دیپلماسی" دروغ / به مرحمت تحمیل جشنواره غیر بین المللی و تبعیض آمیز «رسانه ی خورشید تهران» به مشهدی ها، «دیپلماسی دروغ و تبعیض» رسماً به فهرست دیپلماسی های فرهیخت اضافه شد!

  • بازدید: ۵۹۵
دروغ / به مرحمت تحمیل جشنواره غیر بین المللی و تبعیض آمیز «رسانه ی خورشید تهران» به مشهدی ها، «دیپلماسی دروغ و تبعیض» رسماً به فهرست دیپلماسی های فرهیخت اضافه شد!
وزارت فرهنگ و ارشاد

 إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
هر دم از این باغ، بری می رسد ... تازه تر از تازه تری می رسد
بالاخره، آخرین میخ هم بر تابوت سوگواره ی تحمیلی، غیر بین المللی و  «تبعیض آمیز» رسانه ی خورشید تهران به دست خودشان زده شد:
انتخاب، معرفی و اهدای جوایز دلاری نفیس به «پانزده نور چشمی» از میان یکصد خبرنگار خارجی زن طرف حساب ارشاد تهران از ۴۵ کشور جهان برای بخش «بین المللِ» این اردوی سیاحتی و تور گردشگری و رسانه ای، آن هم بدون هیچ گونه عملکرد فاخر و منشأ خدمتی مؤثر، بدون تولید حتی یک اثر و یک محتوا و ارسال آنها به دبیرخانه، بدون تشخیص نخبگانی و اثرگذار بودن در سپهر رسانه ای جهان اسلام، بدون هیچ شاخص و ارزیابی عملکرد رسانه ای و کلاً بدون هیچ داوری آثار و عملکرد مرتبط با دو محور وعده داده شده طراحان جشنواره یعنی «نشر و ترویج فرهنگ رضوی!» و نیز «معرفی مشهد به جهانیان!» و از همه بدتر، بدون هیچ گونه دستاورد، خروجی و سودی برای مشهدالرضا 
به این می گویند: «هم فال و هم تماشا...» هم سفر رایگان و بعضاً در معیت مرد خانه و هم جایزه ی دلاری و این یعنی تبعیض ظالمانه و تقسیم ناعادلانه ی گوشت و استخوان! گوشت لخم ها نصیب یکصد خبرنگار خارجی زن طرف حساب ارشاد بدون هیچ تولید محتوای مرتبطی و استخوان ها نصیب ۲۲۰ بانوی رسانه ای مشهدی و ایرانی! در حالی که تمام این مخارج و تهیه ی هدایا، از کیسه ی نحیف مشهدی هایی خریداری و تأمین شده که بزرگترین بوستان ویژه ی بانوانش هم اکنون از نظر مالی در بحران بودجه به سر می برد و بر اساس نظرات مردمی، حتی یک آب سرد کن هم ندارد!... آه...
این بود مصداق همان شعارتان و «این زنان همینطوری می خواهند روشنگری کنند؟! با ترویج تبعیض و بی عدالتی؟!» اگر این چنین است که ... و علی الاسلام واویلا... 
رواست گر من از این غصه خون بگریم، خون ... سزاست گر من از این غصه، زار گریم، زار
ꕥ ꕥ ꕥ
این مصیبت عظمی و تصمیم نابخردانه اکابر قوم را به محضر امام حکمت و عقلانیت مدفون در ارض اقدس توس تسلیت و تعزیت می گوییم!
غم آخرمان باشد...

اشاره:

یادداشت فرهیخت: عبدالرضا زرگری | به نام خدا و درود، امام رضا علیه السلام می فرمایند: «إذا کَذَبَ الوُلاهُ حُبِسَ المَطَرُ، وإذا جارَ السُّلطانُ هانَتِ الدَّولهُ، وإذا حُبِسَتِ الزکاهُ، ماتَتِ المَواشی» یعنی «هر گاه حکمرانان دروغ بگویند ، باران نمی بارد و هر گاه سلطان ستم کند، دولت سست و بی اعتبار شود و هر گاه زکات داده نشود، چارپایان بمیرند.» منبع: امالی مفید

چرا دیپلماسی دروغ اضافه شد؟

چون آن قدر این روزها به برکت «سوگواره ی تحمیلی، غیر بین المللی و تبعیض آمیز رسانه ی خورشید تهران» هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم، تا شب، کلی مطالب دروغ و اخبار کذب، تبعیض آمیز و لغو و مهملات در این باره از خواص جامعه می شنویم و می بینیم که؛

تصمیم «گروه خادمان بین المللی فرهیخت» بر آن شد تا رسماً و عملاً از تاریخ «یوم نحس مستمر» یعنی دوم مرداد ۱۴۰۲ به بعد و شکل گیری «بدترین اتفاق سال» (از نظر رکورد زنی در دروغ و خرج تراشی نجومی بی سود و دستاورد برای مشهدی ها) در کمال تأسف و با اندوهی فراوان، اعلام کنیم از این پس، سرفصلی جداگانه به نام «دیپلماسی دروغ، تبعیض و مهملات»، به فهرست دیپلماسی های ۲۲ گانه ی شهر و استان امام مهربانی ها حضرت امام رضا علیه السلام اضافه خواهد شد؛ چراکه این بار پایتخت نشینان، در خصوص ثمرات این رویداد پرخرج و برج برای مشهد و خراسانی ها، روی سنگ پای قزوین را هم سفید کردند:

هر وعده که دادند به ما باد هوا بود ... هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود!

چوپانی این گله به گرگان بسپردند ... این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود؟ 

رندان به چپاول سر این سفره نشستند ... اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!

خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند ... هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود!

گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ... اینها همه لالایی خواباندن ما بود!

ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند ... یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!

و اما فهرست دروغ های رسانه ی خورشید تهران:

📌 ۱. دروغ اول: اول از اسمش بگوییم تا بعد نوبت رسمش شود: گفتند نام این چوب جادویی ما که قرار است مشهد شما ساده الواحان را به جهانیان معرفی کند، «رسانه ی خورشید» است! پرسیدیم منظورتان از خورشید، خورشید هشتم یعنی وجود نازنین امام رضا(ع) است؟ 

 هیچ نگفتند و توریه و سکوت کردند تا همه ی ما خراسانی ها تصور کنیم که این اتفاق حتماً رویداد باسابقه و درخشانی خواهد شد در ردیف «جشن های مردمی زیر سایه ی خورشید» آستان قدس رضوی! مگر در این دیار، می شود رویدادی به نام خورشید برپا شود و منظور، خورشید دیگری جز امام رضا(ع) باشد؟

همان روز، یک جست و جوی ساده در اینترنت کافی بود تا بفهمیم منظورشان از رسانه ی خورشید، خورشید هشتم است یا نه؟ نتایج فاجعه آمیز بود! این هم مستندش... دریافتیم این کشکواره ی اختراعی آنان، هیچ ارتباطی با فرهنگ رضوی و امام رضا علیه السلام و معرفی زنان نخبه و اثرگذار مشهدی و بانو گوهرشاد و کلاً مشهد ندارد و هر چه گفتند، همه دروغ بود!! 

 بلکه منظورشان از خورشید، خبرنگار زن مسیحی و دو تابعیتی آمریکایی - فلسطینی بنگاه خبر پراکنی الجزیره ی بحرین به نام شهیده «شیرین ابوعاقله» است و نه خورشید نورانی امام رضا علیه السلام!

و از همه فاجعه بارتر، این که فهمیدیم این حضرات، اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ و همزمان با اولین سالگرد این شهیده ی والامقام، به دوستان رسانه ای خود قول داده بودند تا مراسم سالگرد وی را در قالب یک جشنواره رسانه ا ی به نام «خورشید ابوعاقله» در تهران برگزار کنند و خبرنگاران خارجی زن طرف حساب و همراه را به ایران دعوت؛

 اما چون بودجه‌ و اعتباری نداشتند، لاجرم به مشهد آمده و ابتدا وعده ی «شَرَابًا طَهُورًا» به مجاور و زائر دادند و شهرداری زودباور و شورای شهر ساده لوح ما باور کردند، اما «شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ» در کام مان ریختند و رفتند! آشی بس شور و مُهمل و پر خرج با یک وجب روغن رویش برای هفتم تا نهم مهرماه ۱۴۰۲ پختند که باید مشهدی های بینوا سه روز پشت سر هم به زور بخورند و هم دست در جیب مبارک کرده و تمام هزینه هایش را به دلار و ریال بپردازند!

● دو هفته بعد یعنی ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ در مراسم پر آب و تابی که برای رونمایی از مثلاً پوستر بر پا شد - البته پوستر که چه عرض کنیم، بلکه بیشتر شبیه نقش یک خورشید زرد مهد کودکی روی یک قاب شاسی ۷۰ در ۱۰۰ آبی بود - دوباره جویا شدیم که این چه جور جشنواره ی مثلاً رسانه ای و مثلاً مرتبط با «فرهنگ رضوی» است که حتی نمادی کوچک از گنبد منور «امام رضا(ع)» بر تارک آن نیست؟!

● پاسخ شان سکوت بود و آن قدر به سیاست سکوت و اطلاع رسانی قطره چکانی ادامه دادند تا دو ماه بعد، یعنی زمان انتشار فراخوان کذایی شان، دیگر آن تشت تَرَشت از بام افتاد و همه به وضوح فهمیدند که بعله، منظورشان از خورشید، امام رضا(ع) و مشهد نیست، بلکه «خورشید پر دود و دم تهران» است، آن هم به بهانه ی گرامیداشت نخستین سالگرد شهادت شهیده ی والامقام «شیرین ابوعاقله» و تسری این بهانه ی پوششی به تمام زنان خبرنگاری که چون ابوعاقله روشنگری می کنند! این از کلاه اولی که سر مشهدی ها رفت! به نام مبارک امام رضا(ع) و به کام دیگران... و علی الاسلام والسلام...

● پرسیدیم: شما را که از همان اول با امام رضا(ع) هیچ کاری نبود، پس چرا مشهد آمده و سراغ جیب مشهدی ها رفتید و صراحتاً از حضرت شمس الشموس نام بردید و از نشر «فرهنگ رضوی» دم زدید؟! مثلاً چرا اصفهان نرفتید؟ تا این لحظه هیچ جوابی نشنیدیم!

📌 ۲. دروغ دوم: گفتند این رویداد، «بین المللی» است، در حالی که دروغ و دوغ و کشکی بیش نبود! کدام رویداد بین المللی؟! که اگر بین المللی بود:

  • پس فراخوان بخش بین المللی اش کو؟ چرا همان نصف صفحه انشایی که به جای فراخوان منتشر کردند، اصلا بخش بین الملل ندارد؟! مگر می شود جشنواره ای بین المللی باشد، اما فراخوان بخش بین الملل نداشته باشد؟! جشنواره ای که فراخوان بخش بین الملل ندارد، یعنی «باسمه تعالی، بین المللی نیست! والسلام و بحث تمام»، مثل روز روشن است این عنوان، فقط برای ظاهرسازی است و گنجشک و چغوک را جای طوطی به مشهدی های ساده غالب و قالب کردن!
  • اگر بین المللی است؟ پس داوران بخش بین الملل اش کو؟! مگر می شود جشنواره یا مسابقه ای در دو بخش ملی و بین‌المللی برگزار شود، متن فراخوان و اسامی هیئت داوران بخش ملی اش معرفی شوند، اما متن فراخوان و اسامی داوران بخش بین المللی اش نه؟! این که تقلبی آشکار است و دروغی بس هویدا... 
  • اگر بین المللی است؟ پس ترجمه و انتشار متن فراخوانش کو؟! پس جملات لاتین و عربی از اسم جشنواره، شهر و کشور محل برپایی اش، زمان و تاریخ میلادی در پوسترش کو؟! 
  • اگر بین المللی است؟ پس وب سایت چند زبانه اش کو؟! یا اشباه الرجال و لارجال، این همه پول از شهرداری مشهد گرفتید یا  میلیاردی خرج روی دستش گذاشتید، لااقل مردانگی به خرج می دادید و یک دامنه ی مستقل و زیبا و کوتاه ۱۶ هزار تومانی به نامش ثبت می کردید؟ اسم یک کیلومتری دامنه ی «خورشید. پرس فستیوال» khorsheed.pressfestival.ir را کجای دلمان بگذاریم؟ 
  • اگر بین المللی است؟ پس ارسال فراخوان به ۱۵۰ سفارتخانه ی ایران کو؟! و ایضأ ۷۰ رایزنی فرهنگی سفارت های جمهوری اسلامی ایران در کشورهای حوزه ی آسیا و اقیانوسیه، آمریکا و اروپا، آفریقا و عربی؟! این چه جور جشنواره ی مثلاً بین المللی بزرگ و رسانه ای ج.ا‌.ایران و وزارت فخیمه ی ارشاد است که حتی رایزنی های فرهنگی کشورمان که تا سه دهه پیش زیر نظر همین وزارتخانه فعالیت می کردند، الان از همه چی بی خبرند؟! حتی یک خبر از این چی چی‌واره نه در سایت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی کشورمان هست و نه در سایت وزارت امور خارجه و این دو سازمان و وزارت خانه ی بزرگ ارتباطات بین المللی کشورمان، حتی روحشان هم از این قصه ی پر غصه خبر ندارد؟! حتی وب سایت دفتر نمایندگی وزارت امور خارجه در مشهد هم خالی از هر گونه محتوا در این زمینه است! همین دفتری که اگر دو نفر میهمان خارجی بخواهند با مقام مسئولی حتی در حد شهردار مشهد ملاقات کنند، می گوید چون ما خبر نداریم، پس اجازه ی چنین ملاقاتی را هم نمی دهیم! حال چطور می شود که یکصد خبرنگار خارجی زن از ۴۰ کشور دنیا می خواهند وارد مشهد شوند، اما روح و کالبد وزارت خارجه ی ما در تهران و نمایندگی مشهد و سازمان فرهنگ و ارتباطات تهران و نمایندگی مشهد خبر ندارد و حتی یک خبری، بنری چیزی در سایت شان نیست و تاکنون علی رغم این همه مصاحبه و افاضات، حتی یک مصاحبه از آنان نیست که نیست!
  • اگر بین المللی است، پس هیئت علمی اش کو؟! هیئت داورانش کو؟! این چه جور جشنواره ی بین المللی است که هیئت علمی ندارد؟! جشنواره یعنی مسابقه! مگر مسابقه ای هم هست که هیئت علمی برای تدوین محورها و خط کش ها نداشته باشد؟ امروزه جشنواره ی زعفران هم در کشور، هیئت علمی دارد! اگر این جشنواره بین المللی و مختص بانوان رسانه ای است، اولاً چرا تمام هشت عضو هیئت داوری همه ایرانی اند؟! ثانیاً چرا چهار تن از آنان مرد هستند؟ و چرا حتی یک نفر از آنان از میان چهره های شاخص مشهدی و خراسانی نیست؟!

📌 ۳. دروغ سوم: راست راست در چشم شهردار مشهد زل زدند و به دروغ گفتند از الزامات «نشر فرهنگ رضوی!» و «جهانی شدن!» شهرتان و ایضاً «معرفی مشهد به جهانیان!» این است که رویداد دوغ و دروغ و کشک «رسانه ی خورشیدی ما تهرانی ها» را برپا کنید! اما غافل از این که این ظلم واره ی آنان، نه تنها اساساً هیچگونه ارتباطی با فرهنگ رضوی و امام رضا(ع) ندارد، بلکه هم در فراخوان و هم در پوستر و هم در سایت عاریه ای و زشت شان، هر جا نام نورانی امام رضا(ع) می توانست باشد، همه را حذف کردند! حتی از حذف نام شهرداری مشهد و حتی خود مشهد هم نگذشتند!

بنابراین تا این لحظه یعنی پنجم مهر ۱۴۰۲ و دو یا سه روز مانده تا افتضاحیه، هنوز که هنوزه، نه تنها نام مبارک آن حضرت در فراخوان و در سایت شان نیست، بلکه حتی ننگ و شرم شان می شود نام ولی نعمت این اردوی سیاحتی شان یعنی «شهرداری مشهد» و حتی «خود مشهد» را هم ببرند، حتی در بخش نشانی دبیرخانه! و اگر شما پشت گوش تان را دیدید، ما هم یک جا اسم و لوگوی شهرداری مشهد و حتی نام مشهد را در سایت و فراخوان شان می بینیم! ننگ و شرم بر شایعت و بایعت و تابعت ...

📌 ۴. خداوکیلی نمی دانیم در اندرونی چه وعده ای به شهردار مشهد دادند که حاضر شد زیر بار هزینه های این اتفاق نامبارک و پرخرج و بلکه صددرصد بی ارتباط با مشهد برود؟ ولی همین قدر می دانیم وی طی اولین مصاحبه اش، صراحتاً گفت: «چند شرط گذاشتیم اول آن که تمرکز این رویداد باید بر روی معرفی زنان نخبه و اثرگذار مشهدی باشد و ثانیاً دبیرخانه ی دائمی اش در مشهد!»

 ولی آیا چنین شد؟ هرگز... هر چه گفتند و هر چه وعده دادند، همه دروغی بیش نبود! معرفی کدام زنان نخبه و اثرگذار مشهدی؟ اگر شناسایی و معرفی شدند، پس اسامی کاندیداها کو؟! چند نفر را کاندید کرده اند؟ 

 خدا رحمت کند جشنواره فیلم فجر را که هیئت داورانش، لااقل از یک هفته قبل، اسامی کاندیداهای هر بخش را رسانه ای می کند تا همه بفهمند انتخاب برترین ها، همین طور الله بختکی و کشکی نیست و بالاخره حسابی دارد و کتابی دارد! 

 اما اینها آن قدر ناشیانه و گستاخانه عمل کردند که حتی یک داور از میان هشت داور انتخابی و انتسابی شان، از میان چهره های مشهدی شاخص نیست؟! مگر وقت توزیع هندوانه ها در زیر بغل و قبل از آن که جناب استر از پل بگذرد، نمی گفتند که مشهد مرکز ایران و مهد روزنامه نگاری و شهری است که تاکنون روزنامه نگاران ارزشمندی را تربیت کرده»، پس چطور از میان این همه اهالی رسانه ی فاضل و مجرب مشهدی، حتی یک نفر افتخار عضویت در هیئت داوران تان را پیدا نکرده است؟

 مضافاًٌ مگر قبول مادرخرجی شهرداری مشهد، منوط به راه اندازی و استقرار دبیرخانه اش در مشهد نبود؟ اما وعده ی دبیرخانه ی دائمی چه شد؟ این آدرسی که دادند، نشانی زیرپله ای در تهران است و نه در مشهد! یعنی اسم مشهد، حتی به عنوان آدرس هم در پوستر و فراخوان و سایت شان نیامده؟

📌 ۵. از همان اول کار، عین بچه ی آدم نیامدند صادقانه و راست و حسینی بگویند که این تحفه ی نطنزشان، «اردو یا تور سیاحتی، تفریحی و آن آخرای کار، کمی هم فرهنگی و زیارتی برای سفر یکصد خبرنگار خارجی زن طرف حساب ارشاد از ۴۰ کشور جهان به مشهد» است و پاداشی است به خبرنگاران همراه و مرتبط با معاونت مطبوعاتی وزارت فخیمه؛

 بلکه اسمش را تعمدا رویداد گذاشتند تا اذهان متوجه عمق بحران و بار مالی این ابر پروژه ی دلار خور و یورو سوز و تحمیلی به شهرداری مشهد نشود!  

 تا مشهدی ها با خودشان بگویند: «نهایتش یک جشنواره ی ساده هست! یک زیر پله در شهرداری به آنها اختصاص می دهیم و چهار نفر دور هم جمع می شوند و چهار تا اثر می فرستند و دو تای آنها انتخاب می شود و به آنها یک جایزه ای می دهیم و تمام می شود! ولی بعد با شندالقاض پولی که خرج کردیم، سند برگزاری یک جشنواره ی مثلاً  بین المللی را برای زنان به نام شهرداری مشهد می زنیم و بعد کلی رزومه و پُز و افتخار می دهیم که ما مشهد را به جهانیان معرفی کردیم!»

📌 ۶. بعد از این که شهرآرا، تخم لق «جشنواره» را در دهان همه گذاشت، آنها هم گفتند بله، خودشه، منظور دقیقاً همین جشنواره ای هست که می گویید! و اگر شهرآرا به جای جشنواره مثلاً می گفت: «سوگواره» یا «خمپاره» یا «خمیازه» ... باور کنید آنها چه بسا می گفتند: بله... دقیقاً همین طور است که می گویید تا اصطلاح این عالی جناب «استر» از پل بگذرد که گذشت...

 یعنی ما راضی ایم به هر نامی که شما مشهدی های ساده لوح و زودباور بر روی خورشید تاریک تهران می گذارید، فقط اول کار نفهمید که کل قضیه، داستان سفر یکصد خبرنگار خارجی زن طرف حساب ارشاد از اقصی نقاط جهان به مشهد هست و بار مالی وحشتناک و نجومی دارد، الباقی دیگر مهم نیست!

 و هر چند از جناب ناصح الملوک شورای شهر مشهد به خاطر زیر بار هزینه‌های نجومی این خورشید گرفته ی غیر مشهدی رفتن، شدیداً گلایه مندیم، اما ناسپاس نیستیم و از یک جهت باز دمش گرم که سه هفته بعد از زفاف و انعقاد نطفه این مولود نافرخنده، تا موضوع را فهمید، سریعاً بند را آب داد و ما فی الضمیر پایتخت نشینان را رسانه ای کرد!

 چه بسا با خود فکر کرد پس از رسانه ای شدن، «هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله...» کنایه از این که «هر که ذره ای غیرت، حمیت و آزادگی و مردانگی در این خطه دارد، یا علی، خونش به جوش آید و موضعی بگیرد!»

 حتماً توقع داشت بالاخره یک کسی از این شش میلیون نفر مجاور، پیدا می شود که سرفه ای، عطسه ای، اِهِنی، تُرُپی، تریپی و... و بالاخره یک چیزی بر دارد و به یاری بیاید، اما دو صد حیف که در دیار محمود کاوه های شجاع و دلیر و شهید، از دیوار و سنگ صدا در آمد اما از خیل مسئولان خدوم و جماعت رسانه های منفعل و خام ما، هرگز... 

 بلکه برعکس ... دیالوگ های ماندگار «قهوه ی تلخ» یاد باد که همه چطور پاچه خوارانه، مجیز قبله ی عالم را می گفتند و چهچه و به به می کردند! حتی می گفتند: اگر قبله ی عالم، غلطی هم می کند، بالاخره باید با غلط های دیگران یک فرقی داشته باشد، احسنت به قبله ی عالم و علی برکت الله...

📌 ۷. بعد که دیدند شهرآرا، آش «جشنواره» ی پشت پا برایشان پخت، مجبور شدند دو ماه بعد و فقط سیزده روز مانده به اتمام مهلت ارسال آثار،

  • هول هولکی یک فراخوان نصفه نیمه و ناقص و بدون بخش بین الملل منتشر کنند، 
  • تعمدا نام مبارک امام رضا(ع) را از همه جا حذف کردند و اصلا حتی یک بار هم بر زبان نیاوردند؛ چون می دانستند اگه اگر الف را بگویند، مجبورند تا «ی» بروند!
  • دیدند برای نوزادی که قرار است نه سر نه ماه و شش ماه، بلکه سر دو ماه!! به دنیا بیاید، نمی ارزد دامنه ای ثبت کنند و سایتی بزنند، لذا یک نصف صفحه ای، یک زیر دامنه ای از یک سایت دیگر قرض گرفتند و یک چیز زشت و نچسبی را بالا آوردند که به همه چیز شبیه است جز وب سایت پر خرج ترین رویداد رسانه ای جمهوری اسلامی ایران برای زنان خبرنگار خارجی طی این ۴۴ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی! و البته با دست کردن در جیب مردم بینوای مشهد! باور نمی کنید، خود ببینید که چطور کوزه گر از کوزه ی شکسته آب می خورد! 

 حالا که باز بحث وب سایت باز شد، این نکته را دوباره «تا یادآور نشویم، آروم نمی گیگیریم!» که نمی دانیم و نمی فهمیم این چه سوگواره ای است که حتی تا این لحظه یعنی دو روز مانده به شروع افتضاحیه شان، هنوز حتی یک خبر، یک بنر و یک مصاحبه ای از این «خورشید تاریک» در وب سایت معاونت امور بانوان و خانواده ی نهاد ریاست جمهوری که مُعبّران می گویند شریک برپایی این اردوی نجومی است، نیست که نیست! این دیگر چه مدل برپایی رویدادی است که از یک طرف می گویید شریک ماست و از طرف دیگر، تره هم برای این تور یورویی خُرد نمی کند؟!

 و ایضاً این چه جور سوگواره ای است که دو روز مانده به افتضاحیه، تازه می خواهد دبیرخانه اش در مشهد راه اندازی شود؟! همه جای عالم، اول دبیرخانه را تأسیس می کنند و بعد کار شروع می شود، ولی از آنجایی که اینجا همه چیز برعکس است، اول کار را زخمی کرده و چاله ی بودجه را برایش می کنند، بعد به فکر پُر کردنش می افتند!

📌 ۸. و «ختامه مسک» بحث ما، یکی از مشمئز کننده ترین اتفاقات این روزها، برخی از مصاحبه های این روزهای مسئولان بومی این دیار است که پس از دو ماه سکوت، می خواهند برای حفظ صندلی و پست و مقام خود، آسمان و ریسمان را به هم و شقیقه را به شقایق ربط بدهند تا این سریال واره ی تحمیلی دروغ و تبعیض پایتخت نشینان، در روزهای آخر عمر خود، اندک وجهه و آبرویی پیدا کند، اما دریغا که با این طور حرف زدن ها، هم گند می زنند به خودشان و هم به این گیج واره...

 خاصه آنجا که می گوید: یکی از مصادیق عینی حضور فعالان رسانه‌ای زن در مشهد، قرار داشتن مسجد گوهرشاد!!! و مدرسه علمیه پریزاد!!! در کنار حرم مطهر رضوی!!! است که اولی توسط بانو «گوهرشاد آغا» و دومی توسط «پریزاد» ندیمه ی گوهرشاد آغا راه اندازی شد! 

 حال یکی نیست این وسط بگوید یا خدا! خودتان فهمیدید چی را به چی ربط دادید؟ اصلاً چه ربطی این دو یعنی «حضور فعالان رسانه ای زن در مشهد» از سویی و ساخت «مسجد گوهرشاد» و «مدرسه ی پریزاد» از سویی دیگر توسط دو بانوی زن در نیم قرن پیش به هم دارد؟! 

 مگر «بانوی معظم گوهرشاد» و ندیمه ی مکرمه اش «بانو پریزاد» در زمره ی زنان رسانه ای این دیار در ۵۶۶ سال پیش بوده اند؟! ببینید چی را به چه وصل کرد؟! و چقدر بی ربط؟ الله اکبر... حال، آخر مصاحبه را اگر مرغ پخته در قابلمه بشنود، از خنده روده بُر می شود! 

 پس نتیجه می گیریم حضور فعالانه زنان رسانه‌ای امروز مشهد که نقش بی‌بدیلی را در عرصه رسانه‌ای این شهر و کشور ایفا می‌کنند، گواهی بر انتخاب درست مشهد به عنوان محلی برای برگزاری این جشنواره است. (بعله... دقیقاً همینطور است که می فرمایید... و علی الاسلام وامصیبتا با این مسئولان خردورزی که داریم!)

 یک توصیه ی مشفقانه به همه ی مسئولان خطه ی خورشید هشتم: حتماً خواندید این خبر تأسف بار را که رییس دیوان عدالت اداری کشور، اخیراً فرمایش کردند: «بیشترین پرونده‌های ورودی کشور، مربوط به شهرداری‌ها و کمیسیون ماده ۱۰۰ هست!» این یعنی مردم بزرگوار ایران، آن قدر از عملکرد شهرداری های شهرشان رنجیده خاطر شدند که بلدیه ها، رتبه ی اول نارضایتی ها را در کل کشور کسب کردند! 

 بنابراین، هنگامی که می خواهید از عملکرد نجومی این سازمان های نچندان علیه السلام، دفاع کنید، حواس تان هم به این نکته باشد که از هول حلیم دفاعیات، یک وقت در دیگ جوگیری نیفتید!

📌 سخن پایانی: 

یادتان می آید که در اولین یادداشت فرهیخت در باره ی آخر و عاقبت این جشنواره چنین نوشتیم:

 با این دست فرمان، کلاً لازم نیست هیچ فراخوانی منتشر شود، چون این رویداد از پایه و اساس، اتفاقی مشارکتی و رقابتی نیست که نیاز به فراخوان و بازبینی آثار دریافتی و هیئت داوران و ... داشته باشد، بلکه، بیشتر بوی یک میهمانی پرخرج اما بی خاصیت، یک دورهمی بانوانه اما ناعادلانه و یک گردهمایی نمایشی، پوپولیستی و شوی تبلیغاتی مضر و اردویی آبروبرانه به مشام می خورد و بس... 

 و دیدید که حدسمان درست از آب درآمد؟ و آفرین و مرحبا به «آستان قدس رضوی» که زرنگتر از باقی نهادها بود و در این دام نیفتاد و ایضاً «استانداری خراسان رضوی» که دریافت: «هر که در این دام نیست، راحت از این ماجراست»

 پس، از آنجایی که پیشگیری همیشه مقدم بر درمان است و راه چاره، همیشه درمان مشکلات از ریشه است نه از سرشاخه... بنابراین، مشفقانه توصیه می کنیم:

مردم، شما را به خدا و به خاطر خودتان و آتیه ی فرزندان تان، با صندوق های رأی هیچ موقع قهر نکنید! حتی شده، اگر خوب و خوب تر نمی بینید، لااقل میان بد و بدتر، آن بد را انتخاب کنید... ببینید به چه حال و روزی افتادیم؟... وقتی انسان های شایسته، کاردان، مدیر و مدبر و عاقلی برای کفالت امور خود بر نمی گزینید، همین می شود دیگر... دو نفر از پایتخت یهویی به مشهد می آیند و سنگی در چاه می اندازند که بعد دو ماه، هزار عاقل نمی توانند آن را بیرون آورند! بعد کل شهر برای حمایت از آن دو نفر، بسیج می شود و رسانه های منفعل مان پر می شود از دیالوگ های ماندگار قهوه ی تلخ و کام هایی که دوباره و هر بار به دلیلی، این طوری مثل زهر مار، تلخ و البته عبرت انگیز می شود. پس وعده ی خردورزان این دیار، پای صندوق های رأی برای انتخاب کارگزارانی لایق و عاقل برای تصدی کرسی های مجلس و شورای شهر تا به تبع آن، لااقل و دست کم، افرادی انتخاب و بر کرسی های مدیریت شهر و استان بنشینند که میلیونی به دلار و میلیاردی به ریال، خرج روی دست مردم شهر نگذارند و تنها شرط شان به برخی از پایتخت نشینان گستاخ و پررو این باشد که: باشد، ما پول را می دهیم، اما «لطفاً زنان نخبه ی مشهدی را انتخاب کنید! و آنها هم حتماً اولش می گویند چشم!» و دوم این که «لطفاً دبیرخانه اش هم در مشهد باشد و باز آنها حتماً می گویند چشم!» اما همین که استرشان از پل گذشت، به تهران می روند و به ریش ما مشهدی ها می خندند و حرف زیادی هم بزنیم، بر می گردند به ما می گویند: وقتی خود رایگان کولی می دهید، چرا ما را برای سواری گرفتن شماتت می کنید! یا حق
و اما اصل خبر:

در گفت‌وگو با ایرنا مطرح شد؛ تقدیر از ۱۵بانوی تاثیرگذار جهان در جشنواره رسانه‌ای خورشید

تهران- ایرنا- دبیر اجرایی نخستین جشنواره بین‌المللی رسانه‌ای خورشید، گفت: نخستین دوره این جشنواره با معرفی رتبه‌های برتر در بخش داخلی و تقدیر از ۱۵ زن تاثیرگذار جهان!!! در عرصه رسانه‌ای روز ۸ مهر در مشهد به کار خود پایان می‌دهد.

هادی کافی در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهار داشت: این جشنواره به دنبال پیام معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالروز شهادت شیرین ابوعاقله (اردیبهشت امسال) با موضوع زن و رسانه و با شعار «زنان روشنگری می‌کنند» کار خود را آغاز کرد.

(این هم دروغی دیگر... وُلا تا جایی که ما یادمان هست، حتی در بحث فرزندآوری در تمام دنیا و حتی در قبائل آفریقایی، سن کودک را از زمان تولدش محاسبه می کنند و کنتور می اندازند، نه از زمانی که والدین تصمیم به فرزندآوری می گیرند!... لذا از اردیبهشت امسال تا دوم مرداد، رؤسای شما کاسه به دست از این استان به آن استان، دنبال شهرداری ساده لوحی بودند تا زیر بار این هزینه کرد میلیونی به دلار و میلیاردی به تومان برود و چه کنیم که آخر و عاقبت، قرعه به نام مشهدی های بینوا خورد! راستگویی و انصاف و مروت، به خدا چیز خوبی است!)

وی خاطرنشان کرد: تلاش بر این بوده که زنان فعال رسانه‌ای موثر در جهان با گستره خوبی شامل همه کشورها به جشنواره دعوت شوند تا بتوانیم شعار این رویداد فرهنگی رسانه‌ای را محقق کنیم.

به گفته کافی، قرار است در اختتامیه جشنواره شاهد روایت درست و صحیحی از آنچه در حوزه زنان جهان اتفاق می‌افتد باشیم.

اعلام اسامی نامزدهای جشنواره تا دو روز آینده

دبیر اجرایی نخستین جشنواره بین‌المللی رسانه‌ای خورشید گفت: این رویداد در دو بخش داخلی و بین‌الملل برگزار می‌شود که در بخش داخلی ۲۴۱ اثر از خبرنگاران داخلی در حوزه زنان و خانواده به دبیرخانه ارسال شده که اسامی نامزدها تا یکی دو روز آینده اعلام می‌شود.

وی گفت: در حوزه بین‌الملل نیز حدود ۱۰۰ زن از ۴۰ کشور جهان دعوت شده‌اند که از بین این‌ها هیات انتخاب جشنواره با توجه به سوابق و فعالیت‌های ویژه این افراد در حوزه زن و رسانه ۱۵ نفر را معرفی خواهد کرد (و البته با چه ملاک و خط کشی؟ فقط خدا می داند و هیئت داوران و کسانی که هیئت داوران را منصوب کرده اند) از منتخبان در روز پایانی جشنواره تقدیر می‌شود.

کافی از جمله دعوت شدگان به جشنواره به مدیران رسانه‌ای زن جهان اعم از الجزیره، تلویزیون چین، خبرگزاری روسیه و خبرگزاری دولتی مکزیک و زنان تاثیرگذار آسیایی و ۶ کشور اروپایی از جمله انگلیس، ایتالیا، فرانسه، کرواسی اشاره کرد.

وی افزود: ۱۰ زن تاثیرگذار از کشورهای آفریقایی نیز در آیین پایانی جشنواره حضور دارند.

نخستین جشنواره بین‌المللی رسانه‌ای خورشید روز هشتم مهر در سالن اجلاس شهدای سلامت شهر مشهد برگزار می‌شود.


آه... به یزدان که گرما خرد داشتیم... کجا این سرانجام بد داشتیم؟


تاریخ به روزرسانی: ۶ مهر ماه ۱۴۰۲

:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/7860


Share
نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نظرات مخاطبان


جست و جو در وبگاه


حتماً بخوانید

توضیح

بسیاری از مخاطبان ما، چه بسا فرصت کافی یا حوصله ی وافی برای مشاهده ی تمام صفحات تارنمای فرهیخت را نداشته باشند، اما تمایل دارند در کوتاه ترین زمان ممکن، مطلع شوند اوضاع رویکرد بین المللی رخدادها و نیز حال دیپلماسی های ۲۲ گانه ی شهر و استان چگونه است؟ یا اصلاً برای بار اول است که به این وبگاه سر می زنند و می خواهند در کوتاه ترین زمان ممکن بدانند اساساً «حرف حساب ما چیست؟» و اگر حال و روز «رویکرد بین المللی شهر و استان» خوب نیست، برای گذر از «وضعیت موجود» به «وضعیت مطلوب»، «پیشنهاد و راهکار ما چیست؟» البته در وب سایت های خبری و تحلیلی، معمولاً از محتوای این بخش با عنوان «انتخاب سردبیر» یاد می کنند.

اهم تازه ها

آرشیو توضیح

مخاطبانی که فرصت زیادی برای «فرهیخت گردی» ندارند و می خواهند در کوتاه ترین زمان ممکن ، اهم تازه ها و یافته های مطالعاتی اخیر فرهیخت را در «یک نگاه» ببینند و بخوانند، ما آنها را ذیل این بخش گرد هم آورده ایم.

اهم دغدغه ها

توضیح

اهم دغدغه ها، نگرانی ها و دلواپسی های فرهیخت را در این بخش شاهد خواهیم بود. باتوجه به کثرت این دغدغه ها، اهم آنان را ما در این بخش به نمایش خواهیم گذاشت تا در یک نگاه، بتوانید به مهمترین و الویت دارترین تشویش ها و پریشانی های رویکرد بین المللی شهر و استان همچنین دیپلماسی های فعال داشته باشید. یادآوری می کنیم از این شش قسمت، فقط محتوای بخش اول یعنی «فقر آمار» به صورت پیش فرض در مقابل دیدگان شما قرار دارد و بدیهی است برای مشاهده ی بخش های دیگر، باید بر روی عنوان مربوطه کلیک فرمایید.

صرفاً آن چیزی که قابل اندازه گیری است، مدیریت می شود این یعنی آن که اگر با گذشت ۴۵ سال، هنوز نمی توانیم یک آمار موثق از زائران ایرانی و غیر ایرانی یا دانشجویان، سرمایه گذاران، گردشگران سلامت و اتباع خارجی ارائه دهیم، پس هر گونه برنامه ریزی برای مدیریت آنان به نتیجه مطلوب نمی رسد و این واقعاً مایه فضاحت هردیار زائرخیزی است. آرشیو

شهر کم رویداد، شهر نیست، مزارستان اموات است! به همان میزان که موجودات زنده به اکسیژن و غذا نیازمندند، حیات، نشاط و پویایی شهرها نیز به رخدادها و اونت ها وابسته هست. آیا باورتان می شود مشهد مصفای ما جزو کم رخدادترین کلان شهرهاست؟ و این واقعاً مایه فضاحت دیاری است که ادعای قطب اول گردشگری کشور را دارد. آرشیو

مشهدی که تمام نانوایی هایش متولی واحد دارد، چرا بین الملل اش بی متولی است؟ ماهی قدر آب را نمی داند و برخی از مسئولان و رسانه های ما قدر زائر، منزلت زیارت و حتی وجود نازنین خود امام رضا(ع) را و همچنین غافل از جایگاه زائران غیر ایرانی! واقعاً عجیب و نوبر نیست این همه بی اعتنایی در شهری که حیات اقتصادیش وابسته به اقتصاد زیارت است؟ آرشیو

امام رضا(ع) برند مشهد است! مشهد قطب گردشگری نیست! گواهینامه بین المللی فرودگاه! جشنواره امام رضا(ع) المپیک فرهنگی کشور! بین المللی سازی دانشگاه! و... اینها افاضات برخی از مسئولان خدوم اما غافل ماست که درسایه غفلت نخبگان و اهل قلم در سپهر رسانه بازتاب می یابد. جز آگاهی بخشی، چه رسالت دیگری داریم؟ آرشیو

هتل نسازید، اشباع شد! زائرسراها بختک اند! مشهد تشک دومیدانی ندارد! روز خیام ثبت جهانی شد! معرفی مشهد و زنان نخبه به جهانیان! اینها اندکی از آدرس های غلطی است که برخی حضرات به رسانه های منفعل ما می دهند و آنها هم بدون راستی آزمایی، منتشر می کنند. آه که چقدر بی دفاع است رویکرد بین المللی شهر رضوی آرشیو

نمایشگاه بین المللی خودرو! بلیت هواپیما گران نشده! ۲۰ میلیون گردشگر آبشار اخلمد، وعده سرخرمن افتتاح دبیرخانه جشنواره رسانه خورشید و... بخش اندکی از خالی بندی های مفتضحی است که برخی خواص برای تضعییع حقوق مجاوران افاضه کردند و تاکنون چه کلاه های گشادی که سرمان نرفته است! آه که چقدر زودباورند برخی فرادستان ما... آرشیو