-
۷ آبان ۱۴۰۰
-
بازدید: ۶۹۸
گلایه های فرهیخت: اخیراً در مشهد، شاهد برپایی پانزدهمین نشست هم اندیشی مدیران روابط عمومیهای آستان قدس رضوی در محل مرکز بینالمللی چاپ و نشر قرآن کریم بودیم. این نشست که در تاریخ سهشنبه پنجم آبان ماه 1400 برگزار شد، قطعاً برای آینده ی هنر و علم و مهارت «روابط عمومی» در آستان قدس و بلکه شهر و استان، مایه ی خیر و برکت خواهد بود و فی نفسه، اقدام ارزنده ای است و از دست اندرکاران برگزاری آن به سهم خود قدردانی می کنیم، اما شاید برای مخاطبان ما که «رویکرد بین المللی» شهر و استان امام مهربانی ها را دنبال می کنند، این سئوال پیش آمده باشد که چرا مثل همیشه و همه جا، عنوان «روابط عمومی و بین الملل» با هم نیامده و «روابط عمومی» تنها ذکر شده است؟ به تعبیر عامیانه، پس «بین الملل» اش کو؟!
البته برای ما که با سیاست های میراثی و جامانده از دوران طولانی تولیت اسبق (غفر الله له) در خصوص رویکرد «بین الملل» در آستان قدس رضوی تا حدودی آشناییم، این تذبذب، سرگردانی و بی ثباتی در عنوان این علم و هنر و مهارت مهجور در آستان قدس رضوی طی 42 سال گذشته، اصلاً موجب تعجب مان نشد که چرا گاهی آن است و گاهی این؟ گاهی روابط عمومی تنهاست و گاهی همراه با بین الملل؟ (همچون دوران حاضر که متأسفانه بر خلاف شأنیت سال 2021 و سال 1400 یعنی عصر اوج ارتباطات فناورانه و هوشمند و بی معنی شدن مرزهای جغرافیایی کشورها و ملل، منفک از «بین الملل» است!)
در پرانتز، منظورمان از سیاست میراثی آستان قدس رضوی در حوزه ی «بین الملل» این است که متأسفانه یک تقسیم بندی وظایف بر مبنای نادرست جغرافیا صورت گرفته و آن این که متولی فعالیت های بین المللی در داخل حرم مطهر، «اداره زائران غیر ایرانی» است و متصدی فعالیت های خارج از جغرافیای حرم مطهر «امور بین الملل»! البته در یک بررسی اجمالی و آسیب شناسی مجمل، به قدر نیاز در صفحه ی «دیپلماسی زیارت» به این موضوع پرداختیم.
اما آن نکته ای که ما و دیگر دغدغه داران تعالی توسعه ی روابط خارجی شهر و استان را جداً می آزارد و واقعاً غیر باور، غیر قابل هضم و برایمان سئوال شده، این است که:
1. بالاخره با برپایی پانزدهمین نشست هم اندیشی، تکلیف بررسی وضعیت و جایگاه «روابط عمومی» مشخص شد، اما به راستی تکلیف بررسی وضعیت و جایگاه «رویکرد بین المللی» و آسیب شناسی ها و ترسیم افق چشم انداز آن و... در آستان قدس رضوی چه می شود؟ آیا از آخرین نشست مدیران بین الملل آستان قدس که بدین گستردگی و کیفیت برگزار شود (نه در یک اتاق در بسته با شماری معدود و بدون پوشش خبری و رسانه ای)، کسی خبر دارد که کی و کجا بوده است؟
به لسانی دیگر و به تعبیر ضرب المثل معروف «همیشه شعبان و یک بار هم رمضان»، آیا کسی می داند بالاخره رمضان بین الملل در آستان قدس کی خواهد آمد؟ البته آن طور که پیداست، گویا متأسفانه قرار است همیشه ی دوران، برای «رویکرد بین المللی» و برای این طفل سرراهی، بچه اندر و ناخوانده در مشهد، همیشه ی خدا «شعبان» باشد! چه در آستان قدس و چه خارج از آن... فرقی نمی کند، هر جای مشهد و بلکه ایران برویم، آسمان همین رنگی است!
2. صرف نظر از مباحث مطروحه، آیا در چنین شرایط خاص، می توان تصور کرد یک قاره، یک کشور و حتی یک سازمان بتواند حتی یک روز بدون توجه و التفات کافی و وافی به رویکرد «بین المللی» و «توسعه ی روابط خارجی» اش با جهان پیرامون بگذراند؟! و اگر بگذراند، آیا می تواند نام «زندگی» بر آن بگذارد یا نه... فقط «زنده ماندن» بهترین تعبیر است؟
3. خاصه اگر این سازمان در کلان شهری به اهمیت و وسعت و عظمت معنوی «جهان شهر مشهد» باشد که به برکت وجود مضجع نورانی هشتمین امام شیعیان جهان و قبله ی آمال مسلمانان آزاده و بلکه انسان های پاک فطرت دنیا، بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان (از نظر وسعت) است و به راستی «قطب اول جهان تشیع» و کل جمعیت هشتاد و چند میلیونی آن کشور، هر سه سال، یک بار به پابوسی اش مشرف می شوند و تا قبل از شیوع ویروس منحوس کرونا، سه میلیون زائر غیر ایرانی داشت!
4. همچنین است اگر آن تشکل، ابر سازمان بزرگی همچون «آستان قدس رضوی» باشد که نمونه ی آن از بعد عظمت و گستره ی فعالیت ها، خدمات و منابع و درآمدها، در خاور میانه و حتی در غرب آسیا وجود ندارد و کاملا منحصر به فرد است که اکثریت ساکنان آن کلان شهر، مستأجرش باشند!
لذا فارغ از درست و غلط بودن تقسیم وظایف و کارکرد رویکرد بین الملل در آستان قدس رضوی به جغرافیای داخل و خارج از حرم ، آیا حق نداریم از منظر «ضرورت ارتباطات عمومی» در عصری شکوفایی فناوری های ارتباطی که دیگر حد و مرزهای جغرافیایی را بی معنی کرده، بپرسیم چرا در پانزدهمین نشست مدیران «روابط عمومی» های آستان قدس رضوی، هیچ اسم و رسم و نامی از «بین الملل» نیست؟ مادامی که این دو، همچون دوقلوهای جداناپذیر، لازم و ملزوم یکدیگرند، به قول دوست شوخ طبعی، چرا لادنش هست و لاله اش نیست؟! مگر در عالم واقع، با جداسازی این دوقلوهای بهم چسبیده، هر دو چشم از دنیا نبستند؟!
این داستان تفکیک ناپذیری دوقلوهای «روابط عمومی» و «بین الملل» در مقال مثل به مثابه آن می ماند که فرض کنیم قرار است در نشستی با عنوان «هم اندیشی مدیران صنعت و علم بانکداری در ایران» شرکت کنیم، اما در آن هیچ حرف و سخنی از تجارب، سوابق و دانش و مهارت صنعت بانکداری خارجی به میان نیاید؟! مگر می شود بانکداری داخلی را مجزا از اسلوب، قوانین و قواعد بانکداری جهانی تعریف کرد؟
5. و باز صرف نظر از تفکیک عرصه «بین الملل» از «روابط عمومی» در آستان قدس، ای کاش اولاً در حاشیه ی نشست پانزدهم، کارگاه های مهارت افزایی مکمل در عرصه های مختلف و مبتلی به روابط عمومی ها - همچون نشست های گذشته - برگزار می شد و ثانیاً به قصد تکمیل زنجیره ی آموزش در یک روابط عمومی برتر و ایده آل، علاوه بر آموزش تاکتیک ها و تکنیک های «روابط عمومی» (نگاه به درون)، به آموزش های شق دوم روابط عمومی های کارآمد (نگاه برون زا) هم توجه می شد و از اساتید صاحب نام دانشگاه های مشهد در رشته ی روابط بین الملل برای تدریس در کارگاه های عملی با سرفصل هایی همچون آشنایی با «ماهیت و ضرورت توجه به روابط بین الملل در سازمان ها»، «الزامات توسعه ی روابط خارجی برای یک سازمان برتر» و یا دست کم آشنایی با «آداب، قوانین و تشریفات بین الملل» دعوت می شد و تدریس آن را اساتید مجربی چون استاد «علی اکبر بیدارمغز» بر عهده می گرفتند.
6. چطور می توان با اهرم «روابط عمومی» بدون موتور «رویکرد بین المللی»، منویات رهبری معظم انقلاب در ابلاغیه و حکم انتصاب دو تولیت معظم، حجج اسلام، حضرات رئیسی و مروی مبنی بر استفاده ی حداکثری از ظرفیت های عظیم فرهنگی آستان قدس رضوی برای اثرگذاری در کشور و «جهان اسلام» را محقق کرد؟! معرفت افزایی، تجلیل و تکریم، تسهیل و تسریع روند زیارت زوار غیر ایرانی حرم رضوی و اجرای برنامه ها و تولید محصولات فرهنگی و سوغات زائر و... متناسب با زبان و فرهنگ و نیاز و شأنیت آنان و...، از بدیهی ترین سرفصل های کاری برای تحقق آن منویات است که جز با استفاده ی بهینه از تمام ظرفیت های آستان قدس از جمله «روابط عمومی ها» محقق نمی شود!
کوتاه سخن، مادامی که در کشور ما، سالیان سال، بحث رویکرد بین المللی سازمان ها و ادارات و نهادها همواره در کنار عنوان روابط عمومی ها آمده و به نوعی گره خورده، جداسازی و منفک سازی این دو قلوی همزاد در سازمان بزرگ «آستان قدس رضوی» چه معنایی دارد و چه هدف و حکمتی در آن نهفته است که به تعبیر رهبری نخبگان فرهنگی و رسانه ها و افکار عمومی و مردم از آن بی خبرند؟!
یا در حالی که اخبار خاصی از نشست های مدیران عالی امور بین الملل آستان قدس رضوی در رسانه ها منتشر نمی شود، این بدین معنی است که 1. یا علی الظاهر قرار است سیاست ها و برنامه های رویکرد بین المللی بزرگترین سازمان دینی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و ... غرب آسیا، همواره در هاله ای از ابهام باقی بماند و منتشر نشود که این مسأله با سیاست جدی و جدید آستان قدس مبنی بر «شفافیت» در همه چیز و همه جا در تناقض است و یا 2. اساساً «رویکرد بین المللی» در آستان قدس رضوی، همچون بسیاری از نهادهای دیگر حتی مانند استانداری و شهرداری اش، رویکردی زائد و تشریفاتی است و لذا نزد مسئولان ارشد آن، مبحثی مهم و ارزشمند نیست که ضرورتی برای برپایی نشست مدیران بین الملل آن گرد یک میز باشد!
7. و اما سخن پایانی که نباید ناگفته بماند، ضرورت توجه، نگاه و التفات به این موضوع از زاویه ی بسیار مهم دیگر است که به نظر می رسد مورد غفلت همه از جمله مدیران ارشد فرهنگی و ارتباطی آستان قدس رضوی قرار گرفته و اصطلاحاً اگر همه زود بهم نجبنیم، خیلی زود دیر می شود، و آن این است که:
اولاً همه به یاد داریم طبق تعاریف و وفق شاخص های علمی ارزیابی و مهارت های سنجش کارکرد روابط عمومی های کارآمد و موفق در تمام سازمان های دنیا از جمله کشورمان، روزی و روزگارانی، گفته می شد که روابط عمومی موفق، روابط عمومی است که هم به درون سازمان نگاه داشته باشد و هم به برون آن؟! هم درون سازمان را ببیند و هم برون را؟
بعدها تعابیر دیگری گفته شد از جمله «درون گرایی» و «برون گرایی» روابط عمومی ها و در نهایت نتیجه گیری شد مدیران هر سازمان به تناسب وظایف و رسالت خود، می بایست برای ایفای نقش پل ارتباطی و تعاملی دوطرفه همچنین زبان گویا و گوش شنوای سازمان خود بودن، انتخاب کنند که به کدام روش، اولویت و بها بدهند؟ کدام مقدم باشد و کدام مؤخر؟
درون گرایی (تکیه بر آموزش های ارتباطی، تعاملی و هم افزا در درون سازمان برای کارکنان و مدیران و جامعه ای محدود از مخاطبان) / برون گرایی (تکیه بر تولید و نشر محتوای مؤثر، فراگیر و کارآمد برای مخاطبان عام)
اما امروزه که سونامی فناوری های ارتباطی نوین و رشد اعجاب برانگیز تکنولوژی های نوظهور آن چنان تمام زوایای زندگی فردی و اجتماعی انسان ها را در هم نوردیده و به تعبیر بهتر بهم ریخته ، به لسانی دیگر، به قدری جهان به این بزرگی را همچون دهکده ای کوچک و بلکه خیلی کوچکتر از آن (دقیقاً مساوی وسعت کف دستان کسانی که فقط یک گوشی هوشمند تلفن همراه متصل به اینترنت در دست دارند) نموده، که دیگر بحث هایی چون «برون گرایی» و «درون گرایی» کاملا منسوخ و بی معنی شده اند!
این نکته را نه فقط به مدیران ارشد فرهنگی و ارتباطات آستان قدس رضوی بلکه به خودمان متذکر و یادآور می شویم مادامی که ضریب نفوذ اینترنت در کشور ما، بالای نود درصد و حتی فراتر از اندونزی و ایتالیا و... است، زمانی که بیش از هفتاد درصد ظرفیت، ترافیک و پهنای باند اینترنت کشور، در شبکه های اجتماعی خرج می شود، مادامی که ویدئوهای سایت ایرانی آپارات، در ماه بیش از یک میلیارد!! بازدید دارد و بیش از شصت میلیون!! کاربر عضو، آن هم در کشوری که هزینه ی اینترنت آن به بیانی چهارصد بار گرانتر از کشوری چون ژاپن است، و دهها و بلکه صدها مثال دیگر، به راستی در چنین شرایطی، آیا نمی توان گفت که: فاین تذهبون؟! از چه بحث می کنید؟ دیگر نه درونی مانده و نه برونی!
مادامی که امروزه همه چیز یک سازمان ذی حیات - چه مدیرانش بخواهند و چه نخواهند - الزاماً و اجباراً داخل یک اتاق شیشه ای قرار دارد که از چهار طرف، همه چیز آن کاملاً نمایان و پیداست و طبیعی است به دلیل انفجار و درز همه گونه اطلاعات از هر سو، هر لحظه در معرض قضاوت افکار عمومی داخلی و خارجی قرار دارد، بنابراین در این شرایط خاص، نه سکوت معنا دارد و نه فریاد، نه تکذیب چاره ساز است و نه جوابیه! بلکه فقط کافیست تمام اجزا و ارکان آن سازمان از جمله روابط عمومی اش، نه این که زیاد کار کنند، بلکه فقط «هوشمندانه» عمل کنند و بس!
بنابراین در عصری که کل قاره ها، کشورها، سازمان ها و .... متأثر از چنین شرایطی هستند، آیا دیگر مهم است که «روابط عمومی» یک سازمانی حتی به بزرگی و عظمت آستان قدس رضوی، عنوان «بین المللی» داشته باشد یا نه؟ مادامی که «رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون» و به موهبت فناوری ها و به تعبیر قرآن کریم «یوم تبلی السرائر» آخرت به نوعی در همین آخر الزمان جهان متبلور شده، هنگامی که حتی سکوت مدیران، فریاد بلند ناکارآمدی تلقی می شود تا چه رسد به جواب غیر هوشمندانه، زمانی که شهردار تازه به مسند رسیده ی کلان شهر تهران بزرگ نمی تواند به یکی از منسوبان خود حکمی در حد مشاوره بدهد حتی با تصریح این نکته که این حکم، بدون حقوق و مزایاست و دو روز نشده، مجبور می شود در اثر فشار افکار عمومی، آن را ملغی کند، چگونه می توان به این گونه مسائلی که به زودی زود، خود به خود حل می شود، اصالت داد و آن را مهم تلقی کرد؟