-
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
-
بازدید: ۱۵۴۷
به نام خدا، در این پرونده ی خبری ویژه، طی پنج یادداشت و مقاله، به این دو - سه سئوال مهم به صورت مبسوط، پاسخ دادیم که:
📌 اولاً چرا این رخداد تحمیلی، غیر بین المللی و تبعیض آمیز رسانه ی خورشید تهران، «بدترین اتفاق سال» برای رویکرد بینالمللی مشهد از منظر دیدهبان فرهیخت نام گرفت؟
🔹️پاسخ کوتاه و در یک کلام: به خاطر گذاشتن سنگ بنای دروغ و فریب از همان ابتدای کار ... به قول شاعر، سنگ اول گر نهد معمار کج... تا ثریا می رود دیوار کج! بدین شرح که:
● از همان روز اول طرح موضوع یعنی دوم مرداد ۱۴۰۲، اصلاً پایتخت نشینان قصد و نیت برگزاری یک جشنواره ی رقابتی و درست حسابی و با مشارکت پرشور فعالان زن رسانه ای از داخل و خارج از کشور و حتی مشهدی ها را نداشتند، برای همین چند هفته ی اول، به این مولود نامبارک می گفتند: رویداد... و نگران بودند تا یکوقت نکند اسم واقعی آن یعنی «اردوی گردشگری خبرنگاران خارجی و داخلی طرف حساب ارشاد» لو برود و مشهدی ها هوشیار شوند!
● و دقیقاً به همین دلیل بود که وقتی رسانه ی بومی شهرآرا، یک ماه بعد، تخم لق «جشنواره» را در دهان آنان گذاشت، بالاجبار به اسم پوششی «جشنواره» رضایت دادند و به همین دلیل بود که فراخوان تک زبانه و فارسی شان، دقیقه ۹۰ منتشر شد آن هم نصف صفحه و آن هم بدون بخش بین الملل! چون اساساً قرار نبود غیر چهره های مندرج در لیست از قبل نوشته شده، افراد دیگری عازم فرودگاه و مسافر ایران شوند!
● بلکه فقط میخواستند ۱۰۰ خبرنگار خارجی زن طرف حساب وزارت ارشاد را به ایران دعوت کنند، ولی چون هیچ شهر و استانی قبول نمی کرد مادرخرج رویدادی به این پر خرجی و به این کم دستاوردی بشود و از طرف دیگر، کفگیر خودشان هم به ته دیگ خورده بود؛
● لذا به سراغ شهرداری مشهد ساده لوح و شورای شهر زودباور ما آمدند و به بهانه ی نشر فرهنگ رضوی و معرفی مشهد به جهانیان!! سر مشهدی ها را با پنبه، بیخ تا بیخ بریدند و میلیاردی روی دستشان خرج تراشیدند و برگشتند تهران، اما بعد که استرشان از پل گذشت، نام نورانی امام رضا(ع) و نماد گنبد منور و عنوان کلیدی فرهنگ رضوی را که به راحتی می توانستند در جای جای فراخوان، پوستر، سایت و مصاحبه های شان ببرند یا نمایش دهند، از همه جا حذف کردند!!
● این اسامی و نمادهای نورانی را عمداً نبردند و کار نکردند تا به هدف اصلی یعنی تقویت ارتباطات وزارت با یکصد خبرنگار خارجی طرف حساب شان بپردازند و از همه مهمتر، آخر کار، اگر مشهدی ها هنوز نفهمیده باشند چه کلاه بزرگ و گشادی سرشان رفته، بعد گل طلایی را در دقیقه ی نود بزنند که متأسفانه زدند:
● این خبر را تعمداً دقیقه ی ۹۵ منتشر کردند تا همه در برابر کار انجام شده قرار گیرند: اهدای جوایز فاخر و دلاری و یورویی به ۱۵ خبرنگار نور چشمی، بدون هیچ آزمونی، بدون رقابت تولید محتوایی، بدون ارسال آثاری و حتی بدون ارزیابی منشأ خدمتی شاخص به فرهنگ رضوی در بلاد خودشان!
● و دقیقاً به همین دلیل بود که بیستم شهریور ۱۴۰۲ یعنی زمان اتمام مهلت کوتاه ۱۳ روزه برای تولید و خلق و ارسال اثر، اعلام کردند ۲۲۰ اثر در بخش فارسی به دبیرخانه رسیده، اما با جسارت تمام، هیچ آماری از آثار واصله در بخش بین الملل ندادند و خبرنگار شجاعی هم متأسفانه نبود بپرسد که پس آمار شرکت کنندگان بخش بین الملل اش کو؟! مگر این مثلاً جشنواره، بین المللی نیست؟!
لذا، ما و دیگر دغدغه داران تعالی رویکرد بینالمللی مشهد را چه به سوگواره ای که هیچ ربط و دخل و خرجی به مشهدالرضا، به فرهنگ رضوی و حتی به موضوع زنان اثرگذار و نخبه ی مشهدی که سنگش را ابتدا بر سینه می زدند و به همین خاطر بودجه ی میلیاردی گرفتند؟
تا چه رسد به موضوع رسانه! کدام رسانه؟ کدام خورشید! رویدادی که فقط یک اردوی گردشگری و زیارتی پرخرج و برج بود با بیشترین دستاورد برای تهرانی ها و با کمترین دستاورد و خروجی برای مشهد و خراسانی ها!! حتی دبیرخانه اش هم در مشهد نیست! چه فکر می کردیم و چه شد؟
● تا آنجا سعی بر مشهدزدایی در این رویداد کردند و عجبا، مسئولان مشهدی و رسانه های منفعل مان با سکوت مشوقانه یشان، پایتخت نشینان را آن چنان پررو و وقیح کردند که ننگ شان می شد که حتی نام «شهرداری مشهد» را در متن فراخوان و در سایت زشت و عاریه ای شان ببرند و تا این لحظه که مراسم ظاهرسازی اختتامیه پایان یافته، هنوز که هنوزه، نه نام نورانی امام رضا(ع) و نه محور فرهنگ رضوی و نه نام شهرداری مشهد به عنوان مشارکت کننده درج نشده است! آن موقع توقع و خیال خام دارید اینان مشهد را به جهانیان معرفی کنند؟! زهی خیال باطل...
● آه... شرم بر سوگواره ی تبعیض که زنان رسانه ای مشهدی، فقط سیاهی لشکرند و نظاره گر اهدای ارزنده ترین جوایز دلاری به ۱۵ خبرنگار نورچشمی زن خارجی که نه خادم بین المللی فرهنگ رضوی اند و نه مبدع خلق هیچ اثر و محتوای رسانه ای یا منشأ خدمتی مؤثر و مرتبط با فرهنگ رضوی!
● حتی انتخاب شان همینطور الله بختکی و خارج از روال و چهارچوب جشنواره است! واقعاً مضحک نیست که در جوار مضجع منور عالم و صادق آل محمد (ص)، دم از نقد آپارتاید استکبار جهانی و جاهلیت مدرن می زنند اما خود با این خاصه بخشی ها به نور چشمی ها، مصداق بارز آپارتاید و ظلم و تبعیض به حقوق زنان رسانه ای مشهدی و ایرانی می شوند! یک بام و دو هوا...!
● جماعت خواب! گوشت های لخم، بی رقابت، از آن خارجیان است و استخوان ها با رقابت، نصیب مشهدیان و ایرانیان! ننگ بر من مشهدی و شهرداری و شورای شهرم که مادرخرج این همه خفت و خواری شدیم!
● و آزرم بر رسانههای منفعل بومی مان و ایضاً ملی ها و بین المللی ها که این همه دروغ و تبعیض را در پایتخت معنوی کشور می بینند، اما نه تنها تقبیخ نمی کنند، نه تنها سکوت نمی کنند، که حتی مجیز هم می گویند! یا خدا، صبرمان بده...
📌 ثانیاً، چرا با مادرخرجی «شهرداری مشهد» در برپایی این اردوی سیاحتی زیارتی بی ربط با رسالت های فرهنگی و اجتماعی مدیریت شهری ارض اقدس توس شدیداً مخالفیم؟!
🔹️یک کلام: به مشهد چه؟ مگر شهرداری مشهد، دولت یا وزارت ارشاد است که باید میلیاردی و نجومی از حق و حقوق شهروندانش بزند و برای سیاحت یک تور رسانه ای غیر هدفمند آن هم نه یکی دو نفر بلکه ۱۰۰ خبرنگار خارجی طرف حساب دولت خرج کند!
● عقلای قوم! بزرگترین پارک و بوستان زنان مشهدی، در بحران بودجه است و اعتبارات، تا جایی که حتی یک آبسردکن ندارد!! و خانواده ها و کودکانش معذب، اما سخنگوی شورای شهرش با شرمندگی می گوید سالانه ۷۰۰ میلیارد تومان! همین شهرداری با آن قلک نحیفش به دیگر نهادها کمک مالی می کند؟! به یزدان که گر ما خرد داشتیم... کجا این سرانجام بد داشتیم؟
● کدام کشور خارجی ده تا خبرنگار ما را به کشورش دعوت کرده که ما اکنون صد خبرنگار را پذیرفتیم؟ مگر می خواهیم مراسم سالگرد ارتحال امام را در مشهد پوشش رسانه ای بدهیم؟! اصلاً معلوم هست در مشهد چه خبره و فرمان شهر دست کیست؟!
● مضافاً از کی تا حالا رسم بوده شهرداری های کلانشهرهای ایران، مجری وظایف دولت ها و امیال وزارتخانه ها بشوند؟ مگر وظایف وزارت نفت به شهرداری ها ربط دارد که ارشادش ربط داشته باشد؟
● مثلاً اصفهانی های زرنگ حاضرند فقط دو ریال و دوووزار برای خوش خوشان یک خبرنگار خارجی طرف حساب وزارت ارشاد از جیب شهروندانش هزینه کند که ما میلیاردی برای اووووه... سفر یکصد خبرنگار خارجی زن خرج کردیم؟! عمراً اگر بکند!! تمام آب زاینده رودشان تو حلق مان اگر رضایت بدهند!
● دولت فخیمه خیلی عرضه دارد و دلسوز مشهدی هاست، همان ۲۶ هزار میلیارد تومان بدهی اش را به شهرداری مشهد بپردازد، کافیست، نه اینکه هم خود زیارت و هم ردیف بودجه اش را از برنامه ی هفتم توسعه با پررویی و وقاحت حذف می کند و هم در جیب مردمش دست! ای بابا... نکنید!! ... در دیزی بازه، حیای گربه کجاست ؟!
📌 و ثالثاً، چرا و به چه دلیل معتقدیم اساساً این اتفاق نامبارک و بی ربط «رسانه ی خورشید تهران»، رخدادی غیر بین المللی است و حتی اصلاً جشنواره نیست، بلکه یک اردوی سیاحتی زیارتی است؟
🔹️یک کلام: چون که در حقیقت، برای دو تا دکمه، سفارش دوخت یک کت شلوار به خیاط دادند! همان طور که اشاره شد، نیت اصلی، برپایی یک اردو و تور گردشگری سه روزه برای ۱۰۰ خبرنگار خارجی زن طرف حساب ارشاد به ایران بود، اما چون پول و اعتبارش را نداشتند! لذا آدرس غلط جشنواره را دادند تا پوشش و قالبی موجه باشد برای این شبهه که اردوی گردشگری خروجی ندارد، اما برپایی جشنواره خروجی آثار دارد، پس به عوض هزینه کرد، آثار فاخری به دست می آوریم.
● لذا خود به عینه مشاهده فرمودید که فراخوان شان، بخش بین الملل نداشت! هیئت علمی نداشت! داور غیرایرانی نداشت و اصلاً بین المللی نیست تا چه برسد به جشنواره بودن که در ذاتش مسابقه و رقابت نهفته است! بلکه یک گردهمایی پرخرج زنانه ی خارجیانی است که اگر نخبه ی رسانه ای در کشور خود هستند، به مشهد و شهرداری مشهد چه؟
● اما اگر خادم بین المللی و برگزیده ی فرهنگ رضوی اند و خالق حتی یک اثر یا محتوای فاخر و مؤثر رسانه ای رضوی یا منشأ خدمتی شاخص یا لااقل عملکردی متمایز در راستای نشر فرهنگ رضوی، بفرمایید تا برایشان فرش قرمز پهن کنیم، آن موقع گردن مان از مو باریکتر ...
● اما دو صد حیف که اینطور نیست! شرم بر کسانی که مرغ همسایه را همیشه غاز می پندارند و طاووس خودمان را گنجشک! چرا باید خبرنگاران رسانه ای خارجی را روی سرمان گذاشته و حلوا حلوا کنیم تا پایتخت نشینان را خوش آید، در حالی که بسیاری از زنان اثرگذار و نخبه ی مشهدی و ایرانی چون «بانوی فاضله، طاهایی» و بسیاری دیگر، هنوز در خود مشهد غریب و گمنام اند! به نام مشهد و به کام ترکستان! تازه شهرداری ساده اندیش و شورای شهر زودباور ما، بر این همه تبعیض و خود تحریمی و خود تحقیری، افتخار هم می کنند!
● اف بر کسانی که زنان نخبه و اثرگذار مشهدی را با اسم رمز بانوی مجلله «گوهرشاد» امیدوار به تجلیل در رسانه ی خورشید تاریک تهران کردند، اما با پهن کردن فرش قرمز بی رقابت زیر پای یکصد خبرنگار خارجی زنی که فقط در لیست ارشادی ها، خوش حسابند، اما هیچ گلی به سر این دیار نزده و حتی یک لایک قرمز هم به زنان نوقان هدیه نکردند؛
● اما اکنون مأیوس، سرافکنده و منزوی، در گوشه ای از این شهر، فقط نظاره گر مظاهر تبعیضی آشکار در خطه ای هستند که شعارش، مثلاً «برکت و کرامت» است! کدام برکت؟ کدام کرامت؟ برکت و کرامتی که کرور کرور، بی منت و آز، دو دستی و در سینی هایی از طلا و دلار، تقدیم نورچشمیان رنگین چشم خارجی شد و پزش با منت و تحقیرش با نکبت، نصیب زنان مشهدی نخبه اما سرخورده! و بعد می گویند مغزها مهاجرت نکنید و چون «مریم عظیمی هاشمی، ساکن کمبریج انگلستان و مدیر فروش مشهدی کمپانی غول آمریکایی، اپل» نشوید که ایران، بهشت روی زمین و مدینه ی فاضله و خالی از هر گونه تبعیض است! مدینه گفتی و کردی کبابم... و علی الاسلام والسلام...
ꕥ ꕥ ꕥ
«انا لله و انا الیه راجعون»
«قلب من در فشار است.» ... «ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند» ... «ما را فروختند، استقلال ما را فروختند» «ای ارتش ایران! من اعلام خطر می کنم. ای سیاسیون ایران! من اعلام خطر می کنم. ای بازرگان ایران! من اعلام خطر می کنم. ای علمای ایران! ای مراجع اسلام! من اعلام خطر می کنم.» ... «والله گناهکار است کسی که داد نزند، والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند» ... «ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید...»
پرونده ی خبری ویژه، سوابق و تاریخچه:
⭕ تازه ترین یادداشت:
📌 ✦ جدید ✦ : یادداشت پنجم: دیپلماسی دروغ و تبعیض/ به مرحمت تحمیل جشنواره غیر بین المللی و تبعیض آمیز «رسانه ی خورشید تهران» به مشهدی ها، «دیپلماسی دروغ و تبعیض» رسماً به فهرست دیپلماسی های فرهیخت اضافه شد! - ۳ مهر ۱۴۰۲
⭕ سوابق و یادداشت های ماضی:
📌 یادداشت اول: دیپلماسی دروغ و تبعیض/ یادداشت فرهیخت: یاللعجب از سادگی برخی از ما مشهدی ها... این دیگر چه مدل مضحک برگزاری یک جشنواره ی مسمی به نام «خورشید هشتم» است؟! نکنید.. پاک آبروی شهر و استان می رود! - ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
📌 یادداشت دوم: دیپلماسی دروغ و تبعیض/ تریبون آزاد فرهیخت: یاللعجب از جشنواره ی «رسانه خورشیدی» که هنوز شروع نشده، یکصد برگزیده خود را شناخت! خرج که از کیسه مشهد بود، حاتم طائی شدن آسان بود... ۳ شهریور ۱۴۰۲
📌 یادداشت سوم: دیپلماسی دروغ و تبعیض/ یادداشت فرهیخت: کلاه گشادی که «پایتخت نشینان» سر «شهرداری مشهد» تا بناگوش، یحتمل کشیدند! حتی ننگ شان می آید نام امام رضا(ع) و شهرداری را در فراخوان کلاه واره ی «رسانه ی خورشید» شان ببرند! - ۷ شهریور ۱۴۰۲
📌 یادداشت چهارم: دیپلماسی علمی/ «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» چیست، کیست و کجاست؟ «حرف حسابش» چیست؟ - ۲۷ شهریور ۱۴۰۲
یادآوری: از آنجایی که این یادداشت چهارم، در حقیقت بخشی از یک مویه نامه ی مجزاست، لذا در اینجا عیناً همان بخش مرتبط و منتخب، ذکر شده و لینک صفحه هم تقدیم می شود تا علاقه مندان بتوانند این متن را در صفحه ی خودش نیز ملاحظه بفرمایند. و اما چون به روز رسانی ها اینجا صورت می گیرد، کل متن یادداشت چهارم تقدیم می شود:
● ... یا از همه عجیب تر و تأسف بارتر، در «یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» یعنی دوم مرداد ۱۴۰۲، دو نفر از ارشاد سوار طیاره شده و به مشهد می آیند و یکراست به اتاق شهردار می روند و همچون برجام نافرجام، بیست دقیقه ای، برگزاری رویدادی کشککی و لپ لپی به نام «کلاه واره ی غیر بین المللی و تحمیلی رسانه ی خورشید تهران» را به مشهدی های ساده غالب می کنند و بلافاصله به تهران بر می گردند.
شاید هنوز تو هواپیما بودند که رسانه های خام مشهدی، افاضات برخی از مسئولان ذوق زده ی شهری را تیتر زدند که آهای ایهالناس: بشتابید که تخم دو زرده گذاشتیم ... پایتخت نشینان می خواهند اوووه... یک عالمه گل به سر زنان رسانه ای مشهد بزنند و سر تا قدم آنان را گلباران کنند!
● ما که عُرضه ی برپایی یک رویداد بین المللی را نداریم و عاجزیم، اما اینها لطف کرده اند و طفلکی ها اینهمه راه آمده اند تا از رهگذر برپایی یک جشنواره ی مثلاً بین المللی، هم زنان نخبه و اثرگذار مشهدی و هم شهرمان را به جهانیان معرفی کنند و هم فرهنگ رضوی را ترویج، اما صد افسوس که همه دروغی بود بس بزرگ و فریبی بود بس ناجوانمردانه ...
● چه فکر کردیم و چه شد؟! با پنبه ی فرهنگ رضوی و به بهانه ی خورشید امام رضا(ع)، سر مشهدی های بینوا را بیخ تا بیخ بریدند تا بودجه ای نجومی و هزینه های دلاری برای اردوی سه روزه ی سفر یکصد خبرنگار خارجی زن از اقصی نقاط عالم و از ۴۵ کشور! به مشهد را به شهرداری ساده لوح و شورای شهر زود باورمان تحمیل کنند که کردند و این یعنی به نام شهرداری و به کام ارشاد... یعنی خرج که از کیسه ی میهمان بود، حاتم طائی شدن آسان بود!
● همان روز با یک جست و جوی ساده در اینترنت، دریافتیم منظورشان از رسانه ی خورشید، خورشید هشتم نیست و فهمیدیم این کشکواره ی اختراعی آنان، هیچ ارتباطی با فرهنگ رضوی و امام رضا علیه السلام و معرفی زنان نخبه و اثرگذار مشهدی و بانو گوهرشاد و... ندارد و هر چه گفتند، همه دروغ بود!!
● بلکه منظورشان از خورشید، خبرنگار زن دو تابعیتی آمریکایی - فلسطینی بنگاه خبر پراکنی الجزیره ی بحرین به نام شهیده «شیرین ابوعاقله» است و نه خورشید نورانی امام رضا علیه السلام!
● و از همه فاجعه بارتر، این که فهمیدیم این حضرات، اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ و همزمان با اولین سالگرد این شهیده ی والامقام، به دوستان رسانه ای خود قول داده بودند تا مراسم سالگرد وی را در قالب یک جشنواره رسانه ا ی به نام «خورشید ابوعاقله» در تهران برگزار کنند و خبرنگاران خارجی زن طرف حساب و همراه را به ایران دعوت؛
● اما چون بودجه و اعتباری نداشتند، لاجرم به مشهد آمده و ابتدا وعده ی «شَرَابًا طَهُورًا» دادند و شهرداری زودباور و شورای شهر ساده لوح ما باور کردند، اما «شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ» در کام مان ریختند و رفتند! آشی بس شور و مُهمل و پر خرج با یک وجب روغن رویش برای هشتم مهرماه ۱۴۰۲ پختند که باید مشهدی های بینوا سه روز پشت سر هم به زور بخورند و هم دست در جیب مبارک کرده و تمام هزینه هایش را به دلار و ریال بپردازند!
● جشنواره ای که نه بین المللی است چون کلاً فراخوان بخش بین الملل ندارد و همه چیز ناقص و قاطی و پاتی است و از هر جهت تعطیل تعطیل! اصلاً هیئت داورانش تا همین امروز معلوم نبود کیانند؟ یعنی پس از ۶۰ روز!! معرفی شدند آنهم پس از اتمام داوری ها، مضافاً فقط ۴ نفر از این ۸ داور، زن هستند و باقی مرد و حتی یک نفر از این جمع، مشهدی نیست! در حالی که توقع آن بود برای یک جشنواره ی زنانه، تمام داورانش زن باشند و ایضاً حداقل یک نفر داور غیرایرانی و ایضاً به احترام میزبان و هزینه های میلیاردی که می کند، لااقل یک نفرشان مشهدی می بود! در حالی که تمام این هشت نفر همه ایرانی اند و غیر مشهدی!
● وب سایت درست حسابی هم که ندارد و برای دبیرخانه، نشانی ساختمانی در تهران را داده اند، در حالی که شهردار مشهد به آنان تأکید کرده بود که باید دبیرخانه اش در مشهد مستقر شود، اما متأسفانه برای حرف شهردار مشهد، تره هم خرد نکردند!
● و از همه عجیب تر، فقط ۱۳ روز مانده به پایان مهلت ارسال آثار، فراخوان نصف صفحه ای شان منتشر شد و این یعنی اگر زنان مشهدی، سوپرمن هم باشند، باز هم نمی توانند در این زمان بسیار کوتاه، اثر فاخری را خلق کنند! مگر شیشه است که بتوان بادش کرد؟ و تا این لحظه یعنی نُه روز مانده تا افتضاحیه و ده روز پس از پایان مهلت، هنوز اعلام نشده که آیا برای بخش بین الملل، سوپرومنی اثری فرستاده یا نه که یحتمل کسی نفرستاده؟!
● اینها همه بماند... از همه مصیبت بارتر، این غصه ی عظمی را کجای دلمان بگذاریم که آقایان پایتخت نشین، حتی ننگ و عارشان می آید اسم ولی نعمت ظلم واره یشان یعنی «شهرداری مشهد» را در متن فراخوان و در همان نیمچه سایت زشت و عاریه ای خود ببرند که گویا اگر درج کنند، کلاس کارشان پایین می آید!! پولش را می خواهند اما خودش را نه... حتی نام نورانی امام رضا(ع) هم نه در متن فراخوان و نه در هیچ جای سایت و در مصاحبه های شان نیست!
● و از همه عجیبتر، ادعا کردند معاونت امور زنان و خانواده ی نهاد ریاست جمهوری هم حامی ماست، اما گویا روح آنها هم خبر ندارد چون دو ماه هست نه اسمی نه بنری و نه حتی یک سطر خبری از این شله واره ی آبکی در وب سایت شان نیست! مگر می شود حامی باشند و یک خط خبر و یک عکسی و بنری از پوستر هم نگذارند؟
● حتی اداره کل فرهنگ و ارشاد خراسان رضوی هم که عملاً رعیت آنهاست، دو ماه آزگار برای خورشید تهران در حد درج یک خبر کوتاه در وب سایتش هم احترام قائل نشد و به این مصیبت عظمی کاملاً بی اعتنا بود! گویی اصلاً چنین اتفاقی قرار نیست در مشهدالرضا بیفتد، تا این که امروز پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲یعنی نه روز مانده به اختتامیه، بالاخره برای حفظ آبرو، یک نشستی گذاشت و دو تا عکس و با یک لایک، حاضری زد! ...
● آه... و دو صد افسوس و چه راست گفت فردوسی پاکزاد:... به یزدان که گر ما خرد داشتیم... کجا این سرانجام بد داشتیم؟...
● یا اشباه الرجال و لارجال... همه چیزتان دروغ بود و فریب، حتی از نام نورانی خورشید هشتم و نام بانو گوهرشاد هم سوء استفاده کردید و همه چیز را حذف!! خدا از سر قصور بی اعتنایی تان به امام رضا(ع) نگذرد و ان شاءالله همان آه صدها کارگر رنجور و رفتگر عیالوار و اشک پیرزن پیمانکار باغبانی و خدماتی و...، بدرقه ی خورشید تاریک و خرج تراش نجومی و دلاری تان شود! همان پینه دستان مظلومی که چند روز پیش برای اعتراض به دستمزدهای ماه ها معوق خود، مقابل ساختمان شهرداری تجمع و التماس کردند، اما وعده ی سر خرمن شنیدند؛ صدای آنها را که نشنیدید، اما ای کاش لااقل حریم و شأن این امام غریب را پاس می داشتید و به حرمت نان و نمکی که می خواهید سه روز در معیت یکصد خبرنگار خارجی زن از اقصی نقاط عالم!! و از ۴۵ کشور جهان سر سفره اش بلمبانید، دست کم نام این امام غریب را از همه جای این ظلمداد حذف نمی کردید!! ای کاش یک بار، فقط یک بار نام «امام رضا(ع)» را در فراخوان و در پوستر و در مصاحبه های کذایی تان می بردید... آیا این توقع مشهدی های امام رضایی، توقع زیادی است؟!
● بگذریم... که این ظلم نیز بگذرد... شاد باشند و خوش خوشان شان شود، خاصه رسانه های منفعل مکتوب و اینترنتی و الکتروتکنیکی مان از جمله سیما و صدای استانی... که الحمدلله رب العالمین و کلهم جمیعاً همیشه ی خدا نظاره گر این همه خورشید گرفتگی در این دیارند و چقدر خوب و پر ثواب و مأجورند که دائماً در حال روزه ی سکوت ... و صدالبته با سکوت و سکون و چراغ سبزشان، مشوق تداوم این ظلمات...
● حقاً راست گفتن قدیمی ها که: خلائق هر چه لایق... مادامی که این جماعت جاری شدن آب باران از ناودان خانه ی کعبه به چشم شان می آید و آن را با آب و تاب فراوان در ایرنا و ایسنا و ایمنا و جوملا روایت می کنند، اما در مقابل خروج میلیاردی بودجه ی شهر مشهدی ها برای امیال خورشید تهرانی ها آن هم با وعده ی دروغین تأسی به خورشید هشتم و به بهانه ی واهی ترویج فرهنگ رضوی و از همه تابلوتر، قول تماماً کذب شناسایی و تجلیل از زنان نخبه و اثرگذار مشهدی چون بانو گوهرشاد و استقرار دبیرخانه اش در مشهد و... سکوت می کنند، تا چه برسد به بازتاب اعتراض مدنی پیمانکاران مقروض شهرداری در عرصه ی میدان شهدا...
● و باز هم بگذریم که اگر حوزه ی بین الملل شهر و استان، امیرکبیری دلسوز می داشت، کلاه واره هایی به گشادی و تاریکی «رسانه ی خورشید تهران» سر مشهدی های ساده لوح نمی رفت! کلاه هایی که در تاریخ اصفهانی های زرنگ، یک نمونه هم حتی سراغ نداریم! حتی از نوع تنگش و نه به این گشادی و ولنگاری!
● بفرما... چقدر هم حلال زاده بود... همین الان، شاهد هم از غیب رسید: نتیجه ی نهایی: در مجموع ۲۴۱ اثر رسانهای در بخش فارسی دریافت شده است! و در بخش بین الملل، حتماً صفر اثر...!!! حال برای بازتاب همین تخم دو زرده ی مفتضح تان می خواستید یکصد خبرنگار زن خارجی!! را از اقصی نقاط عالم با پول قلک نحیف شهرداری مان به مشهد بیاورید؟! و این یعنی کلاهی به گشادی کیسه ی ملانصرالدین که تا بناگوش سر ما مشهدی ها کشیده شد!!! و علی الاسلام واویلا و... الفاتحة مع الصلوات..
شرح واضح
پاسخ به یک سئوال؛ چرا با مادرخرجی «شهرداری مشهد» در برپایی جشنواره ی غیر بین المللی و تحمیلی «رسانه خورشید تهران» شدیداً مخالفیم؟!
⛔️ پاسخ: همان طور که تصریح شد، اهالی فرهیخت، اساساً با «مادرخرجی» و هزینه کرد نهادها، ارگان ها و مؤسسات دولتی و یا عمومی شهر و استان مانند شهرداری و شورای شهر مشهد و برای آن دسته از رویدادهای دینی و علمی، فرهنگی و اجتماعی و... مخالف اند که:
- اولاً از بودجه ی بیت المال بهره می برند، و نه از جیب مبارک خود...!؛
- ثانیاً آن رویداد، جزو رخدادهای تحمیلی و پوپولیستی (توده گرایی) و پاراپاگاندایی (جوسازی بیهوده) ای باشد که از خارج استان به شهر تحمیل می شود؛ دقیقاً مانند «جشنواره ی تحمیلی، غیر بین المللی رسانه ی خورشید تهران»
و گرنه در همین کلان شهر مشهد، در بسیاری از روزها و هفته های سال، شاهد برپایی جشنواره هایی یهویی، همایش های کاسب کارانه اما در پوسته و قالب علمی، نمایشگاه های داربستی و بنری و وانتی، اجتماعات کاملاً تبلیغاتی و مراسم بعضاً غیر ضروری و کم بهره و بعضاً پوپولیستی و... هستیم؛
رخدادهایی که چون تماماً توسط خود همین مشهدی ها، صورت می گیرد و رویکرد بین المللی هم ندارد، لذا به مصداق ضرب المثل های «خلائق هر چه لایق» و «خودم کردم که رحمت بر خودم باد!»، لاجرم از کنارش می گذریم.
اتفاقاتی که چه بسا پرخرج و برج هم باشند، اما تسامح و تساهل، تنها عکس العمل منطقی ما نسبت به این دسته از رویدادها - البته غیر بین المللی ها - است، چراکه رصد و عیار سنجی آنها، اساساً در حیطه ی اهداف، وظایف و رسالت ما نیست و ورود به آنها، مساوی است با غفلت از رصد و دیده بانی و مستندنگاری رخدادهای بین المللی این دیار!
اما اگر این رویدادها، با رویکرد بین المللی بر پا شوند، بدیهی است که نه تنها بی اعتنا نخواهیم بود، بلکه پس از شناسایی، عیارسنجی، معرفی، ثبت و درج در «دانشنامه ی بین المللی فرهیخت»، نهایت تلاش علمی، رسانه ای و ارتباطی خود را برای انذار و هشدار به مسئولان امر به کار گرفته و غایت سعی خود را به طرق مختلف می کنیم؛
تا در صورت امکان، آن رخداد خارج شده از ریل استانداردها و شاخص های بین المللی را، دوباره به مسیر طبیعی و روند صحیح اجرایی و علمی خویش برگردانیم. برپایی جشنواره ی بین المللی هنرهای شهری مشهد، بهترین مصداق بر این موضوع است.
تذکاری مفید:
⭕ چرا اردوی زیارتی تفریحی «رسانه ی خورشید تهران»، رخدادی غیر بین المللی است؟
پاسخ، اظهر من الشمس است! چون دقیقاً دو ماه پیش دو تا دکمه تحویل خیاط ناشی مشهدی ها دادند تا برای تهرانی ها، کت شلواری بدوزد! برای همین نامفهوم و گنگ گفتند «رویداد بین المللی» تا بتوانند برای تحمیل هزینه های دلاری و میلیاردی اردوی زیارتی تفریحی سه روزه ی سفر یکصد زن خبرنگار زن خارجی از ۴۵ کشور از جیب مردم مظلوم مشهد و شهرداری و شورای شهر ساده لوح مان توجیهی داشته باشند.
بعد که «استر» شان از پل گذشت، برای خالی نبودن عریضه، صبر کردند تا خود مشهدی ها، تخم لق «جشنواره» را در دهن رسانه های شان بشکنند و بعد هم برای این که نیت پنهان «اردوی پرخرج دلاری و سه روزه ی یکصد خبرنگار خارجی زن از ۴۵ کشور جهان» لو نرود، سیزده روز آخر، یک فراخوان الکی و پوششی نصف و نیمه منتشر کردند با ده ها کم و کسری که مهمترین اش از دید ما اینهاست:
- الف) در فراخوان دقیقه نود اعلامی، متأسفانه بخش بین الملل اصلاً وجود ندارد و این یعنی کشک!! یعنی مسابقه ای که نه خط آغاز دارد و نه خط پایان و همه باید همین طور قاطی و پاتی دور سر هم بدوند و بچرخند! این یعنی بروز ده ها نقص در روند اجرایی و داوری آثار جشنواره، به همین دلیل است که تا این لحظه یعنی نه روز مانده به افتضاحیه، تعداد آثار رسیده به دبیرخانه ی تهران شان اعلام شده اما برای بخش بین الملل، حتی یک اثر هم اعلام نکرده اند!
- شاید خبر دریافت یهویی یکی دو اثر بخش بین المللی را گذاشتند برای یکی دو روز مانده به افتضاحیه تا اصطلاحاً مشهدی ها را یهویی سورپرایز کنند!
- بدیهی است برگزاری این گونه کلاه واره هایی که فقط نام «بین الملل» را یدک می کشند و بس، مانند آب در هاون کوبیدن است! سر و صدایی دارد، اما ته تهش هیچ چیز از آن در نمی آید! و بعد چند روز همه چیز به فراموشخانه رفته و بایگانی می شود.
- اما از نظر فنی و تخصصی، مهمترین عوارض فقدان فراخوان بخش بین الملل این است که به عنوان مثال، یک فعال رسانه ای غیر ایرانی با یک ایرانی، هر دو با یک خط کش و ترازو وزن و عیارسنجی می شوند و هر دو شرایطی واحد و یکسان دارند!
- در حالی که فقط یک قلم، تمام خبرنگاران خارجی، از اینترنت پرسرعت و دسترسی آزاد و بدون محدودیت به تمامی منابع خبری و شبکه های اجتماعی و... برخوردارند، اما تمامی وب سایت ها و پلتفرم های پرطرفدار خارجی برای خبرنگاران داخلی، همه فیلتر است و دسترسی به آنها، همراه با اینترنت چراغ موشی!
- ب) نه تنها اسامی هیئت علمی و سردبیران هر محور مشخص و روشن نیست، بلکه حتی معلوم نیست چه معیارها و میزانی برای هیئت داوران به منظور داوری آثار دریافتی مشخص کرده اند؟
- ج) مضافاً اسامی هیئت داوران نیز معلوم نیست تا حد و وزن علمی و عیار حرفه ای و سوابق و تجربیات آنان مشخص شود. همچنین این چه جشنواره ی مثلاً بین المللی است که حتی یک داور غیر ایرانی در آن حضور ندارد؟!
- آخرین خبر منتشره از سوی سایت عاریه ای و بسیار زشت و نازیبای این رویداد، حاکی از آن است که تاکنون علی رغم گذشت ده روز از پایان مهلت دریافت آثار، حتی یک اثر در بخش بین الملل هم دریافت نکرده اند! این هم مستندش....
- حال در این شرایط غیر عادی که هیچ چیزی سر جای خودش نیست، همه ی این اتفاقات بد و عجیب را بگذارید کنار خبر حضور یکصد خبرنگار خارجی زن! از اقصی نقاط عالم آن هم با هزینه های نجومی و دلاری هنگفت از جیب مردم مشهد! کسی هست بگوید این همه هزینه کرد با کمترین دستاورد، چه سود و عائدی برای این کلان شهر، مردمش و حتی عاقبت به خیری این جشنواره ی تحمیلی و پر از خالی دارد؟!
- و تازه ترین مستند برای بین المللی نبودن این رخداد نامبارک، نتیجه ی نهایی: در مجموع ۲۴۱ اثر رسانهای در بخش فارسی دریافت شده است! و در بخش بین الملل، تا این لحظه صفر اثر...!!! باز صد رحمت به فیلمهای سینمایی بالیوودی که اگر تماماً خالی بندی هم باشد، لااقل سرگرم کننده هست، اما این تحفه ی نطنز و لعبت زقوم چیست؟ و علی الاسلام واویلا و... الفاتجة مع الصلوات..
... ادامه دارد...
تاریخ آخرین به روزرسانی: شنبه ۸ مهر ماه ۱۴۰۲