دیپلماسی" دینی/ پیوست فرهیخت: ضرورت مدیریت واحد هماهنگ در کانون مدیریتی زائر و زیارت یعنی آستان قدس رضوی
-
۴ مهر ۱۴۰۳
-
بازدید: ۲۶۲
اشاره
پیوست فرهیخت: به نام خدا، می دانید که برای کوتاه تر شدن یادداشت های فرهیخت، مدتی است مطالب حاشیه ای اما مهم را در قالب «پیوست های فرهیخت» و به صورت جداگانه و خارج از مقاله منتشر می کنیم.
بویژه موضوعات و مطالبی که چه بسا به طور مستقیم با رویکرد بین المللی شهر و رخدادها و دیپلماسی های فعالش مرتبط نیستند، یا اگر هم مرتبط هستند، چندان ضرورتی ندارد داخل مقاله ی اصلی ذکر شوند، اما اشاره به آنها، به درک و فهم بهتر مبحث اصلی کمک شایان توجهی می کند.
بدین روش، نه تنها از طولانی شدن مقالات فرهیخت جلوگیری می شود، بلکه صرفاً علاقه مندان به پیگیری این مباحث خاص، به راحتی یک کلیک ساده، به محتوای مدنظر دسترسی پیدا می کنند.
حتی می توانند با خیالی آسوده و با فراغ بال، سر فرصت و یا پس از اتمام مطالعه ی یادداشت اصلی، آن را مطالعه فرمایند و بدین ترتیب، از خلط مباحث نیز اجتناب می شود.
و اما موضوع این پیوست فرهیخت
این پیوست را به بهانه ی مقاله ی محوری «دیپلماسی زیارت» در تارنمای فرهیخت نگاشته ایم.
در این مقاله، به اهمیت زائدالوصف مبحث مدیریت واحد هماهنگ در کانون مدیریتی زائر و زیارت یعنی آستان قدس رضوی و به تعبیر مشهدی ها، «آستانه»، اشاراتی مختصر اما مفید داشته ایم و اکنون شایسته دیدیم کمی مشروح تر به این بحث بپردازیم.
هم چنان که بارها گفته آمد، وجود مراکز تصمیم گیری متعدد و نبود یک مدیریت واحد هماهنگ در اتمسفر «زیارت» در شهر و استان حتی در درون سازمان بزرگ و مقدس «آستان قدس رضوی»، همچنان سوهان ذهن و روح دغدغه داران تعالی، معرفت افزایی و عمق بخشی به مقوله ی زیارت شده که به ناچار ناگزیریم کمی مطول به آن بپردازیم و با این سئوال کمی صریح و بی پرده آغاز کنیم که:
مگر می توان اولویت ها، اوّلیت ها، اهمیت ها و ارحجت های یک بحث چند وجهی و یک رویکرد چند جانبه مانند «بین الملل» و «زائران غیر ایرانی» را با صدها راز و رمز و پیچیدگی خاص خود به صورت جغرافیایی تقسیم کرد؟!
گویا علی رغم گذشت هشت سال از ارتحال تولیت فقید و اسبق (رحمه الله علیه) و تغییر دو تولیت و دو مدیریت، همچنان متأسفانه سایه ی این تفکرات کهن و میراث غلط تقسیم بندی همه چیز حتی انسان ها به جغرافیای داخل و خارج از حرم مطهر، بر سر تصمیمات مدیران کنونی نیز سایه افکنده و قرار نیست به این زودی ها اسباب کشی کند و به موزه ی تاریخ بپیوندد!
به عنوان مثال در بحث بیمه ی زائر، قبلاً تصور غالب این بود که زائر به محض ورود به داخل فضای صحن ها، زائر شمرده شده و مشمول بیمه ی زائر می شود، اما همین زائر هنگامی که خارج از فضای جغرافیایی حرم مطهر می رود، اگر خدای نکرده دچار حادثه ای شود، چون گردشگر به شمار می رود، دیگر آستان قدس تعهدی در این خصوص ندارد!
و همچنین است نقص و مشکلی در معابر مثلاً چاله ای اگر این طرف دیوارهای حرم مطهر باشد، رفع عیب و پرکردنش با بخش عمرانی آستان قدس است، اما اگر همین نقص و عیب و چاله با فاصله ی چند متر آن طرف دیوارها و در نزدیکترین کوچه به حرم مطهر باشد، مسئولیتش با شهرداری است! (این مستند را ببینید...)
بگذریم از بحث میراث گذشته و سر بسته بگوییم برخی دیگر از مصادیق و مثال ها از تصمیمات اشتباه و سخیف و عجیب قدیمی را با این نیت خیر که مدیران کنونی، زیاد بر حفظ و تداوم آداب مدیریتی غلط و متأسفانه طولانی مدت گذشته اصرار نورزند و گمان نکنند که وحی مُنزل است؛
اقدامات غیر متعارف، زننده و بغضاً آبرو برنده ای چون سوراخ کردن یا مهر زدن به صفحه آخر گذرنامه ی زوار غیر ایرانی در قبال تحویل یک عدد ژتون غذای متبرک حضرت (تا هر زائر غیر ایرانی نتواند بیشتر از یک بار در سال، به غذاخوری حضرت مشرف شود!) که آن قدر گفتیم، تا الحمدلله بساطش جمع شد.
یا گرو گرفتن گذرنامه ی بانوان زائر غیر ایرانی در ازای اعطای یک چادر آبی و مهمور به آرم آستان قدس آن هم به صورت امانی که متأسفانه هنوز که هنوزه پس از گذشت ۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همچنان این رویه ی غلط پا برجاست و تابلوی آبروبر آن در چهار طرف درب های ورودی حرم به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی نصب است! باور نمی کنید، این «یادداشت فرهیخت» را بخوانید.
بنابراین، بپذیریم که اساساً در دوران چهل ساله ی دوم انقلاب، دیگر مدیریت های جزیره ای و پراکنده و بعضاً ناهماهنگ با یکدیگر، شایسته ی هیچ حوزه ای از جمله ساحت خطیر «زائر و زیارت» و به قول مصطلح، گردشگری دینی نیست!