-
۱۶ آذر ۱۴۰۰
-
بازدید: ۷۸۶
روزگار غریبی است و غریب تر از روزگار ما، حال و وضع دانشجویان خارجی و دانشگاه های میزبان آنان و در کل «دیپلماسی دانشگاهی» در جهان شهری است که به درستی منسوب به عالم آل محمد(ص) اش می خوانند. به درستی رتبه اول کلان شهرهای ایران در جذب دانشجویان خارجی (پس از پایتخت) را دارد، اما به نادرستی و به جفا، حتی در روز ۱۶ آذر که روز مخصوص آنهاست، تیتر صفحه اول روزنامه ها و سایت های خبری شهر و استان، اینهاست: «نان سنگک»، «خودروهای دودزا» و «علی آباد نیمه آباد»!
البته منصف باشیم و واقع بین که یکی دو رسانه در آن لالوها و در آن پستوها و من باب تیمن و تبرک، یه چیزهای بی خاصیت یا کم بهره ای در خصوص روز دانشجو و دانشگاه و حتی با عنوان و تیتر خوشحال کننده «دیپلماسی دانشجویی» نوشته بودند، آن هم از باب رفع تکلیف و باز هم بی ارتباط با مزیت منحصر به فرد مشهد یعنی «دیپلماسی دانشگاهی» تا کسی گله ای نکند که چرا روز دانشجو آمد و رفت و چراغ فلان رسانه خاموش بود! واقعاً دست مریزاد به قطب اول رسانه های کشور (باز هم پس از تهران!)
اجازه بدهید مقدمه ی کوتاهی قبل از طرح اصلی گلایه ی فرهیخت مطرح کنیم تا درک بهتری از موضوع ارائه شود.
براستی دقت کرده اید در همین ایران خودمان، چه بسیار شهرهایی هستند که خود را پایتخت و خاستگاه فلان هنر و فرهنگ و علم و ادب و مهارت و حتی یک میوه یا محصول و کالای خاصی می خوانند و به دیگر شهرها و دیار هم، حسابی فخر می فروشند؟
مثلاً زیبا شهری که خود را به درستی پایتخت شعر و ادب ایران می خواند و چه شایسته به حافظ و سعدی و دیگر مفاخرش می نازد و نه فقط در سالروز تولد این مشاهیر بلند آوازه، بلکه ۳۶۵ روز سال آن چنان رسانه های بومی اش بر طبل شعر و ادب می تازند که دیگر کسی شیراز را به فالوده و شربت بهار نارنج زبانزدش کمتر می شناسند!
یا زیبا شهری دیگر که رسانه های بومی اش به خاطر قدمت صنایع دستی و جاذبه های گردشگری و معماری کهن تاریخی آن دیار، حتی از اعطای لقب «نصف جهان» هم ابایی ندارند و به هر بهانه ای، ارباب رسانه ی شهری آن چنان این مزیت های منحصر به فرد شهرشان را در افکار عمومی پر رنگ می کنند که شاید شما از خرید گز سوغات اصفهان، یادتان برود، اما از قدم زدن در میدان «نقش جهان» هرگز!
حتی کردستان سربلند هم از این قافله عقب نمانده، در تولید انبوه «سنگ پا» سری در سرها بلند کرده و مسوولان آن دیار معتقد اند اگر حمایت شوند، می توانند تمام نیاز اروپا را به سنگ پا تأمین کنند، و قس علی هذا، ساوه به انارش می تازد و قم به سوهانش و کاشان به گلابش و زنجان به چاقویش و همین بیخ گوشمان نیشابور به فیروزه اش و قائنات به زعفرانش و کاشمر به انگورش و...
اما از خود پرسیده اید پس مشهد چی؟ مردم دیگر دیار، شهر ما را باید به چه مزیت منحصر به فردی به یاد آورند؟ تا کی اصحاب رسانه ی این دیار می خواهند همچنان بر طبل سنگ هرکاره ی از یاد رفته یا سجاده و تسبیح نخ نما یا نخود و کشمش سوغات زیارت و یا انگشتر عقیق و شیشلیک شاندیز و خربزه ی مشهدی و استخر موج های آبی و.... امثالهم بکوبند و به القابی چون جهان شهر سنگ های قیمتی دل خوش کنند، گویی که مشهد فقط در این دستاوردهای ظاهری و مادی خلاصه شده است و بس!
شاید با خود بگویید این چه سئوالی است؟ خوب معلوم است، مشهد الرضا(ع) تنها مزیت منحصر به فرد شهر و استان امام مهربانی هاست، بله ... حق با شماست، وجود مضجع نورانی و حرم ملک پاسبان حضرت امام ابالحسن الرضا علیه افضل التحیة والثناء، همچون خورشیدی سترگ، نورانیتش تمام عالم وجود را در بر گرفته است.
اما بدیهی است افتخار تشرف سالانه سی میلیون زائر ایرانی و غیرایرانی به موهبت الطاف آن امام رئوف است و نه حاصل دسترنج ما و هم چنان است افتخار میزبانی از ابدان مشاهیر بلند آوازه ای چون فردوسی حکیم! پس سهم ما چه می شود؟
بنابراین فارغ از وجود مضجع منور رضوی، بپذیریم که ما دیگر در بحث مزیت های منحصر به فرد، دست مان خالی نیست و به قول عوام، اصطلاحاً چپ مان پر هست! به عنوان مثال، در عصر نوآوری های دانش بنیان و در شهر علم و معرفت، به برکت وجود عالم آل محمد (ص) و به مرحمت کثرت، تنوع و تعدد دانشگاه ها و مراکز علمی، پژوهشی، آکادمیک و مدارس حوزوی، این «دیپلماسی دانشگاهی» است که سال های سال، «دیپلماسی اول» شهر و استان امام رئوف است و مایه ی مباهات و روسفیدی شهر و استان و بلکه کل کشور!
مضافاً به خود می بالیم که علاوه بر این دستاورد ارزشمند، مشهد ما سال ها، افتخار عنوان رتبه اول جذب دانشجویان خارجی (پس از پایتخت) را بر عهده دارد و حق هم همین است چون این دیار، مزین و معطر به عطر خوشبوی عالم آل محمد (ص) است و به برکت آن امام همام، بخش عظیمی از شصت هزار دانشجوی خارجی شاغل به تحصیل در کل ایران در مقاطع لیسانس تا دکترا در مراکز علمی و دانشگاهی و آکادمیک این کلانشهر معنوی به صورت حضوری و یا غیر حضوری (دانشگاه پیام نور) تحصیل می کنند.
حال روی سخن ما به اهالی رسانه و اصحاب مطبوعات این شهر و استان علم پرور و میهمان دوست هست که در هر مناسبتی، خصوصاً مناسبت های علمی و دانش محور خاصه 16 آذر سالروز دانشجو، متأسفانه هر کدام ساز ناکوک خودشان را می زنند و «نان سنگک»، «خودروهای دودزا» و «علی آباد نیمه آباد» تیتر اول صفحات روزنامه هایش است!
معضلی که حتی تأسیس قرارگاه رسانه ای استان هم علی الظاهر نتوانسته آن انسجام لازم را ایجاد کند تا چه برسد به تشکیلات قدیمی مانند خانه مطبوعات و انجمن صنفی روزنامه نگاران و تشکل های دیگر رسانه ای و مطبوعاتی.
براستی اگر این اتفاق در شهر و دیار دیگری غیر از «مشهد» رخ می داد، یعنی یک اندیشکده ی تخصصی و مطالعاتی، به صراحت اذعان و اعلام می کرد که صدها دانشجوی مجرب، طلبه ی فاضل، دیپلمات دغدغه دار و استاد دانشگاه و روحانی دلسوز و...، طی سیزده سال و نیم کار تیمی، فقط مشغول یک کارند و آن این که تمام رویدادهای رویکرد بین المللی شهر را رصد و پایش می کنند تا بدانند دیپلماسی اول شهر چیست؟
در نهایت به این نتیجه رسیده اند که دیپلماسی اول این شهر، «دیپلماسی دانشگاهی» است، آیا خداوکیلی اگر این شهر، کاشان بود، همچنان به گلابش می نازید؟ یا اگر زنجان بود به چاقویش و اگر ساوه به انارش؟! نه به خدا... در برابر چنین موفقیت ارزشمندی، به قول عامیانه، انار و چاقو و سوهان کیلو چند؟!
حال در آن دیار اگر مسؤولان ارشد شهر و استان که تا قبل از اعلام این گونه خبرها، برایشان جذاب نبود تا طی برپایی یک میزگرد مطبوعاتی خاص، از محصولات تاپ و تاب شهرشان تعریف و تمجید کنند، آیا با شنیدن این خبر، بلافاصله رسانه ها را اصطلاحاً سر خط نمی کردند و از استاندار گرفته تا شهردار و تا رئیس شورای شهر و امام جمعه و مسئولان ادارات و همه و همه، در وصف دانشجو و دانشگاه و دانشجویان خارجی شان چه ها نمی گفتند و خبرنگاران یشان هم، قلم فرسایی نمی کردند؟! قطعاً می گفتند.
اما مشهد چی؟ اینجا شهر بی تفاوتی ها و در اغلب چیزها متفاوت هاست! همه چیزش با دیگر جاها فرق می کند از جمله رسانه هایش، به گونه ای که هنرمند سینمایی بومی اش همین امروز گلایه می کند که کسی ما را نمی بیند (تسنیم 16 آذر را ببینید) و مجبوریم به پایتخت مهاجرت کنیم و کک هیچکس هم نمی گزد!
کما این که همین دیروز، یک روحانی سرشناس روی آنتن زنده رسانه ی ملی، به سه میلیون نفر ساکنانش گستاخانه توهین کرد، اما باز هم کک هیچ کس نگزید! چرا؟ چون ما مشهدی ها از جمله اهالی رسانه یمان سخت به بی تفاوتی و یا دست کم فراموشی اولویت ها و اولیت هایمان عادت کرده ایم!
باور نمی کنید؟ بسیار خوب، پس بی زحمت سری به رسانه ی هفتاد و چند ساله اش یعنی «خراسان» امروز یعنی ۱۶ آذر ۱۴۰۰ سالروز دانشجو بزنید که تیتر اول صفحه خراسان رضوی اش به جای دانشجو و دیپلماسی دانشجویی، در باره ی نان سنگک است و خرسندند که گزارش خراسان باعث شده تا ترمز آزادپزهای مشهدی کشیده شود! احسنت و دست مریزاد به بابابزرگ رسانه های خراسانی و به تعبیر بهتر «خراسان تهران»!
یا سری به قدس بزنید و باز هم به عبارت بهتر «قدس تهران» چون دیگر صفحه ای به نام خراسان یا خراسان رضوی ندارد و ویژه نامه ای به نام «خراسان» هست که متأسفانه، تیتر بزرگ صفحه ی آن، به جای مبحث دانشجو و دانشگاه، «طرح تشدید برخورد با خودروهای دودزا» است!
یا سری به روزنامه ی بومی «شهرآرا» و باز هم به تعبیر بهتر «شهرآرای ایران» بزنید که در نگاه اول، با تیتر بزرگ «دیپلماسی دانشجویی» به مناسبت روز دانشجو خرسندمان کرد، اما آن متن هم با محوریت ارزیابی تأثیر انقلاب اسلامی بر تربیت دانشجویان و طلاب خارجی است و فقط چند سطر آخر آن در مورد مشهد است و هیچ اشاره ای به این مزیت و برتری ارزشمند نکرده است.
نکته ای که بسیار آزار دهنده هست، آن است که در صدر تمام این روزنامه ها و سایت های خبری شهر و استان نوشته شده است: خبری و تحلیلی، اما بسیار باعث تأسف است که این رسانه های خبری و به اصطلاح تحلیلی، از تحلیل ساده ترین و پیش پا افتاده ترین اصول حرفه ای خبرنگاری و کار رسانه ای عاجزند؛
این که در سالروز دانشجو، برای جهان شهری معنوی و کلان شهری علمی که سخت در طلب کسب عنوان افتخار آمیز قطب اول علمی جهان تشیع و بلکه مرجعیت علمی و پژوهشی جهان اسلام است، از نان سنگک و آزادپزها و خودروهای دودزا و... تیتر نمی زنند و یا مانند شهرآرا، اگر به این فهم و تحلیل می رسند که باید در مورد دانشجو و دانشگاه سخنی بگویند، محور این بحث را نقش انقلاب بر تربیت دانشجویان قرار نمی دهند که جایش در ایام الله دهه فجر است.
انتظار داشتیم در این روز بخصوص این رسانه های فرهنگ محور، شاهد تعریف و تمجید و پررنگ کردن مزیت و افتخار و پیشقراولی «مشهد، نخستین کلان شهر ایران در جذب دانشجویان خارجی» (پس از تهران) باشیم و قدرشناس نقش پررنگ و بی بدیل مراکز دانشگاهی بزرگی چون «دانشگاه فردوسی مشهد»، «جامعه المصطفی العالمیه مشهد»، «دانشگاه علوم پزشکی مشهد» و «دانشگاه آزاد اسلامی» که این افتخار مرهون زحمات و تلاش های آنان است.
یا این که در خود مشهد هم، از میان 22 دیپلماسی مورد رصد و بررسی، این دیپلماسی دانشگاهی است که چند سال پیامی، حائز رتبه ی اول می شود، در حالی که عموم مردم بر این باورند که دیپلماسی اول این شهر، «دیپلماسی زیارت» و مقوله ی زائر است!
کوتاه سخن این که اگر بزرگان و ریش سفیدان و باتجربه های رسانه در این کلان شهر قدمی پیش نگذارند و این کاستی های نابخشودنی را به رخ اصحاب مطبوعات نکشند و خود را نقد و اصلاح نکنند، هیچ استبعادی ندارد که در مناسبت های علمی و فرهنگی بعدی، تیتر اول «نان سنگک» و «خودروهای دودزا» و «علی آباد نیمه آباد» قطعاً نیستند، اما جایشان را به تیترهای سخیف و غیر مرتبط دیگری چون «علی آباد کتول» و «لوله کشی آب رحمت آباد» و امثال اینها خواهند داد. از ما گفتن بود. درود و بدرود.