دیپلماسی❜ رسانه ای / یادداشت فرهیخت: «شهرآرا»ی الگوساز و تبعیت از یکی دو رسانه های بدعت ساز؟! توقع نبود... + تصویرنگاشت

  • بازدید: ۲۸۹
رسانه ای / یادداشت فرهیخت: «شهرآرا»ی الگوساز و تبعیت از یکی دو رسانه های بدعت ساز؟! توقع نبود... + تصویرنگاشت
به قلم «عبدالرضا زرگری» | «روزنامه ی شهرآرا» در شماره ی ۲۸۰۶ روز دوشنبه 98/2/2 خود، متأسفانه برای «نخستین بار» و به صورت «بدعت وار»، در اقدامی غیر اخلاقی و غیر متعارف در عرف دیپلماتیک، ناباورانه و تبعیت آمیز از تیتر زشت یکی دو روزنامه و سایت کشوری، از لقب مصطلح «کاپیتان»! برای عالی ترین مقام یک کشور خارجی استفاده کرد و در کمال تعجب چنین تیتر زد: آغاز دیپلماسی «کاپیتان» از مشهد!!... آن هم، رهبر کشوری مسلمان همسایه و بزرگ، دارای روابطی بسیار حساس و استراتژیک و راهبردی همچون «جمهوری اسلامی پاکستان» با جمعیتی بالغ بر 220 میلیون نفر که فقط یک استان آن یعنی پنجاب، بیشتر از کل جمعیت ایران، شهروند دارد و مرکز آن شهر «لاهور» با مشهد نیز خواهر خوانده است!شهرآرایی با سابقه ی انتشار 22 ساله و وابسته به ارگان عالی «مدیریت شهری»؛ کلان شهری اخلاق مدار، زائرپذیر و میهمان نواز، آرمان شهری منسوب به «عالم آل محمد(ص)» که سال هاست به دلیل «اکرام زوارش»، آن را «پایتخت فرهنگی و معنوی ایران اسلامی» نیز می خوانند و حتی یک سال نیز مفتخر به «پایتخت فرهنگی جهان اسلام» نیز گشت!چون نگرانیم این رویه ی ناصواب و بدعتی نوظهور در فضای رسانه ای نامزکی کشور، اصطلاحاً در این شهر نیز باب شود و مستحسن قلمداد، لذا موارد زیر را یادآور می شویم:1. می گوییم: «اقدامی غیر اخلاقی»، چون به طور کلی، دین اخلاق پیشه ی اسلام، بر اساس نص صریح کلام الهی («وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ» - یکدیگر را با القاب زشت صدا نزنید!) مؤمنان خداجوی را از استفاده از القاب زشت برحذر داشته است. هرچند لقب «کاپیتان» - چون لقب زشتی نیست - فی نفسه، مشمول و مخاطب این آیه ی شریفه نیست، اما آیا ما اجازه داریم به جای اسم حقیقی «عمران خان نیازی»، میهمان عالی رتبه ی و مسلمان خود را - که اکنون زائر امام رضا(ع) است و در کشور ما هنوز حضور دارد - با یک «لقب مصطلح و مجازی» - که تنها مصرف داخلی در کشور متبوع دارد - بخوانیم و از همه بدتر، نه در متن، بلکه در تیتر و نه در صفحات داخلی، بلکه بر روی صفحه ی اول با تیتری درشت چاپ و درج کنیم؟!2. می گوییم: «اقدامی غیر متعارف» در عرف دیپلماتیک، بدین دلیل که درست است اعطای القاب در طول تاریخ، به پادشاهان قدیم و رؤسای جمهور جدید مرسوم بوده؛ القاب خارجی همچون «دوک» و «کی» در گذشته و «پدر ملت» و «پیشوای ملت» در عصر حاضر و حتی القاب داخلی همچون «پیر جماران» یا «امام امت» به بنیانگذار فقید ج.ا.ایران حضرت امام خمینی(ره) یا لقب «سردار سازندگی» به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی (قدس سره) - اما:* اولاً بار معنایی این القاب فاخر کجا و بار معنایی لقب دون شأنی چون «کاپیتان» کجا؟ آن هم به 22مین نخست وزیر 66 ساله ی یک کشور مسلمان، سیاستمداری بزرگ و رهبر حزبی محبوب و پرطرفدار و رئیس دانشگاهی بزرگ و دولتی در برادفورد انگلیس!؛* ثانیاً اساساً چه ضرورتی دارد و چه اصراری هست تا رسانه های کشور میزبان، میهمان خود را با القاب مخاطب قرار بدهند؟ آن هم القابی غیرفاخر که بیشتر مصرف داخلی دارند؟! مگر آن میهمان عالی رتبه، اسم و رسم و عنوان مشخص و رسمی ندارد؟! مگر اسم قحطی است؟! و الا برخی اصلاح طلبان به مرحوم رفسنجانی لقب «عالیجناب سرخ پوش» هم دادند که صددرصد مصرف داخلی داشت، اما مگر کثرت استفاده از یک لقب در داخل، دلیل می شود که یک رسانه ی خارجی هم با آن لقب، میهمان بزرگ خود را خطاب کند؟! * ثالثاً، راه دور نرویم، طی چهل سال عمر این نظام اخلاق مدار، کی و کجا به خاطر داریم که رؤسای جمهور، نخست وزیران و سایر مقامات عالی کشورهای خارجی بویژه از کشورهای مسلمان را در رسانه های داخلی خود، با القاب خواندیم؟! مثلاً گفته ایم: دیپلماسی «داعی» یا «مشت آهنین» در تهران؟! * رابعاً، فرض کنیم در دور قبل رقابت های انتخاباتی کشور، آقای دکتر «محمد باقر قالیباف»، رسماً هفتمین رئیس جمهور ایران می شد. اگر در اولین سفر رسمی وی به همین کشور همسایه ی مسلمان «پاکستان»، رسانه های محلی چنین تیتر می زدند: دیپلماسی «کاپیتان» در اسلام آباد؟! (به این اعتبار که دکتر قالیباف، خلبان نیز هست) آیا ما به دل نمی گرفتیم و آن را توهین آمیز تلقی نمی کردیم؟! نمی گفتیم لقب اعلای «رئیس جمهور» کجا و لقب سفلای «کاپیتان» کجا؟! یا «مدیر جهادی» می گفتید، بهتر بود!آن موقع، آیا همین شهرآرا معترض نمی شد که القابی چون «کاپیتان» یا «سردار» (فرمانده نیروی انتظامی کشور) یا «شهردار» (شهردار تهران) یا حتی «حقوقدان» (به تعبیر خود دکتر روحانی، رئیس جمهور محترم که فرمودند: «من یک سرهنگ نیستم، یک حقوقدان هستم!»)، همه و همه دارای مصارف داخلی اند و نباید به عنوان مثال، روزنامه ی محلی و با سابقه ی «دی نیشن» لاهور چنین تیتر موهنی می زد که: دیپلماسی «حقوقدان» در لاهور! بگذریم که هم اکنون، کاربرد لقب «کاپیتان» برای جناب «عمران خان نیازی» در کشور پاکستان، بیشتر معطوف به توده ی مردم است و خواص مردم و در رأس آنان، اهالی رسانه، مادامی که می بینند «کاپیتان» سابق تیم ملی کریکت آنان، در حال حاضر نفر اول، «رهبر سیاسی» و مظهر اقتدار کشورشان است، قطعاً ترجیح می دهند و تمایل دارند که دیگران، دست کم، وی را همانی که هست بخوانند و نه پایین تر!سخن پایانی آن که پیشنهاد می کنیم «شهرآرای فرهنگ ساز» به عنوان نماینده ی رسانه ای مردم نیک شهر رضوی، مراتب عذرخواهی رسمی خود را از جناب «عمران خان نیازی» طی نامه ای خطاب به سرکنسول جمهوری اسلامی پاکستان در مشهد ابراز داشته و آن را ناشی از یک اشتباهی سهوی و خطایی رسانه ای بخواند و ضمن درخواست از سایر رسانه های مکتوب و الکترونیکی کشور مبنی بر اصلاح اخبار منتشره و پایبندی به عدم استفاده ی مجدد از این لقب بویژه در تیترها، دوستانه بخواهد اگر این اشتباه، موجب آزار و ناراحتی این زائر بارگاه منور رضوی شده است، ببخشاید و به شکلی شایسته دلجویی کند.سخت نمی گیریم، بلکه مستند و اصرارمان برای این عذرخواهی، این فراز و عهد از نامه ی مهم و پنج محوری امام رضا (علیه السلام) خطاب به شیعیان شان است که به حضرت عبدالعظیم حسنی (ره) می فرمایند: ای عبدالعظیم! از سوی من به یارانم سلام برسان و به ایشان بگو که شیطان را به خود راه ندهند و آنان را فرمان بده به راستی در گفتار و ادای امانت و آن‌ ها را فرمانشان بده که در آنچه به کارشان نمی ‌آید، خاموشی ورزند و ستیزه‌ جویی را کنار نهند و به یکدیگر روی آورند و به دیدار هم روَند که موجب نزدیک‌ شدن به من است و خود را به در افتادن با یکدیگر مشغول نسازند؛ زیرا من با خود عهد کرده‌ ام هر که چنین کند و یاری از یاران مرا به‌ خشم آورد، از خدا بخواهم در دنیا سخت ‌ترین عذاب را به او برساند و در آخرت در شمار زیان ‌کاران باشد. همچنین ایشان را آگاه ساز که خداوند، نیکوکار آن ‌ها را خواهد بخشید و از بدکارشان درخواهد گذشت؛ مگر کسی ‌که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستان مرا بیازارد یا بدخواهیِ او را به‌ دل گیرد که اگر چنین کند، خداوند نبخشایدش تا آنگاه که از این اندیشه ی بد بازگردد. پس اگر [از این فکر] بازگشت، [چه بهتر؛] و گرنه روح ایمان از دلش رخت بر بندد و از ولایت من بیرون روَد و از ولایت ما بهره ‌ای نخواهد بُرد و از این سرنوشت بد، به خدا پناه می ‌برم.

تیتر نوشتار بر روی جلد روزنامه - برگرفته از سایت شهرآرا 

:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/1188


Share
نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.


تارنمای فرهیخت

آمارها و بازدیدها