-
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
-
بازدید: ۲۵
از شهرِ امامِ غریب(ع) تا شهرِ غریبِ امام(ع)
سیدمصطفی فاطمی نسب روزنامه نگار: وقتی فلش توسعه مشهد به سمت ییلاقات و مناطق خوش آب و هوای شمال غرب چرخانده شد، اسب یکهتاز توسعه در انبانش از لوازم یک زندگی متمدن همه چیز داشت جز یادگار همجواری با فرزند رسول خدا (ص). آن روزها آن روی فنی و مهندسی توسعه آنقدر غلبه داشت که هرگونه مخالفتی با توسعه یکجانبه شهر به سمت غرب به عنوان بیسوادی و خشک مقدس بودن منتقدان تلقی میشد. باز هم مثل همیشه کاتولیکتر از پاپ شده بودیم!
آش توسعه به غرب، آنقدر شور بود که بعدها هیچ مسئولی حاضر به دفاع از وضعیت غیرهویتی مشهد نمیشد و همه جریانات شهر، از تاراج هویت مشهد گلایهمند بودند. در آخرین نظرسنجی مرکز مطالعات شهرداری از ۲۷ چهره فرهنگی و اجتماعی سطح شهر و کشور، با سلایق مختلف فرهنگی و سیاسی، پرسیده شده است که به نظر شما مشهد چقدر توانسته هویت مذهبی و زیارتی خودش را حفظ کند؟ بیشتر از ۹۵ درصد پاسخدهندگان معتقد هستند یا هیچ یا کمتر از ۱۰ درصد! آنها معتقدند مشهد جز رینگ زیارتی دور حرم، حتی هویت قابل تمایزی نسبت به شهری مثل تهران هم ندارد و این موضوع در تمام شهر قابل لمس است. حرف اکثریت پاسخ دهندگان این است که حرم و زیارت در شهر امتداد پیدا نکرده و به همین خاطر مشهد هویت مذهبی و زیارتی خودش را از دست داده است.
اما چرا این چنین شد؟ سه دلیل عمده وجود دارد که ریشه رفتارهای کنشگران زیارت به شمار میرود.
۱- تقلیل زیارت به دوگانه مستحب و واجب: میگویند زیارت جزو مستحبات است و نه واجبات، بنابراین آن را خواسته یا ناخواسته از منظر قاعده «تسامح در ادله سنن» میبینند، یعنی به قول امروزیها در اهمیت و چگونگی چیزی که واجب نیست، زیاد «مته به خشخاش نمی گذارند». جدا از اینکه کسانی مانند مرحوم حرعاملی در وسائل الشیعه (ج۱۴، ص۴۴۳)، زیارت را در انواع واجبات معرفی می کنند، اما اساساً اصل این
تقسیم بندی واجب و مستحب مسئلهای انحرافی است؛ مگر میشود از طریقی غیر امام به خداشناسی و عبودیت رسید؟ یعنی اگر کسی یکبار ترجمه زیارت جامعه کبیره را بخواند، میتواند بگوید زیارت آمدن من مستحب است و اگر نیایم ضربهای به دین و دنیایم نمیخورد؟ حتی اگر زیارت در مقیاس فردی هم امری مستحب باشد، در مقیاس اجتماعی به عنوان تنظیمگر روابط انسانی در جامعه اسلامی واجب میشود. نکته جالبتر داستان این است که اینگونه امور مستحب(از منظر برخی)، اتفاقاً در فرهنگسازی و جریان سازی اجتماعی بیشترین تأثیر را دارد. مثلاً برپایی دهههای عزاداری و ... .
۲- فهم فردی و سکولار از زیارت: عدهای دیگری هستند که حتی اگر قائل به واجب بودن زیارت باشند، آن را از سایر شئونات زندگی جدا میبینند. ایده مرکزی اندیشه آنها این جمله است که: زیارت جای خودش، زندگی جای خودش! یعنی مشهد کافیشاپهای برند میخواهد، پارکهای آبی متنوع میخواهد، مالها و هتلهای لاکچری میخواهد و و و.
البته هیچ انسان عاقلی اصل تفریح و نشاط را نفی نمیکند. نکته در رعایت تعادل و همچنین طولی دیدن مسئله تفریح و زیارت است. تعادل هویت مشهد بههم خورده است و امروزه طوری تبلیغات میشود که تا ۱۰ سال دیگر، کلانتصویر مشهد در ذهن نسل جدید ابتدا با پارکهای آبی تداعی میشود بعد زیارت! درحالی که در شهرهای هویتی دنیا، تفریحات، مکمل و همراستای با هویت آن شهر است که از قضا هم تفریح است، هم گردش اقتصادی دارد و هم در راستای ترویج هویت شهر عمل میکند. یک نمونه آن کشتی حضرت نوح در ایالت کنتاکی آمریکاست که با حمایت دولت و هزینهای افزون بر ۱۰۰ میلیون دلار ساخته شده است.
۳ - نبود یک نظریه پایه برای مدیریت شهر: به تبع دو مؤلفه بالا، مشهد از داشتن یک نظریه علمی زیارتمحور در مدیریت شهری محروم شده است. بدون داشتن این نظریه پایه، مبنای تصمیمات در هر حوزه ای تا حد زیادی سلیقهای شد و اگر اتفاق مثبتی هم میافتاد، با عوض شدن دورههای مدیریت شهری، آن اتفاق مثبت نیز از بین میرفت.
۲ پیامد متواتر توسعه غیرهویتی: این مدل توسعه غیرهویتی تقریباً برای هر شهری دو اثر و پیامد مهم فرهنگی و اقتصادی دارد که به طور مختصر به آنها اشاره میشود:
۱ – آسیبهای فرهنگی جداانگاری کالبد از محتوا: میگویند آسیبها مختص مشهد نیست و به همه کلانشهرهای ایران و حتی جهان بر میگردد. بله! وقتی شما مالها و مگامالهایی با فرهنگ مصرفی و لوکسگرایی بسازید، در همه جای دنیا هم که باشد فرهنگ تبرج و مسابقه مصرف گرایی رواج پیدا میکند و ربطی به مشهد و نیویورک ندارد. درواقع مشابهت فیزیکی مشابهت باطنی هم در پی دارد. هر نوع ساختار اجتماعی و پدیده شهری را نمیتوان با زیارت جمع کرد. برای یک پژوهش شهری یک شب در یکی از برجهای تجاری معروف مشهد در حال گشت زدن بودیم. ابتدای برج، ماشین گشت نیروی انتظامی با سه، چهار مأمور انتظامی ایستاده بودند، از ورودی همکف وارد برج که شدیم یک باجه امر به معروف و ترویج حجاب بود که در آن دو خانم به خانمهای بی حجاب تذکر محترمانه میدادند و دونفر دیگر به صحبتهای تبیینی مشغول بودند. در حین گشتزنی نگاهم به مغازههایی افتاد که دقیقاً روبهروی همان باجه امر به معروف، لباسهای نامناسب در ویترین بساط کرده بودند! سالهاست پژوهشهای فرهنگ شهری در دنیا و ایران ثابت کردهاند اساساً ماهیت اینگونه مکانها خودنمایی و دیده شدن فرد است؛ ما درواقع یک میدان مسابقه ایجاد کردهایم و در آن، لوازم مسابقه را هم به فروش گذاشتهایم و حالا به هرکس مسابقه بدهد، تذکر میدهیم!
۲ - از بین رفتن مدلهای اقتصادی نوآور: دومین پیامد بیتوجهی به هویت تاریخی مذهبی مشهد، از بین رفتن الگوی نوآوری و جایگزین شدن آن با الگوی نوسازی است. ما در الگوی نوسازی با پروژههای بزرگ مقیاس و صنعتی مواجه هستیم، در حالی که در الگوی نوآوری، به خلاقیت مبتنی بر بافت هویتی توجه میکنیم. درواقع در الگوی نوآوری یکی از شاخصههای درآمد پایدار، رفتارهای نوآورانه مردم است. مدیریت شهری هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم از این راه ارتزاق میکند. وقتی با دستان خودمان ذره ذره به تخریب صنایع خرد اقتصادی شهر دامن زدیم و یا آنها را در جدال نابرابر با سرمایهداران بزرگ انداختیم، عملاً در دامان یک مدل سرمایهسالارانه افتادیم که خروجیاش، کارگر کردن صاحبان حرف شهر و کشتن استعدادهای آنان بود.
چند پیشنهاد اجرایی برای ترمیم هویت مشهدالرضا(ع)
در انتها به چند پیشنهاد قابل اجرا برای ترمیم هویت زیارتی و فرهنگی مشهدالرضا(ع) اشاره میشود.
۱ - برخورد با مظاهر غیراسلامی مسلم در شهر: ما امروزه در بدیهیترین مسائل فرهنگی و دینی همچنان منفعلانه برخورد میکنیم. اگر به کسی بگوییم در ایران نگه داشتن سگ در آپارتمان و حتی پارک گردی آن خلاف قانون است اما مجوز پتشاپ (فروشگاه ملزومات سگهای خانگی در شهر) در شهر در ۱۰ سال اخیر دستکم ۱۰۰ درصد رشد داشته است، به ما چه خواهد گفت؟ حتماً میگوید اول تکلیف خودتان را با خودتان مشخص کنید بعد دم از فرهنگ و هویت بزنید!
۲ - تعریف شهر زیارتی و تهیه سند پایه توسعه مشهد مبتنی بر آن: دومین اقدام ما در شهر زیارتی، تعریف شهر زیارتی و تهیه سند پایه پیشرفت آن است. تا زمانی که به تعریف روشنی از شهر زیارتی و حدود و ثغور مفهومی آن نرسیم، هرگونه مداخله سیاستگذارانه در شهر سلیقهای و ذوقی خواهد بود.
۳ - تولید مدلهای ایجابی اقتصاد هویت محور: دعوای توسعه یکجانبه کم فروغ شده و کسی منکر بی هویت شدن مشهد نیست، اما مدلهای توسعه هویت محور بهخصوص در حوزه اقتصادی همچنان پاسخگوی نیازهای اقتصادی شهر نیست. باید متولیان زیارت، بهویژه معاونت زیارت استانداری، با همکاری آستان قدس و شهرداری، سرمایهگذاری ویژهای در حوزه مدلهای اقتصادی هویت مبنا انجام دهند. ابتدا می توان از ظرفیت تنوع قومیتی مجاوران(که جزء لاینفک هویت مشهدالرضا(ع) شده است) استفاده کرد. این ظرفیت در حال حاضر به شکل خودجوش در گوشههایی از شهر، بازار محلی برای صنایع دستی (شلوغبازار) و یا رستورانهایی با غذاهای سنتی (قابلی افغانستانیها) ایجاد کرده و اتفاقاً با استقبال مردم منطقه هم همراه شده است.
۴ - توسعه شهری محلهمحور: قدم چهارم، محلهمحوری به جای توسعه کالبدی و فضایی صرف است. محله به نوعی کوچکترین مقیاس اجتماعی اثرگذار بر هویت شهر است. هنوز هم مشهدیهای قدیم برای خرید منزل، اول احوالپرس محله آن میشوند بعد خانه را بازدید میکنند. توسعه فرهنگ محور از جدی گرفتن محلات هویتی مشهد و هویت بخشیدن به محلات تازه تأسیس آغاز میشود. از محله عبور کنیم، از هویت عبور کردهایم. شهرداری مشهد ضمن تقویت هویت محلات قدیم شهر، باید مقیاس فعالیتهای فرهنگی اجتماعی خود را هرچه بیشتر در محلات تازه تأسیس تعریف کند تا عرصههای عمومی.
۵ - انتخاب مسئولان هویت فهم و زیارت فهم: قدم پنجم انتخاب مسئولانی برای شهرهای زیارتی است که فهم اجتماعی و تمدنی از زیارت داشته باشند. زیارت در بعد تمدنی خودش، فرهنگ غنی منطقهای و آیینهای سنتی ارزشمند یک منطقه را هم به انضمام خودش درمیآورد. بنابراین مسئولانی برای مشهدالرضا(ع) صلاحیت انتخاب دارند که هم فهم تمدنسازانه از زیارت داشته باشند و هم هنر و فرهنگ تاریخی شهر را در امتداد آن نظریه پایه تقریر کنند.