-
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
-
بازدید: ۵۴۱
اشاره
یادداشت فرهیخت: دو سال است که شاهد ذره ذره آب شدن شمع رویکرد «بین المللی» از چلچراغ رویداد ارزشمند، فاخر و مؤثر «جشنواره ی هنرهای شهری مشهد» هستیم. اتفاق ناگواری که بذر یأس و ناامیدی را در دل فعالان و دغدغهداران توسعه ی روابط خارجی مشهد دوست داشتنی و استان هنرمندپرور خراسان رضوی می کارد و آنان را دلسرد می کند.
آن هم نه رخدادی معمولی، صفر کیلومتر و بی کس و کار، بلکه رویدادی مبارک، گران سنگ و با سابقه ی چهارده ساله و با پشتیبانی و حمایت مادی و معنوی ارگان مدیریت عالی شهری پرآوازه به بلندای مشهد!
براستی، مگر بین المللی برپا کردن یک اتفاق هنری و تعاملی شهری، چقدر سخت است که جشنواره ی باقدمت و استوار و قرص و محکمی چون «جشنواره ی هنرهای شهری مشهد»، نتوانست بیش از یک دوره (چهاردهم)، «بین المللی» بماند آن هم ناقص و نیمه تمام؟!
مگر بخش بین الملل یک مسابقه ی هنری، چقدر می تواند پیچیده و طاقت فرسا باشد که حتی بزرگان مدیریت شهری مشهد هم نتوانستند همان گام اول را در سال گذشته کامل بردارند، تا جایی که امسال دلخوش باشیم پانزدهمین دوره این جشنواره و دومین سال رویکرد بین المللی آن را به جشن می نشینیم؟!
هرچند اگر فقط یک نکته ی علی الظاهر جزئی، رعایت می شد، هم سال گذشته و هم امسال، شاهد برپایی واقعی این جشنواره به صورت بین المللی بودیم و آن قاعده، چیزی نبود جز «تفکیک ایده از اجرا» در بخش بین الملل! (در این باره طی دو یادداشت قبلی، به تفصیل سخن گفتیم. به انتهای همین صفحه مراجعه فرمایید.)
این جشنواره چقدر بین المللی بود و چقدر هم بر این عهد استوار ماند؟
پاییز سال گذشته، اتفاقاً همین موضوع، دستمایه ی خبر و تیتر گزارشی شد از سوی ایسنای خراسان با عنوان «جشنواره هنرهای شهری مشهد چقدر بینالمللی است؟» متنی برگرفته از مصاحبه با «مهدی یک پسر» دبیر چهاردهمین جشنواره بین المللی هنرهای شهری که به سهم خود قدردانیم، چون متأسفانه، غالبأ رسانه های بومی ما، کمتر به صورت چالشی با موضوعات بین المللی شهر برخورد می کنند و همچون دستگاه های اجرایی استان ، آن را تا حدودی زائد و تشریفاتی می پندارند.
این گونه دغدغه مندی رسانه ها به بهانه ی جشنواره ی فرخنده ای که ۱۳ دوره ی آن با رویکرد ملی برگزار شده بود و از دوره ی چهاردهم قرار بود فرخنده تر هم شود، ما را خرسند می کرد، چون بالاخره مسئولان فرهنگی و هنری شهرداری مشهد دل به دریا زده بودند و جرأتی به خرج، تا از چهاردهمین دوره به بعد، آن را با رویکرد بینالمللی برپا کنند.
اما از آنجایی که اضافه کردن بخش بین الملل به ساختار این جشنواره ی قدیمی، تجربه ی اول مسئولان وقت بود، کمترین انتظار و توقع عقلایی و منطقی آن بود که دعوت و تمهیدی از دغدغه داران و دلسوزان رویکرد بینالمللی شهر خصوصاً در پژوهشگاه ها و اندیشکده های فعال برای هم افزایی تجارب و آراء صورت گیرد که متأسفانه چنین نشد و عملاً به حاشیه رانده شدند.
همین نادیده انگاشتن فعالان عرصه ی روابط خارجی و مدیران اجرایی باتجربه و آشنا به الفبای بین الملل در کنار عوامل مؤثر دیگر، باعث شد تا نهال نوپای رویکرد بین المللی این جشنواره در همان ایستگاه چهاردهم بخشکد، به گونه ای که در نهایت از روند فعالیت ها حذف گردید و دست آخر عملاً جز اسمی از آن باقی نماند!
غبار چشم زخم از دولت ات دور...
کاش سال گذشته نمی پرسیدند «این جشنواره چقدر بین المللی است؟» و به تعبیر همیشگی ما «پس بین الملل اش کو؟!» تا امسال نمی گفتیم: هر سال دریغ از پارسال! و چشم زخمی نمی خورد.
سال گذشته، مسئولان وقت، لااقل قدم اول رویکرد بینالمللی شدن جشنواره را درست برداشتند و یک فراخوان پر و پیمان منتشر کردند و آن را به دو زبان دیگر ترجمه کرده و علاوه بر انتشار گسترده در رسانه های مکتوب و دیجیتال و شبکه های اجتماعی، گفته شد که از طریق دفاتر رایزنیهای فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در هفتاد کشور نیز، به گوش هنرمندان سایر کشورها بویژه در سطح جهان اسلام رسانده اند.
ولی امسال هرچه منتظر ماندیم، چشم مان به در ماند! تا این لحظه متأسفانه هیچ علامت و نشانه و عزم و همتی برای بین المللی برپاشدن این جشنواره در ایستگاه پانزدهم ندیدیم، جز اسم «بین الملل» که جشنواره آن را متأسفانه فقط بر تارک سایت و پوسترش و به صورت سوری یدک می کشد! نه داور غیرایرانی وجود دارد و نه فراخوانی و نه خبری از رایزنی های فرهنگی سفارت خانه هاست و نه گزارشی از شرکت کنندگان بخش بینالملل!
جالب آن که امسال هم، مسئولان سخت کوش فرهنگی و هنری و اجتماعی شهرداری مشهد و شورای اسلامی شهر در رده های مختلف یکی پس از دیگری در همین خصوص و به بهانه های مختلف با رسانه ها مصاحبه می کنند - از مراسم رونمایی پوستر گرفته تا تشریح جزء به جزء بخش های جشنواره - ولی در کمال تعجب، نه آنان در مورد این زیبای خفته و تازه عروس خوش قدم یعنی بخش بین الملل جشنواره حرفی می زنند و نه شگفتا، خبرنگاران حاضر از آنان سئوالی در باره ی این ماه پیکر نیکوخصال می پرسند، گویی قرار است کسی نه آن را ببیند و نه در موردش حرفی بزند!
بروز غصه دوم، غم اول ما را هم با خود برد!
در پرانتز بگوییم کلیدواژه ای را که مخاطبان فرهیخته ی ما مکرراً در تارنمای فرهیخت خوانده اند. همان تکیه کلامی که مسئولان خدوم ما اغلب اوقات در مصاحبه ها آن را به درستی تکرار می کنند، اما ناقص می گذارند، این که «مشهد، شهر مزیت هاست» ولی کمتر مدیر و مسئول شجاعی پیدا می شود که واقعیت را بگوید، این که «مشهد، هم شهر مزیت هاست و هم شهر تفاوتها...»
بدین معنی که هرچه مزیت داریم، متأسفانه به همان اندازه متفاوتیم و بلکه نسبت به دیگر شهرها، عجیب تر و بلکه برعکس آنها رفتار می کنیم، چراکه مشاوران مجرب و توانمندی در کنار مسئولان ما نیست تا به قول حافظ علیه الرحمه، آن چه خود داشت، زبیگانه تمنا نکنند!
به عنوان مثال، در همین موضوع بحث ما، نه حضرات مسئولان شهری مان در سخنرانی ها و مصاحبه های خود به روی مبارک شان می آورند و چیزی می گویند و نه این همه خبرنگار و فعال رسانه ای محترم و عاقل و بالغ حاضر در این نشست های خبری از آنان می پرسند که:
چطور می شود در همه جای عالم، صاحبان مشاغل و حرف، حتی در حد یک بقالی و یک عطاری، از سابقه ی چندین ساله ی کسب و کار خودشان اصلأ نمی گذرند و تا مشتری حرفی می زند حال چه تعریف باشد و چه گلایه، سریع به رخش می کشند که «اختیار دارید، بالاخره ما فلان سال در این حرفه و کاریم و دود چراغش را خورده ایم و فلان و بهمان، خلاصه این که تا سابقه ی چندین ساله اش را در چشم طرف مقابلش فرو نکند، از گفت و شنود دست نمی کشد!»
اما در مشهد ما دقیقاً برعکس عمل می شود، حتی در مقایسه با همین حومه و اطراف و همین ده اکبرآباد علیا که کدخدایش زمین می فروشد تا پولش را خرج چند دیگ شله ی مشهدی بیشتر به نسبت ده اکبرآباد سفلی کند و سپس افتخار که ما مثلاً محرمی خرج بیشتری کردیم!
اما اینجا مسئولان فرهنگی و هنری شهر ما به راحتی آب خوردن، نه یک سال و دو سال، بلکه چهارده سال آزگار، سابقه ی برپایی یک رخدادی فرهنگی و هنری - آن هم نه رویدادی بی اثر و بدون خروجی، بلکه اتفاقی با این عظمت و ارزش و این همه آثار فاخر هنری و اثرگذار در روح و روان شهروندان و زائران - را زیر پا می گذارند و همه جا جار می زنند: «رویداد بین المللی! هنرهای شهری مشهد» بدون آن که به ۱۴ دوره برپایی موفق آن اشاره کنند!
صدها آثار حجمی زیبا و معناگرا برگرفته از ایده های نوآورانه و خلاق که در نوروز هر سال، چهره ی شهر را دگرگون می کند، به گونه ای که اگر برای هر اثر، یک ماکت مینیاتوری درست می شد، اکنون به وسعت پارک ملت مشهد، موزه ای بزرگ و ماندگار داشتیم و حتی اگر یک عکس و یک تابلو از هر اثر منتشر و نصب شود، فضای ۴.۵ کیلومتری دور تا دور همین بوستان بزرگ و زیبای شهری هم چه بسا کفایت نکند!
اتفاقی که شهرت و آوازه و حس الگوگیری اش علاوه بر غبطه ی دیگر شهرهای کشور، به سایر بلاد اسلامی هم رسیده، تا جایی که دوست و دشمن ، همه زبان به تمجید و ستایش می گشایند که دیدید شهرداری مشهد نوروزانه چه کار قشنگی کرده، مثلاً تندیس پیرزنی خوش سیما را پشت یک چرخ خیاطی به بزرگی کابین یک تریلی هجده چرخ در وسط میدان بزرگ شهر و فضای سبزش کاشته، به گونه ای که مجاور و زائر همه با این آثار عکس یادگاری می گیرند؟
لطفاً قید بین المللی را از عنوان جشنواره بردارید
و کلام آخر ، بیایید با رخدادهای شهر خدا صادق باشیم و دست کم در شهر عالم آل محمد(ص) صادقانه رفتار کنیم. به قول قیصر امین پور خفته شاد، گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود... گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود! و گاهی چه زود فرصت مان دیر می شود!
لذا اگر امسال هم، این رخداد مهم و آتیه دار، توفیق بین المللی شدن نیافت، عیبی نیست، اما لااقل، عنوان بین المللی را از روی پوستر و بنرهای صدر و ذیل سایت بردارید تا این عنوان مهم و ذی قیمت در خطه ای که جهان شهرش می خوانند، بیشتر از این لوث و بی معنا نشود.
بالاخره شش میلیون زائر و مجاور در استان، پوستر و بنر به آن بزرگی را در فضای حقیقی و فضای مجازی و در رسانه ها می بینند و اگر بپرسند پس بین الملل اش کو؟! یا فراخوان بین المللی اش کو؟! یا داوران و برگزیدگان غیرایرانی اش کو؟! چه پاسخ قانع کننده ای به آنان خواهید داد؟
جشنواره ای که بین المللی بودنش پیش کش، حتی دست اندرکارانش، طبق رسم و عرف متداول، اسم و عنوان آن را هم به شکل درست و صحیح بر زبان نمی آورند و نمی گویند دومین جشنواره بین المللی و پانزدهمین جشنواره ی ملی هنرهای شهری؟!
دوستی می گفت یکی از بهانه های پرتکرار مسئولان امر در سال گذشته برای بین المللی نشدن و داور غیر ایرانی انتخاب نکردن و اطلاع نرسانی برون مرزی و...، ضیق وقت اعلام می شد و کمبود زمان، حال این دوره که یک سال تمام برای همه چیز فرصت کافی و وافی وجود داشت، چرا این مهم به سرانجام نرسید؟
البته، پاسخ این سئوال را از اذعان و اعتراف داور بانوی این جشنواره در مصاحبه ی اخیرش با رسانه ی خبری شهرداری گرفتیم که به صراحت می گوید: من استاد دانشگاه هنرهای زیبای تهرانم و حتی دانشجویان رشته های هنری دانشگاه تهران هم از برپایی این جشنواره بی خبرند! افسوس...
به امید روزی که همه ی ما، قدر داشته های فرهنگی و آثار فاخر هنری شهر رضوی و میراث ارزشمند و گران سنگ هنرمندان چیره دست و سرسپرده به آستان ملکوتی و ملک پاسبان سلطان سریر ارتضاء، مولای تسلیم و رضا، حضرت امام اباالحسن الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء را بیشتر از وضع نابسامان کنونی پاس داشته، کاری کنیم تا ماکت حجمی برگزیده های این آثار، تجاری سازی انبوه شده و به عنوان سوغات زیارت در سبد سفر زائران داخلی و غیرایرانی قرار گیرد، نه فقط مشتی نخود و کشمش و زرشک و نبات و... که به مصداق «زیره به کرمان بردن» در هر بلادی یافت می شود. ان شاءالله الرحمن...
»»» مشاهده ی وبگاه رسمی جشنواره ی بین المللی! هنرهای شهری مشهد
»»» دیپلماسی شهری/ یادداشت فرهیخت: واکاوی علل ناکامی جشنواره هنرهای شهری در رویکرد بین المللی بخش۲