا نمی خواهد آمار نفوس و جمعیت ورودی و خروجی اش را اعلام کند؟ و تمام حرف ما در این نوشتار، همین است و بس!
بس، چون در این بخش، وعده ی خلاصه گویی داده ایم و لذا به همین اندازه اکتفا کرده، فقط یک توصیه ی مشفقانه می کنیم:
این شهر، شهر امام رئوف، حضرت اباالحسن الرضا علیه افضل الصلواة والسلام است و دیار عالم و صادق آل محمد(ص) و بدیهی است دروغ و افترا و غلو و گزافه گویی در آن جایی ندارد، بویژه زمانی که پای زوار محبوب و عزیز آن امام همام به میان میآید.
و اما شرح مبسوط:
حکایتی آموزنده: گویند مُلّای بی تقوایی در روستایی ادعا می کرد که امام زمان(عج) را می بیند و با ایشان ارتباط دارد! اما زن مؤمنه و باهوشی هم در این روستا زندگی می کرد که با ترفندی بسیار ساده، دروغ وی را آشکار و نزد عام و خاص مفتضحش کرد.
به همسرش گفت او را شبی همراه با جماعتی از بزرگان ده به خانه ی ما دعوت کن. همسرش نیز چنین کرد. اما هنگام کشیدن ظرف غذای میهمانان، ران مرغ همه را روی برنج می گذاشت و روانه ی سفره می کرد، اما همین که نوبت کشیدن ظرف غذای ملای ده رسید، برعکس همه، ران مرغ را زیر برنج ها پنهان کرد و پس فرستاد.
ملای ده بلافاصله زبان به اعتراض گشود که این چه طرز میهمان نوازی است و چرا به من بی احترامی می کنید؟ پس ران مرغ من کو؟! اینجا بود که آن زن زیرک و هوشمند، از پشت پرده با صدای بلند خطاب کرد:
«شیخ: چطور ران مرغ به این درشتی را زیر مشتی برنج نمی بینی، اما مدعی هستی که امام زمان(عج) که قرن ها از دیده ها غائب است را می بینی و با ایشان ارتباط داری؟! و به همین آسانی، او را رسوا نمود و مردم نیز بلادرنگ، این شیاد را از ده اخراج کردند.
حال، این قصه ی قدیمی، حکایت زبان دل همه ی مجاوران و زائران قبله ی هشتم است با مدیران شهری و استانی و حتی آستان قدسی و از همه مهمتر رسانه های همیشه منفعل مان که:
شما را چه می شود؟ به وقت ادعا، خودستایی هایتان گوش فلک را کر می کند که ما فلان هستیم و بهمان! مسئولان کلان شهری هستیم که «جهان شهر» است و «بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان!»، «پایتخت معنوی کشور» است و «قطب اول جهان تشیع!»، «ویترین کشور» است و اگر رسانه های آزاد به پر و پای تان نپیچند، چه بسا تا سرحد «واتیکان ایران» خطاب کردن مشهد هم پیش روید، کما این که برای شهر قم چنین گفتند!
و از همه عجیب تر، همین آمار کیلویی «سی میلیون!» زائر ایرانی و آدرس غلط «پنج تا ده میلیون!» زائر غیرایرانی است که عین نقل و نبات، در دیدار با هر میهمان خارجی، مطرح و در واقع، قمپز در می کنید!
اما به وقت عمل، چشم بر نقدهای دلسوزانه ی نخبگان و سئوالات به جای فرهیختگان و مطالبات صاحبنظران و گلایه های بعضی از فعالان رسانهای جسور، متعهد و غیر منفعل این شهر، می بندید و جز سکوت و بی اعتنایی، هیچ عکس العمل دیگری از خود نشان نمی دهید!
حتی اگر عضو شورای شهرمان فریاد بزند: خجالت می کشم بگویم شهر امام رضا(ع) دو سال است که تفریغ بودجه ندارد! یا شهردارش (مهندس پژمان) داد بزند اگر نیم ساعت در مشهد، باران تند ببارد، نصف شهر از جمله حرم امام رضا(ع) زیر آب می رود! اصلاً کک تان هم نمی گزد و حتی یکی نفر، جوابش را هم نمی دهد!
یا اگر کسی فریاد بزند چرا اخیراً حداقل ۲۰ میلیارد تومان، هزینه کرد روی دست مردم بینوای مشهد گذاشتید، آن هم برای برگزاری جشنواره ای تحمیلی از سوی پایتخت نشینان ارشادی پررو به نام «رسانه ی خورشید»، آن هم نه جشنواره ای دو ساعته که اردوی تفریحی و سیاحتی سه روزه با ریخت و پاش های فراوان و هدایای میلیونی؛
آن هم نه با حضور یکصد زن خبرنگار اثرگزار، بلکه ۶۰ - ۷۰ بانوی اینفلوئنسر و بلاگر اینستاگرام از چند کشور خارجی و از همه تأسف بارتر، کشکواره ای بدون کمترین دستاورد و نتیجه برای شهروندان! و از همه مصیبت بارتر، به بهانه های دروغین «ترویج فرهنگ رضوی» و ادعای واهی «معرفی زنان نخبه ی مشهدی!» ... یاللعجب!
اما وقتی با موجی از اعتراضات مردمی و هجوم گلایه های رسانه های فعال در شبکه های اجتماعی مواجه می شوید که به شما می گویند: پدرآمرزیده ها، این چه لعبتی بود و چه تحفه ی نطنزی که گوشت ها و پزهایش نصیب تهرانی های بچه زرنگ شد و استخوان هایش نصیب مشهدی های ساده لوح؟
در حالی که امروزه به خاطر بی پولی مفرط شهرداری، حقوق کارکنان به سختی تأمین شده و فقط یک قلم، ۱۰۳ پل عابرپیاده در مشهد آسانسور یا پله برقی ندارند و به همین دلیل، هر روزه، متأسفانه شاهد فوت و مصدومیت همشهریان و زوار امام رضا علیه السلام هستیم؛ اما اگر از سنگ صدا در آمد، اما از شما هم جوابیه ای خواهیم شنید؟!
به راستی دیگر چگونه باید مویه کنیم و گلایه و شکایت که مایه ی خجالت و سرافکندگی است ۴۵ سال از پیروزی انقلاب می گذرد، اما هنوز که هنوزه نتوانسته اید از پس بدیهی ترین امهات اداره ی این شهر که همان آمارگیری دقیق و مستندی از شمار زوار ایرانی و غیرایرانی بارگاه منور رضوی است، برآیید؟ این یعنی چه که هر شب، خواب عدد جدیدی می بینید و فردایش، مقابل دوربین خبرنگاران یا چشم در چشم میهمانان و مقامات خارجی، یک عدد و رقم متفاوت، غیر موثق و بعضاً عجیب و ناباورانه ی دیگری - خصوصاً نسبت به زوار غیرایرانی - مطرح می کنید؟ پدرآمرزیده ها، کدام سی میلیون زائر داخلی؟ ده میلیون زائر غیرایرانی را دیگر از کجای تان درآوردید؟! کدام دو میلیون زائر عراقی؟ اگر مشهد بینوا، این همه زائر غیرایرانی دارد، پس به تعبیر دیالوگ ماندگار جواد رضویان، «اینجی سودیش کوجیس؟» کنایه از این که «سودش کو؟!» واقعاً هم تعبیر درستی است. اگر اینهمه زائر ایرانی و غیرایرانی داریم، پس چرا یک قلم، هنوز دو هزار مغازه ی خالی اطراف حرم مطهر روی دستمان باد کرده؟!
مضافاً، فکر اینجا را کرده اید که اگر هنگام سفر مقامات عالی رتبه ی خارجی چون نخست وزیر پاکستان یا نخست وزیر عراق، وزراء و سفرا و... و در نخستین جلسه ی ملاقات آنها با مقامات استانی، به محض در کردن چنین قمپزهای بی ریشه و آدرس های غلطی، به آنها بر بخورد که چرا به آنها اطلاعات غلط می دهیم و از روی عصبانیت بپرسند:
«آیا برای این آماری که با افتخار ذکر می کنید، مستند علمی و مدرک موثقی هم دارید؟ مثلاً مرکز آمار ایران، احصاء کرده یا یک پژوهشگاه دانشگاهی شهر؟» آن موقع، چه پاسخ قانع کننده ای دارید بدهید؟
مردم نگاره: مگر خود آقای استاندار بارها و بارها طی نشست های مکرر با مسئولان شهری و استانی، تکلیف نکرده که همه ی ما، مسئولان شهر و استان امام رضا علیه السلام هستیم و باید اخلاق و رفتار و گفتارمان طبق منش و سیره ی امام رئوف و در شأن عالم آل محمد(ص) باشد؟
با این تفاسیر، آیا واقعاً روی تان می شود صادقانه و شجاعانه، راستش را بگویید که: «عالیجنابان، خیر... طی این ۴۵ سال، حتی یک بار، بله، حتی یک بار، برای رضای خدا هم که شده، آمار نگرفتیم، بلکه فقط حدس زدیم و از یک آمارگیری ساده ناتوانیم!»
مردم نگاره: و یا اگر بپرسد: «شهر کوچک وان ترکیه، نسبت به مشهد ۳ میلیون نفری شما، فقط ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد - یعنی معادل ۱۷ درصد جمعیت مشهد - اما ماه به ماه، آمار گردشگران داخلی و خارجی اش را با جزئیات کامل و به تفکیک ملیت ها، رسماً اعلام می کند و این یعنی شما به اندازه ی وان ترکیه هم در صنعت گردشگری توانمند نیستید! او در کنار دریاچه ای از آب است و بی معرفت ها، شما در کنار اقیانوسی از معرفت!» چه پاسخی می دهید؟
حتی اگر این مقام عالی رتبه ی خارجی سئوالی نپرسد و در همان جلسه ی ملاقات، گوشی تلفن همراهش را بردارد و با کمک گوگل، بخواهد راستی آزمایی کند، می دانید هوش مصنوعی گوگل در کسری از ثانیه، به او چه خواهد گفت:
«هیچ مستندی در این زمینه وجود ندارد! تنها منبع مورد استناد آمار زائران داخلی و خارجی مشهد در دانشنامه ی بین المللی ویکی پدیای فارسی، دو سایت خبرگزاری تسنیم و مهر ذکر شده که لینک های آنها هم سالها پیش منقضی و باطل اعلام و هشدار فاقد منبع هم در صفحه درج شده است!»
البته از حق نگذریم. خوشبختانه مطلع شدیم اخیراً معاون زیارت استانداری خراسان رضوی ، بالاخره آستین همت را بالا زده و طی مصاحبه ای، وعده داده به زودی این آمارگیری آغاز می شود.
گویا مقرر شده مرکز آمار ایران نسبت به آمارگیری از زوار اقدام کند و طرح نمونه گیری را تا پایان فروردین ۱۴۰۳ طبق تفاهم نامه ارائه دهد، ولی فروردین هم تمام شد و تا این لحظه، متأسفانه هنوز هیچ خبری از آغاز عملیات اجرایی این طرح منتشر نشده است. علی برکت الله...
یک بام و دو هوای سیاست گذاری با آمار غلط
صرف نظر از صدمات جبران ناپذیری که این آمارهای فوقالعاده بزرگنمایی شده و غلط و بلکه دروغ به وجهه و آبروی بین المللی نظام، استان و شهر ما می زند، نباید از نظر دور داشت که همین اطلاعات نادرست، می تواند بر اثر تکرارهای مکرر، هم در اذهان مسئولان و هم در افواه مردم، کم کم نهادینه شده، تا جایی که همه واقعاً باورمان شود «علی آباد هم شهر شده!»
و خدا آخر و عاقبت برنامه ریزی و سیاست گذاری های گردشگری و زیارت این دیار زائرخیز را که قرار است بر اساس یک سری توهمات بی ریشه و مهملات بی پایه و آمارهای کیلویی شکل گیرد، واقعاً بخیر کناد که آخرش حتماً سر از ترکستان در می آورد.
چرا؟ چون بعضی اوقات فراموش می کنیم این واقعیت را که به باور دانشمندان و نخبگان علم مدیریت، «همیشه آن چیزی که اندازه گیری می شود، مدیریت می شود ولاغیر»
فارسی شده ی این قانون سیستمی، یعنی آن که اگر مسئولان شهری و استانی و بلکه کشوری ما، واقعاً قصد سیاست گذاری، برنامه ریزی، توسعه ی عملکرد و آسیب شناسی برای رفع موانع رشد شاخص های تعالی «گردشگری دینی» و در رأس آن اقیانوس «زیارت» را در این دیار دارند؛
ابتدا باید نسبت به گردآوری حداقل اطلاعات و اهم دانستنی ها همت کرده و الاّ چطور می توانند در باره ی چیزی که هیچ علم و آگاهی نسبت به آن ندارند، حرف بزنند تا چه برسد به برنامه ریزی و سپس عملیاتی کردن آنها؟
مردم نگاره: یکی از مخاطبان فرهیخت به درستی میگفت: آخر این یعنی چه که کرونای خانمان سوز می آید و دنیا در سکوت و سکون و اغما می رود، اما در همین خطه ای که ۷۵ روز درهای حرم مطهر بسته ماند، نه تنها شمار زوار کم نمی شود، بلکه این در همچنان روی همان پاشنه ی سی میلیون / پنج میلیون می چرخد؟!
یا دیگری برایمان نوشته: چطور می شود نرخ تورم آن چنان وحشتناک بالا می رود که کمر مردم زیر فشار طاقت فرسای گرانی ها می شکند و به ناچار، پول مسافرت از سبد هزینه های خانواده ها حذف می شود، دلار منحوس و این ارز شوم در ارض اقدس توس وارد کانال ۶۰ هزار تومان! می شود، اما باز هم، آب از آب تکان نمی خورد و آمار همان سی میلیون / پنج میلیون است؟!
مخاطب دیگری هم گلایه کرده چطور می شود ریزگردهای شوم صحرای قره قوم ترکمنستان، فضای آسمان شهرمان را برای روزهای متمادی آن چنان تیره و تار می کنند که نه تنها مدارس و دانشگاه ها و مراکز خرید، بلکه کلیه ی پروازها هم تعطیل می شود، چون در شهر، چشمی، چشم دیگر را نمی بیند!
یا دوست دیگری نوشته هرگز از خاطرمان نمی رود در جریان موج سرمای زمستان گذشته، که هم باعث تعطیلی پروازها شد و هم افزایش مصرف گاز را به دنبال داشت، آن چنان فشار گاز افت کرد که بسیاری از صنایع، کارخانجات، ادارت دولتی، مدارس و دانشگاه ها و حتی موزه ی آستان قدس رضوی هم تعطیل شد و حتی به شهر بزرگی چون تربت جام، اصلاً گاز نرسید؛
یا آلودگی همیشگی هوای مشهد که در زمستان گذشته، محصول پدیده ی وارونگی هوا و مازوت سوزی وحشتناک نیروگاه تولید برق بغل گوش مان بود، آن چنان شدید و بحرانی شد که ستاد مدیریت بحران استان، هشدار سطح قرمز صادر کرد و صدا و سیما و رسانه ها، مردم را به ماندن در خانه ها توصیه و تشویق می کردند؛
و بسیار بسیار مثال دیگر، اما به خدای احد و واحد قسم، همچنان انگشت به دهان و مات و مبهوت مانده ایم چطور می شود این همه اتفاقات ناگوار می افتد و زبان مان لال، انواع بلاهای جورواجور از زمین و آسمان نازل می شود، تا جایی که حیات اقتصادی شهرمان بارها و بارها و برای روزها و هفته ها و بلکه ماه ها و سال ها تعطیل می شود؛
اما در کمال تعجب و بلکه تأسف، آمار زوار و مسافران شهرمان، سالها نه تنها روی همان عدد نخ نما، غیر مستند، کیلویی و بزرگ نمایی شده ی ۲۵ میلیون زائر داخلی و ۳ میلیون زائر غیرایرانی می ماند و کم نمی شود، بلکه دقیقاً برعکس، بدون رخ دادن هیچ اتفاق مثبتی و همینطور کشککی، به یک باره به رقم باور نکردنی ۳۰ میلیون زائر داخلی و پنج میلیون زائر غیرایرانی بالغ می شود و حتی از رساندن این رقم به عدد فوقالعاده باد کرده ی «ده میلیون» زائر غیرایرانی هم ابایی ندارد! چرا؟
مردم نگاره: گویی این طوق لعنتی آمارهای همیشه بزرگنمایی شده و غلوآمیز و آدرس های غلط در این دیار، بلاتشبیه به مثابه ی «کفش های میرزا نوروز» است که صدبار هم اگر بخواهیم از شرش رها شویم، باز نمی شود و دوباره وبال گردنمان می شود؛ دقیقاً همچون «کشک خاله» که چه بخوریم و چه نخوریم، باز پایمان حساب می شود!
مردم نگاره: تعبیر و برداشت دیگری که می توان از این دم خروس و قسم حضرت عباس(ع) مسئولان مان کرد، این است که گویی اینان قسم همان حضرت عباس(ع) را خورده اند که با آمارسازی، بزرگنمایی و غلوگویی ها، هر طور که شده، ثابت کنند اگر سنگ هم از آسمان ببارد، این آمار، خط قرمز ماست و بقا و دوام کرسی ریاست ما بدان وابسته، پس نباید تحت هیچ عنوانی واقعی شود و همیشه باید روند افزایشی داشته باشد، نه کاهشی!
دیگری معتقد است: اگر آمار کم اعلام شود، یحتمل، دشمنان از خدا بی خبر سوء استفاده کرده، آن را به حساب دین گریزی مردم می گذارند، در صورتی که اصلاً اینطور نیست!
یا این چه طرز تفکر غلطی است که اگر آمار زوار کم اعلام شود، در اختصاص بودجه ی دولتی و اعتبارات استانی تأثیر منفی می گذارد؟! در حالی که هزار نکته ی باریکتر از مو اینجاست!
این نقص، حاصل اینرسی انسانی کارنکنان دولت نیست؟
شاید کمبود اعتبارات مالی، ضعف زیرساخت های فنی و فناوریک شهر و استان و حتی شاید اینرسی انسانی (تنبلی) کارنکنان نهادهای دولتی و عمومی و کم توجهی مسئولان آستان قدس رضوی و...، باعث ایجاد این خلأ بزرک و نقص طولانی مدت یعنی «خلأ بی آماری» در این قلمروی زائر پذیر شده است؟
مردم نگاره: اما این طور نیست! فقط یک قلم، آیا جمع آوری روزانه دو - سه هزار تن زباله ی شهری مشهد سخت تر است، یا آمارگیری مکانیزه و هوشمند با دوربین شمارش افراد از چهار مبدأ ورودی زوار ایرانی و غیرایرانی شامل فرودگاه، ایستگاه راه آهن، پایانه ی مسافری و بزرگراه های ورودی شهر؟
مردم نگاره: مضافاً این دوربین های ترافیک سنج، چهره شناس و امنیتی، سالهاست که علاوه بر پوشش اتوبانها، خیابان ها و چهارراه های اصلی شهر، در سالن های فرودگاه، راه آهن، پایانه ها و عوارضی های ورودی و خروجی شهر نصب شده است.
حتی اخیراً با اتصال آنها به نمایشگرهای بزرگ مستقر در ایستگاه های مترو، نتایج رفت و آمدها و چهره شناسی یکایک شهروندان را به صورت عینی و عملی، احصاء و در مقابل چشم خود مسافران به نمایش گذاشت!
توصیه ای مشفقانه به مسئولان امر:
لذا مشفقانه توصیه می کنیم هر عددی که خان غضنفرها در گوش شما گفتند، شما هم آن را طوطی وار تکرار نکنید؟! اگر فکر آبروی خودتان و شهر و استان و کشورتان نیستید، لااقل به فکر آن جوان بدبختی باشید که گول همین آمار و ارقام کیلویی را می خورد و به استناد آن، فرش زیر پایش را در شهر و روستایش فروخته، با هزاران امید و آرزو مغازه ای را در نزدیکی حرم مطهر اجاره می کند یا می خرد، اما به جای رزق حلال برای زن و بچه اش، حسرت درو می کند!
خداوکیلی با این همه اطلاعات متوهم و آدرس های غلط و آمارهای کذب و کیلویی، چطور رویتان می شود از کارشناسان شهری، نخبگان، اساتید دانشگاه، پژوهشگران و صاحب نظران توقع بخواهید برای حل مشکلات شهر همچنین تعالی مقوله ی خطیر «زیارت» آن هم در کلان شهری که نه تنها حیات اقتصادی اش بلکه همه چیزش به «اکسیر زیارت» بسته است، طرح و برنامه داده و راهنمایی تان کنند؟ در حالی که شما از ارائه ی دو تا عدد و رقم مستند و موثق ناقابل به آنها عاجزید؟
و اما الباقی مردم نگاره ها:
⭕ یکی دیگر از عجایب مشهد آن است که سه روز است سیستم ثبت احوال مشهد قطع شده، الان آمدم ثبت احوال شعبه عدل خمینی، طرف خیلی راحت میگه فرم را پر کنید و فردا تشریف بیارید، فعلا که ۳ روز است سیستم قطع است و معلوم هم نیست چه زمانی وصل شود. اول،آقای استاندار، ممنونیم. دوم، دولت الکترونیک در قله!
⭕ در خود چین همین روزها شاهد بزرگترین مهاجرت سالانه روی زمین هستیم. یعنی آنقدر دارد سفر صورت می گیرد که حد ندارد. البته اقدامات بزرگ ، مقدمات و تمهیدات بزرگتری می طلبد. آنها حتماً آمار دقیقی از گردشگران داخلی و خارجی خود دارند و الا نمی توانستند به این افتخار بزرگ برسند.
⭕ تاریخچه آمار جهان به ۴۰۰۰ سال قبل بر می گرده، اما مشهد ما گویا قرار نیست از این علم چهار هزار ساله منتفع بشه چون مسئولانش از گرفتن یه آمار ساده هم عاجزند.
⭕ یک دانشجو : می دونید مسئولای ما چرا در مورد آمار زائران امام رضا ع چه داخلی و چه خارجی اینقدر زیاده روی میکنن؟ چون جمعیت در همه جای دنیا یکی از مؤلفه های مهم قدرته و اگه آمار زائران رو کم بگن با خودشون فکر میکنن از قدرت شون کم میشه برای همین دائماً آمار رو زیاد میکنن و از اون طرف سندهم ارائه نمیدن
⭕ مشهد چطور شهر اول هوشمند کشور و سوم آسیا شده در حالی که طی نیم ساعت بارش تند باران در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، هفت نفر از جمله یک مادر به همراه چهار کودکش در داخل منزلی در همین مشهد جان باختند؟
خانه ای نه در حاشیه و در کنار رودخانه یا مسیل، بلکه واقع در شمال شهر که بر اثر سیلاب وحشتناک به زیر آب رفت؛ سیلابی که نیروهای آتش نشانی با قایق های بادی، عملیات نجات را در معابر اصلی انجام می دادند!
اما در همین لحظات بحرانی و مرگبار که اکثر معابر شهری، سیلابی شد، رئیس مدیریت بحران شهر، در کمال وقاحت، از اساس وقوع سیل را انکار می کرد و در پاسخ به خانم خبرنگار می گفت:
ای بابا... سیلی در کار نبوده و فقط یک آبگرفتگی جزئی است! خودروها احتمالاً کاغذی بودند که آب آنها را با خود برده!
همان مدیر نالایقی که ادعا داشت پشت مانیتورهای شهر هوشمند!! نشسته و همه چیز را به وضوح می بیند و با سهل انگاری هایش، احساسات عمومی یک ملت را جریحه دار کرد، اما نه شهردار شهر، بلکه این استاندار خراسان رضوی بود که او را به ناچار عزل و برکنار نمود.
ادامه دارد...
تاریخ به روز رسانی: ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۳
تاریخ نگارش: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳