-
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
-
بازدید: ۸۷۶
یادداشت فرهیخت: به نام خدا، یکی از مهمترین موانع رشد همه جانبه و تعالی دیپلماسی های ۲۲ گانه ی مشهد امام مهربانی ها و توسعه ی روابط خارجی ولایت عشق با جهان پیرامون، پس از انفعال و سکوت رسانه های مان، فرار برخی از مسئولان این خطه از واقع نگری و حقیقت گویی و در نقطه ی مقابل، جایگزینی و پناه بردن به ادبیاتی پروپاگاندایی (تبلیغاتی) و بلکه پوپولیستی (توده انگیزی) بویژه نسبت به مسائل مهم و خطیر خاصه مقوله ی «زائر و زیارت» است.
هر روز با تورق صفحات روزنامه ها و وب گردی در سایت های خبری و...، متأسفانه با ده ها خبر اصطلاحاً فیک و مصاحبه های خالی از محتوا یا کم خاصیت و یا صرفاً تبلیغاتی مواجه می شویم که چاره ای جز غصه خوردن، هم از دست گویندگان و هم از دست منتشر کنندگان بویژه برخی رسانه های منفعل مان نداریم که جانا، حالا آنها یک قُنپزی در کردند و یک خالی بستند، شما چرا منتشر می کنید؟!
به عنوان مثال و از همه دردناک تر و جدیدتر، سرپرست موقت فدراسیون دوومیدانی کشور، اخیراً در اظهاراتی علی الظاهر بسیار مُوجّه اما در باطن بسیار سخیف و توهین آمیز، مدعی شد چون ورزشگاه مدرن امام رضا(ع)، فاقد تجهیزات برپایی یک تورنمنت بین المللی است (بلوف اول) و از طرفی دیگر، سال گذشته، ما تمام! اقلام مورد نیاز را از تهران و ورزشگاه آفتاب انقلاب به مشهد آوردیم (بلوف دوم) و از آن طرفِ طرفِ دیگر، چون اعضای تیم ملی در تهران و دقیقاً در همین ایام و در همین ورزشگاه آفتاب، اردو دارند، انتقال وسایل از آنجا به اینجا به آنها ضربه می زند (بلوف سوم)، لذا، بعله... مجبور شدیم امتیاز برپایی سومین دوره از مسابقات بین المللی دوومیدانی جام امام رضا(ع) را از مشهد بگیریم و در تهران برگزار کنیم! الفاتحة مع الصلوات...
اما موضوع بحث الان ما، چرایی دزدیدن امتیاز یک دوره رقابت های بین المللی و خروجش از مشهد به تهران نیست که پیشتر به اندازه ی کافی در این باره، بحث کردیم، ضمناً از این بزرگتر و دردناک تر، دکل نفتی به آن غول پیکری مان هم بوده که عیاران در آبهای آزاد بردند و کِکِ مان هم نگزیده؛
اما آن چیزی که بیشتر از اصل ماجرا، دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد این است که این همه مقام مسئول داریم و این همه رسانه و روزنامه و سایت و خبرگزاری و...، چرا یک نفر، حتی یک نفر در این دیار به این ظلم آشکار به مشهد و توهین به مشهدی ها اعتراض نمی کند و نمی گوید آقای سرپرست که اتفاقاً هم خودت مشهدی هستی و هم قبلاً سالها مدیرکل ورزش و جوانان همین استان بودی، ... همانی که فرض می کنی، خودتی!
اولاً افاضه کردید ورزشگاه امام رضا(ع)، کم و کسری دارد، این دروغ محض است! ثانیاً افاده نمودید سال قبل، کم و کسری ها را از تهران آوردید، این هم دروغ محض است، چون فقط تشک پرش ارتفاع کم داشتند که آن هم از خرم آباد ارسال شده و نه تهران! و ثالثاً افادت نمودید اگر همان تجهیزات موهوم که اصلاً نیاز نداشتیم را از آن ورزشگاه مخروبه یتان در شرق تهران به مشهد بیاوریم، به فلان جای اردوی تیم ملی ضربه می خورد، این گزاره هم چون هم شرط و هم مشروط هر دو غلط است، اساساً جای بحث ندارد! مستند دروغ ها...
رابعاً اخ المؤمن، چرا همه را ... (بوق) فرض می کنید؟ مگر می شود نماز جمعه را چهارشنبه خواند؟ مگر می توان یک رقابت ورزشی و بین المللی را که ملک طلق آستان قدس رضوی است و صفر تا صد هزینه های میزبانی ش را طی دو سال گذشته، این شهر و استان و آستان پرداخت کرده اند و از همه مهمتر، مزیّن به نام «جام امام رضا(ع)» است و کلاً برای مشهد طراحی شده، را در تهران برگزار کرد که می گویید هر چند فلسفه ی برپایی این مسابقات در مشهد است، اما ما سعی می کنیم آن را در تهران در خور شأن امام رضا(ع) برپا کنیم؟
و البته صدآفرین به غرباء که بیشتر از خودی ها، به فکر امام الغرباء هستند، یعنی تسنیم ورزشی تهران که چقدر عالی و به موقع، طشت رسوایی حضرات را از بام ریاست طلبی فدراسیون بر زمین انداخت که اینها همه بهانه است و اصل داستان، احتمالاً داشتن برگ برنده ی پیروزی عالی جناب سرپرست در انتخابات آتی فدراسیون دو و میدانی کشور است و بس! این هم مستندش
و حتی بعد از حل شدن معما، باز هم همه در این خطه سکوت می کنند و سکوت و سکوت! ... نه مقام مسئولی از ورزش شهر و استان و آستان معترض می شود و نه این همه خبرنگار و خبرگزاری و رسانه و سایت های خبری و تحلیلی! و رسانه های مستقر در شبکه های اجتماعی داخلی و آن طرف آبی و زیر آبی و.... حتی یک نفر، نمی گوید لعنت بر این پوپولیسم! لعنت بر این پروپاگاندا! لعنت بر آن انتخابات و لعنت بر آن کرسی که باید در عوض توهین به شهر و ورزشگاه و جام امام رضا(ع) تصاحب شود!
و لعنت بر آن تشکی که برای لاپوشانی دروغ کوچک سرپرست بالادست، دبیر فدراسیون زیردست، دروغ بزرگتری می گوید که چون تشک جزو اقلام تحریمی! است، لذا باید از تهران بیاوریم! یا خدا...!
یعنی ایران بزرگ، این قدرتمندترین کشور خاورمیانه که ماهواره در فضا دارد، پالایشگاه می سازد و فقط یک قلم، برای ساخت موشک هایش باید دو هزار قطعه ی پیشترفته را کاملاً در داخل کشور بسازد، نمی تواند از پَسِ تولید یا خرید یا انتقال یک تُشک زپرتکی !!! برای رقابت های دوومیدانی اش به داخل برآید؟!
اخوی، ۹۰ درصد کل پوشاک کشور، قاچاق است! قاچاق... آن موقع ایران قدرتمند نمی تواند برای دورزدن همین تحریمی که اصلاً معلوم نیست واقعیت داشته باشد، ده تا تشک را زیر بار یک خاور هندوانه بگذارد و عین هلو وارد کشور کند؟! این حرفها یعنی چه؟ به مرغ پخته تو قابلمه بگویید، از خنده روده بر می شود!
بگذریم و به اصل بحث خود برگردیم... که باز هم چنان جای این سئوال باقی است اساساً چه ضرورتی دارد کاربرد این همه ادبیات پروپاگاندایی و پوپولیستی و به راستی چرا؟ و از همه سئوال برانگیزاننده تر، چرا در مورد خطه ی خورشید هشتم؟!
مگر در این «قطعه ای از بهشت» و در زندگی مؤمنانه و سیراب از انوار معارف امام مهربانی ها و در ظل سپهر آفتاب ولایت عشق، اساساً کم و کسری از جنس رتبه و پُز و پرستیژ و کلاس و... هم داریم که برخی از متولیان و مسئولان این قلمرو، گاهی اوقات، خود را ناگزیر و مجبور به بیان این اظهارات پروپاگاندایی و پوپولیستی می دانند؟! فعلاً که به برکت وجود مضجع این امام معصوم، بیشتر رتبه های نخست در اکثر محورها و بسترها بحمدالله والمنه، سهم این خطه است!
از این رو، خاصیت این نوشتار اگر همین باشد که حضرات ترمز دستی بلوف زنی را بکشند، برای ما کافیست! بارها و بارها متذکر شدیم مگر مشهد و خراسان رضوی و ورودی های شهر و حرم مطهر، مجهز به سامانه ی جدید و فناوریک شمارش نفوس شده که در همین دهه ی کرامت ۱۴۰۲، مدیر زائرین غیر ایرانی آستان قدس رضوی، آمار ورود سالانه ی زوار غیر ایرانی رضوی به مشهد را تا رقم عجیب هفت میلیون نفر!! داغ می کند؟
می ترسیم اگر رسانه های مان، باز هم سکوت کنند و یا بدتر از آن، باز نشر کنند، دیری نخواهد پایید که با این دست فرمان جوگیرانه، پوپولیستی و پروپاگاندایی، دیگر مسئولان مان نیز تصور کنند اگر در این بازار حراج آمارها، رقم بالاتری نگویند، از قافله عقب خواهند ماند و ناگزیر و عن قریب، آمار زوار داخلی از شمار ۸۰ میلیون! کل جمعیت ایران بیشتر شود و شمار زوار غیرایرانی هم به چهل میلیون برسد!... (در دیزی باز است، حیای گربه کجاست؟!)
راستی، این همه حساسیت چرا؟
اولاً: تردیدی نیست که اساساً ایراد سخن درباره ی مشکلات جوامع همراه با ارائه ی راهکارها آن هم در حضور خبرنگاران و دوربین ها در همه جای دنیا، مهارتی است ارزنده و هنری است قابل تحسین، اما مشروط به آن که مباحث مطروحه، عقلانی، حکمت آمیز و از همه مهمتر منطبق با واقعیت ها باشد، نه احلام الیقظه (رؤیابافی)
البته فراموش نشود زمانی که مصاحبه ها همراه با «ادبیاتی امیدآفرین» می شوند، چون «امید» و «آینده»، همیشه دو بال آرزوها و رؤیابافی هاست، حداقل انتظار از حکماء، خیال پردازی آینده پژوهانه است نه تبلیغاتی!
دوماً ناگفته پیداست به مصداق «شرف المکان بالمکین» (این انسان ها هستند که به جایگاه ها اعتبار می بخشند و نه بالعکس)، اگر دیار خورشید هشتم را به درستی به عنوان بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان (از نظر وسعت)، قطب اول جهان تشیع، پایتخت فرهنگی جهان اسلام، مرکز ایران، عاصمه ی علم و فقاهت، پایتخت معنوی کشور، پیشانی نظام، میزبان اول دانشجویان غیر ایرانی (پس از پایتخت) و.. می خوانند و در یک کلام، به مثابه مکه و مدینه ی حجاز قلمداد می شود، همه و همه به برکت و مرحمت وجود حیّ عالم آل محمد(ص) و سپس مضجع نورانی حضرت امام رضا(علیه السلام) است و الا هر جای دیگر ایران بزرگ، مشهد (محل شهادت) بزرگانی است که تاریخ ساز بوده اند.
از این رو، سعی فرهیختگان این دیار همیشه بر آن بوده تا در شهر امام حکمت و عقلانیت خاصه جایی که سخن در باره ی مُلک و مِلک عالم آل محمد(ص) است، کلام شان همراه با دقت نظر بیشتری باشد، تا شأن یگانه صاحبش حفظ گردد که اگر همین دقت ها و اعتراضات نبود، این دست جملات توهین آمیز را از سوی برخی از مسئولان و مدیران مشعشع این خطه در رسانه ها را به جای ماهی یک بار، آن موقع هر روز شاهد بودیم که: «مشهد اصلأ قطب گردشگری نیست!!»، «امام رضا(ع) برند مشهد است!!»، «مشهد، واتیکان نظام است!!» و...
حتی اگر اظهار نظری، مربوط به آینده و منطبق بر آرزوهای انسانی هم باشد، باز امری پسندیده و مباح شمرده می شود، البته تا جایی که مستند به یک تحقیق آینده پژوهانه ی علمی باشد، نه صرفاً یک «رؤیابافی غیر قابل دسترس»
در «گاه شمار» مصادیق
به عنوان مثال، پنج ماه پیش یکی از اعضای شورای اسلامی شهر در مراسم رونمایی از پایگاه اینترنتی چند زبانه ی شهرداری گفت: «برای رشد حوزه ی بین الملل، ۱۳ برنامه تدوین کردیم که این اقدام، یکی از آنها بود.» ولی تاکنون هیچ توضیح دیگری در باره ی جزئیات ۱۲ برنامه ی باقی، نه دیدیم و نه شنیدیم و اصلاً نمی دانیم آن ۱۲ برنامه، چه ها هستند و آیا اصلاً وجود خارجی دارند یانه؟
یا عضو دیگری از هیئت رئیسه ی همین شورا می گوید که مشهد باید در حوزه ی بین الملل، حضوری جدی داشته باشد! اما هیچ پیشنهادی، راهکاری، یا نقشه ی راهی برای دستیابی و تحقق این «حضور جدی» مطرح نمی شود!
یا شهردار سابق می گوید: «مشهد جهانشهر است و اقتضائات بینالمللی دارد؛ پروژههای این شهر باید پیوست بینالمللی داشته باشد.» بله، حرف درستی است اما حتی یک بار ندیدیم و نشنیدیم پیوست بین المللی داشتن یک پروژه ی شهری، شفاف و رسانه ای شود!
یا رئیس نمایندگی وزارت امور خارجه در شمال و شرق کشور در مراسم مذکور می گوید: «از زمان حضور شهردار سابق مشهد، فعالیتهای شهر در عرصه دیپلماتیک بیشتر از گذشته شده است!»
هرچند منکر برخی از اقدامات شایسته در این دوران نیستیم و ناسپاسی هم نمی کنیم و به سهم خود قدردانیم، اما لطفاً منصف باشیم و کلاه خود را قاضی، مگر با دعوت چند سفیر کشور اروپایی مقیم تهران به مشهد و ترتیب دادن یک دیدار ملاقات تشریفاتی با آنان و هدیه دادن و عکس گرفتن، شق القمر کرده ایم؟
خصوصاً سفرای آن دسته از کشورهایی که نه تنها ج.ا.ایران، بلکه شهر کاملاً مذهبی و بسیار متفاوت مشهد، هیچ مزیتی، هیچ وجه اشتراکی حتی در حد یک قرابت ساده در آداب و رسوم فرهنگی هم با آنان ندارد! حال این ملاقاتها، چه سود و دستاوردی می تواند برای شهر و شهروندانی داشته باشد که با پرداخت عوارض، تمام هزینه های شهر و شهرداری اش را می پردازند؟!
فارغ از این مصادیق که بسیار است مانند دوبار تیتر ساختگی و جعلی تسنیم خراسان رضوی برای معاون گردشگری استان که یکی از آنها به موضوع اشباع شدن سرمایه گذاری در احداث تأسیسات گردشگری برمی گردد. موضوعی که متأسفانه بعد چهار سال! توسط مدیرکل تکذیب شد! یا بلای خانمان سوزی که عوارض طرح کارشناسی نشده ی نوسازی بافت فرسوده ی اطراف حرم مطهر سر شهروندان منطقه ی ثامن آورده، اما رسانه هایمان سکوت و باز هم سکوت کردند، تا جایی که امروزه کارد به استخوان رسیده و داد و بیداد نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی را هم موجب شده و ده ها و صدها مصداق و مثال دیگر که همه به خوبی به آن واقفیم.
اما اظهارات چندی پیش دکتر مهدی اسلامپناه - نه به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان ملی استاندارد، بلکه به عنوان یک استاد دانشگاه و محقق و پژوهشگر، نویسنده و متخصص در اقتصاد تولید و دارای اشراف کامل بر وضعیت اقتصادی کشور - در نشست شورای استاندارد استان در استانداری خراسان رضوی، بیشتر از همه مایه ی تعجب و گلایه مان گردید.
بویژه آنجا که می گوید: مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران کشش و ظرفیت زیادی در جذب زائر دارد چون سایر کشورهای اسلامی سرمایهدار از این ظرفیت برخوردار نیستند؛ لذا این شهر میتواند بازار تجارت حلال جهان اسلام! را در اختیار داشته باشد و میتوان در استانداردسازی زیارت گامهای موثری برداشت، به نحوی که مشهد در این زمینه الگوی جهان اسلام! شود.
اجازه بدهید با هم صادق باشیم: بزرگی نقل می کرد کسی داعیه دار رکورد پرش طول بود و می گفت مثلاً به نیشابور بروم، ده متر می پَرَم؛ حکیمی در پاسخش، حرف جالبی زد و گفت: «فلانی، تو در همین مشهد ما، یک متر بپر، ده متر نیشابورت پیش کش!»
حال، جناب رئیس سازمان ملی استاندارد، بازار تجارت حلال و الگو شدن مان در جهان اسلام، همه پیش کش...، ما در همین مشهد، بعد گذشت ۴۴ سال از پیروزی انقلاب، فقط یک قلم، آن قدر بی عرضگی به خرج دادیم که هنوز نتوانستیم جز یک مشت نخود و کشمش و نبات و عناب و نهایتاً انگشتر و مهر و جانماز و تسبیح و چند تا کارت پستال حرم، چیز جدید دیگری به سبد سوغات زوار داخلی و غیر ایرانی اضافه کنیم!
از طلای سرخ خراسان و زعفران هم که دیگر هیچ نپرسید... با این که خراسان رضوی و قائنات، خاستگاه تولید زعفران در جهان است، اما متأسفانه به دلیل سرسام آور بودن قیمت آن، دیگر عملاً از سبد سوغات زائر زوار داخلی و حتی زوار کم برخوردار غیرایرانی حذف و بلکه به کالایی لوکس و چه بسا صرفاً با کاربری زیباسازی ویترین فروشگاه های اطراف حرم مطهر مبدل شده است!
بپذیریم هنوز که هنوزه، نتوانستیم حتی در حد و قواره ی یک محصول، بله، فقط یک کالا مثلاً در سطح یک اثر حجمی فاخر از نماد منحصر به فرد مشهد یعنی گنبد منوّر و بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام، طی این همه سال، المانی را طراحی و به تولید انبوه برسانیم و در دسترس زائران قرار دهیم.
البته از حق نگذریم یک ریز محصولی، چیزی بزرگتر از حجم دو سه قوطی کبریت، این روزها در برخی از این فروشگاه ها از دو جنس فلز و چوب دیده می شود که فلزی آن، هرچند چندان زیبا و فاخر نیست، اما بیش از یک و نیم میلیون تومان قیمت دارد و خارج از سبد زوار حج فقراست و مدل چوبی آن، یک فسقل کار چوبی و فیبری و چسبی و محصول کار برش لیزری است که به همه چیز شبیه هست، جز گنبد و بارگاه نورانی و منور حضرت امام رضا(ع)!
البته در یک دهه قبل، تنها خاطره ی خوشی که از یک اثر حجمی زیبا و خلاقانه در این خصوص سراغ داریم، همان گوی شیشه ای زیبایی است که داخل آن، گنبد و بارگاه ضریح منور رضوی به صورت سه بعدی با لیزر نقش بسته بود.
خیلی جذاب و زیبا و بلکه ساختش غیر قابل باور بود، چراکه با چرخاندن این گوی شیشه ای از هر سمت، این نمای گنبد و بارگاه به صورت سه بعدی قابل رؤیت بود که متأسفانه آن هم به زوال آمد، چون بر اساس شنیده ها از کارکنان همین فروشگاه ها، تولید چین بود و دستور مؤکد تولیت وقت و مرحوم آستان قدس رضوی که دیگر نباید از چین، سوغات زائر وارد شود!
بگذریم و از اهمیت سوغات زائر و یک اثر حجمی و تندیسی، یک نماد و یک المان بگوییم که وقتی خود ما یعنی زوار ایرانی به مکه و مدینه مشرف می شوند، یا به عتبات عالیات عراق و سوریه از جمله دمشق و نجف و کربلا و سامرا توفیق تشرف می یابند، صرف غذاهای محلی بلاد حجاز عرب یا شیرینی و چای عراقی و یا زیتون، حلوا، باقلوا و قهوه ی شامات را دوست دارند و می پسندند، اما قطعاً هیچ چیزی، نمی تواند جای یک نماد حجمی فاخر از این اماکن متبرکه را بگیرد.
نمادی که بتوانند به عنوان سوغات زائر با خود به مواطن شان بیاورند و در دکور منزل یا روی میز کار و در مقابل چشم و دیدگان خود یا میهمانان شان قرار دهند تا با دیدن هر از چند گاه آن، خاطرات خوش گذران عمر در کنار قبور و مضاجع این ذوات مقدسه را در ذهن مرور کنند و مسرور شوند.
حال، آیا شده حتی یک بار از خود بپرسیم اگر همین بلا سر خودمان بیاید، یعنی زوار ایرانی طی سفر به شهرهای زیارتی کشورهای اسلامی و در فروشگاه های سوغات زائر آنجا، باز چشم شان به همین تابلوهای ان یکاد و چهار قل و کاسه بشقاب میناکاری شده و ظروف قلم زنی حتی با اسامی معصومین(س) و تابلو فرش و انگشتر و زیورآلات و جاسویچی و مهر و تسبیح و جانماز و امثال اینها بیفتد، چه حالی پیدا می کنند؟! زیره به کرمان ببرند؟
بپذیریم وقتی گردشگران خارجی از هر نقطه ی دنیا از جمله ایران خودمان به سایر کشورهای اسلامی مانند مالزی یا غیر اسلامی مانند روسیه یا فرانسه سفر می کنند، صنایع دستی مشابه با آن چیزهایی که چه بسا در کشور خودمان بهتر و غنی ترش وجود دارد، آنها را جذب نمی کند، بلکه دنبال سوغات سفری منحصر به فرد و خاص آن کشور هستند که در رأس آنها، لااقل یک اثر حجمی است،
به عنوان نمونه، اکثر گردشگران خارجی طی سفر به کشور روسیه، حتماً یک بسته از «ماتروشکا» یا همان عروسکهای چوبی درونتهی معروف روسی را می خرند. همان عروسک هایی که می توانند یک به یک و به ترتیب بزرگی و کوچکی، درون هم قرار گیرند.
یا مادامی که به شرق آسیا و کشوری چون مالزی سفر می کنیم، تندیس برج های دوقلو که نماد کوالالامپور است، یا نماد کلیسای رنگارنگ سن باسیل که نماد مسکوست، یا برج ایفل که نماد پاریس و فرانسه است، بیشتر از همه نظرمان را جلب می کند و قس علیهذا...
اما در مشهد ما که قطب اول گردشگری جهان تشیع است، هیچ اثر حجمی نداریم! هر چه هست، تابلوهای خوشنویسی با خطوط متنوع است که نهایتاً اسم متبرک حضرت امام رضا(ع) بر آن نقش بسته و بالاجبار، مسئولان ما، مجبورند همان ها را به عنوان سوغات زیارت به مقامات سیاسی خارجی و یا میهمانان و زوار غیر ایرانی شاخص اهداء کنند.
این در حالی است که در مشهد ما، متولی اول این حوزه یعنی مدیرعامل موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی چندی پیش خبر داد: این مؤسسه تاکنون ۴۰۰ محصول هنری! طراحی کرده که بخشی از آنها به مرحله تولید نیز رسیدهاند.
اما متعجبیم مدتهاست هرچه در فروشگاه های عرضه ی محصولات فرهنگی و هنری سه طرف ورودی حرم مطهر جست و جو می کنیم، جز انواع کتب دینی و اخلاقی آن هم فقط به زبان فارسی و تعداد محدودی اقلام و محصولات فرهنگی و هنری قدیمی، چیز جدید دیگری نمی بینیم.
می گوییم سه طرف ورودی های حرم مطهر چون طرف چهارم که اتفاقاً از همه مهمتر است (چون مشهد به صورت مستطیلی وسعت یافته و وحشتناک به سمت غرب بزرگ شده) متأسفانه و دقیقاً برعکس انتظار، همین سمت ورود و خروجی غرب مشهد، فاقد این فروشگاه کتاب و محصولات فرهنگی و هنری است! این هم برگ زرین دیگری از غفلت های مدیریت مشعشع برخی از مسئولان فرهنگی و تبلیغی شهر و استان و آستان!
بگذریم... که حتی با چندین بار مراجعه به تنها فروشگاه تخصصی این مؤسسه واقع در ورودی باب الجواد(ع) و پرسش از مدیر و کارکنان آنجا در خصوص این خبر، آنها هم اظهار بی اطلاعی کردند و از جمله با مراجعه به فروشگاه مادر واقع در حاشیه ی خیابان کوهسنگی، آثار آنجا هم مثل فروشگاه ورودی باب الجواد(ع) و مثل همیشه پر بود از تابلوهای ان یکاد و چهار قل و یک سری آثار خوشنویسی با اسامی معصومین(س) و بعد هم بشقاب های میناکاری شده و ظروف قلم کاری و صنایع دستی و انگشترها و زیور آلات مذهبی و...، گویی که اینجا اصفهان است و نه مشهدالرضا!
این همه را گفتیم تا به حرف حساب اصلی خود برگردیم که آقای دکتر ، «بازار تجارت حلال جهان اسلام و الگو شدنمان» به کنار، بیاییم همه با هم، همین ذره بازار «سوغات زائر» خودمان را که بغل گوشمان هم هست و زندگی یک میلیون خانواده در این دیار وابسته به آن، همان را دو دستی بچسبیم و آن را سر و سامان بدهیم که بر اساس آمار موثق، هم اکنون بیش از دو هزار باب مغازه تازه ساخته شده در اطراف حرم مطهر، خالی خالی است، بعد آن بازار تجارت حلال، پیش کش!
سخن آخر و حرف حساب آخر؟
مخلص کلام، در این که جهان شهر مشهد از حیث ظرفیت ها، بسیار پرمزیت و دارای پتانسیل های بالقوه ی فراوانی بویژه در عرصه ی اقتصاد و بازار تجارت حلال و سوغات زیارت و... است، موافقیم، اما مشروط به آن که کورسور امیدی، گام کوچکی، حتی در حد یک نیم قدم از سوی دولت معظم برای فعلیت یافتن این پتانسیل های عظیم بالقوه در شهر و استان هم شاهد باشیم.
از این رو، از تمامی مسئولان شهری و استانی و مصاحبه شوندگان کشوری بویژه آنانی که علاوه بر مسئولیت در یکی از دستگاه های اجرایی، دارای سمت استادی دانشگاه، نویسندگی، متخصص امور اقتصاد تولید و بهره مند از اشراف کامل بر وضعیت اقتصادی کشورند و از همه مهمتر، بهتر از هر کسی با تنگناها، محدودیت ها و مضایق مالی ای که امروزه دومین کلان شهر ایران، «مشهد» دوست داشتنی، با آن درگیر بوده و دست و پنجه نرم می کند، آشنا هستند، توقع استفاده از ادبیاتی «واقع گویانه» را داریم و نه «شعارگونه و نمایشی»!
لذا به «دیده بان فرهیخت» حق بدهید مادامی که قریب به پانزده سال به طور مستمر و بلکه شبانه روز، در حال رصد و دیده بانی و مستندنگاری تمام رویدادهای شهر و استان با «رویکرد بین المللی» - از جمله دیپلماسی اقتصادی - است، از مشاهده ی اغراق گویی های مبالغه آمیز و غیر ضروری، تعجب کند!
و صدالبته چون این شهر و استان، منسوب به عالم آل محمد(ص) امام مهربانی ها و راستی ها، حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام است، بلکه گلایه مند و معترض باشد که در ملک طلق امام رضا(ع)، بیان های اغراق آمیز و گزارش های ناصواب و نازل شأن و اعتبار و جایگاه شهر رضوی؟! چرا؟ و اساساً چه نیازی هست؟!
و کلام آخر شهر، اگر واقع بین باشیم، در همین شهر، تا چندی پیش، صف های طولانی و انتظارهای زیاد شهروندان و زوار برای دریافت چند قرص نان که قوت غالب مردم است، آن چنان آزار دهنده و مصیبت بار بود که اگر این حرف را آنجا باز نقل می کردیم، اصطلاحاً «تیکه بزرگه، گوش مان بود!» حال، نرخ تصاعدی همین روزهای یک شانه تخم مرغ و یک کیلو مرغ و... به کنار... بماند...
و کلام آخر کشور، اگر باز واقع بین باشیم، در همین ایران، مادامی که میانگین عمر خودرو پنج سال است، پراید این سلطان خودروهای ایرانی ۲۰ سال کار میکند و کلی هم کشته و مجروح در جاده ها می گیرد و می تازد، اما معاینه فنی هم میگیرد!! و این همه در حالی است که سازمان عریض و طویل استاندارد کشور هم، هیچ گیر و گوری به خودروسازان نمی دهد، اما رئیس همین سازمان ملی استاندارد در دفتر استاندار اظهار می کند: مشهد میتواند بازار تجارت حلال جهان اسلام را در اختیار داشته باشد و الگویی برای جهان اسلام شود!
... دیگر قضاوت با خودتان...
متن کامل مصاحبه:
مشهد میتواند بازار تجارت حلال جهان اسلام را در اختیار داشته باشد
ایسنا/خراسان رضوی؛ معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان ملی استاندارد گفت: مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران کشش و ظرفیت زیادی در جذب زائر دارد چون سایر کشورهای اسلامی سرمایهدار از این ظرفیت برخوردار نیستند؛ لذا این شهر میتواند بازار تجارت حلال جهان اسلام را در اختیار داشته باشد.
مهدی اسلامپناه در نشست شورای استاندارد خراسان رضوی اظهار کرد: میتوان در استانداردسازی زیارت گامهای موثری برداشت، به نحوی که مشهد در این زمینه الگوی جهان اسلام شود. همه اقدامات ما در مشهد حول محور تاکید بر استانداردها در ارائه خدمات، هتلداری، مراکز ورزشی و تجهیزات تفریحی، آسانسور و بالابر و... به این دلیل است که میخواهیم این شهر را به عنوان نمونهای از استانداردسازی زیارت معرفی کنیم.
وی افزود: مشهد قابلیتهای زیادی در حوزه صنایع غذایی، گردشگری سلامت داشته و از شرکتهای دانشبنیان و فناور در زمینه تدوین استانداردها و تایید صلاحیتهای کیفی برخوردار است که میتواند در زمینه تدوین استانداردها، استانهای همجوار خود را پوشش دهد؛ لذا میتوان مشهد را در حوزه زیارت و گردشگری به سمت ارائه خدمات استاندارد و استانداردسازی خدمات پیش برد و آن را الگویی برای سایر نقاط کشور و حتی جهان اسلام قرار داد.
در ادامه یعقوبعلی نظری، استاندار خراسان رضوی اظهار کرد: اطمینانبخشی از کیفیت تولیدات در بخشهای مختلف، حرکت چرخ اقتصاد، تولید و تجارت را تداوم میبخشد.
وی ادامه داد: از آنجا که هر یک از مدیران، مسئول نظارت کیفی بر کالا و خدمات هستند، نمیتوانیم نسبت به کمیت و کیفیت کالا بیتفاوت باشیم بلکه هدف همه مسئولان باید تلاش برای ارائه کالا و خدمات باکیفیت و تامین نیاز مردم باشد.
استانداردسازی سوغات مشهد ضروری است
استاندار خراسان رضوی گفت: استانداردسازی سوغات مشهد ضروری است و باید مسئولان دستگاههای اجرایی مرتبط درباره جزئیات و چگونگی تدوین آن در کارگروه به بحث و تبادل نظر بپردازند.
به گزارش اداره کل روابط عمومی استانداری خراسان رضوی، همچنین در شورای استاندارد خراسان رضوی مصوب شد که کارگروهی متشکل از معاونت زیارت استانداری، اداره کل استاندارد، اداره کل میراث فرهنگی و سایر دستگاههای اجرایی ذیربط در استان تشکیل و موضوع سوغات استاندارد را تا حصول نتیجه نهایی پیگیری نمایند.
انتهای پیام