-
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
-
بازدید: ۱۰۵۵
❖ فهرست مطالب
- اشاره
- و اما حکایت سفارت! چین در مشهد
- اول: قدردانیم
- دوم: سفارت چین در مشهد یعنی چه؟
- سوم: از استانداری این خطا بعید بود
- چهارم: اصلاً چرا کنسولگری چین؟
- پنجم: آفت تنبلی و کسلی نوبرانه
- ششم: قزاقستان را هم از دست دادیم
- هفتم: اصلاً چه نیازی به کنسولگری است؟
- هشتم: بر فرض نیاز، مگر به همین سادگی است؟
- نهم: خداوکیلی با خواهرخواندگی با ارومچی چه گلی به سر هم زدیم؟
- دهم: و ختامه مسک؟
- و اما اصل خبر در خبرگزاری
❖ اشاره
یادداشت فرهیخت: عبدالرضا زرگری | به نام خدا، از «اَمَل» تا «عمل»، فرسنگ ها فاصله است، همچون «سراب» و «آب»؛ آن یکی صرفاً یک خیال و وهم و آرزوی صِرف است و آن دیگری یک واقعیت مسلم، دقیقاً مانند گِرد و گردو در دفتر ضرب المثل های ایرانی که هر دو گردند، اما این کجا و آن کجا؟
البته در باره ی این آفت مهم لسانی مسئولان خدوم مان در دیار ولایت عشق یعنی بی ملاحظگی در بیان حداکثری آمال و آرزوها بدون انطباق آنها با حداقل واقعیات عینی، پیشتر در یک یادداشت فرهیخت مفصلاً بحث کردیم و دیگر تکرار مکررات نمی کنیم.
اما فعلاً همین اشاره ی کوتاه ما را بس که ... آقایان: می پذیریم فن بیان، مهارتی است ارزنده و هنری است قابل تحسین، اما مشروط به آن که مباحث مطروحه، عقلانی، حکمت آمیز و از همه مهمتر منطبق با واقعیت ها باشد، نه یک سری احلام الیقظه (رؤیابافی) های توخالی!
به بیانی دیگر، «امید» و «آینده»، همیشه دو بال آرزوها و خیال بافی هاست - اما حداقل انتظارمان از مدیران دیار منسوب به حکیم و صادق و عالم آل محمد(ص)، حضرت امام اباالحسن الرضا علیه السلام، دست کم خیال پردازی آینده پژوهانه است، حتی راضی ایم با کورسویی از امید به تحقق نه صرفاً یک سری آرزوها و امیال دست نیافتنی که جز خوراک تبلیغاتی کم مصرف برای رسانه های شهری و استانی مان، سود دیگری ندارند!
حتی ما خراسانی ها سال های سال با این آفت و بدعت هم کنار آمده ایم که در آیین سخنوری برخی از متولیان امورمان در این خطه، بویژه زمانی که وارد اتمسفر «ادبیات امیدآفرین» می شوند، گاهی اوقات حساب و کتاب از دستشان در می رود و اصطلاحاً پیاز داغش را کمی زیاد می کنند، اما چون بعضاً زیاد و قابل اعتنا نیست و دل مجاوران و زائران هم مثل دریا بزرگ، لذا به دل نمی گیرند و می سازند و می سوزند!
دقیقاً مانند همین قصه ی دراز آماردهی غیر علمی و غیر مستند برخی از مسئولان مان از شمار سالانه ی زوار غیرایرانی مشهد ضیوف الرضا که در دهه ی اول، یک و نیم میلیون خوش بینانه را باب کردند؛ بعد در دهه ی دوم، دو میلیون منصفانه را داغ کردند و النهایه در دهه ی سوم - با اندکی اضافات - سه میلیون جانانه را چاق کردند و چون سال های مدید همین عدد به خورد ملت قدیم و دولت قویم داده شد و هی مکرراً تَکرار هم گردید، بالاخره همه باورمان شد و دیگر جا افتاد که ... بسیار خوب... سه میلیون و دیگر خیرش را ببینیم... و لذا همه پذیرفتیم و صلواتش را هم به نیت ختم قائله فرستادیم!
جالب توجه آن که حتی طی دو - سه سال سیاه کرونایی هم، این آمار سه میلیونی را ذره ای کم نکردیم، یعنی دلمان نیامد و اصلاً به رویمان هم نیاوردیم که از آمار، میلیونی کم شده است.
اما عجیب نیست که سال به سال، از آمار کشورها و شهرهای مقصد پروازی مان کاسته شده و شهرهای معتنابهی هم اضافه نشدند؛ نه قطار برقی تهران مشهد راه افتاده و نه اتفاق خاص دیگری رخ داده، بعد در کمال تعجب می بینیم همین رسانه های از حساب و کتاب بی خبر، یهویی دو بقچه ی پنج! و اخیراً هم هفت میلیون!! نفری زیر بغل مان داده اند!
و تلخ تر و عجیب تر از همه، این است که یک خبرنگاری که هم شجاع باشد و هم کمی ریاضی اش خوب، نمی کند از این آقای مسئول بپرسد که حضرت آقا... اولاً مستند این آمارهای کیلویی تان کجاست؟ هفت میلیون؟! مگر می شود؟ مگر داریم؟ و ثانیاً اگر این رقم را تقسیم بر ۳۶۵ روز سال کنیم، باید روزی بیشتر از ۱۹ هزار نفر، زائر غیرایرانی وارد مشهد و حرم امام رضا(ع) شوند، در حالی که سرجمع آمار فرودگاه، ایستگاه راه آهن، ترمینال اتوبوسرانی و درصدی هم حتی خودروهای سواری، فاصله ی بسیار زیادی با این عدد و رقم نجومی دارد.
مضافاً با یک گردش نیم ساعته در کل صحن ها و رواق ها حتی در اوقات نماز، هزار نفر زائر غیر ایرانی هم نمی بینیم تا چه برسد به ۱۹ هزار نفر! (در دیزی باز است، حیای گربه کجاست؟)
یحتمل یکی از مهمترین انگیزه های مسئولانی که در آتش این زاد و ولدهای نجومی آمارهای زوار داخلی و غیرایرانی می دمند، آن است که به گمان غلط خود، می خواهند با این بزرگنمایی آمارها، هم خوشایند مسئولین رده بالا را فراهم کنند - چراکه حمل بر تقید مذهبی بیشتر مردم میشود - و هم این که توجه دولتمردان را در جهت کسب بودجه ی بیشتر برای زائر و زیارت جذب نمایند و این یعنی «برای اصلاح ابروی زیارت، چشم اش را کور می کنند.»
❖ و اما حکایت سفارت! چین در مشهد
معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی طی مصاحبه ای با تسنیم، گفت: «طی سفر رایزن اقتصادی سفارت چین در ایران به مشهد، که برای اولین بار هم صورت گرفته، ظرفیتهای ترانزیتی استان در سرخس، در کارخانهها و در حوزه سرمایهگذاری همچنین پتانسیل گردشگری بین خراسان رضوی و استان سین کیانگ چین - بزرگترین استان این کشور و ناحیهای مسلماننشین - مورد بررسی ویژه قرار گرفته و لذا امیدواریم طی تفاهمات خوبی که در یکی دو ماه آینده شکل خواهد گرفت، سفارت چین! را در خراسان رضوی فعال کنیم!»
و اما چند نکته ی مهم در این باب:
❖ اول: قدردانیم
به سهم خود از مساعی استانداری خراسان رضوی بویژه معاونت اقتصادی در جهت فعال سازی و توسعه ی دیپلماسی اقتصادی شهر و استان با کشورهای همسایه، مسلمان و یا همسود مانند چین، سپاسگزاری می کنیم.
این نکته را همین ابتدا یادآور شدیم که صراحتاً بگوییم از نگارش این یادداشت فرهیخت ها، هرگز قصد ناسپاس نداریم و اصلاً چشم مان دنبال نیمه ی خالی لیوان در عملکرد مسئولان شهر و استان نیست، بلکه نیمه ی پر لیوان را هم می بینیم، اما به اعتبار هویت، رسالت و ساختار یک اندیشکده، ناگزیریم نسبت به مسائل مرتبط با رخدادهای رویکرد بین المللی مشهد، با نگاهی پرسشگرانه و حساس، ژرف نگر و آینده پژوه و از همه مهمتر نقادانه، مباحث پیرامونی آن را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.
❖ دوم: سفارت چین در مشهد یعنی چه؟
به همین دلیل است که با مشاهده ی خبر «فعال سازی سفارت چین در مشهد» بسیار کنجکاو و بلکه متعجب شدیم که این یعنی چه؟ و بعد با خود گفتیم حتماً سهو قلم خبرنگار تنظیم کننده ی خبر و بعد هم سهو دید دبیر تسنیم استان، باعث این گاف عجیب شده، چراکه قطعاً جناب معاون اقتصادی استاندار، فرق میان «سفارت» و «کنسولگری» را به خوبی می دانند.
ناگفته پیداست سفارت خانه های تمام کشورها، انحصاراً در پایتخت کشور میزبان مستقر می شوند، اما دفاتر کنسولی دیگری هم می توانند در سایر شهرهای کشور میزبان داشته باشند که به آنها «سفارت» نمی گویند، بلکه «کنسولگری» نام دارند!
کما این که ایران در جمهوری خلق چین، علاوه بر سفارت در پکن، سه کنسولگری در شانگهای، گوانجو و هنگ کنگ دارد و متقابلاً چین در ایران خودمان، علاوه بر سفارت در پایتخت، فقط یک کنسولگری دارد که آن هم در بندرعباس واقع است و بس!
لذا امیدواریم که خبرگزاری تسنیم استان لااقل این گاف سوم سفارت چین در مشهد را اصلاح کند! هر چند ۴ - ۵ سال گذشته اما هنوز دو گاف قبلی عجیب تر یا به تعبیری بهتر، دو دروغ شاخدار «اشباع» و «بختک» را اصلاح نکرده، امیدواریم و منتظر.
❖ سوم: از استانداری این خطا بعید بود
صرف نظر از این اشتباه لُپی تسنیم، متعجبیم که جناب آقای معاون استاندار، چطور به پنج هزار کیلومتر آن طرف تر از مشهد، یعنی تقریباً پشت کره ی زمین چشم امید دارند تا گردشگران چشم بادمی آنها به مشهد شرفیاب گردند، اما چشم این بزرگوار، همین صفحه ی نمایشگر روی میز خودشان را نمی بینند؟! عزیز... «رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون؟»
ای کاش قبل از طرح چنین ادعاهای بلند پروازانه ای، لااقل، یک دستی به سر رو روی سایت تان می کشیدید و بعد مطرح می کردید! اصلاً باورکردنی نیست بخش معاونت اقتصادی در وب سایت استانداری، از یک سال و یک ماه پیش دیگر به روز نشده و آخرین اخبارش مربوط به چهارصد و نُه روز پیش است! حالا این بخش زیرمجموعه به کنار، درد آنجاست که صفحه ی اصلی استانداری خراسان رضوی هم در پرتال وزارت کشور ایران، ۹۰ روز به روز نشده! در حالی که کوچکترین استان کشور یعنی البرز، سایتش دقیقاً به روز است! بعد چطور توقع دارید ابرغول چین واچین، این دومین اقتصاد برتر دنیا بیاید و در ده سناباد بزرگ شده ی ما مشهدی هایی که حتی از پَسِ به روزکردن چند صفحه ی یک وب سایت ساده هم بر نمی آییم، کنسولگری احداث کند؟! به قول عوام، چه حرفا؟!
دوستان، کسی گلایه نکند که افتتاح یک دفتر نمایندگی سیاسی را چه به موضوع به روزرسانی یک سایت؟ بله، اگر آن تارنما، متعلق به «سازمان مدیریت پسماند شهرداری مشهد» بود، کاملاً این نقد درست است، اما ما از وبگاه رسمی نماینده ی دولت در استان، عالی ترین ارگان مدیریتی در استان پهناور، استراتژیک و مرزی خراسان رضوی، بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان و پایتخت جهان تشیع و... حرف می زنیم که نه فقط برای تک تک ایرانیان، بلکه برای تمام شیعیان جهان اسلام، حکم «مکه و مدینه» ی حجاز عرب را دارد! مگر غیر این است؟
❖ چهارم: اصلاً چرا کنسولگری چین؟
مضافاً، اساساً چه ضرورتی برای گشایش یک دفتر کنسولگری دیگر در خراسان رضوی داریم؟ مگر دوای هر دردی در این خطه، افتتاح یک کنسولگری است که آن را نسخه ی شفابخش توسعه ی روابط خارجی مان با جهان پیرامون می بینیم؟!
هشت سرکنسول و دیپلمات برجسته، یک رئیس کمیساریای عالی سازمان ملل متحد، حداقل ۵۰ دیپلمات ارشد موظف، دست کم ۱۰۰ کارشناس و کارمند اعزامی از کشورهای متبوع به انضمام ده ها نفر از کارکنان محلی و مترجمان در این ۹ کنسولگری و دفتر نمایندگی چه تقصیری دارند در کلان شهری مأموریت سیاسی و دیپلماتیک یافته اند که سال ها با «اینرسی انسانی رخداد» و بلکه «بحران رویداد» مواجه و دست و پنجه نرم می کند؟
این یعنی چه که هم اکنون، پایتخت سیاسی کشور، بیش از ۱۲۰ رویداد ملی و بین المللی را طی ۹ ماه پیش رو تا پایان سال میزبانی می کند و رتبه ی اول است و پایتخت معنوی و علمی اش، فقط ۴ رخداد؟ رتبه ی دهم برای مکه و مدینه ی ایران عجیب نیست؟! حتی استان های فارس، همدان، خراسان شمالی، مازندران، خوزستان، اصفهان، آذربایجان و بوشهر هم از ما جلوترند! اگر این آمار، نامش سکون و اینترسی انسانی (تنبلی کارنکنان) در این خطه نیست، پس چیست؟
هرچند این آمار، صرفاً شمار همایش های ملی و بین المللی کشور در یکی از پایگاه های ثبت همایش هاست، اما از «تقویم فرهیخت» و ربات های جستجوگرش در بستر رسانه بپرسید و خود ببینید که مگر وضعیت برپایی نمایشگاه ها، مراسم، مسابقات، کارگاه ها، گالری ها، موزه ها و... ی شهر و استان، وضعیت بهتری از این آمار دارد؟!
نگاه تحلیلی یا فارسی شده ی همین یک قلم آمار همایش های ملی و بین المللی میان دو شهر تهران و مشهد یعنی این که دیپلمات های مقیم تهران، هر ماه می توانند دست کم در ۱۳ رویداد حضور یابند و خانه نشین نباشند، اما سهم همین دیپلمات ها در مشهد - این دومین کلان شهر بزرگ ایران - هر دو ماه، فقط یک همایش است!
❖ پنجم: آفت تنبلی و کسلی نوبرانه
جالب آن که به خوبی می دانیم آخر بی همایش ها و بی نمایشگاه ها و بی گالری ها و بی جشن ها و بی مسابقات و کلاً بی مراسم های ایرانیم و باید حق شهرمان را از مرکز نشینان مطالبه کنیم، اما به عوضش و بر عکس خُلق و خوی سربداران نامی این دیار چون «محمود کاوه»، آن قدر در این حوزه، تنبل و کسل و بی حالیم که حتی وقتی برخی از پایتخت نشینان خودکامه، حق مشهدالرضا را آن هم در روز روشن می خورند، فقط هاچ و واچ فقط نگاه کرده و حتی اعتراض هم نمی کنیم! یا خدا...
مثلاً سهمیه ی بلیت هواپیما در جام جهانی قطر فرودگاه بین المللی مان را قطع کرده و به شهری سی هزار نفری! می دهند، سکوت می کنیم!... یا اخیراً آبروی شهر رضوی و مجهزترین استادیوم ورزشی مدرن، مجهز و صاحب نام در خاورمیانه اش را در رسانه ها به ثمن بخس بردند، اما باز هم مسئولان و رسانه هایمان، هر دو روزه ی سکوت گرفتند!
چگونه مویه کنیم از برخی پایتخت نشینان چشم تنگ و تنگ نظری که حتی چشم دیدن برپایی یک تورنمنت بین المللی در رشته ی دوومیدانی را در ورزشگاهی که هم، مزین به نام امام رضا(ع) است و هم نام آن مسابقات، جام امام رضا(ع) بود را در دهه ی کرامت و در ایام میلاد آن امام همام را نداشتند!
کسانی که با حسادت و خساست و صرفاً به انگیزه ی کثیف و سخیف داشتن برگ برنده ای حقیر در انتخابات آتی یک فدراسیون ورزشی، با دستاویز قرار دادن بهانه های واهی و کشکی چون کمبود تشک! آن هم در ورزشگاهی که گرید A استاندارد اروپا را دارد و به بزرگی دروغی چون ضرورت انتقال چند تشک از تهران به مشهد، امتیاز برپایی آن را از سومین دوره به تهران منتقل کردند و جام امام رضا(ع) را در تهران به بدترین شکل ممکن برگزار!
خواستند تا اصطلاحاً دَکُ و پُزش از آن آنها باشد و نه مشهدی ها، اما از آنجایی خدای عادل، ظلم ظالم را بر نمی تابد، آبرویشان را برد تا جایی که نه تنها خبری از افتخار مشارکت آن هشت و نه تیم شرکت کننده خارجی در دوره های اول و دوم نبود، بلکه در این سومین دوره، حتی مدال آوران نامی ایرانی خودمان هم مانند احسان حدادی و حسن تفتیان در آن شرکت نداشتند، تا چه برسد به تیم های خارجی مطرح؟! هزار افسوس...
❖ ششم: قزاقستان را هم از دست دادیم
الله اعلم... شاید یکی از مهمترین دلایل از دست دادن کنسولگری نهمین کشور پهناور جهان یعنی قزاقستان در مشهد هم، نمایش برگی از دفتر قطور همین ناشایستگی هایی بود که متأسفانه مدیران سلف شهر و استان ما از خود نشان دادند! تا جایی که آمار مقاصد پروازهای خارجی استان مان به بیست کشور هم رسید، اما طی این همه سال، نتوانستند حتی یک پرواز مستقیم میان مشهد و آلماتی یا آستانه برقرار کنند!
بالاخره صبر هر کشوری هم حدی دارد و در نهایت، این قزاق ها بودند که بر نتافتند و کنسولگری شان را بعد ۱۳ سال حضور در مشهد، بهمن ۱۳۸۷ به «گرگان» منتقل کردند! حال مشهد کجا و گرگان کجا؟ دومین کلان شهر پرجمعیت ایران و نود و پنجمین شهر پر جمعیت دنیا کجا و شهری ۳۵۰ هزار نفری کجا؟!
و به همین راحتی، مشهد و کلان شهری که فقط یک قلم، فرودگاه بین المللی اش، رتبه ی اول پروازهای ورودی و خروجی روزانه کشور را دارد، میزبانی کنسولگری نهمین کشور پهناور دنیا را به شهری واگذار کرد که فرودگاهش، رتبه ی هجدهم کشور را دارد! واقعاً خسته نباشیم و خدا قوت...
حال از حکایت پر غصه و قصه ی پر از آتش و دود کنسولگری عربستان در مشهد و آن دسته گلی که به آب جهالت پاک دادیم و رفت و علاوه بر صدها سال نوری خدشه به اعتبار سیاسی نظام، میلیاردها تومان خسارت به صنعت گردشگری ایران وارد کرد و هتلداران مشهدی را به خاک سیاه نشاند، بگذریم که تمام ناگفته یمان، در همین یک تیتر وقت روزنامه ی خراسان یعنی «مشهد پر از هتل و هتل های پر از خالی» پیداست!
❖ هفتم: اصلاً چه نیازی به کنسولگری است؟
صرف نظر از غیر ممکن بودن فرضیه ی فضایی گشایش کنسولگری این کشور کمونیستی در مشهد بی رویدادستی، سئوال مهم آن است که اساساً طرح موضوع گشایش کنسولگری چین تماماً اقتصادی در مشهد تماماً زیارتی اولاً چه ضرورتی دارد؟ و ثانیاً بر فرض ضرورت و نیاز ما، چقدر امکان سنجی شده؟ تا طرف چینی به این کار مبادرت ورزد؛ چون این حکایت مثل خواستگاری است: اوست که باید بله را بگوید نه ما؟
مضافاً مگر در خود ایرانش، کلاً چند ده هزار نفر شهروند چینی مقیم داریم؟ و یا چند صد نفر از آنان ساکن مشهد اند؟ یا بالعکس، مگر نمی دانیم که مجاوران و زائران این شهر، رکورددار سفر به عتبات عالیات عراق بوده و مقصد اول پروازهای خروجی خارجی فرودگاه بین المللی شان، نجف اشرف است و نه پکن و شانگهای و گوانجو؟
یا مگر از سبد جمعیت یکصد میلیون نفری توریست ها و جهانگردان چینی دنیا، سهم ایران چند هزار نفر است و سهم مشهد چند اپسیلون که حتی ذره ای امید داشته باشیم چین حسابگر مو از لای ماست، بخواهد هزینه کند و اقدام به تأسیس دفتر ارائه ی خدمات کنسولی و حقوقی و دانشجویی و صدور ویزا و ازدواج و...؟
❖ هشتم: بر فرض نیاز، مگر به همین سادگی است؟
صرف نظر از بحث نیاز، اساساً مگر گشایش یک کنسولگری کشور خارجی در شهر کشور میزبان به همین سادگی و راحتی است؟! بویژه کنسولگری های کشورهای بزرگ و قدرتمندی مانند چین؟ که توقع داشته باشیم با یک بار سفر سفیرشان به مشهد و دو بار سفر رایزن اقتصادی شان و سه تا وبینار، بتوان بلافاصله اظهار امیدواری کرد و خبرش را رسانه ای که به زودی کنسولگری اش در مشهد گشایش می یابد؟
به عبارت دیگر، اگر مبنا، آمارهای رفت و آمد مقامات باشد که مشهد از همه عقب تر است، چون سفیر چین و رایزن اقتصادی اش، بیشتر از خراسان رضوی، به استان های اصفهان و شیراز و کرمان و تبریز و هرمزگان سفر کرده اند و بدیهی است که طرفین پس از تعارفات و تشریفات معمول، اولین حرفی که به زبان می آورند، اظهار امیدواری برای افزایش تعاملات اقتصادی و تجاری فیمابین هست.
لذا اصلاً منطقی نیست که پس از هر ملاقات، مقامات استانی طی مصاحبه با رسانه ها، اظهار امیدواری کنند که به زودی کنسولگری چین در آن استان گشایش می یابد! کما این که چندی پیش، همین اظهار نظر از سوی اصفهانی ها هم رسانه ای شده است!
البته بد نیست بدانیم گشایش همان تنها کنسولگری چین در ایران یعنی در بندرعباس هم، مسبوق به سال ها سابقه و گفت و گوی میان طرفین و دست کم طرح اولیه ی آن به یک دهه قبل بر می گردد.
تازه، از زمان درج در پیش نویس قرارداد 25 ساله با چین و بعد تصویب و امضایش در سفر اخیر رئیس جمهورمان به آن کشور و سپس طرح در هیئت دولت و صدور مجوز هیئت وزیران، یک سال طول کشیده و اصطلاحاً استاندار هرمزگان را پیر کرده تا در نهایت به سرانجام رسیده است.
مضافاً تمام این داستان مطول، یک روی سکه ی کنسولگری بندرعباس است و روی دیگر و سمت چینی آن، وامدار پروژه ی بلندپروازانه و آرزوی دیرینه ی چینی ها برای رهبری توسعه ی منطقه ی مکران و پیوستن نوار ساحلی استان سیستان و بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان است.
به عبارت دیگر، گشایش این کنسولگری، قرص نانی است که بیشتر از همه، بندر گوادر - واقع در ایالت بلوچستان پاکستان - با قرارداد چهل ساله و چند میلیارد دلاری اش بر سر سفره ی بندرعباس ها قرار داد.
حرکت محاسبه شده ای از سوی پکن تا بتواند هر دو بندر گوادر و بندرعباس را همزمان توسعه دهد. آن موقع یک کریدور تجاری و انرژی از خلیج فارس در سراسر پاکستان به غرب سین کیانگ تاسیس خواهد شد.
❖ نهم: خداوکیلی با خواهرخواندگی با ارومچی چه گلی به سر هم زدیم؟
و کلام پایانی، بیایید در این باره، با هم صادق باشیم و منصف که به راستی پس از انعقاد توافق نامه ی خواهر خواندگی میان دو شهر مشهد و ارومچی در بیست سال گذشته، چه گلی به سر هم زده ایم که حالا بخواهیم با گشایش کنسولگری بزنیم؟ نه ما بر سر چینی ها زدیم و نه آنها بر سر ما...
در این بیست سال، طرف ایغوری چه کرده و طرف مشهدی چه؟ تقریباً هیچ، اگر باور نمی کنید، به منوی ارومچی در وبگاه شهرداری مشهد «جهان شهر» سری بزنید و خود ببینید. همچنین است نتایج انعقاد تفاهم نامه های خواهرخواندگی با سایر شهرهای هم وزن مانند لاهور و کراچی پاکستان و قازان روسیه و...
ناگفته پیداست که اساساً انسان ها، هر کاری که انجام می دهند، یا برای «جذب منفعت» است یا «دفع ضرر» و مطمئن باشید برای چینی ها در مشهد و خراسان رضوی، نه جذب منفعت آنچنانی وجود دارد در حد و وزن منافع راهبردی اتصال بندرهای مکران ایران و گوادرو پاکستان و نه دفع ضرری در حد و سطح لالیگا و بوندس لیگا...
همچنین نمی توان صرفاً بر اساس انعقاد یک قرارداد همکاری یک شرکت چینی در منطقه ی آزاد سرخس - هرچند اگر ارقام آن سنگین هم باشد - بخواهیم مردم را به راه اندازی نهمین دفتر خدمات کنسولی یک کشور خارجی در مشهد امیدوار کنیم.
حتی ما طی این دو دهه، نه تنها یک «انجمن دوستی مشهد و ارومچی» راه اندازی نکردیم، بلکه در «انجمن دوستی ایران و چین» هم، هیچ عضو فعالی که قدمی برای مشهد بردارد و قلمی بزند هم نداریم.
در حد یک شعبه ی نمایندگی از این انجمن دوستی هم در مشهد راه اندازی نشده و بوشهری ها زرنگتر از ما، افتخار تأسیس نخستین دفتر نمایندگی انجمن دوستی ایران و چین را به نام خود ثبت کردند. و از این مرارت انگیزتر، با جست و جوی کلیدواژه ی «مشهد» در وبگاه این انجمن ایرانی و چینی، هیچ اتفاق و خبر مؤثر و مفید و محققی در مورد مشهد نیافتیم!
حتی با جست و جوی کلیدواژه ی «چین» در وبگاه اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی استان هم طی یک سال گذشته جز یک مورد، چیز دیگری نیافتیم!
پرواز مستقیمی هم میان مشهد و پکن از همان اول برقرار نبوده و نیست! لذا این دفتر نمایندگی کنسولی چه از نوع محال و چه غیر محالش، باشد ارزانی همان اصفهان نصف جهانی زرنگ تر از ما که هم متقاضی واقعی هستند و هم لااقل در هفته چند پرواز مستقیم از اصفهان به پکن دارند!
بماند که تنها خاطره ی قدیمی و خوش چینی و کالای یادگاری، هنری و حجمی در سبد سوغات زیارت زوار ایرانی و غیر ایرانی از این کشور، تولید انبوه، ساخت ارزان و ارسال سریع همان گوی شیشه ای زیبا با طرح حک شده ی لیزری گنبد و بارگاه امام رضا(ع) به صورت سه بعدی در مرکز آن بود.
اثر فاخر حجمی ارزانی که هم به دلیل اعجاز کار فنی و هم ارتباطش با حرم رضوی و هم جذابیت های هنری زیبایش، چشم هر زائر داخلی و گردشگران خارجی را می گرفت و تهیه می کرد. کالایی که آن هم به لطف دستور تولیت فقید آستان قدس رضوی، مبنی بر ممنوعیت ورود هر گونه تولیداتی از چین به عنوان سوغات زائر، زوال آمد. (اینجا بیشتر بخوانید) کاش البسه و اسباب بازی و سجاده و تسبیح و امثال آنها ممنوع می شد، اما آن تنها اثر حجمی فاخر سوغات زائر از گنبد و بارگاه طی این 44 سال گذشته، خیر!
❖ دهم: و ختامه مسک؟
و ختامه طنز آن هم به سبک گل آقایی در توشیح آن قسمت از مصاحبه که می فرمایند: رایزن اقتصادی چین برای اولین بار به مشهد آمده! این که اگر گل آقا زنده می بود، چنین می نوشت:
خوب، طفلک حق داشت خودش بیاید، چون از بس ۴۰۹ روز منتظر مانده تا اخبار اقتصادی سایت استانداری مان به روز شود و ببیند در این مشهدی که آن قدر تعریفش می کنند، چیست و کجاست و چه خبر است؟ زیر پایش علف سبز شده!
بعد دیده که ما مشهدی های پرمدعا همچنان از رو نرفتیم و نه تنها کل بخش اقتصادی سایت استانداری را به روز نمی کنیم، بلکه صفحه ی بازارچه های مرزی اش را هم بعد انتقادات زیاد شهروندان از به روز نشدن، اول وسطش را مثل کاسه بشقاب روحی سفید سفید می کنیم و بعد هم کلاً صفحه را سفید سفید کرده و بعد که می بینیم کِکِ هیچ کس هم نمی گزد، در صدرش می نویسم: سایت موقتاً غیر فعال می باشد و قائله تمام، البته از آن زمان درج موقتی تا امروز، سه ماه گذشته!... احسنت!
لذا بنده ی خدا با خودش گفته: پس سنگین ترم بیشتر از این چشم به سایت استانداری ندوزم و فرض کنم سی سال پیش هست که اصلاً سایت و پایتی وجود نداشت و بعد خودم، از لج اینها هم که شده، با یک پرواز مستقیم به مشهد شرفیاب شده و حتی تا لب مرز سرخس می روم، تا به همه ثابت کنم هنوز صنعت خبررسانی و رسانه به عنوان رکن چهارم دمکراسی زنده هست و هنوز هم می توان نامه را به پای کبوتر بست و یا با دود پیغام فرستاد!... آفرین
و ختم کلام، حالا که بحث وب سایت استانداری شد، از نظرسنجی عجیب آن هم نگذریم که با آن گزینه های غریبش، پاک آبروی شهر و استان منسوب به آبرومندترین ولی خدا را برده است و شما را به خدا، اصلاحش کنید:
یک: مفید و کاربردی
دو: به طور کلی از سایت راضی هستم!
سه: تا حدودی مفید و
چهار: نیاز به بازبینی دوباره!
همان طور که مشاهده می فرمایید، دو گزینه ی آن، مزین به نام شیخ مفید است و یک گزینه هم زکریای رازی و اصلاً گزینه های متوسط و حتی بد هم ندارد! یعنی در سایت، همه چیز گل و بلبل است، علی برکت الله...
❖ و اما اصل خبر
نقشآفرینی فعال خراسان رضوی در تجارت با چین
معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی گفت: امیدواریم که تفاهمات خوبی در طی یکی دو ماه آینده شکل گیرد و سفارت چین (البته منظور از سفارت، همان کنسولگری چین است) را در خراسان رضوی فعال کنیم.
ابوالفضل چمندی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در مشهد درباره نخستین نشست با رایزن اقتصادی سفارت چین در مشهد اظهار داشت: جلسه تشکیل شده با رایزن اقتصادی سفارت چین در ایران، پیرو نشست قبلی و حضور سفیر چین در مشهد بود که موضوع توسعه مناسبات دو کشور از طریق خراسان رضوی و پتانسیلهای آن در دستور کار قرار داشت.
در کنار این جلسه، برنامه جدیدی را هم اجرا کردیم که البته چندان مرسوم نیست؛ ولی خراسان رضوی بهتنهایی با سفارتخانههای کشورهای هدفش رایزنی را مدنظر قرار داده و در همین جهت وبیناری با سفیر چین انجام و مصوبات و تفاهمات سفر ریاست محترم جمهور در چین پیگیری شد.
چمندی ادامه داد: سفر رایزن اقتصادی سفارت چین در ایران به مشهد که برای اولین بار انجام شد، به این دلیل بود که بتوانیم از ظرفیتهای ترانزیتی استان در سرخس، ظرفیت کارخانهها و همچنین ظرفیت حوزه سرمایهگذاری بازدید حضوری و ظرفیت سنجی دقیق انجام شود.
در عین حال پتانسیل گردشگری بین خراسان رضوی و استان سین کیانگ چین که به عنوان بزرگترین استان چین و ناحیهای مسلماننشین به شمار میرود، مورد بررسی ویژه قرار گرفته است.
وی افزود: امیدواریم که تفاهمات خوبی در طی یکی دو ماه آینده شکل گیرد و سفارت چین (که البته منظور باز همان کنسولگری چین است) را در خراسان رضوی فعال کنیم. این استراتژی را به طور جدی دنبال میکنیم و علاوه بر چین برای دیگر کشورهایی که هدف تجارت ما هستند نیز چنین اقداماتی را مدنظر داریم تا روابط خارجی بهخصوص در حوزه اقتصادی تسهیل پیدا کند.
معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی در خصوص سرفصلها و چشماندازهای ترسیم شده این رایزنی بیان کرد: یکی از محورهای عمده مورد مذاکره ما تعیین فورواردهای! چینی برای حمل بار از مسیر و کریدور خراسان رضوی است که امروز رایزن محترم فورا برای بازدید سرخس اقدام کردند.
محور مهم دیگر آشنایی با ظرفیت محصولات صادراتی استان مانند زعفران، پسته و غیره بود که عمدتا با واسطه صادر میشوند و برای ما مهم بود تا فورواردهای! مشخصی را برای آنها تعیین کنیم.
چمندی تصریح کرد: پیشنهاد دادیم که نشست فعالین اقتصادی خراسان رضوی و برخی استانهای چین در مشهد برگزار شود که در برنامه بررسی قرار گرفت و منتظر پاسخ نهایی هستیم. به جد بنا داریم تا نتیجه مجموع فعالیتها و تحرکات دیپلماسی اقتصادی که در خراسان رضوی پیرامون مسائل و اهداف کلان اقتصاد کشور انجام میشود به نتیجه مشخص و مورد قبولی برای فعالین اقتصادی و مردم برسد.